پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پایان نامه ها اسباب سرافکندگی آموزش عالی است


پایان نامه ها اسباب سرافکندگی آموزش عالی است
می گویند دانشنامه نویسی در ایران سابقه ای هزار ساله دارد. اگر چه استناد به این تاریخ و شواهد موجود را می توان دلیل محکمی بر ارزشمندی کار دانشنامه نویسان دانست، اما قطعاً برای پی بردن به ارزش واقعی این تلاش باید سراغ تک تک آنها را گرفت و از لحظات گرانمایه ای که برای به ثمر نشاندن آن گذرانده اند، قدری شنید.
در میان دانشوران متعددی که عمری را صرف تحقیق و پژوهش در این خصوص کرده اند، نام دکتر سیدمحمد صادق سجادی، درخششی دو چندان دارد.
دانشنامه نویسی را بهانه ای برای گفت و گوی خود با سیدمحمد صادق سجادی کردیم تا شاید بتوانیم بدین شکل به بخشی از خدمات ارزنده علمی ایشان اشاره کنیم.
«تاریخ دولتهای اسلامی»، «تاریخ نگاری اسلامی»، «شناخت در قرآن کریم»، «مفاهیم اخلاق قرآنی»، «طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی»، بخشی از آثار دکتر صادق سجادی است که در سالهای مختلف به بازار آمد.
در سال ۱۳۳۳ در کرمانشاه متولد شد در زمینه تحصیلات رشته فرهنگ و تمدن اسلامی مدرک دکتری خودش را گرفت و پس از سالها تدریس در دانشگاهها اکنون مدیربخش تاریخ دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی است. دکتر سجادی خود می گوید:«من در خاندانی اهل علم و ادب متولد شدم. پدرم دکتر سیدجعفر سجادی در آن زمان در جامعه روحانیت بود و به خواست و دعوت مرحوم آیهٔ ا... آقا سید عبدا... اصفهانی همراه چند تن از فضلا مانند مرحوم اشرفی اصفهانی برای تأسیس و ترویج حوزه علمیه کرمانشاه در آن شهر اقامت ورزیده بود.
پدرم چندی بعد به تهران آمد و همانجا ماند. من از خردسالی همزمان با تحصیلات رسمی در دوره های ابتدایی و متوسطه در تهران به آموختن مقدمات علوم متداول حوزوی پرداختم.»
دکتر سید محمدصادق سجادی در سال ۱۳۵۳ وارد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران می شود. در سال ۱۳۵۷ پس از فراغت از دوره لیسانس، بلافاصله در دوره کارشناسی ارشد پذیرفته می شود. نخستین اثر ایشان با عنوان «طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی» منتشر شد.
وی در سفری به شبه قاره هند به مدت ۸ ماه در کتابخانه های مختلفی چون «نظام حیدرآباد»، «عثمانیه» و «دانشگاه علیگره» به بررسی آثار مربوط به تاریخ ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی در شبه قاره هند مشغول شد.
پس از بازگشت به ایران، مدتی به عنوان سرویراستار در برخی از مراکز فرهنگی به کار پرداخت و آنگاه به خدمت مرکز دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی درآمد. وی در تمام مدت حضورش در این مراکز در سمت دستیار مرحوم دکتر زریاب خویی فعالیت کرد و...
● گفت و گوی ما را با دکتر سجادی مطالعه بفرمایید.
▪ آقای دکتر، اگر ممکن است از پیشینه دانشنامه نویسی کمی بیشتر برایمان بگویید.
سابقه دانشنامه نویسی به شیوه جدید عمر طولانی ندارد، لیکن در دنیای قدیم و در قلمرو اسلام و ایران دانشنامه های متعدد تخصصی و عمومی وجود داشته است. در حقیقت، نسبت دانشنامه نویسی در ایران سنتی کهن است و حداقل به قرن چهارم به بعد بر می گردد، اشخاصی همچون امام فخر رازی، خوارزمی، کتابهای دایرهٔ المعارف گونه پدید آوردند و دانشمندانی مثل ابوعلی سینا و یا رازی در «الحاوی» دانشنامه های تخصصی پزشکی و فلسفی پدید آوردند، اما شیوه نوین دایرهٔ المعارف نویسی در ایران خیلی جوان است و از عمر آن بیش از چند دهه نمی گذرد؛ نخستین کار جدی که در این زمینه شروع شد توسط مرحوم غلامحسین مصاحب بود که سه جلد دانشنامه ایشان منتشر شده است.
این دانشنامه نویسی مبتنی بر دایرهٔ المعارف کلمبیاست، اما از آنجا که در این دایرهٔ المعارف وجوه مربوط به ایران و اسلام خیلی محدود و ضعیف است، توسط دانشمندان ایرانی به تألیف مقالاتی در زمینه های ایران، اسلام و بویژه تشیع پرداخت. بنابراین سه جلد دانشنامه ای که تحت عنوان دایرهٔ المعارف فارسی می شناسیم، در حقیقت بنیاد اصلی آن دایرهٔ المعارف کلمبیاست؛ ولی مقالات بسیار زیادی هم درباره ایران، اسلام و تشیع دارد. کار مرحوم مصاحب نخستین فعالیت دانشنامه نویسی به شیوه جدید در ایران بود.
قبل از آن، آقای یارشاطر ترجمه دایرهٔ المعارف اسلام را شروع کرد. دایرهٔ المعارف اسلام مدتهای مدیدی است که در حال تدوین است و چاپ سوم آن هم اخیراً شروع شده است. چاپ اول آن به زبانهای فرانسه، آلمانی و سپس انگلیسی منتشر شد و چاپ دوم آن به زبان انگلیسی و فرانسه است، در سه سال قبل آخرین جلد دایرهٔ المعارف اسلام چاپ هلند هم به اتمام رسید و ویرایش سوم آن شروع شد.
به لحاظ پرداختن به فرهنگ و تمدن ایران و تشیع، دایرهٔ المعارف اسلام خیلی خیلی ضعیف است و همین نقص، انگیزه ای برای آقای دکتر احسان یارشاطر بود که این دانشنامه را به زبان فارسی ترجمه و تکمیل کند؛ چیزی که تحت عنوان دانشنامه ایران و اسلام زیر نظر ایشان ده جلد آن در ایران منتشر شد و در حقیقت ترجمه ای از دایرهٔ المعارف اسلام و ایران چاپ اروپا، با اضافات زیادی در مورد ایران و تشیع بود. مدخل آشنایی آمریکایی ها و اروپایی ها با فرهنگ و تمدن اسلامی از طریق دنیای تسنن است.
در یکی دو دهه اخیر تلاشهایی برای شناخت شیعه کرده اند، اما تا قبل از آن عمدتاً مجرای ارتباطی آنها با دنیای اسلام از طریق اقوام مسلمان سنی مذهب بود و این مسأله نقص عمده ای در دایرهٔ المعارف اسلام (ویرایش دوم) بود که آقای یارشاطر با تألیف این مقالات کوشید این نقیصه را جبران کند، تعداد قابل توجهی مقالات درجه اول در خصوص فرهنگ و تمدن ایران و تشیع در عصر اسلامی به این دایرهٔ المعارف افزود و البته فرصت نشد تا تمام آن را به اتمام برساند و بخشی از آن را تحت عنوان «دانشنامه ایران و اسلام» در تهران منتشر کرد.
بعد از انقلاب این کار متوقف شد. آقای یارشاطر با حمایت معنوی بخش ایران شناسی دانشگاه کلمبیای نیویورک، طرح دانشنامه ای را با عنوان «ایرانیکا» پی ریخت که به زبان انگلیسی منتشر می شود و بعد جهانی پیدا کرده است و دانشنامه بسیار مهم و معتبری در سراسر جهان است که دانشمندان هر رشته در زمینه های تحقیقاتی خود در آنجا مقاله دارند. چندین جلد از این دانشنامه تا کنون منتشر شده و بقیه آن هم در دست تدوین و انتشار است.
پس از انقلاب، دانشنامه نویسی به زبان فارسی وارد مرحله جدیدی شد. گروهی در ایران تلاشهای دکتر یارشاطر را در قالب بنیاد دانشنامه اسلامی ادامه دادند و بعدها نام اثر را به «دانشنامه جهان اسلام» تغییر دادند.
جلدهای نخست این دانشنامه عمدتاً ترجمه ای از همان دایرهٔ المعارف چاپ اروپا و برخی دایرهٔ المعارفهای کم اهمیت تر دیگر است. برای همین است که دانشنامه جهان اسلام اصلاً حرف «الف» را ندارد و چون اثر خود را ادامه همان کار آقای یارشاطر می داند، تعداد مقالات تألیفی آنها بیشتر از ترجمه بوده است، ولی مبانی اصلی آن همان دایرهٔ المعارف اسلام اروپاست.
دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی که در سال ۱۳۶۴ بنیان نهاده شد از ابتدای تألیف و تحقیق در زمینه های مختلف، فرهنگ و تمدن ایران و اسلام را در دستور کار قرار داد و تا کنون نیز به همان شیوه عمل کرده است، به گونه ای که چند جلد دایرهٔ المعارفی که تا کنون منتشر شده است، صرفاً تألیف محققان ایرانی و بندرت غیر ایرانی است، لیکن در یکی- دو جلد اخیر تعمد داشته ایم که محققان ایرانی نتایج تحقیقات خود را در مدخلهای دانشنامه ارایه دهند و اخیراً از چند محقق غیرایرانی نیز در تدوین مقالات استفاده کردیم.
پس از اینکه آثار دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی منتشر شد و با استقبال خوب داخلی و خارجی روبرو گردید، روندی در ایران شکل گرفت که ما از آن به تب دایرهٔ المعارف نویسی یاد می کنیم. مراکز بسیار زیادی برای تدوین دایرهٔ المعارفها ایجاد شد و یا یکی از وظایف نهادهای موجود در حوزه دایرهٔ المعارف نویسی تعریف شد؛ مثلاً فرهنگستان زبان و ادب فارسی به لحاظ ماهوی وظیفه دایرهٔ المعارف نویسی ندارد و وظیفه آن تحقیق در زبانهای ایرانی، گویشها، واژه گزینی و... است ولی حتی آنها هم به دانشنامه نویسی روی آوردند.
در واقع، برخی از نهادهایی به کار دانشنامه نویسی روی آوردند که این مهم، جزو وظایف آنها نبوده ونیست؛ در حالی که مرکز دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی از آغاز، برای چنین وظیفه ای بنیان نهاده شد و یا دانشنامه جهان اسلام برای چنین مقصودی طراحی شد.
▪ سطح کیفی دانشنامه های متعددی را که امروزه منتشر می شود، تا چه حد قابل قبول می دانید؟
در تهران و قم بیش از صد دانشنامه در دست تهیه است، متأسفانه خیلی از آنها از سطح خیلی نازلی برخوردارند و من تعجب می کنم که چرا باید وقت، انرژی و پول نهادهای فرهنگی صرف اموری شود که در جاهای دیگر و در سطوح عالی تر و بهتر انجام می شود و صرفاً برای اینکه کاری انجام شود، مبادرت به این کار می کنند. امیدواریم این دانشنامه ها به لحاظ علمی رشد کند.
▪ بسیاری از این دانشنامه ها محتوای تاریخی و دینی دارند. این مسأله چطور قابل توجیه است؟
تعداد دانشمندانی که به لحاظ مختلف تخصص دارند و درجه اول محسوب می شوند، در کشور محدود است و اینها در یکی از این دو مرکز مشغول تحقیق هستند، بنابراین، دانشنامه های دیگر عمدتاً برای تکمیل کادر علمی و تحقیقی خود ناچارند به اشخاصی که از سطح علمی خوبی برخوردار نیستند، روی آورند.
به همین سبب، احتمالاً این دانشنامه ها ضعیف تر از خود خواهد بود. خیلی ها معتقدند انتشار دهها دانشنامه آن هم در یک کشور نه تنها بد نیست بلکه باعث گسترش علم و آگاهی و بروز فواید دیگری هم می شود، اما لازم است اینها در عرض هم کار نکنند.
تعداد دانشها و رشته هایی که می توان به آنها پرداخت، شاید به دشواری قابل احصا باشد؛ اما چرا همه آنها به فرهنگ و تمدن ایران و اسلام و معارف اسلامی می پردازند، آن هم در شرایطی که انبوهی از مسایل علمی و فنی وجود دارد که می توان به آنها پرداخت. در اروپا و آمریکا صدها دانشنامه در زمینه های مختلف علمی و فنی وجود دارد. امروز حتی دایرهٔ المعارف کامپیوتر و علوم ریاضی وجود دارد. در ایران متأسفانه این مسأله وجود ندارد و امیدواریم به مرحله ای برسیم که دایرهٔ المعارفهای کاملاً تخصصی در رشته های خاص علمی پدید آید.
▪ از منظر کسی که سالها کار دانشنامه نویسی ایران و جهان را دنبال می کند، مهمترین تفاوت این دو کار را در چه می دانید؟
دانشنامه وظیفه دارد اطلاعات دقیق و مستند را به خواننده عرضه کند؛ یعنی اگر شما کتابی را می خوانید و مایلید از مفهوم یک اصطلاح مطلع شوید، قطعاً بی نیاز از دانشنامه نیستید. مثلاً وقتی در یکی از کتب فلسفی به شبهه آکل و مأکول بر می خورید و یا با نام یک شخصیت سیاسی و یا فرهنگی مواجه می شوید، باید دهها کتاب را جستجو و مطالعه کنید. کار دانشنامه این است که شما را از جستجوی گسترده و اتلاف وقت بی نیاز می کند و شما می توانید با مراجعه به دانشنامه در ذیل هر یک از مدخلها، اطلاعات دقیق و مستند و در عین حال مجمل و مفصل را به دست آورید. بنابراین ضرورت دانشنامه غیر قابل انکار است.
در کشورهای پیشرفته دهها و صدها دانشنامه عمومی و تخصصی وجود دارد، برای آنکه بتوان در اسرع وقت بهترین اطلاع را در خصوص یک موضوع به دست آورد. اما باید دانشنامه نویسی دارای خط و خطوط مشخص باشد. مقصودم از خط و خطوط مشخص به هیچ وجه خط و خطوط فکری و یا محدود کردن یک مفهوم نیست. دست نویسندگان، محققان و مراکز پژوهشی باز است، اما در کشوری مثل کشور ما که نیازهای فوری بیشتر متوجه علوم و تکنولوژی (فناوری) است، نباید صد دانشنامه در زمینه های معارف و تاریخ و تمدن منتشر شود. ایرادی ندارد که چند دایرهٔ المعارف درجه اول وجود داشته باشد، اما باید به سوی دانشنامه های تخصصی علمی حرکت کنیم که مورد نیاز کشور است.
شما شرح حال فلان ادیب را در ۵۰ دانشنامه می آورید، چه مشکلی از مشکلات امروز را که می خواهیم به سمت دنیای متمدن حرکت کنیم، دوا می کند. شما این اطلاعات را از هر منبع دیگری می توانید به دست بیاورید، بودجه بسیار کلان و هنگفتی که صرف دایرهٔ المعارفهای هم عرض می شود باید مصروف دایرهٔ المعارفهای مفیدتر و تخصصی تر شود.
▪ کمبود استادان داخلی در عرصه دانشنامه نویسی بیش از همه در کدام رشته ها ملموس تر است؟
بر خلاف آنچه ظاهراً نشان می دهد که ما در رشته های علوم انسانی، استادان درجه اول داریم؛ به هیچ وجه این گونه نیست. من این مطلب را از این لحاظ که یک دایرهٔ المعارف نویس هستم، نمی گویم؛ بلکه از آنجا که مشغول تهیه و تدوین تاریخ جامع ایران هستم و ناچار باید تعداد قابل توجهی محقق ممتاز در زمینه های مختلف را به همکاری دعوت کنم، با قاطعیت می گویم که در بسیاری از موضوعات علوم انسانی و مباحثی که مربوط به تاریخ و ادب و فرهنگ ایران است، متخصص درجه اول نداریم.
وقتی از برخی از استادان دانشگاهها خواسته می شود که دوره های تاریخی را که مایلند در آن فعالیت کنند مشخص نمایند، تعجب می کنند. همه گمان می کنند که باید جامع الاطراف باشند. حال آنکه اگر کسی مورخ یا استاد تاریخ است، گمان می کند از هنگام ورود آریایی ها تا زمان حاضر می تواند بنویسد، در حالی که نه تنها ادوار تاریخی بلکه هر یک از موضوعات بسیار جزیی تر تاریخی خود نیازمند یک تخصص است.
در واقع، باید گفت ما متخصص به آن معنا که در کشورهای پیشرفته وجود دارد نداریم یا به ندرت وجود دارد و یا اینکه اوضاع و احوال فرهنگی این مجال را نمی دهد. تعداد کم استادان و رشد بی رویه دانشگاهها موجب جذب این استادان شده است و طبیعی است استادی که در هر هفته تا ۵۰ ساعت تدریس می کند، نمی تواند مطالعه کند، استادی که در هر نیم سال تحصیلی ۵ رساله را مشاوره یا راهنمایی می کند، مجال مطالعه و آشنایی با تحقیقات جدید را ندارد، به همین دلیل است که می بینید استادی ۲۰ سال ادبیات تدریس می کند، اما همچنان جزوه ارایه می دهد و این جزوه را در طی این بیست سال ارایه می دهد. استادی را سراغ دارم که ۲۵ سال است قصیده شاعری را همچنان تدریس می کند، چنین استادی فرصت مطالعه و آشنایی با تحقیقات جدید را ندارد. گاهی استادی را می بینید که اطلاعات او از بیست سال قبل تا امروز به روز نشده است.
با گسترش بی رویه دانشگاهها که جوانها را مجبور می کنند باید در جایی ثبت نام کنند، مدرکی بگیرند و بعد از چندی در خیابان قدم بزنند، استادان هم وضعیت خوبی ندارند. تعداد ساعاتی که استادیار، دانشیار واستاد باید تدریس کنند، محدود است. استاد نمی تواند و نباید هفته ای ۶ ساعت بیشتر تدریس کند. استادان رساله ها را نمی خوانند، رساله هایی که در چند سال اخیر ارایه می شود اسباب سرافکندگی و خجالت دستگاه فرهنگی و آموزش عالی کشور است.
در دانشنامه نویسی شما به متخصص نیاز دارید، به فردی نیاز دارید که به موضوع تحقیق مسلط باشد و بتواند جوانب امر را ببیند و تحلیل کند و اطلاعات دقیق بدهد. پیدا کردن چنین فردی بسیار دشوار است.
دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی کار عظیمی کرده است که به سوی ترجمه نرفته و محققان جوان را از طریق استادان برجسته وادار کرده است تا به کار تحقیق بپردازند. مقالاتی که در دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی چاپ شده، به زعم متخصصان غیرایرانی در سطح بهترین مقالاتی است که در این موضوعات نوشته شده است.
▪ در مرکز دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی چه می گذرد؟
مرکز دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی چند اثر را در دست تدوین دارد. یکی از این آثار، دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی است که تا کنون ۱۴ جلد آن منتشر شده و تصور نمی کنم در دنیا «مرکز مهم اسلام شناسی» و ایران شناسی وجود داشته باشد و با این دایرهٔ المعارف از نزدیک آشنا نباشد. دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی به زبان عربی هم منتشر می شود و در کشورهای عربی نیز با استقبال بسیاری رو به رو شده است. هر جلد نسخه عربی این دایرهٔ المعارف در شمارگان ۵ تا ده هزار نسخه منتشر می شود.
علاوه بر زبان عربی این دایرهٔ المعارف به زبان انگلیسی هم منتشر می شود و جلد اول انگلیسی آن، سال جاری در «هایدن» منتشر می گردد. جلد دوم آن نیز آماده شده و مراحل چاپ را می گذراند.
علاوه بر این، دایرهٔ المعارف که به قلمرو اسلام مربوط می شود، مشغول انتشار دانشنامه عمومی هم با عنوان «دانشنامه ایران» هستیم که جلد اول آن منتشر شده و جلد دوم آن هم در حال چاپ است. این دانشنامه مشتمل بر وجوه مهم فرهنگ و تمدن جهان است؛ یعنی از موضوعات مهمی که در خصوص تاریخ و فرهنگ اروپا، آسیا و آفریقا در تمام ادوار تمدن بشری وجود دارد، در این دانشنامه جای گرفته است.
کارهای غیر دانشنامه ای نیز از سالها قبل در این مرکز شروع شده است که از آن جمله می توان به «تاریخ جامع ایران» در ۱۲ جلد اشاره کرد. این تاریخ به صورت دانشنامه نیست؛ یعنی بر مبنای مدخل و عناوین متعدد و متنوعی که بر اساس حروف الفبا تدوین می شود، نیست. مثل کتاب فصول و ابواب مختلفی دارد که بر حسب تاریخی تنظیم شده است. ضمناً منحصر به تاریخ سیاسی نیست مشتمل بر تاریخ سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی است. شما در این تاریخ می توانید در خصوص تاریخ طب و یا فقه هم مطالبی بخوانید.
پیش بینی اولیه ما این بود که این تاریخ در ده جلد منتشر شود، ولی احتمالاً تا ۱۵ جلد هم منتشر می شود. تعدادی از این مجلدات مربوط به تاریخ ایران قبل از اسلام و قبل از ورود آریایی ها به فلات ایران تا هنگام ورود اسلام است و تعدادی نیز به تاریخ بعد از اسلام تا پایان دوره قاجار مربوط می شود. بیش از ۱۸۰ متخصص درجه اول در تمامی دنیا با ما همکاری می کنند، تعدادی از ابواب و فصول کتابها نوشته شده و موجود است اما می خواهیم تمام جلدها را با هم منتشر کنیم.
کار دیگری که در این مرکز در حال انجام است، «جغرافیای جامع ایران» است که در سه- چهار جلد با انواع نقشه ها، نمودارها و جدولها در حال تدوین است و امیدواریم در سال آینده بتوانیم آنها را منتشر کنیم.
▪ حجم مقالات تعریف شده است؟
به لحاظ حجم محدودیتهای خاصی وجود دارد. با اینکه در آغاز تعداد این مجلدات ۱۲ جلد بود، ولی تعدادی از نویسندگان بیش از آنچه از آنها خواسته بودیم نوشتند و یا بعداً متوجه شدیم برخی از موضوعات را اصلاً نیاورده ایم و به ناچار حجم آن بیشتر شد.
▪ همکاری شما با وزارت ارشاد چگونه و تا چه حدی است؟
بخش مهمی از وظایف وزارت ارشاد به این مهم معطوف است که ببیند فلان کتاب صلاح است منتشر شود یا خیر و به نظر من این مسأله جزو وظایف کلان آن نیست. این کار، وزارت ارشاد را از بسیاری از فعالیتهای دیگری که می تواند انجام دهد، بازداشته است.
ما با مسؤولان وزارت ارشاد بیش از آنکه بتوانیم از سهمیه کاغذ دولتی آنها استفاده کنیم و یا به کتابهای ما مجوز انتشار بدهند، ارتباطی نداریم.
دکتر سیدمحمد صادق سجادی
منبع : روزنامه قدس