جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

وقتی بالاخره دانشجو می شوید!


وقتی بالاخره دانشجو می شوید!
معمولا برای رسیدن به هر چیزی، باید سلسله مراتبی را سپری کرد. دانشگاه هم یکی از همین چیزهای مذکور است که برای رسیدنش باید مراحلی سپری شود. یعنی شما باید اول از همه صبر کنید تا ۷ سال از عمرتان سپری شود، بعد بروید دبستان، سپس ۵ سال دوره دبستان را بخوانید. پس از آن ۳ سال دوره راهنمایی را بخوانید. بعد از ۳ سال راهنمایی، ۳ سال هم دوره دبیرستان را بخوانید.(البته لازم به ذکر است که عده ای به دلیل علاقه زیاد به علم و دانش و حضور در مدرسه، هر کدام از این ۳ سالها را به مدت چند سال دوره می کنند که البته این موضوع هم به خودی خود جای بحث و بررسی دارد!) حالا اگر دلتان خواست که علاوه بر دیپلم تان، مدارک تحصیلی بالاتری هم برای قاب کردن و زدن به دیوار یا کلا برای هر کاری داشته باشید، می توانید یک سال هم پیش دانشگاهی بخوانید و بعد از آن کنکور بدهید و بسته به شرایط مختلف و براساس شانس، استعداد، هوش و غیره تان قبول و وارد دانشگاه شوید.
البته هرچه رتبه تان بهتر باشد، جایگاهتان در دانشگاه هم فرق می کند! مثلا شما اگر رتبه اول کنکور را به دست بیاورید، علاوه بر این که می توانید هر رشته ای را که می خواهید انتخاب کنید، چندین و چند بار هم در برنامه های مختلف تلویزیونی حاضر خواهید شد و از رموز موفقیتتان برای بقیه می گویید یا در پیامهای بازرگانی بین برنامه ها می توانید برای کلاس کنکوری که رفتید تبلیغ کنید.
به هر حال زندگی خرج دارد دیگر، ندارد؟! خلاصه کلام اینکه پس از طی تمام این سالها و مشقات بالاخره وارد دانشگاه می شوید.از آنجا که دانشگاه رفتن و دانشجو شدن برای خیلی ها آرزو است و برای خیلی ها هم بزرگ ترین هدف زندگی است; در ادامه به نقل تعدادی از ضروریات زندگی دانشجویی می پردازیم:انتخاب واحد و تعیین کلاسهای دانشجویان، یکی از اتفاقاتی است که در ابتدای هر ترم رخ می دهد و چه بخواهید و چه نخواهید باید با آن دست و پنجه نرم کنید. این روزها با نفوذ اینترنت در اقصی نقاط جهان انتخاب رشته اکثر دانشگاهها اینترنتی شده.
اینترنت خیلی هم خوب است! بروید اینترنت پرسرعت بخرید تا کارتان تا ۲۰ روز پس از آغاز سال تحصیلی زار نشود! باقی ناهماهنگی هایش هم به ما ربطی ندارد و به کارهای اداری دانشگاه، سایت دانشگاه، و تمام عوامل مرتبط با این ماجرا مربوط می شوداما تجربه نشان داده است که شما همیشه هم بعد از ثبت نام و انتخاب واحد نمی توانید به خودتان افتخار کنید و وارد ترم جدید شوید و به خیر و خوشی درستان را بخوانید، چرا که گاهی اوقات بنا به دلایل متعدد(به دلیل کمبود جا از بیان آن معذوریم) مجبور می شوید که به حذف و اضافه روی آورید.
البته عده ای معتقدند حذف و اضافه، تجربه خوب و شیرینی است و عده ای در نقطه مقابل معتقدند که حذف و اضافه بسیار هم تلخ است; اما در هر دو حالت معمولا صف حذف و اضافه خیلی شلوغ است حضور در کلاسهای دانشگاه، از فنون و مهارت هایی است که بر اثر مرور زمان و کسب تجربه از ترم بالایی ها و تجربیات شخصی هر دانشجو به دست می آید. متاسفانه بعضی از دانشجویان، زبانمان لال کلاسهایشان را می پیچانند و البته این بسته به موقعیت و استعداد دانشجو است که سر کلاس نباشد اما حاضری بخورد! البته عوامل دیگری مثل رفیق بامعرفت و استاد باحال هم در موفقیت این امر سهیم هستند که در نوع خود جای بحث و بررسی بیشتر دارد! معمولا داشتن هدف در انجام تمام مراحل زندگی مهم و تاثیرگذار است.
به طوری که تجربه ثابت کرده، نداشتن هدف همانا و عدم موفقیت در کار مورد نظر همانا! دانشگاه هم از آن جاهایی است که همه حتما با هدف وارد آن می شوند اما اینکه چقدر به هدفشان می رسند دیگه به خود فرد بستگی دارد! البته خیلی ها هم در طول سالهای دانشگاه به هدفی که در ابتدا می خواستند یعنی کسب علم و دانش نمی رسند، اما دانشگاه به آنها کمک می کند تا به اهداف دیگرشان برسند. مثلا شما تصمیم می گیرید که از ترم اول دانشجوی ممتاز شوید، اما هر ترم که می گذرد، ممتاز نمی شوید هیچ، به نفر آخر از اول نزدیک می شوید! یعنی مثلا زبانمان لال مشروط می شوید یا یک چیزی در همین مایه ها! اما در عوض جشن فارغ التحصیلی تان( با هر زور و دردسری که بوده) با جشن ازدواجتان مصادف می شود!
شکوفه موسوی
منبع : روزنامه ابتکار