چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


بررسی اختلال هویتی در جوانان


بررسی اختلال هویتی در جوانان
از جمله چالش برانگیزترین مباحثی كه امروزه درباره جوانان وجود دارد مسأله ای به نام بحران هویت است كه خود را در شكلهای گوناگون بروز می دهد.
هر یك از ما در عبور از كوچه و خیابان جوانانی را می بینیم كه به شكلهای بسیار عجیب و غریب خود را آراسته اند. بسیاری از پسرها كه موهایشان تا حدود كمرشان است و درست مثل دخترها آن را آرایش كرده اند. بسیاری از آنها به استفاده از دستبند و گردنبند و حتی گوشواره گرایش دارند. حتی بسیاری از آرایشگرهای مرد كه در واقع همان سلمانیهای سابق باشند دقیقاً عملیات یك آرایشگر زن را می توانند انجام دهند.
آقایی می گوید: آرایشگری كه من برای پیرایش موهایم به آنجا می روم و در خیابان میرداماد است موهای آقایان را مش می كند، فر می زند، ابرو تاتو می كند، بند می اندازد و ...
در نقطه مقابل دخترهای زیادی را می بینیم كه موهایشان را پسرانه كوتاه می كنند، شلوار و بلوز می پوشند در خیابان حركات پسرانه انجام می دهند و بسیاری از كارهای دیگر كه نشان بدهند آنها هم مثل پسران هستند.
جامعه شناسان می گویند این جوانان دچار بحران هویت شده اند.
گویا اگر تا دیروز صلابت مردانه و ظرافت زنانه برای زنان و مردان امتیاز محسوب می شد، امروزه این ارزشها رنگ باخته اند و بعضی از دختر خانمها دوست دارند رزمی كار كنند و عده ای از آقا پسرها هم ناخن مانیكور می كنند.
در این مقاله كه به مسأله بحران هویت می پردازد، بنا داریم به علتهای این اتفاق بپردازیم و بررسی كنیم كه چرا بعضی از جوانان امروز تعریف درستی از هویت خود ندارند؟ چرا بسیاری از رفتارها كه در گذشته ارزش محسوب می شد امروزه رنگ باخته است و شماری از دختران جوان امروزی آشپزی نكردن و بلد نبودن پخت و پز را امتیاز می دانند و به جای آن توی خیابان با پسرها دست به یقه می شوند؟
● جوان و جستجوی هویت
اریكسون می گوید: "جستجوی یك جوان در پی هویت از برخی لحاظ همان جستجوی معنای زندگی است"
از واژه های پرمعنای ادبیات نوجوانی و جوانی هویت است، معنای این عبارت همزمانی آغاز تأمل و تفكر در هویت خویش و شروع نوجوانی است. پدیده ای كه بعدها و در سالهای جوانی به صورت تكوین هویت یا بحران هویت ظاهر می شود. لذا مهمترین سالهای زندگی یعنی دوران نوجوانی و جوانی عرصه تجلی شكل گیری و یا از هم پاشیدگی هویت است.
در میان تعاریف متنوعی كه در باب هویت فرد ذكر شده اظهارنظر جان گاردنر از صراحت و جامعیت بیشتری برخوردار است. او می نویسد: یك فرد جوان باید بیاموزد كه بیش از هر چیز خودش باشد، در جایی كه بیشترین ارزش را برای دیگران دارد، دیگرانی كه مطمئناً برای او نیز عزیزتر از هر چیز دیگر هستند، مراد از اصطلاح "هویت" چنین رابطه متقابلی است كه متضمن یكی بودن با خویشتن و در عین حال به نوعی سهیم شدن با زندگی درونی دیگران است.
● مفهوم بحران هویت
مطابق این تعریف، حفظ تعادل میان "وحدت با خود" و "حضور در تجربه باطنی دیگران" از نشانه های احراز هویت محسوب می شود. بر این اساس هرگاه تعادل مذكور بر هم خورده و حالت عدم توازن میان آنها به وجود آید نوعی اختلال یا بحران در هویت پدیدار می شود آن وضعیت را اریك فروم با زیبایی خاصی چنین توصیف می كند: لزوم همرنگ شدن با دیگران با از دست رفتن هویت بیشتر می شود.
از عبارت فروم چنین برداشت می شود كه خود تأمین انتظارات دیگران و مانند آنها شدن را بر خود واقعی بودن ترجیح دهد و ناگزیر است بهای سنگین آن را بپردازد و آن دست كشیدن از خود انگیختگی و فردیت است.
"اریكسون" نیز بحران هویت را در ناتوانی نوجوان برای قبول نقشی كه جامعه از او انتظار دارد، معنا می كند، شاید مشكلات متعددی باشد كه فرد در سالهای بعدی زندگی به جهت بحران هویت با آن مواجه خواهد شد.
● زمینه های پیدای بحران هویت
از چالشهای مهم مبحث حاضر چگونگی نفوذ پدیده بحران هویت در فرهنگ تفكر و باورهای قشرهایی از جامعه ماست. برخی از زمینه های تاریخی ظهور بحران به شیوه برخورد ما با تمدن غرب در حدود ۲۰۰ سال پیش برمی گردد.
آن زمان غرب در موقعیت بسیار خوبی از جهت پیشرفتهای علمی قرار داشت ولی روش پیشینیان ما عمدتاً بر دو رویكرد در قبال تحولات اروپا متكی بود:
الف) طرد، نفی و انكار
ب) مرعوب شدن،
خودباختگی و تسلیم و رویكرد سومی كه مبتنی بر اخذ و اقتباس آگاهانه از پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب همراه با حفظ ارزشها، اصالتها و فرهنگ و تمدن خود می باشد، چندان مورد توجه قرار نگرفت، بنابراین فاصله موجود میان ما و غرب از لحاظ علمی و فنی حفظ ارزشها، اصالتها و فرهنگ و تمدن خودی چندان مورد توجه قرار نگرفت و فاصله موجود میان ما و غرب به لحاظ علمی و فنی بیشتر شد و زمینه ساز این تفكر گردید كه برای جبران گذشته ها و پركردن فاصله طولانی به وجود آمده چاره ای جز غرب گرایی، غرب باوری نیست. لازمه این گرایش به فرهنگ غربی جدا شدن و دست كشیدن از هویت و فرهنگ خودی بود. بنابراین این باور در اذهان عده ای به وجود آمد كه قطع پیوند با ریشه های فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی و نفی خویشتن تنها راه چاره است.
علاوه بر زمینه های تاریخی، برخی عوامل موجود در عصر جدید نیز به بحران هویت دامن زده است. مسایلی نظیر گسست فرهنگی، فردگرائی افراطی، سكولاریسم، تضاد نسلها، تغییرات پرشتاب زندگی، خلأ آرمانی، فقدان عامل دین و مذهب، پدیده كلان شهرهای بزرگ و نظام ناكار آمد آموزش و پرورش هر یك در جای خود، اثرات تعیین كننده ای بر بحران هویت داشته و روند آن را شتاب بخشیده است كه فرصت پرداختن به همه آنها نیست و لیكن از باب اشاره، به گفتاری از مارسیا ۱۹۸۵ اكتفا می كنیم.
به گفته وی، "در جوامعی كه مذهب وجود ندارد، برخی جوانان بحران هویت شدیدتری را تجربه می كنند، چرا كه مذهب به مهمترین سؤالات نوجوانان یعنی از كجا آمده ام؟ چه كسی هستم؟ به كجا خواهم رفت؟ چه باید بكنم؟ پاسخ می دهد.
جامعه ایران به دلیل مذهبی بودن و برخورداری از تمدن و تاریخ دیرپا دارای دو گستره مفهومی برجسته از هویت دینی و ملی است.
همچنین اصل ۲۹ "منشور تربیت نسل جوان" نیز بر آگاهی از اساس و اركان هویت اصیل ملی و مذهبی ایران اسلامی و تحكیم وحدت ملی و مذهبی و تقویت احساس میهن دوستی تأكید دارد.
۸۴ درصد جوانان اعتقاد دارند كه انجام مراسم دینی در كشور موجب آرامش و سلامت روحی مردم می شود، ۹۱ درصد جوانان خدا را ناظر بر اعمال انسانها، ۸۹ درصد پیروی از اولیای دین را وظیفه شرعی انسان و ۸۸ درصد دیگر آدمهای دیندار را كمتر دچار انحراف اخلاقی می دانند.
در حال حاضر ۸۸ درصد جوانان درباره هویت بدنی خود معتقد به برخورداری از سلامت جسمانی بالا، ۸۴ درصد از ظاهر و قیافه راضی و ۸۲ درصد دیگر نیز معتقدند بلوغ همزمان با سایر همسالان خود را داشته اند.
۴۷ درصد دختران و ۲۴ درصد پسران آرزو دارند كه از جنس مخالف باشند، از سویی دیگر تنها ۳۵ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ سال (۳۴ درصد پسران و ۳۶ درصد دختران) به مرحله طبیعی دستیابی به هویت همسر گزینی رسیده و ۶۵ درصد دیگر هنوز در حد تعلیق، توقف و اغتشاش هویت هستند.● مد فروشان سود می كنند
شكل گیری هویتی منسجم، پایدار و دستیابی به تعریفی از خود با مشخصه های انتخاب ارزشها، باورها و هدفهای زندگی مهمترین جنبه رشد روانی و اجتماعی در دوره جوانی است.
از سویی دیگر شكل گیری هویت در دوران جوانی ارتباط تنگاتنگی با عواطف، "خودپندار" و عزت نفس فرد داشته كه در این میان احساس تعلق و تعهد به خانواده، قوم، فرهنگ ملت و مذهب از جمله مؤلفه های مرتبط با هویت برشمرده می شود.
آنچه كه امروزه جامعه شناسان از آن به عنوان بحران هویت یاد می كنند در قالب گرایش به مدهای عجیب و غریب در كشور ما نمود پیدا كرده است.
یكی از این پسران كه برای خرید دستبند پهنی وارد مغازه می شود می گوید: این دستبند را به این دلیل می خرم كه قشنگ است. وقتی آن را دستم می كنم دستانم قشنگتر به نظر می رسد. اغلب یكی از خواننده های غربی با چنین دستبندهایی مقابل دوربین ظاهر می شود. من هم چون به این خواننده علاقه دارم سعی می كنم مثل او دستبند داشته باشم.
فروشنده می‌گوید: مشتری زیاد برای این نوع زیورآلات باعث شده است هر بار كه برای خرید جنس به كشور چین می روم انواع و اقسام انگشترهای عجیب و غریب درشت، دستبند و گردنبند پسرانه بیاورم. این اجناس فروش خوبی دارند، ضمن این كه حمل آن برای ورود به كشور بسیار آسان است.
وی می افزاید: البته این گونه نیست كه اغلب این اجناس از خارج از كشور وارد شود، بلكه بسیاری از آنها تولید داخل است، اما تولیدكننده داخلی از خارج از كشور الگو می گیرد.
در همین زمان دخترخانم جوانی كه برای خریدن یك گوشواره بزرگ به فروشگاه آمده است، می گوید: وقتی این گوشواره را گوشم می كنم از كنار روسری روی صورتم می افتد و قشنگ است.
چه اشكالی دارد كه من چیزی را كه دوست دارم بپوشم و ظاهرم را آن طور كه دوست دارم، آرایش كنم.
وی می افزاید: خیلی دوست دارم رنگ موهایم یك رنگ عجیب باشد. چه اشكالی دارد باید این رنگ را هم تجربه كرد. در خارج از كشور فوتبالیستها موهای خود را سبز و یا نارنجی می كنند، من هم می خواهم با رنگهای فانتزی موهایم را نارنجی كنم وقتی می پرسم گل رنگ نارنجی هم وجود دارد؟ می گوید: در بین رنگهای فانتزی هر رنگی بخواهی هست. پسرجوانی كه ظاهری كاملاً زنانه دارد، با پوزخندی از برابرم می گذرد و حاضر نیست به حرفهای من گوش كند.
● مورد توجه بودن
گرایش به مدهای عجیب و غریب و یا به عبارتی بحران هویت نزد جوانان مربوط به گروههای خاصی وجود دارد و امری عمومی نیست، اما علت و انگیزه اصلی چنین رفتارهایی را باید در چگونگی ارضای یكی از نیازهای افراد جستجو كرد.
انسان دارای نیازهای مادی و معنوی مختلفی است كه نظریه پردازان تقسیم بندیهای متفاوتی از آن به دست داده اند.
نیازهایی كه شهید مطهری از نیازهای مادی و معنوی نام می برد و چنین توضیح می دهد كه وجه ممیزه انسان و حیوان بر توجه انسان به نیازهای معنوی است و مقوله ای است كه كمتر در سطح رسانه ها و با همان صراحت، صداقت و تصریحی كه خاص آن استاد شهید بود، مشاهده می شود.
مازلو یكی از نیازهای انسان را بعد از تأمین نیازهای اساسی مورد توجه قرار گرفتن فرد توسط دیگران می داند. تأمین این نیاز در افرادی كه از زمینه های قوی فرهنگ اسلامی بهره ای ندارند به چیزهایی مثل پرداختن به نیازهای مادی تبدیل می شود، مثل آرایش كردن و خود را به صورتهای مورد توجه همگان در آوردن .
برخی از جوانان در رابطه با تأثیرپذیری از رسانه های خارجی و گروههای اجتماعی خاص راه و روش آنها را حتی در آرایش كردن تقلید می كنند و حتی در این میان سعی در ربودن گوی سبقت از گروههای مرجع خود را نیز دارند. بنابراین رنگ كردن مو، برداشتن ابرو، خود را به ظاهر جنس مخالف نزدیك كردن، متأسفانه در عالم كودكانه خود، نوعی ارزش قلمداد می كنند و قبح موضوع را فراموش می كنند.
انجام این امور نه تنها موجب می شود بین این گونه جوانان و نسل قبلی آنها شكاف و حتی كدورت و دوری ایجاد شود كه بعد از مدتی فرد دچار انزوا می شود و حتی توسط همگان نادیده انگاشته شده و به نوعی بیماری روانی مبتلا می گردد و اگر جامعه ارزشها و اصول خود را حفظ كرده باشد، به حاشیه رانده می شوند و برای زنده ماندن و در جامعه بودن چه بسا به آسیبهای دیگری نیز روی آورند.
بنابراین دو نتیجه از این بحث مهم است، یكی سعی خانواده و خویشان كه با لطایف الحیل مانع از كج روی این گونه جوانان شوند و سعی در توجیه آنها داشته باشند. دوم این كه برای ارضای نیازهای مختلف جوانان خصوصاً نیازهای معنوی چاره ای متناسب با شرایط زمان اندیشیده شود تا جوانان امكان انتخابی گسترده تر داشته باشند.
رسانه های گروهی به خصوص تلویزیون می تواند نقش اساسی در این میان داشته باشد و از آرایشهای نامطلوب مجریان و هنرپیشه های سریالهای تلویزیونی جلوگیری كند.
بخشی از جامعه بدون آگاهی به تقلید این رفتارها می پردازد، زیرا میزان آگاهی كافی ندارد، از خانواده و از محیط نظارت اجتماعی محلی به دور هستند و فرد یا افرادی توجهات لازم را به آنها نداده است.
در جامعه سیال كنونی كه فرد محیط اجتماعی ثابتی ندارد و برای جبران عضویت خود در گروههای طبیعی قبلی ناچاراند به عضویت گروههای اجتماعی دیگری درآیند، این امر پدید می آید.
بسیاری از دانشجویان به هنگام ورود به دانشگاه همان هیبت و ظاهر گذشته و محیط سنتی خود را دارند ولی دوری از خانواده و از هنجارهای قبلی به سرعت افراد كم ظرفیت و كم آگاه را در معرض عضویت در گروههای جدید كه از اصالت لازم برخوردار نبوده و الگوهای خود را خارج از مرزها و... می گیرند، در می آورد.
اگر عده ای از جوانان به سمت مد بروند كار عجیبی نكرده اند به خصوص كه خانواده نیز از این مسأله بی بهره نیست آنها هم از مد پیروی می كنند.
اما این كه چرا مدلهای عجیب و غریب مورد توجه قرار می گیرد شاید بتوان چنین گفت كه وقتی در دوران بلوغ اندام یك فرد هنوز شكل نگرفته برخی نیازها برای او اساسی است. یكی امنیت خاطر است كه می تواند آن را از پدر و مادر بگیرد و دوم نیاز به تأیید و تصدیق است.
جوان دلش می خواهد مورد قبول اطرافیان باشد پس الگوسازی می كند تا زمانی كه كودك است از والدین الگو می گیرد، در دوران ابتدایی از معلم الگو می گیرد و در دوران نوجوانی از همسالان تأثیر می پذیرد.
مثلاً مدلها را در میادین ورزشی می بینند این كه فلان ورزشكار موهایش را بلند كرده است و یا... چون ورزشكاران مورد تأیید اجتماع هستند، جوان خودش را به شكل او در می آورد تا مورد قبول باشد.
از جمله این مدلها می توانند بازیگران تلویزیون و سینما باشند و بخصوص با ارایه تصاویری بروی مجلات الگوسازی می كند، جوانان نیز كه اغلب مخاطبان این رسانه ها هستند در واقع منبع و الگو پیدا می كنند تا خودشان را به آن شكل در آورند و در نهایت نیت همه آنها، جلب توجه است، چون جوان نیاز به توجه دارد و این توجه به هر شكلی عنوان می شود.
دكتر كیهان نیا یادآور می شود: هر قدر پایگاه عاطفی فرد در خانواده متشنج باشد این تشنج را به جامعه انتقال می دهد، بنابراین خانواده در عدم بروز چنین گرایشهایی نقش مهمی دارد.
اما گاهی اوقات اینترنت و دستیابی به اطلاعات مختلف در سراسر دنیا نیز می تواند برای جوان الگوسازی كند، اما در نهایت اگر از من به عنوان یك روانشناس سؤال شود، می گویم تمام این گرایشها می تواند نوعی اعتراض هم باشد.
وقتی برخی از جوانان به قوانین خانواده، مدرسه و جامعه و یا هر كجای دیگر اعتراض دارند، واكنش ستیزه جویانه و خشم آور دارند و این كار را با پوشیدن لباس و مدلهای سو كه مورد تأیید جامعه نیست نشان می دهند.
اعتراض به این كه جامعه ما را نمی فهمد و وقتی نمی توانیم كارهایی مطابق با سنمان انجام دهیم به كارهایی متوسل می شویم كه كسی نمی تواند مانع شود، مثلاً موهایمان را بلند می كنیم.
● راه كارها و پیشنهادها
برخی از كارشناسان برای حل چنین مشكلاتی در جامعه راهكارهایی پیشنهاد می كنند كه عبارتند از تقویت زمینه های تبادل فكری و هم اندیشی با نسل جوان به منظور درك مشكلات و معضلات درونی آنان و پاسخ به پرسشهای بنیادین، توسعه مناسبات میان والدین و فرزندان از حیث عاطفی، روحی و كلامی به منظور جلب اعتماد نسل جوان و در نهایت گرایش به الگوپذیری با هدف تحكیم هویت خانوادگی آنان. تقویت زمینه های بروز و حضور نوجوانان و جوانان در عرصه های مشاركت و تصمیم گیریهای اجتماعی با هدف تحكیم هویت جمعی آنان و نیز یاری رساندن به نوجوانان و جوانان برای شناخت هرچه بیشتر توانمندیهایشان تا علاوه بر متناسب بودن انتظارات آنان از خویش با توانمندیها، این گروه سنی بتوانند موفقیتهای بیشتری در تحصیل، شغل و زندگی به دست آورند با هدف تحكیم هویت شخصی آنان.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید