یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نظام آموزش عالی و تمدّن سازی


نظام آموزش عالی و تمدّن سازی
امروزه نقش بی بدیل تحقیق و پژوهش های علمی در نظام های آموزش عالی جهان بر کسی پوشیده نیست. فرهنگ و تمدّن امروز بشر، که ما وارث آن هستیم، مرهون تحقیق، پژوهش، خلّاقیت و نوآوری های بشر در طول تاریخ بوده است. از این رو، ضرورت تناسب نظام آموزش عالی و پژوهش مداری آن با نیازها و مقتضیات جهانی، و نیز در ایران اسلامی، تناسب آن با آرمان های دینی برآمده از انقلاب اسلامی در جهت پاسخ گویی به نیازها و مطالبات جامعه اسلامی امری روشن و بدیهی است.
نویسنده در این مقاله، تحلیلی گذرا پیرامون اهداف و برنامه های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، بر اساس اولویت های علمی ـ فرهنگی و دینی سند چشم انداز بیست ساله دارد. در این زمینه، پس از طبقه بندی اهداف کلان آموزش عالی، پژوهش و تحقیق، آموزش، تعلیم، تعالی و تربیت دینی را به عنوان رسالت های مهم نظام آموزشی عالی ایران برمی شمارد.
● مقدّمه
(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) (حدید: ۲۵)
اسلام به عنوان یک دین جامع به همه نیازهای انسانی پاسخی شایسته داده و به اصل هماهنگی ابعاد حیات آدمی توجهی تام و تمام دارد. در این میان، علم و فرهنگ نیز به مثابه یک رکن ساختاری موردنظر و توجه ویژه است و در حقیقت، دین مبین اسلام به عنوان یک دین فرهنگی شناخته شده و منش فرهنگی خاص خود را می پروراند، به گونه ای که حوزه گسترده علم در تمامی ساختارهای گوناگون اجتماعی جامعه اسلامی نهادینه شود.
و بی دلیل نیست که انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامی بیش از همه، یک انقلاب فرهنگی تمام عیار محسوب می شود; انقلابی که ریشه در پایداری دینی پر پیشینه ملت بزرگ ایران در طول تاریخ هزارینه آن دارد تا آنجا که پیامبر عظیم الشأن(صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«لوکان العلم منوطاً بالثریا لتناله رجال من فارس»;۱ اگر علم در ثریا هم باشد، مردانی از پارس آن را به دست خواهند آورد.
اما ایران اسلامی، امروز در مسیر برپایی تمدّن نوین جهانی قرار گرفته; تمدّنی که می تواند مسیر جهانی شدن را در افق آرمان های دینی و الهی رقم زند. بی تردید، چنین تمدّنی برای تحقق خود نیازمند پایه ها و بنیادهای فکری و اندیشه و تعقل است و اینجاست که می توان علم و فرهنگ را زمینه ساز پیدایش تمدّن جهانی دینی دانست.
از این رو، تمدّن و فرهنگ امروزی مدیون خلاقیت و نوآوری علمی است و می توان روح پژوهشگری آدمی را مبدأ پیدایش تحولات گسترده جهانی دانست تا آنجا که در دهه های اخیر شتاب آن به مراتب افزون شده و حتی عصر ما را عصر «شتابندگی تاریخ» قلمداد نموده اند.
از این فرصت تاریخی باید حداکثر استفاده را برد. طبق آخرین دستاوردهای علمی، حجم پژوهش در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی برابر با ۷ دهه اوّل قرن حاضر است. از این رو، هر روز و هر ساعت از فاصله بین دانش و فناوری کاسته شده و این امر، نشان از اهمیت تحقیق و پژوهش های علمی در حوزه نظام آموزش عالی در جامعه جهانی امروز دارد. بدین سان، لزوم تناسب نظام آموزش عالی و پژوهش مداری آن با نیازها و مقتضیات جهانی و اجتماعی و نیز هماهنگی آن با آرمان های دینی برآمده از انقلاب اسلامی را باید به عنوان یک اصل و نیاز ضروری پذیرفت و مسلماً این امر نشان از نقش حیاتی ارتباط علم با عمل اجتماعی دارد و متعاقباً می تواند آموزش عالی را پاسخگوی نیاز و مطالبات جامعه اسلامی سازد.
بنابراین، در نهایت باید چنین گفت: در این چالش دوسویه بین دنیای جدید و مقتضیات آرمان خواهی انقلاب عظیم اسلامی است که نقش تغییر و تحوّل اساسی و ساختاری در نظام آموزش عالی، خود را نمایان می سازد.
چنین تغییر و تحولی را باید نخست در تنظیم و اولویت بندی اهداف بلندمدت و میان مدت آموزش عالی دید و سپس با تنظیم برنامه هایی دقیق و اجرایی در ابعاد فرهنگی، پژوهشی، آموزشی، فناوری و ساختاری آن را دنبال کرد.
● آموزش عالی و اهداف کلان
اهداف کلان به چهار بخش تقسیم و طبقه بندی می شوند:
۱) اهداف ارزشی و دینی;
۲) اهداف کلان توسعه ای;
۳) اهداف علمی و پژوهشی;
۴) اهداف ساختاری و اصلاحی.
در خصوص برنامه های هر یک از اهداف چهارگانه مزبور، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
ـ بخش اول: تعمیق باورها و ارزش های دینی، اسلامی کردن دانشگاه ها در معنا و مفهوم حقیقی آن، تحقق انقلاب فرهنگی دینی در بستر مراکز آموزش عالی و تحکیم و تدوین نظام تعامل و پیوند حوزه و دانشگاه.
ـ بخش دوّم: مدیریت کلان نظام آموزشی عالی در جهت تحقق اهداف سند چشم انداز بیست ساله، تحقق توسعه پایدار و نقش دانشگاه در آن و نیز گسترش آموزش عالی بر پایه اصل عدالت محوری.
ـ بخش سوّم: تحقق نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری اسلامی، تعالی و پیشرفت علمی کشور تا دست یابی به جایگاه نخست در سطح منطقه، تقویت و زمینه سازی اصل پژوهش مداری و روحیه تحقیق و تفکر در جامعه دانشگاهی.
ـ بخش چهارم: هدایت و حمایت هدفمند دانشگاه ها و جهت دهی به اصلاح مسائل ساختاری نظام آموزش عالی و نیز تحکیم اصل ارتباط دانشگاه و صنعت.
بر اساس اهداف مذکور و برای تحقق آنها، می توان سرفصل های برنامه های نظام آموزش عالی را به ترتیب اولویت شامل این موارد دانست:
۱) برنامه ها فرهنگی;
۲) برنامه های پژوهش و فناوری;
۳) برنامه های آمورش و ساختاری.
آنچه در این فراز به آن اشاره می گردد اصول محوری برخی برنامه های فرهنگی است. پیش از برشمردن راه کارهای موردنظر، یادآوری سه اصل ضروری است:
▪ اصل اول: ارتباط تعیین برنامه با اولویت بندی و مفهوم یابی
بدون تردید، ارائه هر برنامه ای وابسته به تعیین اولویت های موردنظر است و مشخص کردن اولویت ها نیز منوط به در دست داشتن یک مفهوم کلی اما مشخص، که از وظایف و رسالت های وزارت علوم است. بنابراین، در وهله نخست ارائه مفهومی کلی از رسالت های وزارت علوم ضروری است. سپس باید اولویت های آن را برشمرد تا بتوان بر این مبنا به تحلیل و ارائه برنامه های فرهنگی مبادرت ورزید.
در یک تحلیل کلی می تون مهم ترین رسالت وزارت علوم و تحقیقات را «پاسخ گویی به نیازهای علمی و فنی جامعه اسلامی» دانست. در این تعریف، چند قید مهم وجود دارد:
۱) پاسخ گویی به نیازها;
۲) نیازهای علمی و فنی;
۳) نیازهای جامعه اسلامی.
قید اوّل نشان می دهد که نظام آموزش عالی باید در تعامل با جامعه و خواست ها و تقاضای آن باشد. قید دوم حاکی از آن است که انتظارات جامعه از آموزش عالی با سایر دستگاه ها متفاوت و گوناگون است; چراکه این دستگاه باید به مطالبات علمی، پژوهشی و فناوری جامعه پاسخ دهد. و به ویژه باید برقید سوم تأکید خاص داشت و آن را یک قید اضافی و غیرضروری به حساب نیاورد; چراکه هر جامعه ای هویت و مشخصه های خاص خود را دارد و نیازها و ضرورت های ویژه خود را می پروراند. بنابراین، جامعه اسلامی نیز دارای مختصات خاص خود بوده و نیازهای ویژه و طبیعتاً راه حل های خاص خود را می طلبد. از این رو، بسیار طبیعی است که نیازهای علمی و فنی جامعه اسلامی متناسب با ساختار هویتی آن است و پاسخ گویی به آن نیز خاص خودش خواهد بود و نمی توان مطالبات علمی و فناوری جامعه اسلامی را با راه حل ها و روش های غربی و سکولاریستی پاسخ داد.
بر اساس این مفهوم و تعریف کلی، می توان سه رسالت نظام آموزش عالی رابه ترتیب اولویت شامل این موارد دانست:
۱) پژوهش و تحقیق (فناوری);
۲) آموزش و تعلیم;
۳) تعالی و تربیت دینی.
هرچند این سه رسالت باید با هم باشند و در صورت همراهی و هماهنگی آنها انتظار اصلی از آموزش عالی برآورده می گردد; ولی در عین حال، به نقش اولویت بندی نیز باید توجه کرد. مهم ترین اولویت در نظام آموزش عالی، مسئله پژوهش و تحقیق است که زمینه ساز تولید علم نوین خواهد بود و این امر می تواند بستر پاسخ گویی به نیازهای علمی و فنی خاص جامعه اسلامی را فراهم سازد. بنابراین، اگر از آموزش هم سخن به میان می آید، با توجه به اولویت اوّل، آموزش نیز باید در خدمت پژوهش و تحقیق قرار گیرد و این دو امر با اولویت خود زمینه را برای بسط فرهنگ متعالی دینی فراهم سازند.
در اهمیت اولویت نخست همین بس که چنانچه این اولویت ها را جابه جا کنیم به صورت طبیعی و منطقی دیگر نمی توان از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یاد کرد، بلکه این وزارت جای خود را به سایر دستگاه ها خواهد داد. مثلا، با اولویت دادن به آموزش و تعلیمات، عملا این مجموعه را به جای دستگاه های متولی تعلیمات متوسطه و یا آموزش و پرورش و مانند آن نشانده ایم و یا حتی با اولویت دادن به موضوع تعالی و تربیت دینی در صدر دو اولویت دیگر، نظام آموزش عالی را با دستگاه های متولی فرهنگ و ارشاد عمومی و یا مراکز اصلاح و تربیت اخلاق همگانی اشتباه گرفته ایم!
بنابراین، در عین اینکه باید به هر سه رسالت توجه کرد ولی نباید از نقش محوری و اساسی پژوهش و تحقیق در نظام آموزش عالی غفلت ورزید. ضرورت این اولویت بندی از آنجاست که نقش خود را در تعیین راه کارها و راهبردها نشان خواهد داد; چراکه با پذیرش چنین اولویتی آن گاه باید در همه امور نظام آموزش عالی بیش و پیش از هر امری به اولویت مسائل پژوهشی و تحقیقی نگریست، چه در گزینش های دانشجویی و چه در مواد و متون درسی، مدیریت و نیروهای انسانی و یا حتی شکل گیری مجموعه فضای کالبدی.
بنابراین، اگر سخن از برنامه های فرهنگی هم می رود باید برنامه هایی مورد توجه قرار گیرد که در آن توجه به این سه رسالت اصلی با اولویت نخست موردنظر باشد. هرچند که جمع این سه رسالت به نحوی جمع بین تعهد و تخصص نیز به حساب می آید و البته در فضای کنونی نیز ظرفیت برای رو کردن به اجتماع این دو عنصر فراهم است; چراکه تاکنون به نام همراهی این دو امر یکی بر دیگری غلبه کرده و اصل قرار می گرفت. به جای آنچه در گذشته رخ داده باید به سوی برنامه هایی روی آورد که به دو اصل «اولویت به پژوهش» و «اصالت تعالی دینی» توجه کند و این جمع تعهد و تخصص با یکدیگر است و اگر بخواهیم در جامعه کنونی برای این دو اصل، دو مصداق دیگر پیدا کنیم باید از دو اصل «اهمیت تخصص در دانشگاه» و «اسلامی کردن دانشگاه ها» نام ببریم.
بر این اساس، به نظر می رسد باید شعار اصلی امروز در دانشگاه ها این باشد: «دانشگاه در خدمت تعالی و پیشرفت جامعه اسلامی».
برای دست یابی به چنین اهدافی نیز طرح برنامه ها در دو قالب (۱) برنامه های ضروری برآمده از اصول مزبور و (۲) برنامه های رفع موانع، لازم است که در اصل سوّم به آن اشاره می شود. اما آنچه در صدر این برنامه ها و به عنوان نقطه مشترک بین دو اصل یاد شده می توان به آن اشاره داشت و از مهم ترین و اصولی ترین برنامه های آموزش عالی به شمار می آید بحث زمینه سازی برای «تحقق نهضت تولید علم در دانشگاه ها» است.
اگرچه این موضوع حرف جدیدی نبوده و در حقیقت، در جهت مطالبات فکری انقلاب عظیم اسلامی است و پس از انقلاب نیز تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» و موضوع «وحدت حوزه و دانشگاه» مطرح شده و در واقع، بحث نهضت تولید علم را باید در جهت اهداف مزبور دانست; اما در زمان کنونی حتماً باید در نظام آموزش عالی به آن توجه جدی کرد، وگرنه انقلاب اسلامی در مسیر پاسخ گویی به مطالبات فرهنگی نوین دچار یک چالش جدی و بحران فکری خواهد بود. برای تحقق این امر بیشترین تلاش باید به سمت ساختارشکنی وضع موجود سوق پیدا کند تا به تدریج زمینه های یک حرکت جدید فراهم شود; ساختارشکنی و نقد نظریات غربی، اهمیت دادن به علوم انسانی، ایجاد خیزش های فکری ـ اجتماعی برای شکستن سدها و موانع در سراسر حوزه های تفکری جامعه فرهنگی، به وجود آوردن هسته های نظریه پردازی در سراسر کشور، شکستن سدهای غیر پژوهشی و برداشتن موانع آموزشی و اداری. بدین سان، می توان امید داشت نظام آموزش عالی به تدریج و با برنامه ریزی دقیق در مسیر بستر سازی علمی و فکری تمدّن یابی اسلامی قرار گیرد و انقلاب اسلامی را به سوی آرمان های بلند دینی خود رهنمون شود.
▪ اصل دوّم: تفکیک بین مفهوم هدف و برنامه
در این دیدگاه، «اهدف فرهنگی» نقاط مطلوب و آرمانی هستند که نظام آموزش عالی باید بدان ها دست یابد. اما واژه «برنامه فرهنگی» عبارت است از راه کارها و روش هایی که می توان به وسیله آنها به آن اهداف آرمانی دست یافت. اگرچه این نوع تفکیک های نظری ممکن است در مقام عمل و اجرا و به ویژه ارائه برنامه بسیار مشکل به نظر آید ولی در هر حال، جداسازی اجمالی مفاهیم، این امکان را به تحلیلگر اهداف و برنامه ریزان می دهد که اجمالا حوزه کاری این دو قلمرو را همسان و یکسان با یکدیگر ندانند.
▪ اصل سوّم: تفکیک برنامه های پیشنهادی فرهنگی در دو بخش ضرورت ها و موانع
در برنامه پیشنهادی ذیل بین دو دسته راه کارهای فرهنگی در نظام آموزش عالی تفکیک شده است. علت این تفکیک آن است که در شرایط موجود، مراکز علمی ما با دو مشکل روبه رو هستند; از سویی، باید برنامه های فرهنگی متناسب با نیازهای جدید علمی و ملی مطرح و اجرا شود و از سوی دیگر، به دلیل وجود موانع و مشکلاتی که ساختار آموزش عالی را گرفتار خود کرده است، باید برنامه هایی برای رفع و زدودن چنین سدهایی مطرح ساخت. با این حساب، برنامه پیشنهادی زیر در دو بخش ارائه شده است:
۱) بخش ضرورت ها: برنامه های فرهنگی که بر پایه نیازها و ضرورت های ملی و دینی قابل طرح اند.
۲) بخش موانع: برنامه های فرهنگی که برای رفع موانع و مشکلات موجود باید مطرح شوند.
این نکته نیز قابل توجه است که برنامه های پیشنهادی زیر برای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بر اساس اولویت های علمی، فرهنگی و دینی سند چشم انداز بیست ساله تنظیم گردیده اند.
الف) بخش ضرورت ها:
۱) اسلامی کردن دانشگاه ها نه فقط در ظواهر امور دانشگاهی، بلکه در معنا و مفهوم حقیقی آن و با توجه به مؤلفه های محوری نظام دانشگاهی، یعنی تولید دانش و علوم جدید که دارای پیوند آکادمیک با دین و آموزه های اسلامی است;
۲) پی گیری تحقق عملی و عملیاتی وحدت حوزه و دانشگاه و تدوین نظام همکاری متقابل بین حوزه های علوم دینی و مراکز آموزش عالی (مصوّب شورای عالی انقلاب فرهنگی);
۳) ارائه طرح هایی در جهت اصلاح ساختاری شورای عالی انقلاب فرهنگی (مورد تأکید مقام معظّم رهبری) برای تقویت اهداف شورا و اتخاذ تصمیمات کلیدی در مسیر تحقق انقلاب فرهنگی دینی در دانشگاه ها;
۴) اجرا و پی گیری مجدّانه مصوّبه شورای عالی انقلاب فرهنگی پیرامون تأسیس و راه اندازی کرسی های نظریه پردازی در مراکز آموزش عالی و تقویت و حمایت از آنها و زمینه سازی برای حضور آزادانه و فعال عرضه اندیشه های نو;
۵) تأسیس مراکز تحقیقاتی علم و دین در سطح ملی و در دانشگاه های کشور;
۶) تأسیس مراکز تحقیقاتی بین المللی علم و دین در سطح جهانی با مرکزیت دانشگاه های ایرانی (زمینه سازی برای ارتباط با مراکز علم و دین جهانی);
۷) ایجاد فضای آزاد پژوهشی و تحقیقاتی برای رونق کار علمی پژوهشی توسط اعضای هیأت علمی;
۸) توجه به اصل همراهی علم و دین (مورد تأکید مقام معظم رهبری در مورخه ۲۴/۹/۱۳۷۲) و استفاده از ظرفیت ها و امکانات مراکز تحقیقاتی حوزوی برای تزریق به بدنه نظام دانشگاهی (ضرورت ارتباط ساختاری و تشکیلاتی آموزش عالی با مراکز تحقیقاتی حوزوی);
۹) تعیین اولویت های پژوهشی کشور و تزریق آن به بدنه مراکز پژوهشی برای سفارش کار و جلوگیری از تداخل وظایف و نیز توجه به نیازهای ضروری;
۱۰) اصل وصل کردن دانشگاه به نیازهای دولت (مورد تأکید مقام معظم رهبری در مورخه ۱۹/۸/۱۳۷۱);
۱۱) اصلاح ساختار نظام آموزشی دانشگاه با توجه به:
ـ اصلاح نظام مدرک گرایی (مورد تأکید مقام معظّم رهبری در مورخه ۱/۱۰/۱۳۷۲);
ـ وضع قوانینی در جهت ملاک قرار دادن کار پژوهشی به جای اصل قرار دادن مدرک;
ـ دادن آزادی عمل به استاد در انتخاب کتاب درسی و ارزیابی آموزش و مانند آن;
ـ گزینش دانشجو بر اساس توانایی های علمی و نه صرفاً محفوظات;
ـ اصلاح جدی نظام گزینش دانشجو در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری و تغییر نگرش بسته به نحوه ارزشیابی;
ـ تقویت نظام آموزش مجازی در مقاطع ارشد و دکتری.
۱۲) تقویت کارآمدی فعال دروس معارف اسلامی در دانشگاه ها با اصلاح و جهت دهی به مراکز امور اساتید دروس معارف اسلامی;
۱۳) تأسیس دوره های دکتری علوم اسلامی در مراکز آموزش عالی;
۱۴) تشکیل بانک اطلاعات جامع از استادان هیأت علمی کشور با توجه به رشته و استعداد و توانایی های علمی و مدیریتی برای شناسایی و تزریق نیروهای متخصص به بدنه مدیریتی کشور;
۱۵) طرح استفاده عملی از محققان با تجربه و کارآمد حوزوی و دانشگاهی برای تربیت محققان جوان دانشگاهی (مورد تأکید مقام معظم رهبری در مورخه ۲/۳/۱۳۶۲);
۱۶) تأسیس مجله های ISI اسلامی با همراهی دانشگاه های جهان اسلام. (مورد تأکید مقام معظم رهبری);
۱۷) ضرورت تجدیدنظر در علوم انسانی (مورد تأکید مقام معظّم رهبری در مورخه ۴/۱۰/۱۳۶۲) و اهمیت وضع قوانین برای رفع مهجوریت آن;
۱۸) ضرورت ایجاد تعادل بین رشته های علوم انسانی و سایر علوم در انتخاب معاونت های وزارت و رؤسای دانشگاه ها;
۱۹) ضرورت حساسیت در انتخاب رؤسای مراکز آموزش عالی از حیث جمع تعهد و تخصص با توجه به:
ـ دوری از نگاه های سیاسی و حزبی;
ـ اعتقاد حقیقی به اسلامی کردن دانشگاه ها;
ـ نداشتن نگاه منفی به علوم انسانی;
ـ پاکی و صداقت در سوابق مدیریتی و خدمتی.
۲۰) ضرورت همکاری و هماهنگی جدی وزارت با نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری برای تحقق جنبش تولید علم در سطح کشور;
۲۱) ضرورت هماهنگی نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی با وزارت علوم و پرهیز از تشتت و ناهمخوانی در نظام آموزشی کشور;
۲۲) تقویت برنامه های ملی برای معرفی شخصیت های موفق دینی و علمی در سطح استادان و دانشجویان.
ب) بخش موانع:
۱) تلفیق آموزش با پژوهش و تلاش در جهت زدودن این تصور که دانشگاه صرفاً محل فرا گرفتن دانش است و نه پرورش محقق;
۲) اصل هماهنگی مراکز تحقیقاتی کشور با اصلاح آیین نامه و دوری از تداخل وظایف;
۳) ضرورت یکسان سازی مراکز مختلف قدرت و تصمیم گیری در دانشگاه ها;
۴) ضرورت یکسان سازی وظایف مراکز و نهادهایی که در امور فرهنگی دانشگاه ها تأثیر دارند; مانند معاونت فرهنگی، نهاد نمایندگی، جهاد دانشگاهی و مانند آن;
۵) اعمال سیاست تمرکززدایی از مرکز و وزارت و تفویض قدرت و اختیارات به مدیریت دانشگاه ها;
۶) حذف قیود اضافی و ناکارآمد در تأسیس مجله های پژوهشی در زمینه های علوم انسانی و علوم اسلامی;
۷) رفع موانع و کمک و حمایت از چاپ و نشر کتب اعضای هیأت علمی و تقویت کارهای پژوهشی در زمینه نشر کتاب;
۸) تقویت شورای نقد و بررسی کتب علوم انسانی و تلاش در جهت رفع موانع تشکیلاتی آن به منظور گسترش حوزه نقد در دایره علوم انسانی؛
۹) تصویب قوانینی در زمینه هدایت تشکل های دانشجویی به سمت فعالیت های ناب سیاسی و دانشجویی با مرزبندی روشن بین فعالیت های تشکل های دانشجویی و احزاب سیاسی در سطح کشور.
ـ یادآوری:
بسیاری از این اهداف و اصول، بارها بر روی صفحات کاغذ آمده است. از این رو، تحقق آنها نیاز به عزم جدی و ملی و نیز قدرت تصمیم گیری در شکستن سدهای خیالی دارد که آموزش عالی را در چنبره خود گرفتار کرده است.
نویسنده: حسین حسینی
منابع و مأخذ
ـ وزارت علوم و تحقیقات و فناوری، رهیافت های پنجاه و دومین نشست رؤسای دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و فناوری (۱۰ تا ۱۲ خرداد ۱۳۸۴)، مؤسسه پژوهشی و برنامه ریزی آموزش عالی.
ـ دبیرخانه نهضت آزاداندیشی و تولید علم، منشور آزاداندیشی و تولید علم، معاونت پژوهشی حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲.
ـ محمّدتقی جعفری، فرهنگ پیرو و فرهنگ پیشرو، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳.
ـ رابرت بیرن بائوم، دانشگاه ها چگونه کار می کنند؟، ترجمه حمیدرضا آراسته، تهران، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، ۱۳۸۲.
ـ دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان (گزیده بیانات مقام معظّم رهبری)، ج ۹ـ ۱۰، تهران، روابط عمومی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ۱۳۸۴.
ـ پرسمان (مجموعه پرسش و پاسخ های دانشگاهیان با مقام معظم رهبری)، تهران، روابط عمومی نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاه، ۱۳۸۴.
ـ نکته های ناب (گزیده بیانات رهبر فرزانه در جمع دانشگاهیان و دانشجویان)، تهران، مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ۱۳۸۴.
ـ آشنایی با شورای عالی انقلاب فرهنگی، تهران، اداره کل روابط عمومی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۰.
ـ هفده سال تلاش در مسیر تحقّق اهداف انقلاب فرهنگی، تهران، اداره کل روابط عمومی دبیرخانه شورای عالی فرهنگی، ۱۳۸۰.
ـ دانشگاه اسلامی، رسالت ها، اصول و راهبردها، تهران، روابط عمومی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ۱۳۸۳.
ـ محمّدجواد ابوالقاسمی، پژوهشی در چالش های توسعه فرهنگ دینی، تهران، عرش پژوه، ۱۳۸۳.
ـ سیّدمهدی دادمرزی، نظام آموزش عالی در نگاه قوانین و مقرّرات، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، ۱۳۸۰.
ـ شاخص های ارزیابی آموزش عالی در جمهوری اسلامی ایران، هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی شوری عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۸۴.
ـ درآمدی بر آزاداندیشی و نظریه پردازی در علوم دینی، مجموعه مقالات، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۸۴.
ـ کرسی اندیشه، نشریه ستاد نهضت تولید علم و کرسی نظریه پردازی، انتشارات نهاد نمایندگی مقام مفظّم رهبری در دانشگاه های آزاد اسلامی استان کرمان، ۱۳۸۴.
ـ سیدحسین حسینی، «علوم انسانی اسلامی; مبنای تحقق وحدت فرهنگی»، مجله معرفت، ش ۳۷ (۱۳۷۹).
پی نوشت ها
۱ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۹۵، ح ۱۶، ب ۲.
منبع: ماهنامه معرفت ، شماره ۱۱۷
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید