یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کلاف سردرگم پرداخت نقدی یارانه‌ها به‌نفع کیست؟


کلاف سردرگم پرداخت نقدی یارانه‌ها به‌نفع کیست؟
معلوم نیست چرا این همه اقتصاددان ریز و درشت که در هر گوشه‌ا‌ی از این دنیا جا خوش کرده‌اند، که بعضی از آن‌ها جایزه‌ی نوبل هم گرفته و یا برای گرفتن در نوبت هستند، هنوز که هنوز است نتوانستند طرحی پیاده کنند تا این یکی دو دهک پایینی، در اکثر کشورها، سروسامانی بیابند و این جماعت‌های خیلی زیر خط فقر، کمی زیر خط فقر و زیر خط فقر که متاسفانه در هر کشوری اکثریت مردم را تشکیل می‌دهند، برای یکی دو دهک بالایی، هم‌چنان مزاحمت فراهم نکنند و بی‌جهت به خودشان بمب وصل نسازند و آن را در بین خودشان و یا هرجا که دستشان برسد منفجر نکنند تا وحشت را در دل همگان به‌وجود نیاورند.
این همه اقتصاددان نتوانستند به این جمعیت بی‌شمار که یا در زیر خط فقر هستند و یا مرتبا در گودال آن هول داده می‌شوند بفهمانند که چرا عدالت دنیای «سرمایه» قادر نیست برای زندگی همگانی، عدالت و تعادلی هدفمند، برای همه‌ی بشریت، به‌وجود آورد.
این همه اقتصاددان چرا صادقانه اعتراف نمی‌کنند که زندگی کردن، این همه پیچیدگی لازم ندارد و بگویند این همه دفتر و دستک... همه‌اش رد گم کردن است و سرکار گذاشتن همان یکی دو دهک پایینی جوامع است که کماکان تحمل کنند زنده بودن را تا آسوده باشند آن یکی دو دهک بالایی که بتوانند بی‌دردسرتر بر انباشت‌های سیری‌ناپذیرشان بیافزایند.
این همه اقتصاددان نمی‌دانند که این دهک‌های پایینی که چرخ‌های اساسی هر کشوری را به حرکت درمی‌آورند، اگر نباشند، آن دهک‌های بالایی به‌جای ماشین‌های چند صد میلیونی، قادر نخواهند بود تا از گاری هم استفاده کنند... پس اینان نیاز به صدقه ندارند چرا که این آفرینندگان ارزش‌ها، اگر غارت نشوند و یا نمی‌شدند... نیازی نبود تا این همه اقتصاددان به کمک آیند تا طرحی و نقشه‌هایی ارایه گردد که بخشی از غارت‌ها، به صورت کمک و صدقه به اقشار کم درآمد، بدون درآمد و بی‌چیز و بی‌نوا بازگردانده شود.
و بالاخره این همه اقتصاددان ریز و درشت که در خدمت دنیای «سرمایه» هستند، نمی‌دانند توزیع عادلانه‌ی ثروت و درآمد، آن‌قدرها که بزرگش کرده‌اند، زیاد هم گنده و پیچیده نیست؟! راستش از جمع کردن ۲+۲ نیز ساده‌تر و راحت‌تر و روان‌تر است!! برای نمونه این داستان توزیع عادلانه‌ی یارانه‌ها که برایش این‌همه دفتر و دستک درست کرده‌اند و ده‌ها و صدها کارشناس مشغولش بوده‌اند تا یک‌جوری عدالت را سرهم‌بندی کنند!!... راه‌ حل آن، ابدا کاری سخت و مبهم و پیچیده‌ نیست؛ کافی‌ست و فقط کافی‌ست توپ را از منطقه‌ی جریمه‌ی دهک‌های پایین دور کرده و با همان توپ در منطقه‌ی دهک‌های بالایی بازی نمایند!!
یعنی: ابدا لازم نیست به دهک‌های پایینی جامعه، چیزی به نام یارانه با هر شکلی (چه جنسی و یا نقدی) بدهید. بهترین کار این است که این یارانه‌ها را به همان یکی دو دهک بالایی بدهید به گونه‌ای که دیگر نتوانند چیزی از همان ته توشه‌ی یکی دو دهک پایینی بربایند!!
چگونه این‌ کار امکان دارد؟ پاسخ خیلی ساده و روشن است؛ زیاد هم نیاز به کار کارشناسی و آکادمیک ندارد:
۱) به‌جای این که به مستاجرها یارانه نقدی بدهید که اجاره‌ پرداخت کنند. این یارانه‌ی نقدی را خودتان به صاحب‌خانه‌ها بدهید!. یعنی به جای این که به مستاجرها بگویید چقدر اجاره می‌دهید و توان شما برای پرداخت اجاره چقدر است و... به آنان بگویید حداقل برای یکسال، به صورت آزمایشی، به صاحب‌خانه‌ها اجاره ندهند و صاحب خانه‌ها را موظف کنید تا بابت دریافت اجاره به دولت مراجعه کنند و یارانه‌ای را که می‌بایست بابت اجاره به اجاره‌نشین داده می‌شد، به صاحب خانه داده شود تا بدین وسیله آمار واقعی دریافت کنندگان اجاره که مالکین هستند روشن می‌شد و دولت می‌توانست مالیات لازم را از آنان می گرفت!!. خلاصه‌ این که؛ این دو دهک پایینی مورد سین جین قرار نمی‌گرفتند و این دو دهک بالایی ‌بودند که می‌بایست پاسخگو باشند. مهم‌تر این‌که اگر دولت بابت اجاره‌ی مسکن به نادارها و مستاجرها، یارانه‌ی نقدی بدهد، تجربه نشان داده است که مرتبا بر قیمت اجاره‌ها افزوده شده و با سرعتی بیش از پرداخت یارانه به نادارها، اجاره‌ها افزایش پیدا کرده و حاصل همان می‌شود که تمامی یارانه‌ها بدون هیچ‌گونه منتی به جیب یکی دو دهک بالایی جامعه رفته و فقط منت آن برای پایینی‌ها به‌جا مانده است. پس این برنامه که مستاجرها، اجاره پرداخت نکنند و مالکین اجاره را مستقیما از دولت بگیرند، طرحی عملی و غیر تورم‌زا خواهد بود که در راستای توزیع نسبی عادلانه ثروت و امکانات کشور نیز حرفی برای گفتن خواهد داشت.
۲) اگر کشور پول نفت دارد و اگر می‌خواهد توزیعی عادلانه داشته باشد، لازم است تکلیف خود را با انواع و اقسام بیمه‌ها، به‌خصوص، بیمه‌های درمانی روشن کند!: بیمه‌ی تامین اجتماعی، بیمه‌ی خدمات درمانی، بیمه‌ی تکمیلی دانا، بیمه‌ی تکمیلی آتیه‌سازان و غیره...
معنی این کارها این است که همه‌ی نیازمندان ، فقط سرکار باشند!! مردم به هر نهادی حق بیمه بپردازند و هر نهادی برای خودش هزار مسیر پر پیچ خم برای آنان بسازد و مردم محتاج را در این پیچ و خم‌ها سرگردان نگه دارند!!
پس بهتر است بساط تمام این نهادهای بیمه‌گر جمع شود و دولت تمام یارانه را که می‌خواهد به تک تک مردم نیازمند بدهد، به ایشان ندهد، درعوض بیمه را برای همه همگانی سازد. این‌کار از هر نظر به نفع مردم و دولت خواهد بود که در باره مزایای این امر بسیار باید گفت که اگر لازم باشد آن‌ها را برخواهیم شمرد. اما خلاصه‌اش چنین خواهد شد که مردم باری اساسی از بارهایشان برداشته می‌شود که این خود سطح رفاه همگانی را بالا خواهد برد و مهم‌تر این که حرکتی کاملا ضد تورمی می‌باشد.
۳) بهتر و اساسی است اگر دولت یارانه‌ی نقدی را به شرکت‌های حمل و نقل درون شهری بدهد و با این کار کسی بابت حمل و نقل درون شهری پولی پرداخت نکند!! این‌کار باعث می‌شود تا تمایل به استفاده از وسایل نقلیه‌ی عمومی افزایش پیدا کند و حاصلش کاهش مصرف بنزین می‌شود و دیگر ثمراتش عدم آلودگی محیط زندگی شهری است که این خود بیشترین استفاده را در سلامت نگه داشتن مردم و دولت دارد. چنین کاری که رضایت عمومی را درپی خواهد داشت، خود آثار ضد تورمی را به دنبال می‌آورد که حاصل تمامی آن، کمک به اقتصاد کشور خواهد نمود.
اجرای این سه نمونه و چند نمونه‌ی دیگر، در برابر حل پیچ در پیچ گره‌هایی که در واقع همه مصنوعی و کاذب هستند، ابدا مشکل و غیر عملی به‌نظر نمی‌رسند. مهم نقش و ماهیت نهاد حاکم است که در تحلیل نهایی می‌خواهد نماینده‌ی چه جناح و یا طبقه و قشری از جامعه باشد. آیا نماینده‌ی همه‌ی ملت است؟ آیا نماینده‌ی واقعی همان یکی دو دهک بالایی می‌باشد که وظیفه دارد دیگر توده‌های مردم را سرکار نگه دارد و آنان را همچنان در سردرگمی سهم‌بری از پرداخت نقدی یارانه‌ها، سهام عدالت و... در اوهام رفاه و عدالت نگه دارد؟.
هادی پاکزاد
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید