دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


اعتراض از نوع هنجارشکنی


اعتراض از نوع هنجارشکنی
شاید زمان آن فرارسیده باشد که مجریان طرح‌های اجتماعی که معمولاً طرح‌های خویش را با برنامه‌های انضباطی و گاهاً انتظامی‌ اشتباه می‌گیرند، به این نتیجه رسیده باشند که اندرزها و نصایح همیشگی و البته تکراری خویش را بایستی به زبان دیگری به جامعه عرضه دارند؛ زبانی غیر از آنچه که تاکنون به کار می‌گرفته‌اند. عمده برخوردهایی که تاکنون و خصوصاً در سال‌های اخیر برای هنجار کردن برخی رفتارها و همچنین مقابله با ناهنجاری‌ها صورت گرفته، به شکل قابل تاملی نتیجه معکوسی را با خود به همراه داشته است. یک سوال همیشه برای نگارنده این سطور بوده و هست و آن این‌که آیا مجریان برنامه‌های اجتماعی تنها چند گام پس از پیش بردن طرح‌های خویش به این فکر نمی‌افتند که نیم‌نگاهی به بازده کارشان در پایان مراحل اولیه داشته باشند؟ جوانان، خط مقدم جامعه! آماری که در سال‌های اخیر از سوی نهاد‌ها و ارگان‌های مختلف ارایه شده است، بیانگر این واقعیت است که متاسفانه یا خوشبختانه قشر عظیمی ‌از جامعه امروزی ما را جوانان تشکیل می‌دهند؛ جوانانی با عقاید و اندیشه‌های متفاوت و صدالبته خاص که به‌راحتی حاضر نیستند در دستیابی به آنها آرام گیرند. آنان به واسطه آموزه‌های کودکی و نوجوانی خویش به برخی باورها رسیده‌اند، معیارهایی را برای خویش ملاک قرار داده و براساس آنها رفتار کرده و حتا نفس می‌کشند. روحیه عصیانگر، کمال‌گرا و حقیقت‌جوی آنان در نهایت شیرینی و زیبایی گاه برایشان دردسرآفرین نیز می‌شود، همانجایی که با گزینه‌هایی غیر از آنچه در ذهن دارند، روبه‌رو می‌شوند. درست نمی‌دانم از بدشانسی آنان است یا دلیل دیگری دارد که معمولاً این گزینه‌های نامانوس از منابعی بر سر راه آنان خلق می‌شود که از همان‌جا «انتظار یاری» دارند و چقدر حیف می‌شود که «خود غلط» می‌شود «آنچه می‌پندارند».
یک مثال روشن شاید خبرسازترین پروژه‌ای که در چند سال اخیر در حوزه اجتماعی ایران به مرحله اجرا در آمده است، طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی‌ باشد؛ طرحی که جنبه‌های متفاوتی از مبارزه و جمع‌آوری اراذل و اوباش گرفته تا برخورد با ناهنجاری‌های اجتماعی را در خود جای می‌داد. به هیچ روی قصد ندارم در این نوشتار چند به قضاوت در خصوص میزان موفقیت این طرح گسترده اجتماعی و انتظامی ‌بنشینم اما نظاره‌ای به نتیجه برخی برخوردها در سطح جامعه می‌تواند پیام‌های مهمی‌ را به دنبال داشته باشد. آیا نوع پوشش جوانان ایرانی اعم از دختر و پسر که در مقاطعی نسبت به آن اعلام نگرانی می‌شد، به وضعیت مطلوب هشداردهندگان رسید؟ آیا ظاهر غیرمعمول برخی جوانان خصوصاً در شهرهای بزرگی چون تهران، شیراز و اصفهان به یک‌باره جای خود را به همان ظاهر آراسته و معقول مدنظر مجریان طرح داد؟ داستان فراموش‌نشدنی «تبرج» سال پیش در همین روزها بود که سردار رادان در میان سخنان خود به برنامه‌ریزی‌های نیروی انتظامی ‌تهران بزرگ برای زمستان اشاره کرد و در قالب طرح پوشش زمستانی، پوشیدن چکمه زنانه را مصداق «تبرج» خواند.
صرف‌نظر از این‌که آیا پوشیدن چکمه‌های زنانه‌ای که گاهاً تا زانوی زنان را می‌پوشاند، می‌توانست و می‌تواند مغایر با شئونات اسلامی ‌و اخلاقی جامعه ما باشد یا خیر، استفاده از واژه «تبرج» توسط این فرمانده نیروی انتظامی‌ در نوع خود عجیب بود؛ چراکه سردار رادان در حالی از کلمه تبرج به معنی «خودنمایی زن برای عرضه خود به مرد نامحرم» استفاده می‌کرد که زنان و دختران بسیاری در تهران و سایر شهرهای کشور بی‌خبر از تعریفی و در حقیقت اتهامی‌که نسبت به آنان روا می‌شود، چکمه را به عنوان بخشی از لباس زمستانه خویش برگزیده و به پای داشتند. گاهی جوانان لج می‌کنند همان روزها خواستم به میان مردم رفته، علت پوشیدن چکمه‌های بلند توسط زنان و دختران ایرانی را جویا شوم. در گزارشی که با عنوان «چکمه، پوششی زمستانه یا خودنمایی زنانه» در همین روزنامه چاپ شد، تقریباً تمامی ‌زنان و دخترانی که آن روزها در برابر سوال من قرار گرفتند، دلیل پوشیدن چکمه را سرمای هوا و گرمای چکمه عنوان می‌کردند. جالب‌ترین پاسخ را دختری به من داد که خودش چکمه به پا نداشت اما به گفته خودش، روزهای دیگر چکمه‌اش را گاهی می‌پوشید. می‌گفت: «من چکمه‌ام را به خاطر زیبایی‌ اش و نه به خاطر سرمای هوا می‌پوشم، فقط می‌خواهم لج کنم. وقتی می‌گویند حق ندارید چکمه بپوشید، من می‌پوشم تا بگویم کسی نمی‌تواند برای من تصمیمات بی‌خود بگیرد»! کمی‌ آن‌سوتر فروشنده‌ای که انواع چکمه‌های زنانه را پشت ویترین خود گذاشته بود، به شرط این‌که نامش را ذکر نکنم گفت که چکمه‌های زنانه‌ای بین ۴۰ تا ۸۵ هزار تومان را برای فروش دارم.
قبل از این‌که نیروی انتظامی‌ پوشیدن آنها را ممنوع کند، روزانه یکی یا نهایتاً دو تا چکمه می‌فروختم اما بعد از ممنوعیت به‌راحتی ۷ تا ۸ چکمه فروش دارم! از منظر رفتارشناسی پروفسور باهر، وضعیت ظاهری غیرمعمولی جوانان را نشانه اعتراض آنان به جامعه می‌داند. استاد دانشگاه شهید بهشتی با بیان این‌که متاسفانه در برخی مقاطع و نهادها نگاه ابزاری به جوانان و زنان وجود دارد، می‌گوید: نگاه ابزاری به زنان و جوانان بسیار خطرناک است؛ چراکه این اقشار حال و آینده جامعه را می‌سازند. وی در تشریح دلایل وجود این نوع نگاه در برخی لایه‌های اجتماع، اظهار می‌دارد: چون تا به حال پول نفت داشته و هر جا که گیر کرده‌ایم از پول نفت خرج کردیم و نیازی به نیروی انسانی فرهیخته در مدیریت جامعه احساس نکرده‌ایم، جوانان را مزاحم و اضافی قلمداد می‌کنیم. متاسفانه به نیرو و سرمایه انسانی کشور و جوانان، با وجود آن‌که در اسلام و قرآن تاکید زیادی بر توجه به آن شده، نه‌تنها بی‌توجهی، بلکه بدتوجهی داشته‌ایم. یکی از سایت‌های خبری در ادامه گفت‌وگوی خود با پروفسور باهر می‌نویسد: «بنیانگذار رفتارشناسی و مشاوره امور رفتاری کشور در زمینه وجود الگوهای هویت‌بخش در کشور برای جوانان، اظهار کرد: ما چون به درستی الگوهای اصیل و قابل قبول را به جوانان معرفی نکرده‌ایم، جوانان از خارج از کشور الگو می‌گیرند. در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی هم به‌جز تعداد معدودی، الگوی ارزشی وجود نداشت و مبارزان و جوانان انقلابی از ائمه اطهار و شهادت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) الگو می‌گرفتند. وی خاطرنشان کرد: اگر فرهنگ انقلاب و دوران انقلاب و دفاع مقدس در جامعه تداوم می‌یافت، می‌توانست الگوی ارزشی مناسبی برای جوانان امروز باشد، اما وقتی به عنوان مثال یک نهاد انقلابی و ارزشی به جای ترویج این فرهنگ وارد کارهای اقتصادی و ساخت‌وساز می‌شود،‌ ارزش و جایگاه خود و فرهنگ وابسته به آن را از بین می‌برد.
پروفسور باهر در ادامه شخصیت‌بخشی و ایجاد اشتغال را مهمترین اولویت‌های حوزه جوانان کشور اعلام و تصریح کرد: آرایش و وضعیت ظاهری غیرمعمول جوانان به معنای اعتراض آنان به وضعیت موجود است؛ لذا نباید فکر کنیم که تمام کارهای جوانان تقلید کورکورانه است. وی گفت: مسوولان نباید به سر و وضع جوانان کاری داشته باشند، این مسایل تا زمانی که به نظم عمومی جامعه خدشه‌ای وارد نکند، جزو مسایل خصوصی و شخصی افراد است. وی افزود: مهمترین بحث در حوزه شخصیت‌بخشی به جوانان این است که زیاد به سر و وضع آنان کاری نداشته باشیم؛ چراکه نافرمانی و جوانی کردن جزیی از دوران جوانی است. باهر اظهار کرد: اگر جوان به اقتضائات سنی خود در جوانی پاسخ ندهد، بعدها در سنین بالاتر، جوانی می‌کند که با این کار برای خود و جامعه هزینه ایجاد می‌کند. همان‌طور که در برخی موارد دیده می‌شود، برخی مسوولان و بزرگسالان ما هم کارهای جوانان را انجام می‌دهند. استاد دانشگاه شهیدبهشتی در پایان تاکید کرد: به اعتقاد من، روش نیروی انتظامی در برخورد با مسایل اجتماعی نظیر جمع‌آوری ماهواره و امنیت اجتماعی خوب نبود، چون در حال حاضر در جامعه، هم استفاده از ماهواره بیشتر شده است و هم بی‌حجابی وجود دارد؛ چراکه روش‌های برخوردی و آمرانه باعث افزایش تصاعدی این اعمال در جامعه می‌شود. نیروی انتظامی باید بداند که هر چه را که منع کنیم، مردم به آن حریص‌تر می‌شوند». ... و حرف آخر حرف آخر این‌که به نظر می‌آید برای کنار آمدن با جوانان باید سقفی از فلک شکافت و طرحی نو درانداخت.
منبع : روزنامه تحلیل روز


همچنین مشاهده کنید