چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

اندر حکایت کوه و سوزن!‌


اندر حکایت کوه و سوزن!‌
یـکـی از بـی هـنـری‌های بزرگ سیاستمداران ما، وقت نـاشناسی است. این بی‌هنری، هم گریبانگیر اصولگرایان می‌باشد و هم بارها دامن‌گیر اصلاح‌طلبان شده است. مثلاً سیدمحمد خاتمی با پشت سرگذاشتن سالهای اقتدار، در حالی که از حکومت، حتی به اندازه یک دفتر چندمتری هم سهم ندارد از این موضوع اظهار تأسف می‌کند که <از فرصت مناسب حاکمیت دموکرات‌های آمریکا برای حل بعضی از مشکلات فیمابین ایران و آمریکا استفاده نکردیم.>‌
بــعــضــی ســران مـجلــس شـشـم هـم در شــرایــطــی از فرصت‌سوزی‌های آن مجلس ابراز تأسف می‌کنند که همه آثار و نشانه‌ها، از وجود اراده‌ای قوی برای جلوگیری از شکل‌گیری دوباره مجلسی با آن آرایش و آراء حکایت دارد.
امـا ابـراز تـأسف‌ها و یا انتقادهای شدید اصولگرایان از فرصت‌سوزیها و هزینه سازیها، قصه عجیب‌تری دارد. زیرا دولت و مـجلس اصلاحات برای فرصت‌های سوخته‌ای ابراز تأسف می‌کنند که عوامل بیرونی هم بر فرصت سوزیهای آنها اثر گذار بوده است. اما اصولگرایان چه؟ آیا آنها هم می‌توانند بهانه‌ای بـیاورند که مثلاً بدلیل عدم هماهنگی میان قوا، فضاسازی فلان رسانه پرنفوذ، اعتراضات پرسر و صدای کفن پوشان و نهایتاً عدم همراهی بعضی از نهادها و عناصر با نفوذ، امکان اجرای برنامه‌های خود و بهره‌گیری از فرصت‌ها را نداشته‌اند؟ قاعدتاً هیچ کس نمی‌تواند به این سوال پاسخ مثبت دهد. به همین جهت، بعضی انتقادهای جدی و شدید که در روزهای اخیر نسبت به عملکرد دولت مطرح می‌شود جز افزودن بر غصه مردم، ثمری نخواهد داشت.
الـبـتـه این انتقادها، آنگاه غم انگیزتر می شود که انتقادکننده، از قدرت کافی برای اصلاح امور برخوردار بوده اما بـه دلایلی عجیب، از اعمال اختیارات خود و جلوگیری از <کژی>ها خودداری کرده باشد.
دو روز قبل، محمدرضا باهنر در جمع هم حزبی‌های خویش انتقاداتی را متوجه دولت کرده است که اگر به دقت مورد توجه قرار گیرد تنها می‌تواند متوجه مبتدی‌ترین دولتها و مسئولان باشد. انتقادهای باهنر، هم عرصه سیاسی و اقتصادی داخلی را نـشـانـه گـرفـته است هم رفتار دولت در عرصه بین المللی و دیپلماسی خارجی را و شاید عجیب ترین نکته بیان شده توسط باهنر را بتوان در این جمله او یافت که <دو سال طول کشید تا دولت را قانع کنیم که اقتصاد به تئوری نیاز دارد.> البته باهنر پیامد این بی توجهی دو ساله دولت را هم بیان کرده است: <اگر همه ما سرخط بیاییم و حرف‌های علمی همدیگر را قبول کنیم، این تورم را می شود ظرف سه تا چهار ماه مهار کرد. البته جبران آن، سه چهار سالی طول می کشد.> ایـن سخن ظاهرا کوتاه، نشان می دهد که اگر مبانی علمی مورد توجه دولت قرار گیرد، مردم باید بین سه تا چهار سال رنج بکشند تا عواقب تورم عذاب آور فعلی جبران شود. اما متاسفانه آقای باهنر به این نکته اشاره نکرده است که شریک جرم اصلی دولت – اگر نگوئیم مقصر اصلی– در موضوع تورم چه اشخاصی حـقـیقی و حقوقی هستند؟ آیا به نظر باهنر، این دیدگاه که<بـا دولـت مـشکلاتی داریم اما متعهد به حفظ جبهه متحد اصولگرایی ‌ ‌هستیم(۱> )بزرگ‌ترین عامل آسوده‌ساز برای دولت نبوده است که در غیاب فشارهای قانونی مجلس، راه خود را برود و شرایطی ایجاد کند که در خوش بینانه‌ترین شرایط، جبران آن سه چهار سال طول می‌کشد؟ راستی آیا برخی رنج‌هایی که مردم در ۲ سال گذشته – دوره تفهیم لزوم وجود تئوری اقتصادی - و چهار سال آینده – دوره جبران نابسامانی‌های فعلی – کشیده و مـی‌کـشـنـد، اسـاسـاً قـابـل جـبران است؟ آیا اصرار بر اینکه <اصولگرایان بر نقاط ضعف مجلس هفتم، سرپوش بگذارند (۲>) اصولاً امیدی برای جبران گذشته باقی می‌گذارد؟
آقای باهنر در توصیف برخی تصمیم گیریها و اقدامات اقتصادی سال‌های اخیر، به انتقاد از بی‌توجهی به مبانی علم اقتصاد و تلاش برای حاکم کردن دیدگاه مهندسی در همه امور کشور پـرداخـت و گـفـت: <از نـظـر مـهندسی، عبور رشته کوه البرز از سوراخ سوزن ممکن است، یعنی باید کوه را پودر کرد و این پودر را از سوراخ عبور داد. اما بحث این است که آیا این کار، توجیه اقتصادی دارد یا اصولاً مفید است یا نه؟> برای نگارنده مشخص نـیست که آیا این سخن آقای باهنر، اشاره‌ای به اظهارات سال گذشته رئیس جمهور دارد یا نه که اقدامات خود را مبتنی بر محاسبات و فرمول نویسی مهندسی دانست اما به هر حال این نگرانی وجود دارد که در سایر شئون کشور‌داری – در داخل و خارج – عده‌ای با محاسبات مهندسی به دنبال پودر کردن کوه البرز و عبور آن از سوراخ سوزن باشند بدون آنکه هزینه و فایده آن را سنجیده باشند.
البته به نظر می‌رسدمردم اکنون دیگر از شنیدن چنین سخنانی، دچار تعجب نمی‌شوند. زیرا بعضی سخنان و اقدامات در دو سـه سـال اخـیـر، بـسیار عجیب‌تر از تلاش برای عبور دادنرشته‌کوه البرز از سوراخ سوزن بوده است. مردم ایران، سالهای متمادی از واعظان شنیده بودند که حق الناس بسیار ارزشمند است و خـداوند اگر از حق خود بگذرد، قطعاً از حق‌الناس نخواهد گذشت. در حالی که اکنون، عده‌ای که خود را اصولگرا می‌نامند و مدعی هستند که با دعای خیر صالحان به مسئولیت رسیده‌اند به صراحت می‌گویند <در کار دولت اشکال وجود دارد، دولت تئوری اقتصادی ندارد، می‌دانستیم برنامه‌های دولت تورم‌زاست، برخی اقدامات دولت در عرصه بین‌المللی مصرف داخلی دارد و باید هزینه‌های آن سنجیده شود و...> اما نهایتاً همین افراد، بر این نکته تأکید می‌کنند که <بخاطر حفظ وحدت اصولگرایان، بعضی اشـکـالات دولـت را تـحـمـل می‌کنیم.> راستی این مدعیان اصولگرایی، برای ضایع شدن حق الناس در بلوای حفظ وحدت اصولگرایان، چه پاسخی دارند؟ آیا بی اعتنایی به یک اصل مسلم شـرعی – حق الناس – توسط کسانی که اسلاف خود را به بی توجهی در برابر احکام دینی متهم می‌کنند، به اندازه رد کردن کوه البرز از سوزن تعجب‌آور نیست؟ آیا هزینه‌ای که سخن یک چهره سرشناس از اصولگرایان که <به کاندیداهای لیست جبهه متحد رای می‌دهم حتی اگر کاندیداهای بهتری خارج از این لیست وجود داشته باشد> برای اعتقادات و باورهای مردم دارد، کمتر از هزینه پودر کردن کوه البرز است؟
منبع : روزنامه آفتاب یزد