شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به وضعیت آموزش عالی در افغانستان


نگاهی به وضعیت آموزش عالی در افغانستان
بسیاری از مستعدترین اعضای هیأت علمی گریختند. این اتفاق ابتدا در دوران تهاجم شوروی، سپس در طول سالهای مبارزه مجاهدین و بالاخره در دوره طالبان رخ داد. استادانی كه در كشور ماندند، به لحاظ حرفه ای از همكاران خود در داخل و خارج كشور منزوی شدند. بسیاری از آنان كشته یا تبعیدو عده ای دیگر پنهان شدند. دانشگاهها به منطقه جنگی تبدیل شد و نتیجه آن گردید كه این زیرساخت غارت و ویران شد یا آسیب شدیدی به آن وارد آمد.
زیرساخت نظام آموزش عالی
نظام آموزش عالی افغانستان در شمار متمركزترین نظامها در جهان قرار دارد، هرچند كه زیرساخت ویران یا تضعیف شده،ظرفیت مدیریت این نظام را كاهش می دهد. این تمركزگرایی امكان اجرای سیاستها و رویه های استاندارد را فراهم می كند اما اقتدار و نوآوری رؤسا و استادان را در ۱۹ دانشگاه موجود تضعیف می كند. دانشگاهها بودجه ندارند و تمام درخواستها برای درآمد، استخدام و گروههای جدید باید از طریق وزارت آموزش صورت بگیرد. پذیرش دانشجویان نه از طریق دانشگاه مربوطه كه از طریق وزارتخانه انجام می شود و این وزارتخانه تعداد و جایگاه كلاس تازه را تعیین می كند. بودجه اجرایی سالیانه وزارت آموزش حدود ۹ میلیون دلار است و با این بودجه است كه وزارتخانه تمام دانشگاهها را اداره می كند. حدود ۶۵ درصد این بودجه صرف اسكان دانشجویان در خوابگاهها و تغذیه آنان می شود. هیچ دانشگاهی شهریه نمی گیرد. در نتیجه نهادهای آموزش عالی برای انجام تغییرات ساختاری به كمك سازمانهای دولتی متكی هستند.تعداد نهادهای آموزش عالی _ ۱۹ موسسه صادركننده مدرك كارشناسی و ۱۸ مؤسسه صادركننده مدرك كاردانی- همچنان افزایش یافته و مباحث زیادی در مورد كارآمدی این نظام مطرح شده است.برخی نهادها كوچك هستند و كمتر از ۵۰۰ دانشجو دارند و به علت انزوای جغرافیایی، ظرفیت گسترش آنها محدود است. در عین حال، فقط حدود ۱۵ صدم درصد جمعیت افغانستان در آموزش عالی تحصیل می كنند، این آمار روزمره پایین ترین آمار از این دست در جهان است. در حال حاضر، ۰۰۰/۳۶ دانشجوی كاردانی هستند كه ۱۷ درصد آنان را زنان تشكیل می دهند. برآورد می شود ظرف پنج سال آینده، حدود یك صد هزار نفر از فارغ التحصیلان دبیرستان درصدد گذراندن تحصیلات دانشگاهی برآیند. نظام آموزش عالی در موقعیتی قرار ندارد كه بتواند از عهده این گسترش برآید. علاوه بر آسیب شدید ابنیه بسیاری از دانشگاهها، پس از سقوط طالبان در دسامبر ،۲۰۰۱ صدها هزار جلد كتاب از بین رفت. هیچ كدام از دانشگاهها حداقل تعداد كتابی را كه برای یك كتابخانه دانشگاهی لازم است، ندارند. ساختمانها به تعمیر فوری نیاز دارند. هیچ دانشگاهی بیش از ۱۰۰ كامپیوتر ندارد.
تنوع جمعیتی
این زیرساخت باید نیازهای مردمی را برآورده كند كه از نظر فرهنگی و قومی متنوع است. در این كشور چهار گروه قومی و دو زبان اصلی وجود دارد. تنوع فرهنگها واقعیتی اجتماعی است كه باید رعایت شود. در عین حال با توجه به تاریخ معاصر كشور، زبان و فرهنگ موضوع های عمده مورد مناقشه است. مثلاً این كه از كدام زبان به طور رسمی برای آموزش استفاده شود، مسأله ای حل نشده است كه پاسخ های بسیاری دارد. با وجودی كه انگلیسی رایج ترین زبان خارجی در افغانستان است، میزان تسلط افغانها به آن نوسان بسیاری دارد.آموزش عالی در افغانستان علائم امیدواركننده ای دارد. در چهار سال گذشته، بیش از ۵/۲ میلیون نفر آواره از كشورهای همسایه بازگشته اند كه یكی از بزرگترین موارد بازگشت به كشور در تاریخ معاصر محسوب می شود. بسیاری از این آوارگان بچه هستند. این بچه ها كه در كنار صدها هزار بچه ای كه در افغانستان ماندند و از تحصیل محروم بودند، اكنون به مدرسه می روند. در دو سال گذشته میلیونها بچه در سر كلاسهای دبستان و دبیرستانها حاضر شده اند. مردم تحصیل را راهی برای ایجاد آینده ای بهتر می دانند. چالش آموزش عالی پذیرش این دانش آموزان در دهه آینده است. مسائلی كه باید حل و فصل شود، عبارت است از زبان آموزش، برنامه درسی و معیارهای صدور مدرك به علاوه هزینه نهادهای آموزشی باید تأمین شود. استادان باید بتوانند به نیازهای دانشجویان، نهاد و كشور پاسخ دهند.
چالشهای استادان
وقایع ۲۵ سال گذشته تأثیر عمیقی بر استادان گذاشته است، همان طور كه سایر بخشهای تخصصی دستخوش تغییر شده اند. در حال حاضر ۲۰۰/۲ استاد در نهادهای آموزش عالی مشغول به كار هستند. اندكی بیش از ۵۰ درصد آنان مدرك كارشناسی و كمتر از ۶ درصد مدرك دكتری دارند. ۱۲ درصد آنان زن هستند. وضعیت نابسامان هیأت علمی در افغانستان تأثیر جدی داشته است. اول آن كه در اوایل كار، استادان هیچ درك درستی از دانشگاهی بودن ندارند. دوم آن كه استادان با سابقه درك خود را از دانشگاهی بودن بر اساس تجارب ربع قرن گذشته قرار داده اند. سوم استادان به طور كلی توقع محدودی از همكاران خود دارند و هیچ تحركی در ارتباط با مسائل مهمی همچون آزادی دانشگاهی، تدوین برنامه درسی، روابط استاد و دانشجو یا اهداف مورد نظر رشته های درسی از خود نشان نمی دهند. آخر این كه استادی دیگر سمتی محترم شمرده نمی شود بلكه یك شغل كارمندی كم درآمد به حساب می آید.این وضع به شكل های مختلف بروز پیدا می كند. در هیچ دانشگاهی رشته كارشناسی ارشد و دكتری ارائه نمی شود. دانشجویان از آن گله مندند كه بخش اعظم آموزش، خلاقیت و تفكر انتقادی را از بین می برد. استادان التفات چندانی به نظر دانشجویان نمی كنند. در واقع اگر دانشجو استادی را در كلاس به چالش بكشد یا با نظرش مخالفت كند، ممكن است نه فقط نمره اش كم شود، بلكه ممكن است به تلافی یا حتی خشونت تهدید شود. رفتارهای غیرقابل پذیرش مانند خویشاوند بازی، ارتشا، دزدی ادبی و آزار جنسی به صورت عادی گزارش می شود. آزادی دانشگاهی وجود ندارد. ممكن است دانشجویان و استادان به خاطر استفاده از آزادی بیان تنبیه شوند. البته این گونه نیست كه همه اعضای علمی چنین رفتار ناهنجاری از خود نشان دهند. با این حال، مشكل این جاست كه هیچ معیار پذیرفته شده ای برای مقابله با این قبیل رفتارها وجود ندارد. صرف نظر از كاستی های تحصیلات تكمیلی در كشورهای توسعه یافته، این امر بدیهی شمرده می شود كه وقتی دانشجویان دوره تحصیلات تكمیلی را به پایان می رسانند، اصول اخلاقی حرفه ای را در مورد معنای دانشگاهی بودن آموخته اند. وقتی شخصی در مسند استادی قرار می گیرد، این اصل اخلاقی در مؤسسه، دانشكده و گروه بازتاب پیدا می كند. این نوع آموزش در طول ۲۵ سال گذشته تا حد زیادی در افغانستان غایب بوده است و بنابراین نباید از ایجاد شرایط جاری تعجب كرد. اصول اخلاقی حرفه ای نزد استادان چیزی نیست كه بدون پرورش روشن پدید آید.
نتیجه گیری
بهبود آموزش عالی در افغانستان نیاز به اقدامات زیادی دارد. در عین حال نباید پیشرفت هایی را كه از زمان سقوط طالبان در دسامبر ۲۰۰۱ به دست آمده است، نادیده گرفت. ساختمانهای بسته شده اكنون باز شده اند. استادانی كه خاموش شده بودند، به كلاس بازگشته اند. افزایش شدید تقاضا برای راهیابی به دانشگاه نشان دهنده علاقه جوانان به یادگیری است. در واقع دانشجویان افغانی مانند سایر دانشجویان در جاهای دیگر هستند و نگرش پرسش گرانه، خوش بینانه، بی صبرانه و پرانرژی دارند. همه اذعان می كنند مشكلات آموزش عالی را نمی توان یك شبه حل كرد. در واقع بدون كمك منسجم و قابل توجه از جانب كشورهای خارجی و بدون تمایل به تجدید ساختار نظام آموزش عالی در افغانستان، مسیر دستیابی به این هدف بسیار طولانی خواهد بود. آموزش همواره راهی برای ارتقا و بیرون رفتن از وضعیت موجود بوده است. اگر افغانستان بخواهد الگوی بومی از یك كشور ارائه دهد، دانشگاهها باید نقش عمده ای داشته باشند. بدون وجود یك نظام آموزش عالی كارآمد، نمی توان دانش و تخصص لازم را برای بازسازی كشوری با تاریخی وسیع و پرتلاطم تولید كرد.
ویلیام تیرنی، استاد دانشگاه جنوب كالیفرنیا
مترجم: رضا محتشم
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید