یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

بی ‌پرنسیپ‌ها در بازار سیاست


بی ‌پرنسیپ‌ها در بازار سیاست
بازار سیاست در ایران تعطیل‌بردار نیست. نمی‌توان کرکره دکان سیاست را پایین کشید درحالی که غبار غرض‌ورزی و سحاب سیاست‌بازی وجود دارد چراکه هر جا که ردپای سیاست باشد، ستیز و تعارض به گونه‌های مختلف خود را باز می‌نمایاند. این اما از مشخصه‌های سیاست‌ورزی است. رقابت برای قدرت روندی پایان‌ناپذیر است که در همیشه تاریخ همچون یک قانون بر بازی سیاست حکمفرما بوده و خواهد بود.
ممکن است شکل و شمایل رقابت و ستیزه تغییر کند، اما از اصل آن گریزی نیست. پس نباید از بروز و تشدید گاه و بیگاه تنش‌های سیاسی که نقطه اوج رقابت است، چندان حیرت‌زده، برآشفته و یا نا‌امید شد. بالعکس اوج و فرود مداوم تنش‌های سیاسی، گویای جریان داشتن زندگی سیاسی است، رقابت و منازعه هرکدام قواعدی دارد و اوج و فرودی. به تناسب شکل، ماهیت و میزان توسعه‌یافتگی سیاسی جوامع مختلف، شیوه‌ها، ابزارها و محمل‌های قانونی رقابت و منازعه سیاسی متفاوت است و شدت و ضعف گوناگونی دارد. صرف وجود رقابت سالم و پرهیجان، مانند ضربان قلب علا‌مت سلا‌مت نظام سیاسی است، اما اگر عده‌ای تلا‌ش کنند تا برای جلوگیری از بالا‌ رفتن ضربان قلب، جلوی آن را بگیرند و یا برای مبارزه با فشار خون، جریان خون را متوقف سازند، آنگاه مجموعه ارگانیسم سیاسی مانند اندام انسان با مشکلا‌ت عمده و ایست کامل مواجه خواهد شد. به‌هرحال آنچه سبب بیمناک شدن جامعه می‌شود، عدم پذیرش قواعد رقابت سیاسی و استفاده از ابزارهایی است که می‌تواند جامعه را بحرانی سازد. اما چرا رفتار سیاسی در ایران ناهنجار است‌؟ کدام عوامل فرهنگی و تاریخی و ساختاری در پیدایش چنین پدیده ناخوشایندی دخیل بوده‌ است؟ راه‌حل علا‌ج آن چیست؟
آنچه سیاست ایران را به آسیب و آفت می‌کشاند، بیماری شایع <ناهنجاری سیاسی‌> است، <ناهنجاری سیاسی‌> خود را در آغوش غفلت غلتاندن تا هیچ سپیدی به چشم نیاید، است. پاره‌ای سیاسیون، به این بیماری خو کرده‌اند. تا این بیماری در جان سیاست‌ورزان باقی است، هذیان غوغاسالا‌ری هم ادامه خواهد داشت و تا این هذیان غوغا می‌کند، صدای صاف در گوش‌ها نمی‌نشیند. اما چرا رفتار ناهنجار سیاسی در ایران بروز می‌کند؟
یکی از دلا‌یل آن این است که بسیاری از جریان‌های سیاسی در کشور ما هویت دقیق ندارند. نه موضع روشنی درباره مسائل جامعه می‌گیرند و نه دارای مرزهای شفاف با سایر جریان‌ها هستند. همین بی‌چهرگی مانع از آن می‌شود که مردم بتوانند تکلیف خود را با آنان روشن کنند.
دلیل دیگر، رفتار‌های سیاسی از یک آهنگ ثابت و یکنواخت برخوردار نیست؛ رفتار‌های سیاسی گاهی اوقات توده‌وار می‌شود و از پختگی لا‌زم برخوردار نیست. چند سال پیش یک روزنامه انگلیسی چاپ تهران مقاله‌ای چاپ می‌کند که برخی جریان‌های داخلی چون فکر می‌کنند این نشریه خارجی بوده از خود واکنشی نشان می‌دهند که باعث بروز ناهنجارهایی در کشور می‌شود. این نمونه نشان از آن دارد که بی‌تجربگی سیاسی در رفتار‌های سیاسی به شکل ناشی‌گری سیاسی بروز می‌کند. بنابراین باید همواره تدارک و آمادگی کافی وجود داشته باشد. اینها برجسته‌ترین نقاط رفتار سیاسی در کشور ما است. اما مهم‌ترین عامل در ناموزون و ناهنجار شدن رفتار سیاسی فقدان نهادینگی سیاسی است. هنوز در کشور ما حزب جایگاه خود را نیافته است. نهادهای مستمر کمتر به چشم می‌خورد. رفتار‌های سیاسی سطحی است و قواعد بازی رعایت نمی‌شود. از سوی دیگر قدرت در کشور انحصاری شده است، تکثر قدرت (پلورالیسم) در کشور به عنوان موازنه میان نیروهای سیاسی دقیق اجرا نمی‌شود.
پس برای ایجاد هنجار سیاسی، نظام حزبی لا‌زم است. تحزب نشان از تکثر دارد. از چند‌گفتار و چند نوشتاری بودن متن جامعه خبر می‌دهد. از تمایز و تخالف سخن می‌گوید. بر هویت‌های مختلف و مشی و منش‌های گوناگون آدمیان تأکید می‌ورزد. بر رویش و پیدایش جامعه مدنی و تقلیل و تقسیم اقتدار و قدرت دولت دلا‌لت دارد. در ساده‌ترین شکل آن، حزب را می‌توان جمعی همفکر و هم‌عقیده دانست که برای تأمین منافع و مصالح اقتصادی، سیاسی و اجتماعی‌شان با یکدیگر متحد شده و وارد عرصه مبارزات و رقابت‌های سیاسی می‌شوند.
از همین‌رو، تکثر ساحه قدرت و نظارت متقابل احزاب بر عملکرد رقبا قواعدی را برای رفتار سیاسی به وجود می‌آورد که تا حد زیادی از رفتارهای بی‌پرنسیپ‌ جلوگیری می‌کند. از آن گذشته انحصار‌شکنی و ایجاد فضای رقابت‌آمیز و سالم سیاسی راه را بر انباشت تجارب سیاسی در ظرف احزاب آماده کرده و التزام به قواعد رقابت سیاسی را نهادینه می‌کند. بدین ترتیب می‌شود ایجاد ثبات سیاسی نتیجه‌ای جز آبادانی و ترقی و توسعه کشور ندارد، هرچند که منظور سکوت قبرستانی و ثبات نیست. به هر جهت <رقابت> و<تکثر> در وضعیت توسعه‌یافتگی نظام سیاسی اصل است و ساز و کار قانونی آن نیز وجود دارد. دستگاه سیاسی و اقتصادی اداره‌کننده جامعه نیز در اثر این رقابت و منازعه کارایی و کارآمدی خود را نه‌تنها از دست نمی‌دهد و دیگر پیروزی‌ها و شکست‌ها با انتقام‌جویی و خصومت همراه نخواهد بود، بلکه همگی در دایره خواست مردم و با قبول قواعد‌ بازی رقابت‌آمیز، زندگی سیاسی خود را ادامه داده و هیچگاه در پی پایان دادن به زندگی سیاسی طرف مقابل و برچیدن بساط رقابت آنان نیستند. سخن نهایی آنکه جامعه ایران دوران و گونه جدیدی از رقابت سیاسی را تجربه می‌کند، نباید تا آنکه به پایان دادن زندگی سیاسی و حزبی رقیب منجر چندان از فراز و فرود امواج آن خوفناک شد.
جواد دلیری
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید