شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
با هویت نامعلوم چه کنم؟
نوجوانی بلاتکلیفی بزرگی است، در این دوره آدمی از کودکی برآمده ولی هنوز به بزرگسالی راه نیافته است و نوجوان در برزخ میان این دو مرحله از زندگی قرار گرفته، دقیقاً مانند ذات انسان که میانه آسمان و زمین رهاست. نوجوان هیچ سیستم ارزشی خودساخته در ذهن و جان ندارد و برای آنکه بتواند خود را اثبات کند از " نه" شروع میکند.
نه گفتن به تمام اصول و ارزشهای تثبیت شده خانواده. او درصدد است که آدم منحصر به فردی باشد، بر تمام افراد پیرامونش خرده میگیرد، انسان و آرزویی فراتر از همگان را در ذهن دارد و خود را در خیال همان انسان ایدهآل تصور میکند. در یک کلام نوجوانی یعنی بحران هویت، برزخ من! نوجوان نمیداند کیست، در توصیف خود هیچ ندارد که بگوید و این درد عظیمی است نهتنها برای نوجوان که حتا برای جانهای بزرگی که از امتحانهای بزرگ گذشتهاند.
با هویت نامعلوم چه کنم؟ این سخن فریاد پنهان هر نوجوانی است. نوجوانی که هنوز قادر نیست خودش را بشناسد و جوان تازه به پا خاسته، جویای نام است، با همه میجنگد تا ثابت کند که کسی است. او هنوز به خودش اطمینان ندارد... او صبر کافی برای به بار نشستن آرزوهایش ندارد. همه چیز را یک جا، یک کاسه و فوری میخواهد. او جنگیدن را دوست ندارد و پس از هر جنگی به پشیمانی مینشیند، ولی ناخواسته دوباره نبردی جدید را آغاز میکند... تا سرانجام بزرگ شود و هویت ناشناختهاش را پیدا کند. با کسی که این چنین در التهاب است چه باید کرد. با جانی که این چنین چون اسپند بر آتش هر دم میجهد و رو به سویی میکند، چه باید گفت.
باید رهایش کرد، باید او را آزاد گذاشت تا زمان بگذرد، کسی که هنوز نتوانسته هویت خود را بشناسد به یقین از این فراز و نشیبها بسیار دارد. روانشناسان ۱۰ ویژگی را برای نوجوان برمیشمرند:
۱) پرخاشگر و ستیزهجو
۲) تندخو و عصبی
۳) بیانضباط و حرف نشو
۴) تکرو و سلطهجو
۵) لجباز و یکدنده
۶) گوشهگیر و در خود فرو رو
۷) استقلالطلب
۸) "نه" بگو
۹) بیحوصله و کمطاقت
۱۰) مایوس و کلافه که نباید از مشاهده این ویژگیها نگران شد؛
چرا که تمام اینها نشانه استقلال نوجوان است. با حوصله و محبت و با اتخاذ شیوه رفتاری درست میتوان این رفتارها را در درون او تعدیل کرد. نوسانهای عاطفی یکی از بزرگترین مشخصههای این دوره است. به همین علت است که نوجوانان در اثر بیاعتمادی و عدم اطمینان (به خود) نسبت به انتقاد دیگران حساس میشوند.
وقتی بیثباتی عاطفی نوجوانان با برخوردهای نامناسب بزرگسالان به هم میآمیزد به نوعی به پریشانی عاطفی منجر میشود، به گونهای که نوجوان این احساس را میکند که دارد فرو میریزد و تکیهگاهی برای سروسامان بخشیدن به وضعیت عاطفی خود ندارند. نداشتن تکیهگاه و خانوادهگریزی نوجوان را به سوی دوستیهای افراطی(که خود یکی از مضرات و زیانهای دوره نوجوانی است) و یا تخیلگرایی سوق میدهد، تخیلگرایی، نوجوان را از واقعیات زندگی و واقعیات و تواناییهای وجودی خود دور میکند، به لحاظ احساسات و عواطف، نوجوان در مقایسه با دوران کودکی درونگراتر میشود و مجموعاً شرایطی را به وجود میآورد که بعضاً دستخوش ناکامی میشود. شاید یکی از علل احساس ناکامی تفاوت عمدهای است که بین خواستها و قابلیتهایش وجود دارد.
از یک سو نوجوان، خواستهای نامحدود و بینهایتی دارد و معمولاً آرزو میکند به خواستههایش پاسخ مثبت داده شود و از دیگر سو تواناییها و محدودیتهایش کمتر از یک انسان معمولی است. برای آنکه نوجوان را در مسیر درست خودشناسی قرار داده و او را از آسیبهای پیشگفته دور کنیم، لازم است وی را به عنوان یک فرد بپذیریم. با او همانند یک انسان بالغ و بزرگسال رفتار کنیم نه همچون کودک فاقد قوه تشخیص و ادراک. با توجه به نیاز مبرم نوجوان به تامل و تفکر و درونی شدن احساسات وی، لازم است که فرصتهای کافی برای اینکه پارهای از ساعات با خود خلوت کند و به اندیشه فرو رود در اختیار وی قرار گیرد. عواطف نوجوان، سرکش و نیازمند کنترل و نظارت بزرگترهاست، لکن باید اعمال نظارت صحیح و به موقع، از حد اعتدال خارج نشود و موقعیتی فراهم نشود که سوءظنهای بیجا و بیمورد اساس روابط صمیمانه والدین و نوجوانان را در هم ریزد.
در بحبوحه مبارزه با مشکلات، نوجوان به راحتی دلسرد و نومید میشود و دست از تلاش و فعالیت میکشد، والدین نوجوان نباید به مجرد اظهار ضعف و ناتوانی نوجوان به کمک او برخیزند و ابتکار عمل را به دست گیرند، بلکه باید فرصتهایی ایجاد کنند تا او خود راه غلبه بر مشکلات را بیاموزد. از آنجایی که هیجانهای عاطفی، عموماً در دوره نوجوانی همواره میان خواهشها و قطبهای متضاد در نوسانند، لذا تظاهرات عاطفی آنان از قبیل، غم و شادی، خشم و محبت، انزوا و تعاون و... از حالتی به حالت دیگر منتقل میشود.
والدین نباید اینگونه تظاهرات رفتاری را به مثابه رفتاری پایدار و همیشگی تلقی کنند. والدین عزیز به یاد داشته باشید، کودکان شما بچههای شما نیستند، آنان دختران و پسران آن زندگیاند که به خود شور و شوق و میل دارد. آنان به دست شما پا به مرحله وجود مینهند اما از شما نیستند، با آنکه با شمایند، اما از آن شما نیستند. میتوانید عشقتان را ارزانیشان کنید، اما نه افکار و اندیشههایتان را؛ چرا که آنان افکار خویش را دارند، میتوانید جسم ایشان را کاشانه بخشید، اما نه روحشان را؛ چرا که روح آنان در خانه فردا ساکن است. میتوانید رنج برید تا مثل آنها باشید، اما در این طلب نباشید که آنان را همچون خود سازید؛ چرا که زندگی به عقب بازنمیگردد و در دیروز رحل اقامت نمیافکند.
منبع : روزنامه تحلیل روز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران دولت حجاب رئیس جمهور پاکستان گشت ارشاد رئیسی دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
سیل سلامت قتل کنکور تهران سردار رادان سازمان سنجش آتش سوزی شهرداری تهران پلیس اصفهان زنان
قیمت دلار دلار سایپا خودرو قیمت خودرو تورم قیمت طلا بازار خودرو ارز مسکن بانک مرکزی ایران خودرو
کیومرث پوراحمد خودکشی تلویزیون سینمای ایران فیلم ترانه علیدوستی سریال گردشگری موسیقی مهران مدیری کتاب
اینترنت کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه چین حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی تراکتور بارسلونا باشگاه پرسپولیس تیم ملی فوتسال ایران لیگ برتر انگلیس
هوش مصنوعی سامسونگ گوگل الماس همراه اول ناسا فیلترینگ
سازمان غذا و دارو مالاریا کاهش وزن آلزایمر زوال عقل