شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


سردرگمی نقش در جهان امروز


سردرگمی نقش در جهان امروز
هنگامی که از مشکلات جوانان صحبت می شود، بی اختیار به مسائلی همچون اشتغال، ازدواج، مسکن، تحصیل، اوقات فراغت و... پرداخته می شود. البته این مسائل جزو مهمترین دغدغه های این قشر بوده و می باشد که نیازمند برنامه ریزی دقیق و بکارگیری همه ظرفیت ها و توانمندی های دولتی و غیر دولتی است تا عرصه های مختلف زندگی و رشد جوانان با روال منطقی و مطلوب طی مسیر نماید. ولی هدف ما در این نوشته پرداختن به موضوعی بنیادی و اساسی تر به نام «هویت جوانان» است.
از ویژگی های عصر جدید، جریان سریع و در عین حال پیچیده تحولات است. این سرعت و پیچیدگی در بعضی موارد موجب محدود شدن قدرت تحلیل و بازشناسی رویداد ها می شود. یکی از مشکلات جدید و نیمه پنهان بشر در دوران پیشرفت تکنولوژی و به تبع آن ارتباطات، «بحران هویت» است. به عقیده محققان علوم اجتماعی، انسان نوین در میان شهرهای بزرگ و انبوه ارتباطات، بخشی از حقیقت وجودی خویش را از دست داده است و احساس تعلق به جایی نداشته و در خود نمی بیند؛ به عبارتی دچار «از خود بیگانگی» یا «بی هویتی» شده است.
توجه به این نکته که آغاز این بحران از دوره نوجوانی و جوانی بوده و اهمیت ندادن به آن، باعث تا ثریا کج رفتن شخصیت فرد می شود، ضرورت بررسی مسأله هویت در نوجوانان و جوانان را بیش از پیش روشن می سازد. امید که توانسته باشیم با ارائه این مطلب گامی در جهت شناخت صحیح از ابعاد موضوع هویت برداشته و به این طریق راهکاری برای رسیدگی به آن ارائه دهیم.
● مسأله بحران هویت
به نظر اریکسون محقق اسکاندیناویایی، حل بحران هویت در برابر سردرگمی نقش، عمده ترین تکلیف یک نوجوان است؛ زیرا زمانی که سایه یأس و ناامیدی از آینده ای مبهم بر زندگی جوان گسترانیده شده باشد، بروز هر رفتاری از طرف وی قابل پیش بینی خواهد بود. نتیجه نهایی آن نیز غوطه ور شدن جوان در بحرانی است که از آن به بحران هویت یاد می کنیم.
شاید در گذشته با توجه با ساختار جوامع سنتی، هویت افراد به قبیله یا روستایی که در آن به دنیا آمده بودند، وابستگی بسیار داشت، ولی با پیدایش آثار صنعتی شدن و نیز پیشرفت در عرصه ارتباطات، نیاز ها و انتظارات جدیدی شکل گرفت که فرآیند شکل گیری هویت در جوانان را دگرگون ساخت. ناهماهنگی بین شتاب پیشرفت فناوری و تطابق افراد با تحولات جدید، تعارض و در نتیجه بحران را در پی داشته است.
متأسفانه عده کثیری از جوانان بدون توجه به ارزش های فکری و فرهنگی، دچار سردرگمی شده، خود و هویت اصیل خود را فراموش کرده اند. نشانه ها و شاخصه هایی که در زندگی فردی و اجتماعی انسان نقش محوری داشته و ارزش های جوامع انسانی بر اساس آن تعریف و شناسایی می شوند را از دست داده اند، اموری را به عنوان شاخصه و معرف شخصیت و هویت خویش، اتخاذ کرده و می کنند که ثبات و استقرار نداشته و هر روز رنگ عوض کرده، حالت تغییر و دگرگونی دارند. متأسفانه برخی از جوانانی که خود را فراموش کرده اند، فرهنگ بیگانه در تمام زوایای زندگی شان سایه افکنده است.
● هویت و بحران
هویت در لغت یعنی هستی، وجود و حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری است و آنچه که موجب شناسایی یک شیء یا شخص می شود. در اصطلاح عبارت است از مجموعه ویژگی ها و مشخصات فردی و اجتماعی و احساسات و اندیشه های مرتبط که فرد آنها را از طریق توانایی کنش متقابل با خود و با یافتن تصوراتی از خود بدست می آورد و در جواب سؤال «من کیستم » ارائه می دهد. به طور کلی، آگاهی فرد از وجود خود یکی از مشخصه های مهم هویت است. با توجه به ابعاد گسترده هویت، می توانیم موضوع های متعدد را از یکدیگر تفکیک کنیم:
«هویت فردی» به مشخصاتی اشاره دارد که فرد به عنوان یک شخص منحصر به فرد و متفاوت از دیگر افراد جامعه، آنها را به خود منتسب می کند. در هویت فردی، «من» در مقابل دیگران قرار می گیرد و تفاوت هایی که فرد با دیگران دارد، آشکار می شود و باعث احساسات و علایق خاصی در فرد می گردد. در کنار آن «هویت جنسی» قرار دارد.
«هویت اجتماعی» یک فرد به ویژگی ها و اندیشه هایی اشاره می کند که فرد آنها را از طریق اشتراک اجتماعی و عضویت در گروه ها و مقولات اجتماعی کسب می کند. این گروه ها و مقوله ها شامل نژاد، مذهب، قومیت، ملیت، جنسیت و... می شود.
«هویت ملی» به مشخصات و ویژگی هایی گفته می شود که یک جامعه را از جوامع دیگر متمایز کرده و در جامعه نوعی انسجام کلی ایجاد می کند. از نظر علوم اجتماعی زبان مشترک، دین مشترک و آداب و سنن مشترک، عناصر اصلی هویت ملی را تشکیل می دهد.
«هویت فرهنگی» احساس تعلق به جامعه است، به طوری که در رفتار تأثیر گذاشته و اعضای یک گروه را از اعضای دیگر گروه ها متمایز می کند. به عبارت دیگر، هویت فرهنگی احساس همبستگی به جامعه و فرهنگ آن است، به طوری که در رفتار اعضا تأثیر گذارد. فرد در مقابل هنجار ها و ارزش های جامعه خود احساس تعهد و تکلیف کرده، در امور مختلف آن مشارکت جسته و انتظارات جامعه را از خود پاسخ می دهد.
در توضیح «هویت دینی» باید گفت هویت هر کسی که در هر جای عالم خاکی زندگی می کند، در چارچوب مفاهیم والای دینی باید جست و جو و ارزیابی شده و معنی پیدا کند. جوان برای هویت یابی خود، حضور جهان بینی و نقش آن را در زندگی فردی و اجتماعی خود، مد نظر قرار داده، در نتیجه مسیر ترقی و تکامل به سوی اهداف متعالی را در سر لوحه عملکرد روزانه خود قرار دهد.
با توجه به اصول و ارزش های دینی، انواع هویت ها به دو دسته مطلوب و مذموم، تقسیم می شوند. ویژگی هایی که در تعامل مستقیم با ارزش های دینی قرار داشته باشند، مورد تأیید و مطلوب است و باید درصدد تقویت و گسترش آن برآمد. اما موضوع هایی مانند دامن زدن به مسائل قومی و نژادی که در تضاد و تقابل با ارزش های دینی، قرار دارند، اعتباری ندارد.
با توجه به شناختی که از هویت بدست آوردیم، می توانیم بحران هویت را با این عبارات تبیین کنیم: بحران هویت عبارت است از ناتوانی نوجوان و جوان در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد. بحران هویت، بحران شخصیت و روحیات را به همراه خواهد داشت. این بحران غالباً با حس از خود بیگانگی شدید، فقدان قدرت و نا امنی همراه است.
بحران هویت نوعی اختلال و از خود بیگانگی است که فرد با خود، دیگران و جامعه دارد. بحران هویت شخص را در ارتباطات فردی و اجتماعی دچار بیگانگی می سازد. در این هنگام فرد به شیئی تبدیل می شود که قدرت ارزیابی از خویشتن خویش و ارتباط متقابل با اجتماع را از دست داده و دیگر نمی تواند جایگاه و منزلت خود را دقیقاً ارزیابی کند و نمی داند چه پیوندهایی رشته ارتباطی او را به خود و جهان خارج (جامعه) متعلق می سازد نمی داند چه نقش ها و وظایفی در قبال خود و جامعه دارد و در نهایت نسبت خود را با گذشته، حال و آینده به درستی تشخیص نمی دهد و نمی شناسد.
در جامعه شناسی، بحران هویت به معنای گسستن انسان از جامعه، خانواده، قوم، تاریخ، فرهنگ، واحد اجتماعی مربوطه و بسیاری از مؤلفه ها و شاخص های هویتی است. در روان شناسی، بیگانه شدن انسان با خویشتن خویش را معنی می دهد و در سطح ملی به معنای بیگانه شدن انسان با واحد اجتماعی مربوطه است. در دین که هویت واقعی و محور اصیل زندگی درست را قرار گرفتن در صراط الهی می داند، بحران هویت به معنای بیگانه شدن و غفلت از خداوند است.
● دوره نوجوانی
از آنجا که بحران هویت از سال های نوجوانی آغاز می شود، لذا شناخت شاخصه های اساسی این دوره بسیار با اهمیت است. برخی دوره جوانی را دوران پختگی یا مرحله ای که استعداد ها و توانایی های بالقوه آدمی به رشد کامل می رسند، می نامند و معتقدند فرآیندهای اساسی که در حصول پختگی هیجانی دخالت دارد، عبارتند از:
حصول عدم وابستگی و اعتماد به نفس، هدایت نیازهای زیست ساختاری و تظاهرات هیجانی به راه های قابل قبول از نظر جامعه، دارا بودن برداشت روشنی از واقعیت ها و مخدوش نکردن آن با خیال پروری یا تفکرات رؤیایی در ضمن داشتن تخیلات، دستیابی به تعادلی بین دادن و گرفتن، کنترل پرخاشگری، مشخص شدن اهداف معقول در محدوده فرصت ها و ظرفیت های فرد، برخورداری از قابلیت انعطاف و انطباق لازم جهت برخورد با الزامات موقعیت های جدید، داشتن برداشت صحیح از توانایی ها و ناتوانی های خود، در نظر گرفتن و ارضای صحیح نیازهای لذت جویانه هر زمان در ارتباط با نیازهای آینده. با تغییرات زیست ساختاری در سنین نوجوانی، حس کنجکاوی و ارزیابی پیرامون در افراد وارد مرحله جدیدی شده و در واقع توأم با تحول جسمی، در مسائل شناختی و روانی نوجوان نیز شاهد تحولات پیچیده ای هستیم. در هر یک از مراحل رشد، تغییراتی در ابعاد جسمی، عاطفی، ادراکی و اجتماعی پدید می آید. ولی این تغییرات در دوره نوجوانی اساسی بوده و ویژگی های خاص خود را دارد. علاوه بر آن منجر به پدید آمدن شکل خاصی از آگاهی فرد نسبت به خویشتن می شود. چون این تحولات در دوره نوجوانی به ظرفیت نهایی خود می رسد، شناخت فرد از خویشتن نیز در قالب نقطه نظرات، اعتقادات، ارزش ها، عکس العمل ها و نحوه یکپارچه شدن با جامعه، ماهیتی می سازد که به هویت تعبیر می شود.
رسیدن به هویت در دوره نوجوانی، به نحوه حل تضادهای نوجوانی بستگی دارد. در اوایل نوجوانی، تعارضات و تضادهای نوجوان در عالم تخیل و دور از واقعیت حل و فصل می شود، اما نوجوان خیلی زود می فهمد که این راه چندان مفید نیست، لذا به ساز و کارهای دیگری همچون همانندسازی و گرایش به سوی همسالان متمایل می شود.
عدم موفقیت نوجوان در کسب یک هویت فردی و ایفای نقش های متفاوت، اعم از این که در اثر تجارب نامطلوب کودکی یا شرایط نامناسب فعلی او باشد، بحرانی ایجاد می کند که اریک اریکسون در سال ،۱۹۰۲ آن را بحران هویت (Identity Crisis) نامید. نوجوان در این بحران ممکن است به هویتی برسد که با آنچه والدین و جامعه برای وی در نظر گرفته اند، متفاوت است. بحران هویت ناشی از عوامل متعدد در گذشته فرد است. این عوامل از ابتدای کودکی تا دوره نوجوانی را در بر می گیرد. از بین عوامل متعدد می توان به عوامل محبت، نیاز به امنیت، کیفیت همانندسازی و تأثیر خرده فرهنگ ها اشاره کرد. در مقابل این عوامل، برخی هم به شرایط نامناسب زندگی نوجوان اشاره می کنند. بویژه در زمینه نابسامانی های فعلی نسل نوجوان معتقدند که نوجوانان این نسل از جهات گوناگون با نوجوانان نسل پیش متفاوتند. طبیعی است که این تفاوت ناشی از تغییر در پدیده های ارثی و ژنتیکی نیست، بلکه تحت تأثیر فرهنگ و تحولات جامعه است.
یکی از تفاوت های فرهنگی کاملاً مشخص دو نسل، تغییر در سطح دانش، مهارت ها و فناوری است. نوجوان امروزی از دانش و مهارت های بیشتری برخوردار است تا نسل های پیشین، اما متقابلاً وضع آنها بهتر از نسل پیش نیست.
دوران نوجوانی دوران هویت یابی افراد است. اگر نهادهای جامعه پذیری مانند خانواده و مدرسه بتوانند بیش از پیش کارکرد خود را به درستی ایفا کنند و بستر مناسب را برای هویت بخشی به نوجوانان مهیا کنند، فرد دچار بحران هویت نخواهد شد.
● شاخص های بحران هویت
بحران هویت دارای شاخص های متعددی است که عبارتند از:
▪ فقدان تعادل روحی و روانی: کسانی که دچار بحران هویت شده و از خود بیگانه می شوند، ثبات و تعادل روحی و روانی خویش را از دست می دهند، چرا که اولاً فرهنگ و هویتی که انسان خود باخته از دیگران تقلید می کند، ممکن است با ساختار وجودی او سازگاری نداشته باشد و یا در جامعه بین دوستان و آشنایان منفور واقع شده و از این ناحیه آسیب های روحی و روانی متوجه او شده و تعادل او را بر هم زند. ثانیاً با توجه به تنوع فرهنگ ها، انسانی که ثبات نداشته و دچار خود باختگی شود، هر چند وقت یک بار رنگ عوض کرده و هویت جدیدی به خود می گیرد.
▪ احساس بی قدرتی: حالتی که فرد احساس بی اختیاری کرده و قادر به تحت تأثیر قرار دادن محیط اجتماعی خود نیست.
▪ احساس پوچی: احساسی که شخص تصور می کند برای رفتار ها و باورهای خود خطوط راهنمایی در اختیار ندارد. در واقع کسی که دچار پوچی شده، انتظار چندانی از رضایت بخش بودن رفتار آینده ندارد.
احساس بی معیاری: در این حالت فرد احساس می کند برای رسیدن به اهداف ارزنده خود به ابزارهای نامتعارف و حتی نامشروع نیاز دارد و برای رسیدن به اهداف و تأمین نیازهایی که جامعه در او بوجود آورده است، دست به تلاش زده و راه هایی را برای رسیدن به اهدافش انتخاب می کند که جامعه آنها را تأیید نمی کند. در این حالت چون فرد نمی تواند از طریق مشروع به خواسته هایش برسد، ممکن است مشکل را در خود ببیند و دست به خودکشی زده، یا به مواد مخدر پناه ببرد.
▪ جامعه گریزی: حالتی است که فرد احساس می کند با ارزش ها و هنجارهای جامعه بیگانه شده است. چنین فردی اعتقادی به شیوه کارکرد جامعه، روابط و اهداف خُرد و کلان حاکم بر آن ندارد و چون فعالانه نمی تواند این روابط و اهداف را نفی کند، با گوشه نشینی و انزوا، خود را از گزند جامعه به حاشیه می کشاند. بسیاری از مبتلایان به الکل و مواد مخدر این حالت را تجربه می کنند.
▪ جدایی از خویشتن: حالتی که فرد از خود بیگانه شده و نسبت به احساس واقعی، علاقه و باورهای خویش بیگانه می شود.
▪ نداشتن هدف و معیار: افرادی که گرفتار معضل بحران هویت و خود باختگی می شوند، در زندگی فردی و اجتماعی مقصد و مقصود را گم کرده اند. برای چنین انسان های سرگشته و حیرانی، سایرین متناسب با اهداف خاص خودشان شخصیت و هویت تعیین کرده و به آنان الگو و سرمشق می دهند و اغلب استثمارش می کنند.
▪ اصالت دادن به غیر: کسانی که هویت خود را از دست داده، خود و ارزش های ملی و مکتبی خویش را فراموش می کنند در تحلیل و ارزیابی ها و تشخیص و احساس درد و گرفتاری و تجویز نسخه و داروی درمان، بیگانگان را ملاک و معیار قرار می دهند و برای رفع نابسامانی ها، توسعه، پیشرفت و آبادانی، راه و روش ظاهری دیگران را تقلید کرده و از آن پیروی و بر اساس آن قضاوت و داوری می کنند.
● پیامدهای بحران هویت
آسیب های فردی و اجتماعی فراوانی از بحران هویت در جوانان ناشی می شود. در صورتی که جوانی دچار این بحران شود، نسبت به قابلیت های خود نیز دچار تردید شده و یک احساس تحقیر نسبت به خود می یابد. ممکن است برای فرار از این بحران به مواد مخدر و یا روانگردان روی بیاورد. برای تشکیل خانواده و انتخاب همسر، از معیارهایی استفاده می کند که احتمالاً در آینده ای نه چندان دور وی را دچار مشکل خواهد کرد. افزایش آمار طلاق در سال های نخست ازدواج از همین امر ناشی می شود. به تبع فرو پاشیدن کانون خانواده، این بحران برای دوطرف و خصوصاً فرزندان طلاق بیشتر شده و در نتیجه آسیب پذیری نسل بعد را محتمل تر می کند؛ چرا که فرزند قربانی طلاق درک کاملی از نقش خانواده و کارکردهای آن نخواهد داشت.
فوری ترین نتیجه بحران هویت و از خود بیگانگی، از بین رفتن وسیع مشروعیت گروه های مرجع، نخبگان و نهادهای حاکم است. نوجوانان و جوانان به دلیل داشتن روحیات لطیفی که از ویژگی های این دوران است، در معرض چنین حالاتی هستند.
به طور کلی بحران هویت نه تنها خود یکی از آسیب های اجتماعی است، بلکه دارای پیامدهای منفی بسیاری نیز است که عبارتند از:
آسیب هایی از قبیل اعتیاد، طلاق، بزهکاری و انواع انحراف های اجتماعی؛ از این جهت که سیستم کنترل درونی (فردی) و سیستم کنترل بیرونی (اجتماعی) دچار اضمحلال شده و فرد دچار یک نوع ناهنجاری یا حتی بی هنجاری می شود. همچنین بحران فرار مغزها، بیکاری، مشکلات آموزشی (از آن روی که شخص را به لحاظ درونی مضمحل کرده و بی هدفی، رخوت، سستی و انزوا را بر او مستولی می سازد)، بحران مهاجرت و حتی مسائل زیست محیطی (از آنجایی که محیط پیرامون افراد را با مشکل مواجه کرده، امنیت روانی شخص را دچار اضمحلال می کند) از آثار و عواقب بحران هویت است.
● علل بحران هویت
به طور کلی می توان به مواردی همچون توسعه نامتوازن و تأخر فرهنگی نسبت به توسعه اقتصادی و پیشرفت فناوری؛ افزایش جمعیت؛ مهاجرت روستائیان به شهر؛ مسأله بیکاری؛ فقر و ثروت بدون تقوا و به تبع آن نابرابری؛ وُسع مالی در گروهی اقلیت و اجبار نداشتن برای کار کردن و در نتیجه افزایش اوقات بیکاری عده ای خاص؛ تزاحم یا شکاف نسلی؛ بزرگ شدن حومه ها در اکثر شهرهای بزرگ که باعث آزادی و فضای بیشتر و در نتیجه کاهش همنوایی میان انتظارات جامعه نسل قبل و بعد می شود؛ فرد گرایی افراطی؛ ضعف سیستم های کنترل درونی و کنترل بیرونی؛ آموزش و پرورش ناکارآمد؛ مسائل خانوادگی مانند طلاق یا ازدواج مجدد و در نتیجه از هم پاشیدگی بنیان خانواده؛ ازدواج در سنین پائین که باعث می شود والدینی که خود به قدر کافی رشد ذهنی نیافته اند، مبادرت به پرورش نامطلوب کودک کنند و حمایت دراز مدت والدین از نوجوانان به عنوان عوامل بوجود آورنده یا دخیل در بوجود آمدن بحران هویت اشاره کرد.
اما در کنار تمام این عوامل، از پذیرش اغلب خانواده ها در قبال کودکان به عنوان یکی از مهمترین علت ها یاد می شود. چرا که والدین نسل جدید نسبت به والدین نسل قبلی، به بچه اجازه بیشتری می دهند که هر کاری دلش می خواهد انجام دهد و یا هر چه بخواهد بگوید تا مبادا سرخورده شود.
علاوه بر آن، استفاده از اینترنت و گپ های اینترنتی، به مجازی شدن هویت می انجامد. گرایش روزافزون به ارتباطات مجازی، نوجوانان را از دنیای واقعی به دنیای مجازی و هیجانی می کشاند. به همان میزان که افراد وقت خود را برای روابط مجازی صرف می کنند، از تعامل آنها با دیگران در محیط کار و خانواده کاسته شده و مسلماً هنگامی که ارتباط تعاملی به صورت مستقیم باشد، آسیب های اجتماعی هم کمتر می شود. ولی روابط مجازی و فاصله دار، آسیب پذیر هم می شوند.
● بی توجهی به آموزه های دینی و بحران هویت
قرآن کریم به عنوان کتاب هدایتگر انسان ها، دنیا را به عنوان محل آزمایش و امتحان معرفی می کند تا انسان در این محل مدتی تعلیم دیده و امتحان پس داده و با عملکرد خود، حیات جاویدان و زندگی بعد از مرگ خود را رقم زند. با این نگاه، آموزه های دینی هویت انسان و اجتماع را در عبودیت و بندگی او از خداوند و دوری از بت و بت پرستی، پیروی از شیطان و هوای نفس و خودداری از تقلید کورکورانه از اجداد و نیاکان می داند و از غفلت و خود فراموشی به شدت نهی می کند. غفلت و خود فراموشی: با توجه به قرآن مجید و فرمایشات پیامبراعظم(ص) و ائمه معصومین (ع)، هنگامی که انسان از نعمات و ابزار ارزشمندی همچون عقل و چشم استفاده بهینه نکند، هویت اصیل و گوهر انسانی خود را فراموش کرده و از دست خواهد داد، نتیجه اش همان مقام پست تر از حیوان است که قرآن می فرماید. چرا که انسان با داشتن گوهر عقل و اختیار، اگر منحصراً به امور مادی و دنیوی بیندیشد و برای پرسش «از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود » پاسخ مناسب و شایسته ای نداشته باشد، قطعاً از جایگاه واقعی خود سقوط و تنزل خواهد کرد و در مرتبه ای پائین تر از حیوان قرار خواهد گرفت.
بنابراین بحران هویت، یا خود گم کردن و بیگانه شدن انسان با نشانه ها، به این معناست که انسان نداند کیست چه کاره است دینش، زبانش، جنسش و... کدام است به عبارت دیگر، «من»ی که نمی داند جزء کدام «ما» است و «ما»یی که نمی داند جزء کدام «ما»ی بزرگتر است «من» و «ما»یی بحران زده است و این بحران بر حسب این که اصل و جوهر را چه بدانیم، مصادیق متعدد می تواند داشته باشد.
در روایات ائمه معصومین (ع) نیز آثار فراوانی برای غفلت و فراموشی از جمله فقدان بصیرت و بینایی ذکر شده است. انسان های غافل و از خود گریزان، ارزش و کرامت ذاتی و انسانی خود را فراموش کرده، از فرهنگ، آداب و حتی اعتقاداتش فاصله می گیرد. زندگی برای چنین افرادی پوچ و بی معنی می شود، تحت تأثیر تبلیغات دشمنان قرار گرفته، نسبت به ارزش های ملی و مذهبی خویش، نه تنها بی تفاوت می شود، بلکه سایه آن را در زندگی فردی و اجتماعی، مایه ننگ، شرمساری و عامل عقب ماندگی تلقی کرده و روز به روز فاصله خود را با آن بیشتر می کند و «من» گمشده خود را گاه در بت و بت پرستی جست و جو کرده، زمانی به سنت های نادرست اجداد و نیاکان خویش روی می آورد و به آنها افتخار می کند تا به زعم خود، خلأ فکری و فرهنگی خویش را پر کند. گاه طعمه دشمنان فرصت طلب قرار گرفته، فرهنگ و هویت بیگانگان را می پذیرد و از آنِ خود تلقی می کند. چنین انسان هایی دچار بحران هویت شده و از فرهنگ خود فاصله گرفته اند.
محیط و اطرافیان: انسان با ذهن پاک، خالی و آماده و استعدادهای به فعلیت نرسیده در خانواده به دنیا آمده و وارد محیط مدرسه و در نهایت جامعه می شود. بنابراین سالم یا ناسالم بودن محیطی که انسان بدان جا پا می گذارد، به طور حتم بر وی تأثیر می گذارد.
در قرآن کریم، شرح حال ستمگران در روز محشر، روزی که حقایق آشکار و هویت واقعی انسان ها نمایان می شود، بیان شده است: «روزی را که ستمکار، دست خود را به دندان می گزد و می گوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. ای وای بر من ! کاش فلان شخص (گمراه) را دوست خود نگرفته بودم. » (آیات ۲۷ و ۲۸ سوره فرقان) این ندامت بیانگر این نکته است که همنشینی با افراد صالح و نیکوکار، رستگاری را به دنبال دارد و موجب تقویت تفکرات فرد می شود و برعکس، همنشینی با افراد فرومایه، حضور شیطان را در پی خواهد داشت که نتیجه آن خود فراموشی و بحران هویت است.
● راهکار ها
از آنجایی که «جوانان» محور بحث هویت هستند، باید با تأکید بر ویژگی ها، نیاز ها و گرایش های نسل جوان، راهکارهایی ارائه داده شود تا جوانان خود را که به برخی از مظاهر غیر دینی و غیر ملی روی آورده اند، به مسیر صحیح و مطلوب هدایت کنیم. در این میان علاوه بر روحانیت و استادان دانشگاه ها و مراکز علمی و تحقیقاتی، قشرهای مختلف مردم نیز وظیفه هویت بخشی به جوانان را بر عهده دارند. از آنجا که یکی از دغدغه های اصلی جامعه، موضوع بحران هویت در جوانان است، راهکارهایی که با جلب اعتماد جوانان بتواند آنان را به اصل خویش بازگرداند و به سمت هویت اصلی و فرهنگ اصیل خود سوق دهد، بسیار ارزنده خواهد بود.
از آنجایی که بحران هویت به دلیل شرایط خاص و جوان بودن جمعیت کشورمان بیشتر گریبانگیر این نسل سرنوشت ساز شده و بی انگیزگی و بی مسئولیتی را در آنها بوجود می آورد و مانع از فعالیت های مفید و سازنده آنها می شود، باید در صدد پیشگیری و حل این بحران در جامعه بود. راهکارهای زیر در راستای توجه به این موضوع پیشنهاد می شود:
▪ به کارگیری شیوه های مختلف فرهنگی جهت احیای هویت اصیل مذهبی و ملی و معرفی صحیح آنها از طریق ابزارهای مناسب، بویژه رسانه های گروهی و وسایل ارتباط جمعی و همچنین آموزش و پرورش
▪ شناسایی دقیق و درست نیازهای جوانان
▪ ایجاد پل ارتباطی محکم تر میان نسل جدید و قدیم با توجه به مقتضیات زمان
▪ تلاش جهت جلوگیری از افزایش جمعیت و حفظ تعادل در جامعه
▪ جلوگیری از سیاست های تهاجمی فرهنگ غرب در مقابل فرهنگ بومی
▪ ایجاد حس اعتماد متقابل بین افراد و نظام از طریق اجرای عدالت اجتماعی، فقر زدایی و زدودن شکاف های طبقاتی در راستای افزایش عدالت اجتماعی و در نتیجه تحکیم پایبندی افراد جامعه و بویژه جوانان به نظام و ارزش ها
▪ انجام اصلاحات اساسی در نظام آموزشی و ایجاد هماهنگی میان نظام آموزشی کشور با دیگر نظام های جامعه پذیری مانند خانواده، برای جلوگیری از بوجود آمدن تضاد در فرد
▪ جلوگیری از مهاجرت حساب نشده روستائیان به شهرها، به منظور جلوگیری از تداخل خرده فرهنگ ها و ایجاد تضاد نقش ها و بر هم خوردن تعادل در جامعه
▪ به کارگیری و مشارکت افراد جامعه، بویژه جوانان در مسائل و تشویق هر چه بیشتر به حضور فعال در صحنه های مختلف جامعه
▪ ایجاد اوقات فراغت صحیح و سازنده برای جوانان و هدایت آنها به مسیرهای درست زندگی از طریق آموزش مهارت های زندگی به وسیله ایجاد پایگاه های فرهنگی و همچنین مراکز مشاوره
▪ محترم شمردن منزلت اجتماعی برای آنها و ایجاد زمینه های لازم برای تجربه اندوزی و دسترسی به دیگر مطالبات فرهنگی. برای جوانان باید این امکان فراهم باشد تا با وجود احتمال خطا و اشتباه بتوانند دست به انتخاب بزنند.
▪ تلاش در جهت ریشه کن کردن بیکاری و ایجاد انگیزه انجام فعالیت و احساس مسئولیت پذیری در جوانان.
● آموزش و احیای هویت
دین انسان ساز اسلام از توانمندی لازم برای بازشناسایی هویت برخوردار است. دین الهی به بشر می آموزد که کیست و انسانیت چیست به این صورت که انسان را متوجه ارزش و کرامت ذاتی خود کرده و با دور کردن از پوچ گرایی، وی را به ادامه زندگی امیدوار می سازد. با این حال برای انتقال آموزه ها و ارزش های الهی و مفاهیم ارزشمند دینی، به نظام آموزشی و ساختار رسانه ای قدرتمندی نیازمند هستیم. با تحولات گسترده فناوری ارتباطات در عصر حاضر، انتقال هر چه بیشتر، غنی تر و قوی تر مفاهیم و ارزش ها را در سطح وسیع شاهد هستیم. بنابراین با برنامه ریزی دقیق و حساب شده برای برقراری یک ارتباط سالم، می توان آموزه های دینی و ملی را در ذهن و ضمیر و روح جوانان نهادینه کرده، در نتیجه ضریب اعتماد و اطمینان آنها را بالا برده و توان شان را برای مقابله در برابر تهاجم گسترده فرهنگی افزایش داد، در غیر این صورت در مواجهه با فرهنگ مهاجم و فناوری دیگران، اعتمادشان را از دست داده، دچار بحران هویت خواهند شد.
علی ترکاشوند
منبع : روزنامه ایران