یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


جوان و جست وجوی هویت


جوان و جست وجوی هویت
جست وجوی یک جوان در پی هویت، از برخی لحاظ همان جست وجوی معنای زندگی است.
از واژه های پرمعنای ادبیات نوجوانی و جوانی، «هویت» است معنای این عبارت هم زمانی آغاز تامل و تفکر در هویت خویش و شروع نوجوانی است. پدیده ای که بعدها و در سال های جوانی به صورت تکوین هویت یا بحران هویت ظاهر می شود. لذا مهمترین سال های زندگی یعنی دوران نوجوانی و جوانی عرصه تجلی شکل گیری یا از هم پاشیدگی هویت است.
در میان تعاریف متنوعی که در باب هویت فرد ذکر شده اظهارنظر «جان گاردنر» از صراحت و جامعیت بیشتری برخوردار است. او می نویسد: «یک فرد جوان باید بیاموزد که بیش از هر چیز خودش باشد، در جایی که بیشترین ارزش را برای دیگران دارد - دیگرانی که مطمئنا برای او نیز عزیزتر از هر چیز دیگر هستند مراد از اصطلا ح «هویت» چنین رابطه متقابلی است که متضمن یکی بودن با خویشتن و در عین حال به نوعی سهیم شدن با زندگی درونی دیگران است.»
● مفهوم بحران هویت
مطابق تعریف مذکور حفظ تعادل میان «وحدت با خود» و «حضور در تجربه باطنی دیگران» از نشانه های احراز هویت محسوب می شود. بر این اساس هرگاه تعادل مذکور بر هم خورده و حالت عدم توازن میان آنها به وجود آید نوعی اختلا ل یا بحران در هویت پدیدار می شود آن وضعیت را اریک فروم با زیبایی خاصی چنین توصیف می کند: «لزوم همرنگ شدن ]با دیگران[ با از دست رفتن هویت بیشتر می شود.»
از عبارت «فروم» چنین برداشت می شود که فرد تامین انتظارات دیگران و مانند آنها شدن را بر «خود واقعی بودن» ترجیح دهد ناگریز است بهای سنگینی بپردازد و آن دست کشیدن از خودانگیختگی و فردیت است. «اریکسون» نیز بحران هویت را در عدم توانایی نوجوان برای قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد، معنا می کند. شاید مشکلا ت متعددی باشد که فرد در سال های بعد زندگی به جهت بحران هویت با آن مواجه خواهد شد. از چالش های مهم مبحث حاضر چگونگی نفوذ پدیده بحران هویت در فرهنگ تفکر و باورهای قشرهایی از جامعه ماست. برخی از زمینه های تاریخی ظهور بحران به شیوه برخورد ما با تمدن غرب در حدود دویست سال پیش برمی گردد. آن زمان غرب در موقعیت بسیار خوبی از جهت پیشرفت های علمی قرار داشت ولی روش پیشینیان ما عمدتا بر دو رویکرد در قبال تحولا ت اروپا متکی بود: الف) طرد، نفی و انکار ب) مرعوب شدن، خودباختگی و تسلیم و رویکرد سومی که مبتنی بر اخذ و اقتباس آگاهانه از پیشرفت های علمی و صنعتی غرب همراه با حفظ ارزش ها، اصالت ها و فرهنگ و تمدن خودی باشد، چندان مورد توجه قرار نگرفت و لذا فاصله موجود میان ما و غرب از لحاظ علمی و فنی بیشتر شد و زمینه ساز این تفکر گردید که برای جبران گذشته ها و پر کردن فاصله طولا نی به وجود آمده چاره ای جز غرب گرایی، غرب باوری و غرب پرستی نیست. لا زمه این گرایش به فرهنگ غربی جدا شدن و دست کشیدن از هویت و فرهنگ خودی بود. لذا این باور در اذهان عده ای به وجود آمد که قطع پیوند با ریشه های فرهنگ و تمدن اسلا می و ایرانی و نفی خویشتن تنها راه چاره است. همانگونه که برخی نظیر «تقی زاده» بر این باور بودند که «هیچ راهی برای ما نمانده است جز اینکه سرتا پا فرنگی شویم». علا وه بر زمینه های تاریخی، برخی عوامل موجود در عصر جدید نیز به بحران هویت دامن زده است مسایلی نظیر گسست فرهنگی، فردگرائی افراطی سکولا ریسم، تضاد نسل ها، تغییرات پرشتاب زندگی، خلا» آرمانی، فقدان عامل دین و مذهب، پدیده کلا ن شهرهای بزرگ و نظام ناکارآمد آموزش و پرورش هر یک در جای خود، اثرات تعیین کننده ای بر بحران هویت داشته و روند آن را شتاب بخشیده است که فرصت پرداختن به همه آنها نیست.
ولیکن از باب اشاره، به گفتاری از مارسیا (۱۹۸۵) اکتفا می کنیم.
به گفته وی «در جوامعی که مذهب وجود ندارد، نوجوانان بحران ]هویت[ شدیدتری را تجربه می کنند چرا که مذهب به مهمترین سوالا ت نوجوانان یعنی: از کجا آمده ام؟ چه کسی هستم؟ به کجا خواهم رفت و چه باید بکنم؟ پاسخ می دهد.»
● راهکارها و پیشنهادها
غالبا راهکارهای اساسی متکی بر شناخت دقیق مساله بوده و رابطه منطقی با آن دارد. در این مورد نیز همین قاعده صادق است و در کوتاه مدت و دراز مدت، پیشنهادهایی مشتمل بر جنبه علمی و کاربردی و قابل طرح مورد نیاز را انجام داد:
الف) بازنگری در محتوی و مضمون کتابهای درسی به ویژه در سال های نوجوانی و ارائه مطالب جدیدی که به ایجاد بینش نوینی نسبت به خود، زندگی و نقشی که او می تواند ایفا نماید، منجر شود.
ب) بازنگری در محتوی مضمون و شیوه ارائه برنامه های ویژه کودکان، نوجوانان و جوانان در صدا و سیما به گونه ای که به ایجاد دلبستگی عمیق نسبت به فرهنگ و تمدن اسلا می و ایرانی منجر شده و دریافتن هویت فرهنگی و هویت تمدنی آنان را یاری دهد.
ج) تلا ش در جهت حل معضل کاهش انگیزه تحصیلی، ترک تحصیل، توقف پشت دیوار بلند کنکور و بیکاری که هر یک عامل مهمی در ایجاد سرخوردگی و بی هویتی است.
در کوتاه مدت نیز اقدامات قابل پیشنهاد عبارتند از:
۱) تقویت زمینه های تبادل فکری و هم اندیشی با نسل جوان به منظور درک مشکلا ت و معضلا ت درونی آنان و پاسخ به پرسش های بنیادین.
۲) توسعه مناسبات میان والدین و فرزندان از حیث عاطفی، روحی و کلا می به منظور جلب اعتماد نسل جوان و در نهایت گرایش به الگوپذیری با هدف تحکیم هویت خانوادگی آنان.
۳) تقویت زمینه های بروز و حضور نوجوانان وجوانان در عرصه های مشارکت و تصمیم گیری اجتماعی با هدف تحکیم هویت جمعی آنان.
۴) یاری رساندن به نوجوانان و جوانان برای شناخت هرچه بیشتر توانمندی هایشان تا علا وه بر متناسب بودن انتظارات آنان از خویش با توانمندیها، این گروه سنی بتوانند موفقیت های بیشتری در تحصیل، شغل و زندگی به دست آورند با هدف تحکیم هویت شخصی آنان.
۵) تشویق اطرافیان نوجوان و جوان به ویژه اولیا و مربیان برای این منظور که در سنین مذکور به فرد از منظر جدیدی به عنوان «مشاور» به او نگریسته شود و در عمل نیز آنچه که لا زمه تحقیق این رویکرد است، مراعات شود تا این نسل عملا احساس منزلت و شخصیت قابل احترام کرده و در نهایت احساس هویتی ارزشمند و با افتخار کند.
۶) تفهیم این واقعیت به نسل جوان که «زندگی کردن» غیر از «با معنا زندگی کردن» است. «زندگی کردن» به خودی خود افتخاری نمی آفریند ولیکن با معنا زیستن در خور افتخار و تکریم خاصی است.
۷) ایجاد و تقویت زمینه هایی که به مدد آن نوجوان و جوانان قادر به تفکر منتقدانه نسبت به فرهنگ بیگانه و به ویژه فرهنگ غرب باشند این امر زمینه را برای تکوین هویت فرهنگی پایدار و برخورد موثر با هجوم فرهنگی مهیا می کند.
نویسنده : ناهید ابراهیمی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید