یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


در یک‌ رودخانه‌ دوبار نباید شنا کرد!


در یک‌ رودخانه‌ دوبار نباید شنا کرد!
یكی‌ از سوالاتی‌ كه‌ بارها از خودم‌ پرسیده‌ام‌ و تاكنون‌ نتوانسته‌ام‌ جوابی‌ برای‌ این‌ پرسش‌ به‌ ظاهر ساده‌ خود پیدا كنم‌ منیت‌ انسان‌ است‌. واقعا هركسی‌ از چه‌ چیزی‌ و چه‌ اساسی‌ ساخته‌ شده‌ است‌ كه‌ او را از دیگر موجودات‌ و دیگر همنوعان‌ خود افتراق‌ می‌دهد آیا همین‌ گوشت‌ و پوست‌ ظاهری‌ است‌ كه‌ انسان‌ها را از هم‌ متمایز می‌كند یا وجه‌ افتراق‌ دیگری‌ وجود دارد؟ من‌ مطمئنم‌ شما بسادگی‌ جواب‌ خواهید داد آنچه‌ انسانها را از همدیگر و دیگر جانداران‌ كره‌ زمین‌ متمایز و ممتاز می‌كند تفكر خاص‌ هر انسانی‌ است‌ كه‌ برای‌ خودش‌ منحصر به‌ فرداست‌ و هیچ‌ انسانی‌ را نمی‌توان‌ یافت‌ كه‌ مانند انسان‌ دیگر فكر كند یا مانند او بیندیشد.
این‌ جواب‌ ساده‌ و در عین‌ حال‌ منحصر به‌ فرد سوال‌ من‌ است‌ ولی‌ متاسفانه‌ اصلا دقیق‌ و مشخص به‌ پرسش‌ پاسخ‌ نگفته‌ است‌. من‌ مثالی‌ می‌زنم‌ تا پرسش‌ كمی‌ بازتر شود. اگر من‌ خودم‌ را مثال‌ بزنم‌ كه‌ واقعا چه‌ هستم‌ سوال‌ مشخص تر خواهد شد. آیا من‌ فردی‌ هستم‌ با قد و وزن‌ مشخص و با مدرك‌ فلان‌؟ یا شخصی‌ هستم‌ با تفكر بهمان‌ و دارای‌ گذشته‌ مشخص؟
من‌ مطمئنم‌ كه‌ به‌ نوعی‌ می‌توانم‌ هركدام‌ از تعاریف‌ بالا را داشته‌ باشم‌ ولی‌ مطمئنا منحصرا هیچ‌ كدام‌ از آنها به‌ تنهایی‌ نیستم‌. دوستان‌ من‌ ممكن‌ است‌ مرا با قدم‌، با وزنم‌، با مدركم‌ و با خصوصیات‌ ظاهری‌ دیگرم‌ بشناسند ولی‌ هركدام‌ از این‌ خصوصیات‌ به‌ تنهایی‌ یا در مجموع‌ نشانگر كل‌ خصوصیت‌ من‌ نیستند. من‌ سوای‌ از این‌ خصوصیت‌ ظاهری‌ یا طرز تفكر دارای‌ منیت‌ انحصاری‌ دیگری‌ هستم‌ كه‌ مرا تا زنده‌ هستم‌ از دیگر همنوعان‌ خود متمایز می‌كند و به‌ من‌ هویت‌ منحصر به‌ فردبودن‌ را می‌دهد.
سوال‌ اساسی‌ این‌ است‌ این‌ خصوصیت‌ منحصر به‌ فرد كه‌ فرد را تا هنگام‌ مرگ‌ بدرقه‌ می‌كند و او را از تمام‌ همنوعان‌ خود متمایز می‌كند چیست‌؟ در حالی‌ كه‌ ما می‌دانیم‌ تمام‌ تعاریفی‌ كه‌ ما از یك‌ فرد می‌كنیم‌ اعم‌ از خصوصیات‌ ظاهری‌ و باطنی‌ به‌ مرور زمان‌ در معرض‌ تحول‌ و تغییر هستند و هیچ‌ فردی‌ بعد از گذشت‌ چند سال‌ دیگر آن‌ فرد سابق‌ نیست‌. چرا كه‌ تمام‌ سلولهای‌ بدنش‌ عوض‌ شده‌اند قیافه‌ ظاهرش‌ به‌ كل‌ تغییر یافته‌ است‌ و از نظر فكری‌ نیز دارای‌ تجربه‌ بیشتر شده‌ است‌ و دیگر دارای‌ همان‌ تفكرات‌ چند سال‌ پیش‌ نیست‌ و ما باز هم‌ بر می‌گردیم‌ به‌ سوال‌ اصلی‌ خود، كه‌ بالاخره‌ این‌ انسانی‌ كه‌ از پوست‌ و گوشت‌ ساخته‌ شده‌ است‌ و دارای‌ گروه‌ خونی‌ مشخص و خصوصیات‌ ارثی‌ منحصربه‌فردی‌ است‌ چه‌ خصوصیات‌ منحصر به‌ فردی‌ دارد كه‌ او را در تمام‌ دورانهای‌ زندگی‌اش‌ از تمام‌ همنوعان‌ خود متمایز و منحصر به‌ فرد می‌كند؟
به‌ نظر من‌ جواب‌ این‌ سوال‌ اگرچه‌ از نظر پزشكی‌ بسیار آسان‌ است‌ چرا كه‌ آنها با توجه‌ به‌ گروه‌ خونی‌ و كشت‌ كروموزومی‌ به‌ آسانی‌ به‌ هویت‌ او پی‌ خواهند برد ولی‌ از نظر فلسفی‌ جواب‌ به‌ این‌ آسانی‌ به‌ دست‌ نخواهد آمد. پزشكان‌ در سایه‌ پیشرفت‌های‌ علم‌ تجربی‌ حتی‌ اگر قطعه‌ كوچكی‌ از بدن‌ فردی‌ را به‌ دست‌ بیاورند می‌توانند با تعیین‌ گروه‌ خونی‌ و دی‌.ان‌.ان‌. او به‌ آسانی‌ پی‌ به‌ هویت‌ او ببرند ولی‌ متاسفانه‌ فلسفه‌ از جواب‌ به‌ این‌ سوال‌ به‌ ظاهر ساده‌ اظهار عجز می‌كند و نمی‌تواند بگوید هر انسانی‌ از چه‌ جهت‌ منحصر به‌ فرد و متمایز است‌. جمله‌یی‌ از یك‌ كتاب‌ نقل‌ می‌ كنم‌ كه‌ به‌ نظر من‌ یكی‌ از زیباترین‌ و منحصر به‌ فردترین‌ كلام‌ بشری‌ است‌: «هیچ‌ فردی‌ در یك‌ رودخانه‌ دوبار شنا نمی‌كند» این‌ جمله‌ چنان‌ عمیق‌ و زیباست‌ كه‌ من‌ بعید می‌دانم‌ از زبان‌ یك‌ بشر جاری‌ شده‌ باشد. حقیقت‌ ساده‌ و در عین‌ حال‌ بسیار عمیقی‌ در این‌ جمله‌ پنهان‌ شده‌ است‌ در لحظه‌یی‌ كه‌ فرد از رودخانه‌ بیرون‌ می‌آید دیگر آن‌ رودخانه‌ آن‌ رودخانه‌ نیست‌ و فرد نیز آن‌ فرد نیز نیست‌ چرا كه‌ او هم‌ در آن‌ لحظه‌ كوتاه‌ عوض‌ شده‌ است‌.
ممكن‌ است‌ عده‌یی‌ به‌ این‌ پرسش‌ ساده‌ من‌ ایراد بگیرند كه‌ چه‌ اصراری‌ است‌ تا جواب‌ این‌ سوال‌ پیدا شود آیا واقعا احتیاج‌ به‌ این‌ جواب‌ هست؟ به‌ نظر من‌ این‌ سوال‌ یكی‌ از سوال‌های‌ اساسی‌ بشری‌ است‌ كه‌ باید پاسخ‌ آن‌ یافته‌ شود و مشخا شود كه‌ جوهره‌ وجودی‌ هر انسان‌ چیست؟ اگر ما معتقد به‌ قیامت‌ باشیم‌ كه‌ دنیای‌ دیگری‌ وجود دارد و هر انسانی‌ كیفر اعمال‌ خود را در آنجا می‌بیند سوال‌ من‌ نمود بیشتری‌ خواهد یافت‌ كه‌ خداوند انسان‌ را با كدام‌ قیافه‌ و كدام‌ خصوصیت‌ محشور خواهد كرد تا عقاب‌ دهد آیا اگر فردی‌ در بیست‌ سالگی‌ گناهی‌ مرتكب‌ شود او را می‌توان‌ با جسم‌ هفتادسالگی‌ خود یكسان‌ دید؟ در حالی‌ كه‌ ما می‌دانیم‌ كه‌ آن‌ فرد با جسم‌ هفتادسالگی‌ خود دیگر آن‌ فرد بیست‌ ساله‌ پرشور و بانشاط‌ نیست‌ بلكه‌ پیرمرد فرتوت‌ و علیلی‌ است‌ كه‌ دوست‌ دارد در گوشه‌یی‌ بنشیند و احیانا چرت‌ بزند تمام‌ خصوصیت‌ این‌ فرد عوض‌ شده‌ است‌ ولی‌ در عین‌ حال‌ همان‌ فرد است‌ و باز هم‌ همان‌ پرسش‌ آغازین‌ كه‌ این‌ خصوصیت‌ منحصر به‌ فرد چیست‌ كه‌ پیرمرد هفتاد ساله‌ را از كودكی‌ تعقیب‌ می‌كند بدون‌ آنكه‌ او را ترك‌ كند یا عوض‌ شود؟
به‌ نظر من‌ قبل‌ از پاسخ‌ به‌ این‌ سوال‌ باید به‌ این‌ سوال‌ پاسخ‌ داده‌ شود كه‌ انسان‌ كیست‌ و چیست‌؟ هر انسانی‌ از چه‌ خصوصیتی‌ تشكیل‌ شده‌ است‌ سپس‌ به‌ این‌ سوال‌ برسیم‌ كه‌ وجه‌ افتراق‌ او از دیگر انسانها چیست؟ به‌ نظر من‌ جواب‌ این‌ سوال‌ بسیار ساده‌ و در عین‌ حال‌ بسیار دردانگیز است‌. هیچ‌ انسانی‌ خصوصیت‌ ؤابتی‌ ندارد بلكه‌ انسان‌ تنها موجودی‌ است‌ كه‌ به‌ مرور زمان‌ شخصیتش‌ كامل‌ می‌شود و او تنها موجودی‌ است‌ كه‌ شخصیتش‌ در حال‌ شدن‌ شكل‌ می‌گیرد و او به‌ مرور زمان‌ تغییر می‌كند و هر لحظه‌ افكارش‌، شخصیتش‌ دستخوش‌ تغییر می‌شود و هیچ‌ انسانی‌ افكار ثابت‌ و رفتار ثابتی‌ را در تمام‌ عمر تعقیب‌ نمی‌كند و هر لحظه‌ افكارش‌ و عقایدش‌ در معرض‌ تغییر و تحول‌ است‌ این‌ تغییر و تحول‌ از نظر اخلاقی‌ ممكن‌ است‌ مثبت‌ یا منفی‌ باشد كه‌ در اینجا مورد نظر ما نیست‌.
بنابراین‌ به‌ آسانی‌ می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ كه‌ انسان‌ تنها موجودی‌ است‌ كه‌ شخصیتش‌ به‌ مرور شكل‌ می‌گیرد و محیط‌ افراد بیشترین‌ تاثیر را روی‌ شكل‌گیری‌ شخصیت‌ هر فرد دارد و انسان‌ در واقع‌ مانند مومی‌ است‌ كه‌ محیط‌ او را به‌ شكل‌های‌ مختلف‌ می‌سازد و او برحسب‌ آنكه‌ در كدام‌ محیط‌ و در كدام‌ جامعه‌یی‌ زندگی‌ می‌كند دارای‌ شخصیت‌های‌ مختلف‌ و متفاوتی‌ می‌شود.
لطف‌الله‌ شیرین‌زبان‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید