شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

روشنگر حوزه ودانشگاه


روشنگر حوزه ودانشگاه
اثرپذیری انسان از نمونه های عینی اخلاق و فضیلت، بیش از حرف ها و رهنمودهاست و از همین رو است كه آشنایی با زندگی پرفراز و نشیب شهیدان، این فرزانگان درخشان تاریخ به جویندگان راه سعادت و افتخار نیرو و توان می بخشد. این مختصر به انعكاس گوشه هایی از زندگانی آیت الله شهید دكتر محمد مفتح اختصاص یافته است. بزرگ مردی كه با سیراب شدن از دو عرصه حوزه و دانشگاه و تلاش و تكاپوی علمی در این دو میدان مقدس، راه را برای نزدیكی افكار و اندیشه ها و روش های علمی دو كانون علمی جامعه (حوزه و دانشگاه) گشود و جان خود را نیز هزینه این پیوند مبارك ساخت.
شهید در یك نگاه ؛ آیت الله دكتر محمد مفتح
ولادت: ۲۸ خرداد ماه ۱۳۰۷ ه.ش
محل تولد: همدان
نام پدر: حجت الاسلام حاج شیخ محمود مفتح (وفات پدر دو ماه پس از شهادت پسر)
نام مادر: حاجیه خانم فاطمه شمالی
ورود به حوزه علمیه همدان : ۱۳۱۵ه.ش
ورود به حوزه علمیه قم: ۱۳۲۲ه.ش
ازدواج: ۱۳۲۸ه.ش
ورود به دانشگاه (مقطع كارشناسی): ۱۳۳۸ ه.ش
ورود به دانشگاه (مقطع دكترا): ۱۳۳۸
آغاز مبارزه: ۱۳۴۲ه.ش
پایان تحصیلات حوزوی و كسب درجه اجتهاد: ۱۳۴۴ ه.ش
پایان تحصیلات دانشگاهی و كسب دكترا: ۱۳۴۴ه.ش
شهادت: ۲۷ آذرماه ۱۳۵۸ ه.ش
در بوستان دین و دانش
عصر یك روز پاییزی در سال ۱۳۲۲ه.ش نوجوانی موقر و متین، مالامال از عشق به خدا و با دنیایی آرزو وارد شهر قم شد و در مدرسه دارالشفای قم به كسب معارف اقدام كرد. او به شكل تحسین برانگیزی دروس حوزه از جمله رسائل، مكاسب و كفایه را در طول سال های ۱۳۲۲-۱۳۲۴ ه.ش توانست فرا بگیرد و خود در زمره اساتید حوزه قلمداد گردد. محمد فلسفه و عرفان و دروس خارج فقه و اصول و اخلاق را در عالی ترین سطح نزد آیت الله خمینی آموخت. او با امام علاوه بر روابط شاگردی و استادی، پیوند صمیمانه داشت. امام نیز به او علاقه داشتند. در مدتی كه امام در نجف به سر می برد، محمد به طریقی با رهبر و اسوه خویش ارتباط برقرار كرده بود. وی بخشی از كتاب رسائل شیخ مرتضی انصاری را نزد آیت الله العظمی بروجردی آموخت. همچنین فلسفه و حكمت را نزد فیلسوف كبیر، علامه طباطبایی فراگرفت و مدتی نیز از محضر آیت الله گلپایگانی و آیت الله العظمی مرعشی نجفی بهره برد. او بخشی از دروس فلسفه و عرفان را در محضر آیت الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی فراگرفت. همچنین بخش شایان توجهی از دروس خارج فقه و مباحثی از علم اصول را نزد آیت الله سید محمد حجت آموخت.در آن زمان محمد تنها فردی بود كه در حوزه علمیه قم در هر دو رسته علوم قدیم و علوم جدید بالاترین رتبه را كسب كرده بود توانست در سال ۱۳۴۴ه.ش در حوزه علمیه به درجه اجتهاد برسد و در همان سال نیز موفق به اخذ درجه دكترای از دانشگاه تهران شود. محمد در سال ۱۳۲۸ه.ش در ۲۱ سالگی، عازم همدان شد. و تنها دختر آیت الله جابری انصاری را از ایشان خواستگاری كرد. آیت الله انصاری مدرس برجسته حوزه علمیه نجف بود كه به منظور تدریس و ادای تكلیف به حوزه علمیه همدان مهاجرت كرده بود. زندگی مشترك و پرشكوه آن دو در شب مقدس نیمه شعبان ۱۳۲۸ ه.ش در كمال سادگی در محله نوربخش قم و در خانه استیجاری كه آیت الله مشكینی نیز در آن سوی حیاط ساكن بودند آغاز شد. پس از گذشت هفت سال از زندگی محمد و فاطمه (انصاری) اولین فرزند آنان به دنیا آمد و او را محمدمهدی نام نهادند. در مجموع حاصل این ازدواج چهار پسر و چهار دختر است. شهید دكتر بهشتی در مصاحبه ای با روزنامه جمهوری اسلامی می گوید: مرحوم شهید مفتح از دوستان قدیمی من بود و اولین آشنایی ما با هم در سال ۱۳۲۵ بود كه من به قم آمدم در آن موقع در درس كفایه مرحوم آقای محقق داماد كه می رفتم، ایشان هم در همان درس حاضر می شدند. پس از اندك مدتی مفتح خود كتاب منظومه حاج ملاهادی سبزواری را تدریس كرد. و در شرح و توضیح این اثر كتابی را با نام «روش اندیشه» به رشته تحریر درآورد و در حوزه با اقبال علمی روبه رو شد. مفتح در سال ۱۳۳۳ ه.ش در رشته معقول دانشكده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران پذیرفته شد و سپس در سال ۱۳۴۴ ه.ش رساله دكترای خود را در موضوع حكمت الهی و نهج البلاغه كه هر دو را با درجه بسیار خوب از تصویب شورا گذراند آیت الله مفتح در پایان نامه دكترای خود با نام «حكمت الهی و نهج البلاغه» به زیبایی موضوع هایی از قبیل هدف دین و فلسفه و رابطه آنها با یكدیگر. اثبات وجود خدا. صفات صانع جبر و تفویض شبهه ثنویت و قضا و قدر را از دیدگاه حضرت امیر(ع) بررسی كرده است.
در راه روشنگری و مبارزه
دكتر مفتح با تدریس در دبیرستان، دانشگاه و حوزه و همچنین حضور در بین اقشار فرهنگی، مهره ای شناخته شده بود كه می توانست به خوبی بین روحانی، دانشجو و محصل پیوند انس و الفت برقرار سازد. آیت الله مفتح با همكاری شهید بهشتی و حضرت آیت الله خامنه ای به منظور تقویت پیوند میان دانش آموزان، دانشجویان و طلاب و فرهنگیان اقدام به تأسیس كانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان قم نمودند. این كانون اولین مجتمع اسلامی پویا و فعالی محسوب می شود كه در سال های ۴۰-۳۹ با گردهمایی گروه های طالب علم و دین بر محور اسلام ناب تشكیل شده بود كه پس از مدتی متأسفانه ساواك به نقش این مجمع در معرفی اسلام راستین پی برد و آن را تعطیل كرد. این مجمع موفق شد ۱۳ جلد كتاب های خود را منتشر كند .در بخشی از كتاب وحدت دوقشر روحانی ودانشگاهی از آثار منتشر شده این مجمع كه مجموعه مقالات و سخنرانی های دكتر مفتح است و درباره وحدت دو قشر مؤثر جامعه (روحانی و دانشگاهی) است آمده:جامعه زنده همان جامعه ای است كه می فهمد، حس می كند. جوشش دارد، حركت دارد و نشاط دارد. جامعه باید همچون كشور تن، منظم و منسجم باشد. اسلام می خواهد یك جامعه پویا و سالم، متكامل و مترقی را پی ریزی كند و از این رو به مسأله ا تكامل و همكاری خیلی اهمیت می دهد. اگر در جامعه مذهب ضرورت جامعه است و باید باشد، طبیعی است كه یك عده هم باید متخصص در مذهب و آشنای به مسایل مذهب باشند.این ضرورت جامعه است و باید باشد، طبیعی است كه یك عده هم باید متخصص در مذهب و آشنای به مسایل مذهب باشند. این ضرورت جامعه است پزشك می خواهد مهندس می خواهد. قاضی و ادیب هم می خواهد. اسلام شناس و معنویت شناس نیز می خواهد. برای پیشرفت جامعه این دو قشر (روحانی و دانشگاهی) یك امتیاز خاص دارند. برای این كه دیگر گروه ها و قشرها به این ها نگاه می كنند، این ها هستند كه مسیر جامعه را تعیین می كنند. قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ه .ش از سویی نقطه عطف و بیداری ملت مسلمان ایران بود و از سوی دیگر عرصه آزمایش روحانیت مبارز و مجاهد و فداكار.در همین ایام، فعالیت های دكتر مفتح و شهید مطهری دو یار هم سنگر برای احیای ابعاد اجتماعی- سیاسی اسلام، آن هم در آن اوضاع خفقان و جو رعب و وحشت و ایجاد رابطه و پیوند بین مردم و به خصوص قشر جوان و دانشگاهی اهمیت خاصی داشت. به تعبیر امام خمینی ره «در پانزده خرداد ۴۲ مقابله با گلوله و مسلسل شاه نبود اگر تنها این بود مقابله را آسان می نمود. بلكه علاوه برآن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و مقدس مآبی و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی بود كه هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را می سوخت و می درید» دكتر مفتح به دلیل حضور در دانشگاه و ارتباط نزدیك با دانشجویان توانست با واقع بینی و بینش عمیق و ژرف خویش مشكلات و نیازهای نسل جوان را تشخیص دهد و برنامه های مؤثری را برای تحقق وحدت میان دانشگاه و حوزه پی ریزی كند.او با تكیه بر فطرت پاك و عدالت جویانه نسل جوان دانشگاهی اقدام به زدودن و تطهیر اندیشه ها و باورهای غلط و تحریفات مذهبی كرد و روح معرفت و شناخت را در كالبد نیمه جان و بی رمق جوانان آن زمان دمید و با طرح ابعاد مختلف دین، راه اصولی اسلام را به آنان نشان داد. پاسخ گویی صحیح دكتر مفتح به نیازها و مشكلات واقعی و عینی نسل جوان، باعث شد تا محبوبیت ویژه ای نزد این قشر كسب كند.
آغاز مبارزه
نقطه آغاز مبارزه و شروع فعالیت های سیاسی آیت الله دكتر مفتح را می توان سال ۱۳۴۲ دانست، سالی كه حضرت امام به عراق تبعید شد ه اند در این سال ها او همراه سایر علما و روحانیت مبارز، علیه رژیم پهلوی افشاگری نمود. دكتر مفتح مسافرت های تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه و روشنگرانه تبدیل ساخته بود كه این سخنرانی ها و انتشار اعلامیه های متعدد به لحاظ اثر عمیق و وسیعی كه در میان مردم داشت بارها از جانب ساواك تعطیل شد و این تعطیلی همواره با آزار و دستگیری دكتر مفتح همراه بود.
به همین منظور او را در سال ۱۳۴۷ ه.ش به نواحی بد آب و هوای جنوب تبعید و رابطه اش را با قم قطع كردند. رژیم پس از پایان یافتن دوران تبعید دكتر، او را ناگزیر به اقامت اجباری در تهران كرد. دور كردن دكتر مفتح از قم و درس و حوزه موجی از نارضایتی ها را برانگیخت. رژیم با اوج گیری این نارضایتی ها به این فكر افتاد كه استاد مفتح را به دانشكده الهیات بیاورد تا ضمن از بین بردن جو مخالفت، افكار دكتر را نیز با مسایل فرعی موجود در دانشكده مشغول كند. آیت الله مفتح به شوق همكاری با استاد مطهری كه در آن زمان در دانشكده الهیات با سمت مدیر گروه فلسفه و حكمت اسلامی مشغول به تدریس بودند و همین گشودن باب دیگری از مبارزه، آن هم در سنگر ارزشمند دانشگاه این پیشنهاد را پذیرفت. غیر از دانشگاه مسجد الجواد و قبا و جاوید نیز سه پایگاه دیگر مبارزاتی وی به شمار می آمدند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با كمك تنی چند از علما به منظور حراست از انقلاب و دست آوردهای درخشان و پرشكوه آن اقدام به تشكیل و تنظیم كارهای كمیته انقلاب اسلامی كرد.او ضمن اشتغال به عنوان ریاست دانشكده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و عضویت در شورای انقلاب و رسیدگی به سایر امور فرهنگی را هم به عهده گرفت.در ماه های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی كه گروهك های وابسته و معاند، امكانات دانشگاه را در خدمت اهداف و اغراض شوم خود گرفته بودند و از این طریق، بسیاری از توطئه های اجتماعی را طرح ریزی می كردند، دكتر مفتح به انقلاب فرهنگی می اندیشید و قصد داشت دانشگاه این پایگاه مقدس را مكان استقرار اندیشه پاك اسلامی و مبارزه بی امان با التقاط و الحاد و گروهك های معاند و مزدور قرار دهد. از این رو دكتر در تمامی نشست ها و سخنرانی های خود در دانشگاه و در جمع دانشجویان به خطر گروهك های معاند و وابسته اشاره كرده و دانشجویان را از این واقعیت آگاه كرده است كه اتحاد و همبستگی در قشر روحانی و دانشجو منافع استكبار جهانی و عوامل مزدورش را در معرض خطر جدی قرار می دهد و موجب خنثی شدن نقشه های شوم آنان خواهد شد.
شهادت
روز سه شنبه ۲۷ آذر ماه سال ۱۳۵۸ ه.ش
ساعت حدود ۹ صبح را نشان می دهد كه اتومبیل حامل دكتر مفتح، استاد و سرپرست دانشكده الهیات و معارف اسلامی تهران، پدیدار می شود. دكتر همراه ۲ پاسدار محافظ خود به اسامی جواد بهمنی و اصغر نعمتی از خودرو پیاده می شوند و مانند هر روز قدم در پیاده رو می گذارند تا وارد دانشكده شوند. اما در همین هنگام دو نفر از جوانان مسلح ناشناس، دكتر مفتح و پاسدارانش را از دو طرف به گلوله می بندند. هر دو پاسدار تیر خورده و به شهادت می رسند و دكتر مفتح با تمام تلاشی كه پزشكان انجام می دهند و به درجه رفیع شهادت نائل می شوند.شایان ذكر است كه ساعت ۲۰:۲۱ روز ۲۷/۹/۵۹ فرد ناشناسی در مكالمه تلفنی كوتاه مدتی با خبرگزاری پارس، مسئولیت ترور دكتر مفتح را بر عهده گرفت. وی همچنین مسئولیت ترور استاد شهید مطهری، تیمسار قرنی و ربودن ۰۰۰/۵۰۰/۲ تومان موجودی بانك ملی ایران شعبه میدان ارگ را بر عهده گرفت. تاس (خبرگزاری شوروی) نوشت:قاتلان، تروریست های گروه زیرزمینی فرقان هستند كه بدون شك تنها یك ابزار ساده ساواك شاه هستند این گروه همچنین وابسته به سازمان پلیس مخفی اسراییل نیز هستند. هر چند گروه فرقان جنایات بی شماری را مرتكب شدند و ضربات سخت و جبران ناپذیری به ملت و انقلاب وارد ساختند لطف خدا شامل حال این ملت و انقلاب نوپای اسلامی شد و سرانجام این گروه جنایتكار و خود فروخته شناسایی و متلاشی شد.آیت الله خامنه ای در بخشی از سخنان خود در سمینار وحدت حوزه و دانشگاه در آذرماه سال ۱۳۶۴ ه.ش دكتر مفتح را چنین معرفی كردند:شهید مفتح یكی از مظاهر فرهنگی بود كه اسلام را در مرحله عمل به فردها، زوایا و خلوت ها محدود نمی كرد. اسلام را با همان شمول و همه جانبه بودنش در اعتقاد و عمل، در معرفت و تحقیق می فهمید و به دنبال آن تلاش می كرد. شهید مفتح در زندگی اش كم نمود و كم تظاهر كرد. اما پرتحرك بود.
گردآوری و تنظیم: خاطره رضیان
منبع : روزنامه همشهری