دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


طرح امنیت اجتماعی از منظر فقه و حقوق


طرح امنیت اجتماعی از منظر فقه و حقوق
پس از انقلاب ۵۷، با رای مردم به انقلاب اسلامی، ساختار نظام به سمت اسلامی شدن گام نهاد. بدین ترتیب، قانون اساسی و قانون حقوق و جزای ایران نیز بر اساس فقه اسلامی تدوین گشتند. به همین دلیل کارشناسان فقه و حقوق معتقدند که قانون و احکام دین نه تنها متناقض، بلکه قابل انفکاک هم، نمی‌توانند باشند. به بهانه موضوع این شماره مجله اینترنتی دخت‌ایران، برای بررسی ابعاد فقهی و حقوقی طرح امنیت اجتماعی و حدود اختیارات حکومت اسلامی در مورد حجاب، به گفتگو با سرکار خانم رفعتی رفتیم؛ ایشان کارشناس ارشد الهیات در گرایش فقه و حقوق است و در حال حاضر در دانشگاه آزاد تهران سما و دانشکده مدیریت دانشگاه آزاد مشغول به تدریس می‌باشد.
سارا خاتمی؛ سارا میرقاسمی
▪ بحث را با نحوه برخورد اسلام با بدحجابی شروع کنیم؛ آیا در دین اسلام تنها راه مقابله با بدحجابی امر به معروف و نهی از منکر است، یا می‌توان در مراحل بعد به زور و اجبار متوسل شد؟ و آیا حجاب در اسلام اجباری است؟
ـ اجباری بودن حجاب بستگی به دین فرد دارد؛ برای مسلمان این امر مانند نماز یک فریضه واجب است. این حجاب هم فلسفه دارد، نه مانند طالبان که یک گونی بر سر زنان می‌اندازند و با زن مثل یک عنصر دست دوم برخورد می‌کنند؛ بلکه فلسفه حجاب بسیار غنی و زیباست. اتفاقا بحث حجاب برای این مطرح می‌شود که کانون خانواده را گرمتر سازد، نه برای اینکه حضور زن را از جامعه حذف کند. آنچه خداوند آن را فرض و واجب کرده است، بایستی انجام شود. اما غیرمسلمانانی هم که به ایران می‌آیند یا در کشور ما زندگی می‌کنند، باید مطابق قوانین عمل کنند. همانطور که اگر ما وارد کشوری شویم موظفیم قوانین آنان را رعایت کنیم. حجاب تنها در دین اسلام نیست، بلکه در یهود و مسیحیت و کلا در تمامی ادیان الهی، حجاب بوده است. مثلا حجاب راهبه‌های مسیحی و مادر روحانی‌های آنان، از حجاب ما کامل‌تر است؛ حجاب به مفهومی که جلب توجه نشود. با پوشش‌ها و لباس‌هایی که آنان دارند، حتی حرکات دستان‌شان هم پیدا نیست. مثلا کلاه یا مقنعه‌هایی که آنان استفاده می‌کنند. وقتی آنها را می‌بینید، حجم بدن‌شان را نمی‌توانید تشخیص دهید. در واقع بحث پوشش بحثی نیست که متعلق به امروز و فردا باشد. ایرانی‌ها، حتی قبل از مسلمان شدن، رومی‌ها و زرتشتی‌ها، حتی آقایان هم همینطور، همگی لباس‌های گشاد و آزادی که حجم بدن مشخص نبود به تن می‌کردند.
فلسفه حجاب آن است که اسلام به زن بعنوان یک کالا و یا یک وسیله خوش‌گذرانی نگاه نمی‌کند. امروزه زنان باحجابی -حتی چادری- هستند که در واقع حجاب ندارند. بعضی حتی از پوشیه هم استفاده می کنند، اما حجاب ندارند، چرا که با آرایشی که دارند، بیشتر موجب جلب توجه می شوند. این نوع پوشش در واقع به این معناست که "مرا نگاه کنید!" فلسفه حجاب آن است که هم زن امنیت داشته باشد، هم جامعه؛ در این صورت خانواده سالم می‌ماند، یعنی زن بتواند براحتی در جامعه حضور داشته باشد، بدون آنکه مورد سوء استفاده قرار بگیرد و ضربه ببیند، یا ضربه بزند. بدون در نظر گرفتن دین، شما بعنوان یک قانون انسانی نیز خواستار این هستید که به شما بی‌حرمتی نشود.
در مجموع قانون یعنی حصر آزادی. وقتی دوست داری هر کاری می‌خواهی بکنی، عین بی‌قانونی است. یعنی نمی‌شود کسی ادعا کند من دوست دارم هر طور می‌خواهم در جامعه حضور داشته باشم، زیرا او همچون فردی است که بگوید به کسی ربطی ندارد، من عجله دارم و نمی‌خواهم پشت چراغ قرمز صبر کنم. آیا این معقول است؟! شما جامعه متمدن را جامعه‌ای می‌دانید که میزان قانونمندی در آن بیشتر باشد. هرچه در جامعه‌ای بیشتر قانون رعایت شود، آن جامعه متمدن‌تر خواهد بود. در واقع قانونمندی را عین با فرهنگی می‌دانید. اما چطور در جایی این قانونمندی حسن محسوب شده و در جایی دیگر قانونمندی موجب آزار و اذیت است؟! همانطور که این مسئله در ذهن همگان جا افتاده است که رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی به نفع همه است و بایستی رعایت شود، اگر فلسفه حجاب را هم بدانیم، همنیطور موضوع برایمان روشن خواهد شد.
قانون حجاب، قانونی است که از طرف خداوند وضع شده است، نه از طرف بنده. این مسئله هم منحصر به اسلام نیست، بلکه حجاب در همه ادیان وجود دارد. اگر نوع پوشش‌ها را بررسی کنید، حتی آن ادیان که دارای کتاب هم نبودند، حجاب را رعایت می‌کردند. اما از زمانیکه فرهنگ برهنگی در جامعه جا افتاد، حجاب امر دشواری شد. منتها برای این مسئله بایستی فرهنگ‌سازی بشود. اگر رضاشاه با زور و دیکتاتوری، مانع حجاب شد، اکنون نباید با زور و اجبار بر سر مردم حجاب کرد. این امر فایده‌ای نخواهد داشت. بایستی در این زمینه فرهنگ‌سازی شود. باید برای دختر مسلمان - نه تنها مسلمان که هر انسانی با هر دینی- فلسفه حجاب تبیین شود؛ به نظر بنده اگر او انسان سالم و نرمالی باشد، فلسفه را خواهد پذیرفت. اما زمانی هست که این امر به مذاق برخی خوش نمی‌آید. مهم نیست. وظیفه‌ او این است که وقتی در جامعه حضور پیدا می‌کند، مطابق استاندارد تعیین شده عمل کند.
▪ بر اساس قوانین اجتماعی وظیفه هر شهروندی رعایت مقررات است، اما آیا در دین هم قانون حجاب اجباری است؟
ـ در کشور جمهوری اسلامی، قوانین اجتماعی هم بر اساس قرآن است. قانون اساسی که در سالهای اولیه انقلاب تصویب شد، تماما بر اساس قرآن است. در واقع شما بایستی به یک اصولی پایبند باشید و سپس بگویید طبق این اصول، این موارد قانون است، یا این مورد تبصره ماده قانونی است و بایستی اجرا شود. قوانین ما برآمده از احکام ماست. بطور مثال در ترکیه قانون وضع می‌کنند که افراد محجبه نمی‌توانند در دانشگاه حضور داشته باشند؛ آنها این قوانین را بر اساس لائیک بودنشان وضع می‌کنند. یعنی زمانیکه به آنها گفته می‌شود چرا شما این آزادی را از افراد محجبه می‌گیرید، آنها ادعا می‌کنند که دین نداشته و لائیک هستند؛ یعنی قانون‌شان را بر اساس لائیک بودنشان وضع می‌کنند.
▪ آیا در قوانین اجتماعی ما که طبق فرمایشات شما بر اساس قوانین الهی وضع شده است، اجازه ضرب و شتم و زور و اجبار داده شده است، یعنی افرادی اجازه دارند شما را مجبور به اجرای این قانون کنند؟
ـ بهتر است برای پاسخ شما مثالی بزنم. اگر کسی از چراغ قرمز عبور کند، با او بایستی چگونه رفتار کرد؟
▪ مسلما او را جریمه خواهند کرد.
ـ حالا اگر تعداد تخلفات او زیاد و زیاد‌تر شود، چطور؟ چگونه باید با او برخورد کرد؟
▪ احتمالا گواهینامه راننده خاطی را باطل می‌کنند.
ـ وسیله نقلیه فرد را به پارکینگ منتقل کرده و می‌خوابانند. اگر این راننده خلاف قوانین وضع شده عمل کند و پلیس جلوی او را بگیرد و ماشینش را با احتیاط و بدون خشونت به پارکینگ منتقل کند، آیا می‌توان جلوی این پلیس را گرفت و ادعا کرد او مانع آزادی عمل فرد شده است؟ چرا پلیس جلوی یکسری امکانات را بعنوان یک شهروند از افراد می‌گیرد؟! آیا این رفتار پلیس درست است؟
▪ مسلما بله.
ـ بله، پلیس این کار را می‌کند، چرا که اگر اینگونه نکند، مانع از برقراری امنیت در جامعه شده است. زمانیکه بنده بدانم حساب و کتابی در کار است میزان احتیاطم بالا رفته و در آن صورت است که می‌دانم نمی‌توانم در جامعه هر کاری مطابق میلم بود، انجام بدهم یا اگر نبود از انجامش سرباز زنم. زمانی که کمی فنر فشار و کنترل پلیس و قانون برداشته شود، هر آنچه نباید روی دهد، می‌شود. بنابراین ما برای برقراری امنیت در جامعه، نیازمند یکسری از اهرم‌ها هستیم.
اگر در جامعه دختران با یک پوشش معمولی رفت و آمد کنند، کسی برای آنها مزاحمت ایجاد نخواهد کرد. الزاما می‌بینید افرادی بیشتر شاکی هستند که نوع پوشش، آرایش و حجاب و نوع رفتارشان رفتار خاصی است. اگر کسی یک فرم نرمال نه صد در صد اسلامی به تن کند، نه اینکه اصلا دچار مشکل نخواهد شد، زیرا به هر حال در جامعه افراد مریض هم وجود دارند، که ممکن است برای یک فرد محجبه هم ایجاد مزاحمت کنند، اما عموم و غالب جامعه با این فرد نرمال کاری نداشته و برای او مزاحمتی ایجاد نخواهد کرد. در واقع از امنیت نسبی برخودار است.
در اسلام هم نیامده که می‌توان با زور و کتک مردم را به حجاب وادار کرد، اما اهرم‌هایی وجود دارد که بایستی مرحله به مرحله باشد. برخورد مامورین هم به همین نحو بود که با ملایمت صحبت می‌کردند، هر چند جسته و گریخته می‌شنیدیم که بعضی فحاشی کردند، در هر حال اسلام به هیچ‌کس چنین حقی را نداده است. در اسلام آمده که اگر شما دزد را در منزل خود گرفتید، حق فحاشی ندارید! او برای دزدی آمده، شما هم بایستی از پلیس بخواهید او را برده و خسارت وارده را جبران کند؛ هر چند او دزدی کرده، اما شما نمی‌توانید به او فحاشی کرده و یک مشت هم به او بزنید.
حالا خانمی اشتباه کرده، (نمی‌شود ادعا کرد که آنها نمی‌دانند!) منتها این کار او ریشه در علت‌های مختلفی دارد. یکی از علت‌ها خانواده است؛ مثلا دختر خانم توجیه نیست یا مادر اطلاعاتی را که باید داشته باشد، ندارد. یا احیانا ممکن است ریشه در برخی برخوردهای خاصی از قشر مذهبی باشد. مثلا این را بهانه می‌گیرند که به ما بی‌حرمتی می‌شود. البته اگر به جوان امروزی تذکر بدهید، برخوردی انفعالی نخواهد داشت. براحتی می‌گوید: "به شما ربطی ندارد." زمینه این نوع رفتارها آن است که در خانواده و جامعه فرهنگ‌سازی مناسب صورت نگرفته است. یک خانم حق دارد در جامعه حضور داشته باشد، درس بخواند و یا کار و فعالیت کند، اما فعالیتی که به کیان خانه و خانواده‌ها ضربه نزند. نمی‌شود خانم‌ها ادعا کنند که ما می‌خواهیم با هر مدلی که دوست داریم در جامعه حاضر شویم!
▪ بنابراین اسلام تنها اجازه تذکر که همان امر به معروف و نهی از منکر است را داده که آن هم مستلزم شرایط خاصی است؛ درست است؟
ـ امر به معروف شرایط دارد، در درجه اول باید به گوینده ضرر جانی، مالی، آبرویی و... نرساند، در ثانی شنونده ظرفیت مطلب را داشته باشد و کلام موثر افتد و شرایط دیگری که بایستی پیش از تذکر آنها را لحاظ کرد. اما زمانی هست که بحث حکومتی در میان است، یعنی این مطلب قانون به شمار می‌آید. در این شرایط علاوه بر فرهنگ‌سازی بایستی افراد مسئول جامعه نیز وارد عمل شوند. مثلا بنده به شما می‌گویم این خیابان ورود ممنوع است، و شما بی‌اعتنا به حرف بنده وارد آن می‌شوید. ممکن است چندین بار این کار را بکنید و با پلیس هم برخورد نکنید، اما زمانیکه در دیدرس پلیس قرار گرفتید دیگر پلیس به شما تذکر نخواهد داد، بلکه برگه جریمه را به دستتان خواهد داد. چرا که از قبل معلوم شده که این تابلو، علامت ورود ممنوع است و شما نبایست وارد می‌شدید. امروزه فردی را نمی‌توان پیدا کرد که نسبت به قانون حجاب در اسلام اطلاع نداشته باشد، همه نسبت به این امر آگاهی دارند، چه مسیحی، چه مسلمان، چه یهود، چه ایرانی یا غیر ایرانی. همه می‌دانند که در ایران بایستی حجاب داشته باشند. در واقع بایستی در ابتدا فرهنگ قانون‌مداری در جامعه ما جا بیافتد.
یعنی بایستی مرحله به مرحله پیش رفت تا بالاخره جزئی‌‌تر شده و در طول زمان افراد خواهند دانست که رعایت حجاب به نفع زن، خانواده و در نهایت، کل جامعه است. در واقع خواهند دانست که فلسفه حجاب حفظ کیان خانواده و سلامت جامعه است.
در ثانی اسلام می‌خواهد مومنین از آنچه خداوند برای آنها خلق کرده، نهایت لذت را ببرند- لذت به معنای واقعی کلمه. تعبیر کنونی از خوش‌گذرانی و لذت، چند فرهنگ خاص است که اکثریت همان‌ها را بعنوان لذایذ نام می‌برند: "بگوییم و بخندیم و هیچ حریمی بین زن و مرد وجود نداشته باشد." اما این تنها جنبه شهوانی و حیوانی لذت است. آن لذت که در اسلام تاکید شده، آن است که ضمن اینکه انسان از آنچه خداوند برای او خلق کرده لذت به مفهوم واقعی کلمه را می‌برد، اما در عین حال در ورطه حیوانی هم نیافتد. تصور کنید همه زنان حجاب‌شان را به اندازه‌ای که اسلام تعیین کرده یعنی وجه و کفین رعایت کنند؛ وجه و کفین هم یعنی گردی صورت و دستها تا مچ. البته به شرطی که بدون آرایش باشد. رعایت حجاب بیشتر از این مقدار، به تقوای انسان بستگی دارد. در واقع گردی صورت و دستها تا مچ اگر بدون زینت باشد، شرعی است و اشکالی ندارد.
حالا کسی زیباتر بوده و جذابیتش بیشتر است، او اگر می‌خواهد تقوای خود را رعایت کند، بایستی بیشتر خود را بپوشاند. البته هر چه بیشتر پوشاندن خود دریایی از معرفت است؛ یعنی جلوی از دست دادن یکسری انوار را از وجود او می‌گیرد. هر چه بیشتر خود را بپوشانی، بیشتر دیگران کنجکاو می‌شوند. و دقیقا این همان چیزی است که اسلام می‌خواهد، یعنی زمانیکه مردی در جامعه حاضر می‌شود، و زنان همگی حجاب داشته باشند، با تمام کنجکاویش هم چیزی برای مشاهده ندارد، و از آنجا که خانم ایشان هم همین میزان پوشش را در جامعه دارند، در نتیجه با اشتیاق و شعف وارد منزل خود شده و در این صورت است که لذت خاصی را که مد نظر اسلام هست، خواهد برد. بنابراین اینطور نخواهد بود که همه مدل و همه نوع آرایشی در خیابان‌ها ببیند و سپس آنها را با همسرش مقایسه کند.
چندی پیش مقاله‌ای از یک خانم محقق خارجی مطالعه می‌کردم؛ او گفته بود در ایران در اتوبوس کنار دختر خانم کاملا محجبه‌ای نشسته بودم که تنها کفش‌های او مشخص بود. آقایی روبروی دختر خانم ایستاده بود و مدام به او نگاه می‌کرد. او تعجب کرده بود از اینکه آن آقا جز کفش چیزی نمی‌بیند، پس چرا آنقدر مصرانه نگاه می‌کند. او می‌گفت در کشورش علیرغم تمام تلاشی که زنان برای جلب توجه می‌کنند، مردان روز به روز بی‌‌توجه‌تر می‌شوند.
هرچند بسیاری این مطلب را حسن دانسته و تعریف می‌کنند که در خارج بسیار خوب است که هر فردی هر مدلی که لباس بپوشد کسی به او نگاه نمی‌کند، اما اسلام مخالف این امر است. اسلام می‌گوید از هر آنچه در وجود شما نهاده شده، بایستی نهایت لذت را ببرید.
▪ اما به نظر می‌آید این امر بیشتر موجب جلب توجه می‌شود؟
ـ جلب توجه به چه مفهوم؟! گاهی شما با لباس و نحوه آرایش و پیرایش، خود را زیباتر کرده و جلب توجه می‌کنید. این وقت است که لذت‌های حیوانی مطرح می‌شود و جلب توجه نام دارد، اما زمانی است که خود را می‌پوشانید و دیگری، لذتی از این "ندیدن" نمی‌برد، بلکه تنها تشنه و تشنه‌تر می‌شود! اسلام می‌گوید مرد باید این تشنگی را در منزل و نزد همسرش رفع کند. نه اینکه به هر باغ رسید، گلی بچیند و وقتی به منزل رسید، همسرش را با دیگران مقایسه کرده و دیگر میل و رغبت چندانی به او نداشته باشد!
▪ در شواهد تاریخی و روایی ما، نحوه برخورد معصومین، بویژه حضرت رسول، با افراد بدحجاب یا بی‌حجاب چگونه بوده است؟ همه مردم که حجاب نداشتند؟
ـ باید دقت داشته باشید که هر کس که زبانا شهادتین را بر زبان جاری کند، مسلمان به شمار می‌آید. ابوسفیان و سلمان فارسی هر دو مسلمان بودند! اما اینکه چه فردی در کدام مرحله ایمان قرار داشته باشد، بحثی جداست. با این تفاسیر افرادی بودند که حجاب را رعایت نمی‌کردند. اما حضرت رسول با دشمنانشان هم مدارا می‌کردند. البته رفتارها هم مرحله و مراتب دارد. به طور مثال در امر به معروف هم اگر تنها ایما و اشاره یا تغییر چهره، برای شخص کافی باشد، دیگر لزومی به کلام نیست. اگر این مرحله کافی نبود، بایستی به یک تذکر کوچک بسنده کرد. البته با شرایط بسیاری که مثلا باید مراقب باشی تا آبروی وی را نبری. قطعا بایستی این موارد رعایت شود، منتها برخی به جایی می‌رسانند که علنی روبرو ایستاده و با عناد برخورد می‌کنند.
▪ در هر حال پیامبران الگوی ما بودند و ما بایستی رفتارمان را هر چه بیشتر به آنها شبیه کنیم؟ اینطور نیست؟
ـ البته آن زمان قابل مقایسه با زمان فعلی نیست. آن زمان آغاز اسلام بوده و اکنون بیش از ۱۴۰۰سال از شروع آن می‌گذرد. در واقع نباید آن زمان را با این زمان مقایسه کرد، ولو آنکه در آن زمان پیامبر وجود داشتند. چرا که آن زمان این قانون بتازگی آمده بود.
▪ شما می‌فرمایید حجاب امری کاملا اجتماعی بوده و شخصی نیست؟
ـ زمانی که در منزل هستید امری شخصی است و کسی نمی‌تواند شما را وادار به داشتن حجاب کند. اما زمانی که در اجتماع حضور پیدا می‌کنید، به حقوق دیگران نیز مربوط می‌شود، در این صورت امری اجتماعی است و شما ملزم به رعایت آن هستید.
▪ و اگر کسی رعایت نکرد، بایستی با او برخورد شود؟
ـ بله، مثل قانون. آنهم مرحله دارد. البته بایستی در ابتدا آموزش و فرهنگ‌سازی شده باشد و نحوه برخورد بایستی نوع خاصی باشد...
▪ این مراحل تا کجا می‌تواند ادامه یابد؟
ـ زمانی هست که وقتی برای یک زن مسلمان استدلال می‌آوری، او می‌پذیرد. در جامعه ما حتی حداقل حجاب هم از زنان خواسته نشده، یعنی وجه و کفین را در جامعه اجباری نکرده‌اند. بلکه با کسانی برخورد می‌شود که مثلا یک شالی مثل ربان به سر انداخته‌اند و لباس تنگ و یقه باز و... اتفاقا با چنین افرادی برخورد می‌شود، البته آنهم که مقطعی بود و اکنون... در واقع اصلا بحث حجاب مطرح نیست، آنچه امروز با آن برخورد می‌شود، حداقل حجاب هم نیست، چون در حداقل حجاب هیچ مویی نباید پیدا باشد. در واقع با کسی که کمی موی خود را بیرون گذاشته برخورد نمی‌شود، بلکه این افراد پوشش‌هایی دارند که قصد دارند با آن، جامعه را به فساد بکشانند. یعنی تنها با افراد خاصی که دانسته یا ندانسته دهن‌کجی می‌کنند برخورد می‌شود، نه هر نوع بی‌حجابی!
وظیفه اول ما آن است که در ابتدا همه موارد را آموزش داده و مسئله را تبیین کنیم. ولی اگر دانسته، دهن‌کجی کرد، بایستی با او برخورد شود. و آنهم برای این است که خود فرد در جامعه سالم باشد.
▪ نحوه برخورد باید چگونه باشد؟ مثلا باید جریمه نقدی یا برخورد فیزیکی کرد؟! در واقع قصد دارم بدانم دین ما بعد از مرحله تذکر تا کجا اجازه پیشروی می‌دهد؟
ـ خیر. دین این‌ها را مشخص نمی‌کند. ما دو نوع احکام اولیه و ثانویه داریم.
▪ این حکم، از احکام ثانویه است؟
ـ نمی‌گویم ثانویه. اما زمانی است که در یک برهه‌ای از زمان، یک قانونی بصورت خاص بایستی جا بیافتد. آن وقت تعدادی حقوق‌دان مسئله را بررسی می‌کنند، این نظر شخصی بنده نیست.
▪ نظر شخصی خیر. نظر کارشناسانه مذهبی؟
ـ قانون ما جدا از مذهب ما نیست. این طور نیست که یک کارشناس مذهبی یک دیدگاه داشته باشد و از طرفی حکومت کار خودش را انجام دهد. حکومت ما بر اساس اسلام است. اما اینکه آیا امروزه همه مبانی اسلام در جامعه ما پیاده می‌شود، باید بگویم خیر. ممکن است در همه موارد مردم مقصر نباشند و خیلی موارد هم احتمالا بعضی از مسئولین حق مردم را پایمال کنند. بهرحال مثل زمان شاه نیست که شما بخواهید نظر مذهبی شخصی را بخواهید. ما اکنون در نظام جمهوری اسلامی هستیم. یعنی قانون ما بر آمده از قرآن است.
▪ آیا این درست است که در هیچ یک از کشورهای اسلامی همچون کشور ما حجاب در همه مناطق اجباری نیست؟ مثلا در عربستان تنها در برخی از قسمت‌ها حجاب اجباری است.
ـ بله زیرا در کشور ما انقلاب شده، آنهم تحت عنوان انقلاب اسلامی. مردم هم ۸/۹۹% به آن رای دادند. یعنی به قانون قرآن آری گفتند، نه به چشم و ابروی امام.
▪ آیا در کشورهایی که حجاب ندارند، امنیت وجود ندارد؟
ـ خیر امنیت خانوادگی ندارند.
▪ ما چطور، از امنیت خانوادگی برخورداریم؟!
ـ خیر. مگر در کشور ما همه حجاب اسلامی دارند؟!
▪ بنابراین اجباری بودن و نبودن آن چندان فرقی نمی‌کند؟
ـ اگر آنچه اسلام می‌گوید رعایت شود، خواهیم داشت.
▪ اگر دیگر حجاب اجباری نباشد، مردم بیشتر طالب نخواهند بود که آزادانه حجاب را انتخاب کنند؟
ـ امروزه اجباری وجود ندارد. همگان که حجاب اسلامی را رعایت نمی‌کنند. در حال حاضر مجریان صدا و سیما، آرایش دارند. در ادارات دولتی هم که خانم‌ها حداقل حجاب را هم رعایت نمی‌کنند. کدام حجاب است که رعایت می‌شود! آنهم که امروزه برخورد می‌شود به قول جوانها با خفن‌هاش برخورد می‌شود. البته در جامعه ما گاهی موضوعی باب می‌شود و با هیجان همه چیز دنبال می‌شود، اما چندی بعد دوباره همان آش است و همان کاسه. امروه حجاب اجباری نیست، بلکه تنها گفته می‌شود که به شکل افتضاح در جامعه حاضر نشوید.
▪ بهتر نیست عامل این بدحجابی‌ها و بی‌حجابی‌ها ریشه یابی شود؟
ـ یک فرهنگ بیش‌تر از نیم قرن کار کرده است و زمانیکه من و شما در خواب به سر می‌بریم، آنها برای ما مشغول برنامه ریزی هستند! در حال حاضر بیشترین مصرف لوازم آرایش در دنیا در عربستان و بعد هم در ایران است. حال آنکه بینید در خود امریکا آنقدر لوازم آرایش مصرف می‌شود؟ یعنی همه این برنامه‌ها برای آن است که زنان ما را مشغول کنند. چرا که دشمن خوب می‌داند اگر بتواند زن یک خانواده را با یکسری مطالب مشغول کند،مشکل حل است.
وقتی تنها به این مشغول باشد که امروز چه رنگی مد است و فردا چه مدلی، نه اینکه رنگ و مدل مبحث بدی است، اما خارج از حد نرمالش تخریب کننده خواهد بود؛ وگرنه اینها در جایگاه خود، عبادت محسوب می‌شود، مثلا شما برای همسرتان آرایش می‌کنید و او لذت می‌برد و تامین می‌شود، و این مانند عبادت است. مانند نماز خواندن. برای شما اغنا همسرتان عبادت به شمار می‌آید. شهوت هم همچون غریزه گرسنگی است. اگر شما دو پرس غذا خورده باشید، و جلوی شما بهترین غذا را هم بگذارند، دیگر میلی برای خوردن نخواهید داشت. زمانیکه فرد در منزل تامین شود، از آنجا که سیر است و پاسخ حس غریزی‌اش را هم گرفته، دیگر نیازی به تامین از راه حرامش ندارد. مگر آن دسته که نرمال نیستند. در این صورت است که جامعه سالم خواهد شد و زنانی هم که در جامعه حاضر می‌شوند، امنیت دارند، آن مرد نیز امنیت فکری خواهد داشت.
▪ حد و حدود حجاب در دین اسلام چقدر است؟ آیا مصادیق بدحجابی در دین ما مشخص شده؟ آیا چکمه های بلند هم از آنجا که جلب توجه می‌کند، مصداق بدحجابی به شمار می‌‌آید؟
ـ تا آنجا که حجم بدن مشخص نباشد و جلب توجه نکند. نه تنها چادر که چادر در عرف جامعه ماست. ممکن است کسی علی‌الظاهر چادر هم به سر کند و حجاب نداشته باشد. قبل از پیروزی انقلاب در فرانسه از امام پرسیدند حجاب چیست، ایشان خانمی را که با مانتو گشادی ایستاده بودند و روسری‌شان را مدل اول انقلاب بسته بودند نشان دادند و گفتند این حجاب است.
مثلا در اسلام مستحب است زن ناخن بلند داشته باشد، چرا که اسلام بسیار به ظرافت، زیبایی و مسائل محبتی و عشق اهمیت می‌دهد. اسلام دین خشک شمشیری نیست. منتها به حفظ حریمها بهای بسیاری می‌دهد.
وقتی حریم‌ها حفظ و مرد اغنا شد، دیگر در جامعه به دنبال کار خود خواهد بود. در ذهن آن مرد همسرش نقش بسته است، نه هر کس دیگر. البته همه اینها نسبی است و ممکن است شخصی با همه این رعایت‌های همسرش، بیمارگونه عمل کند.
صرف چکمه پوشیدن که مانعی ندارد، اما وقتی افراد خاص، از آن چکمه مدل‌های خاصی درمی‌آورند و جلب توجه زیادی می‌کنند، بلی.
▪ سرکار خانم رفعتی، از زمانی که در اختیار ما قرار دادید، خیلی متشکریم.
منبع : مجله اینترنتی دخت ایران


همچنین مشاهده کنید