دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


کاهش مشارکت سیاسی و تاثیر آن بر امنیت اجتماعی


کاهش مشارکت سیاسی و تاثیر آن بر امنیت اجتماعی
جامعه دارای لایده های مختلف و متفاوت است. در بخش هنجارها و نا هنجاری نیز جامعه سالم دارای اهرم های کنترل کننده ای هست که جامعه را در حالت تعادل قرار میدهد،یعنی جامعه دارای پتانسیل حذف جرائم با پیشگیری و برخورد با آنها را داراست که بهترین راه حفظ امنیت سیاسی و اجتماعی و امنیتی تقویت همین اهرمهای خود کنترل کننده در جوامع است.
جامعه مثل مزرعه ای است که اگر گیاهان زراعی قدرت وجود خود را از دست بدهند و ضعیف شوند علف های هرز سرکش می شوند.یعنی ضعف گیاهان مفید قدرت علف های هرز است.اگر گیاهان مفید تقویت شوند علف های هرز را در خود هضم و نابود می کنند واجازه رشد وعرض اندام بدان ها نمی دهند.
می توان با تقویت بنیادخانواده ، حفظ ارزش های مذهبی و باورهای دینی،افزایش هیات های مذهبی و تشکل های مردم نهاد به تقویت جامعه کمک کنیم که در چنین حالتی پتانسیل خود کنترل کننده ای جامعه را در حالت فعال قرار می دهیم.اما اگردر جامعۀ مذهبیون دچار صوفی گری و مردم دچار خمودیت و سیاسیون و دیگران وارد مرحله ی عدم مشارکت و لجبازی های سیاسی و مذهبی و اجتماعی شوند،نیروهای مفید اجتماع توان خود را از دست می دهند و در چنین حالتی بهترین راه رشد منکر و ناهنجار است.یعنی اگر در جامعه امر به معروف که همان تقویت گیاه مفید در مثال بالاست کم شود منکر که علف هرز اجتماعی است رشد می کند. همان گونه که امر به معروف و نهی از منکر آمده لازمه ی نهی از منکر ، امر به معروف می باشد که وجود معروف یعنی کاهش منکر و بالعکس سست شدن معروف در جامعه ،جامعه را دچار ضعف میکند و در جامعه ی ضعیف امنیت اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و.....کاهش پیدا میکند.البته نا گفته نماند منکر به خاطرذات پلید و بی رحمش زود رشد و توسعه میکند. جامعه در تعادل ترازوی معروف و منکر است که پایین آمدن یک طرف بالا آمدن آن سوی ترازوست.اما در این بین عواملی باعث تقویت و رشد معروف و تقویت امنیت جامعه می شود و عواملی آن را کاهش می دهد.که درقسمت های بعدی به آن اشاره می کنیم.نکته دیگر این که یکی از مهم ترین وظایف حکومت حفظ امنیت در جامعه است.زمانیکه قدرت اقتدار سیاسی حکومت ضعیف شود بی امنیتی ایجاد و اگر در جامعه امنیت کاهش یابد مشروعیت و اقتدار سیاسی حکومت در داخل و سیاست بین الملل کاهش می یابد.عواملی که توانایی بالا بردن وجه حکومتی را دارا باشند نقش تقویت کننده امنیت را دارا هستند و نوعی پیشگیری در مقابل ناهنجاری ایجاد می کند.
● عوامل تقویت معروف و کاهش منکر
▪ افزایش روحیه‌ی جهاد و شهادت :
نباید جهاد را فقط جنگ واقع میان دشمن و شهادت را صرفا کشته شدت در میان جنگ دانست. جهاد امری الهی است که از ابتدای خلقت انسان شروع شده و تا آخرین انسان ادامه خواهد داشت جهاد هرگز پایان پذیر نخواهد بود نتیجه‌ی جهاد در انسان آرامش و ایمان و در جامعه صلح و عدالت است. علت اصلی انحرافات فارغ از مسائل اقتصادی و سیاسی هواهای نفسانی و زیاده خواهی های اوست.یعنی عاملی که انسان را به سمت و سوی لشگر کشی و کشور گشائی و ظلم و غارت می‌کشاند نیازهای او نیست بلکه زیاده‌خواهی‌های اوست.اگر انسان در مقابل خود به جهاد برخیزد وبه مقابله با رذایلش برخیزد ،انسان واقعا انسان می‌شودواگر جامعه‌ای تشکیل شود از انسانهای واقعی بدی در انسان وجود نداردکه از آنها روز پیدا کند.اما چنین فرضی شاید محال باشداما برای صلح در جامعه نیز باید به جهاد با رذایل انسانها پرداخت و اگر در مقابل این زیاده خواهی‌های انسانها مقابله ایجاد نشود،خواسته‌هاو تجاوزاتشان بیشترخواهدبود حفظ این روحیه باتوجه به ارزشهای زیاد آن ،حالت مادی خواهی وتوجه انسان را به دنیا کاهش و واقبال انسان رابه آخرت افزایش می‌دهد که در چنین حالتی امنیت و معروف افزایش و رذایل انسانی و اجتماعی کاهش می‌یابد.
▪ امر به معروف نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر نوعی جهاد است که نتیجه‌ی آن همانا صلح است.همانگونه که گفته شد جامعه در تقابل بین خیروشرو معروف و منکراست. اگر معروف تقویت شود منکر را درون خود هضم خواهد کرد و مشکل زمانی آغاز می‌شود که معروف کاهش ومنکر افزایش پیداکندکه کارنیروهای انتظامی را سخت و دشوار می‌کند.
اما یکی از عامل‌های تقویت معروف خودامر به معروف و نهی از منکر است که همان طور که در احادیث آمده اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود بلاها فراوان می‌شود. امر به معروف توانایی نهی از منکر را دارد و مقدمه‌ی آن نیز میباشد وامربه معروف بستن راه‌های منکراست و جلوگیری ازمنکرهمراه با واقع نشدن جرم است.
امر به معروف شامل تعدادزیادی عوامل و راهاست که هر کدام سعی در برطرف کردن نیازهای انسان بصورت مشروع دارد. گسترش برطرف کردن نیازهای انسانی یعنی برطرف نکردن این نیازها در خارج از محدوده‌ی قانون و بصورت غیرقانونی. که یعنی جلوگیری از بی نظمی و افزایش نظم و امنیت اجتماعی.
اما اگر به هر دلیلی معروف نشرداده نشد و منکر رشد کرد باید آن را نهی کرد که این وظیفه‌ی همگانی و دائمی است گرچه برخورد بامنکربدون توسعه‌ی معروف نتیجه‌ی قابل توجهی نخواهد داشت برای مثال هرچه سرای ورزش با توجه به نیاز جامعه افزایش نیابد یعنی امر به معروف کاهش یابد در نتیجه رشد منکر به شکلهای خیابان گردی و تفریحات ناسالم و رشد بی بند و باری ناشی از عدم ارضاء نیاز جامعه را شاهد خواهیم بود. که در چنین حالتی گرچه با این منکر مقابله شود اما چون راه برطرف کردن این نیاز بسته شده در این مبارزه توفیق چندانی حاصل نمی شود.
اگر جلوی منکری را گرفتیم باید توانایی تعریف چند معروف برای برطرف کردن این نیازها به شکل قانونی و صحیح را دارا باشیم. برای مثال اگر با بی حجابی مبارزه می‌شود در همین راستا باید چندین نوع ازپوشش با توجه به تنوع طلبی انسانها تعریف شود.نه این که یک نوع پوشش خاص فقط تعریف حجاب شود. و حتی کسانی که از این حجاب استفاده می‌کنند باید تنوع و جذاب برای طیف‌های خاص استفاده کننده از آن باشد و از طرفی انواع پوشش با گونه-ها ی مختلف تبلیغاتی به صورت نو و جذاب در اختیار جامعه قرار گیرد که اگر این نوع تعاریف‌ها و معروف‌ها ضعیف ضمینه نشوندخود جامعه به تعریف شکل‌های گوناگون پوشش می پردازد.
فضای به معروف ایجاد کردن و غلط نهی منکر کردن آسیبهای خطرناک و جبران نشدنی را به همراه دارد که طی به صورت لجبازی مذهبی بروز پیدا میکند مثلا در یک مسئلۀ مهم وخطیر تفریحات اگر این نیاز اجتماعی برآورده نشود به سوی خطر هدایت می‌شود.اگر ماهواره غیرقانونی اعلام می‌شود، باید تلویزیونی قوی و سینمائی قدرتمند ایجاد شود که برآورده کننده¬ی این ممانعت باشدکه اگر اینگونه نشد همین ممانعت عامل هدایت مردم به سمت آن خواهد شد.تفریحات سوپاپ تخلیه خیلی از نیازهای مردمی است و گرفتن این سوپاپ بدون جایگزینی آن چیزی غیر از رفتن به سمت و سوی انفجارنیست.
● افزایش پیوندهای اجتماعی بااستفاده از تجمعات مذهبی :
اگر دبه دقت بنگریم در ایران بیشترین تجمعات و پر جمعیت ترین آنها بواسطه مذهب چه به صورت اعیاد مذهبی یا سوگواریهاست. تجمع میلیونی انسانها با صلیقه‌ها و طبقات مختلف فکری و سیاسی و اجتماعی و حتی تفاوتهای مذهبی و دینی با گروهای سنی کاملا متفاوت در یک روز واحد بهترین عامل انسجام اجتماعات مردمی شده.
بیشترین تجمعات بواسطۀ مذهب رخ می‌دهد و مذهب عامل پیونددهنده‌ی تمام صلایق وعقایداست تجمعات یکی از عوامل مؤثر در پویا نگه داشتن دین در جوامع و بین انسانهاست. تجمعات مذهبی که رونق دهنده¬ی معروف در جامعه و موجب کاستن منکر می شود این تجمعات تلنگرهای اخلاقی و سیاسی و در کل الهی است. تجمعات عامل وحدت در جامعه و وحدت اهرم امنیت ساز برای جامعه چه در عرصه ی داخلی و چه بین‌المللی و...و از جنبه‌ی دیگر مساجد و تکایاهاو هیات مذهبی پایگاهای قدرتمندئ مردمی بوده که منشا حظور تجمعات است.
وچنین پایگاهایی در اختیار روحانیون برای تبلیغ و ترویج وذکر مسائل رونق گرفته منکر برای کاهش آن با استفاده از مساجد و منابر و برای جمعیت گرد آمده در آن.
اسلام دینی ، اجتماعی و سیاسی است و این کلمات ناشی از موعضه های منابر نیز در همین راستاست و نتیجه ای جز انسانیت انسان و رسیدن به صلح با توجه به از بین رفتن رذائل انسانی نخواهد داشت. منابر و مساجدکه مرکز اصلی تجمعات عظیم مذهبی که هدف و مروج ایجاد معروف و از بین رفتن منکر که همانا عوامل اصلی ایحاد امنیت هستند.
● اعتراضات سیاسی واجتماعی وکاهش مشارکت مردمی:
همانطور که در مقدمه قسمت اول اشاره شدحکومت و اقتدارسیاسی نقش بسزایی در حفظ امنیت ملی وبین‌المللی دارند.وهر عاملی که باعث کاهش وجه سیاسی حکومت (داخلی،خارجی)شودعاملی مهم درایجادبی نظمی وناامنی بحساب می اید.سیاست وامنیت دوروی یک سکه واحد که لازم وملزوم یکدیگر برای جامعه ای با ثبات و پایدارهستند.اگر امنیت کاهش یابد ثبات سیاسی زیرسوال می‌رود و اگر قدرت سیاسی کاهش یابدبی امنی زیاد می شود.برای رسیدن به امنیتی پایدار،سیاستی پایدارلازم است که این دیدی سیاسی برای نگاه به امنیت را مطلبد.نباید فراموش کردکه مهمترین عامل در ثبات سیاسی مشارکت ومقبولیت مردمیست.
در مقدمه دوم این مقاله سعی شده با دید سیاسی،اجتماعی،مذهبی وبا تکیه بر روانشناختی انسان عوامل مختلف کناره گیریهارادسته بندی وبرای آنها راه حل ارایه کنیم.
● مقدمه قسمت دوم
جامعه متشکل شده از انسانها وبه سبب پیچیدگی انسانهاجامعه ای پیچیده ایجاد می شود. برای بررسی جامعه بهتر است انسانها را شناخت، ‌اما با توجه به گوناگونی انسانهاریشه های تمام انسانها یکسان می باشد.
به قول معروف زیر بنای انسانها مشترک و چیزی که انسانها را متفاوت نشان می دهد روبنای مختلف آنهاست.
خصوصیات بین انسانها با توجه به رفتارهای متفاوت آنان مشترک است چون افعال انسان از امیال او سرچشمه می گیرد وامیال وجه مشترک بین تمام انسانهاست ، حتی در موارد مادی نیز تمام عناصر موجود در طبیعت در انسان با دوزهای مختلف وجود دارد و تمام عناصر موجود در انسان در طبیعت نیز وجود دارد.
پس انسان یک جزءاز نظام کل است و نظام هستی یک انسان بزرگ.تمام افعال و تفکرات و ایده ها وتراوشات فکری و ذهنی و عملی انسانها در یک انسان به ذات وجود دارد ، و بالفعل نشدن آن دلیل بر نبود آن نیست ، و عمل نکردن بعضی از انسانها و عمل کردن متفاوت بعضی دیگر دلیل بر تفاوت بین انسانها نیست بلکه دلیلی بر استفاده متفاوت انسانها از امیال و خواسته های فکری خود می باشد.
یک انسان نماینده و عصاره تمام انسانهاست، ‌همانگونه که برای شناخت دریا و اقیانوس برداشتن یک قطره ‌آب حکم برداشتن کل آب را دارد و حتی یک ذره آب را تجزیه کنیم به ریشه مشترک همه اقیانوسها که همان اکسیژن و هیدروژن است می رسیم.
برای شناخت جامعه نیز باید انسانها را شناخت که یک انسان خود مجموعه ای از انسانهاو دارای ابعاد گوناگون است. می توان کل جامعه را یک انسان فرض کرد و امیال و خواسته ها و رفتارهای او را برای جامعه نیز در نظر گرفت.
یکی از ابعاد انسان شخصیت اوست که از اجزاء شخصیت انسان ضمیرخود آگاه و نا خودآگاه است.می توان جامعه را دارای این دو ضمیر و همچنین شخصیت فرض کرد اما باید دانست که در انسان واکنش هایی صورت می گیرد چه در همان جهت یا در جهت دیگر که علت ریشه در دوران گذشته ودر راستای ضمیرهای شخصیت او بر می گردد. بنابراین نباید از این اصل فیزیک نیز در امور جامعه غافل شد یعنی هر کنشی یک واکنش به همراه دارد حال در جهت مخالف یا تغییر جهت داده و درجهات دیگر مثلاً زمانی که انسانی از موضوعی عصبانی می شود واکنش او شکستن در و پنجره و فحاشی و حتی کتک زدن است و اینها آرامش دهنده و تخلیه کننده نیروی غضب درون اوست. همچنین در چنین حالی کینه بوجود آمده که در آینده شاید اصل موضوع وحادثه فراموش شود اما کینه درقسمتی از شخصیت او بصورت نا خوداگاه باقی می ماندو هر زمان و به هر شکل که بتواندواکنش خود را نشان می دهد و عقده خود را خالی می‌کند. یعنی یک اعتراض می تواند تبدیل به عقده شود،تغیر جهت دهد،ودرضمیر ناخوداگاه جامعه باقی بماندودراینده به هر صورت وهر شکل واکنش نشان دهد.
پس زمانی که اعتراض ها ، هیجانات ، نیازها و تمایلات یک فرد که نماینده جامعه است ، پس یک جامعه تخلیه نشود بصورتهای مختلف واکنش نشان می دهد.
اعتراضها می تواند بصورت لجوجت یا قهر یا از خودماندگی و فروماندگی و بی تفاوتی تبدیل شود یعنی یک اعتراض سیاسی واجتماعی می تواند به صورت لج بازی یا مخالفت با آن چیزی که حکومت آن را ترویج می دهد تبدیل شود. حتی اگر به ضررانسان و اجتماع باشد.برای مثال اگر جامعه را مثل یک مدرسه فرض کنیم و مردم مثل دانش آموزان و حکام را شبیه مسئولین مدرسه سخت گیری زیاد مسئولین مدرسه نسبت به پوشش دانش‌آموزان با واکنش دانش آموزان به صورت کثیف کردن مدرسه ، شکستن در و پنجره ، پاره کردن کتاب بروز پیدا می کند ، یا دانش آموزانی که نیاز ها و عقده ها و هیجانات خود را در مدرسه و در کنار معلم و بصورت هدایت شده تخلیه می کند در بیرون مدرسه دانش آموزانی مودب تر از کسانی که در مدرسه چنین فرصتی برای آنان اعمال نشده است ، هستند. یا زمانی که بین نیاز مردم و ارائه خدمات دولت ، شعارهای دولت و عمل کردن به آن ، انتظارات مردم و عمل دولت تعادل برقرار نشود یا مردم بازتاب اعتراضها و خواسته ها و نیازهای خود را در رفتار حکومت نبینند و حکومت را نـسبت به آن بی توجه ببینند به نوعی افسردگی اجتماعی ناشی از عدم توجه کافی دولت نسبت به آنهاست دچار می شوند که به عدم مشارکت سیاسی و سرخوردگی سیاسی وبی خیالی سیاسی دچار می شوند. گر چه این رفتار به ضرر آنان باشد. مثلاً معروف است نوشتن سیگار ضرر دارد به بر روی پاکت های سیگار باعث افزایش مصرف می شود چون انسان افسرده درصدد ضربه زدن به خویش می باشد اگر قشری از جامعه دچار چنین حالتی شوندبه همین اعتیادوکناره گیری سیاسی که به ضرر خودشان است روی می آورند.
باید به جامعه آزدی بیان و فضای باز کنترل شده ای داد تا اعتراض وعقیده خودرابصورت کنترل شده بیان کند واین سوپاپ اطمینان بخش را فعال کرد.وگر نه در صورت فقر آزادی این غضب و اعتراض سیاسی به شکلهای آگاهانه و ناآگاهانه به صورت های مختلف بروز می کند و اگر اعتراضات مردم بصورت معمول از طرف آنان عرضه و تخلیه نشود آنها درون جامعه متراکم شده و حالت خطرناک و انفجاری پیدا می کند.
جامعه ای که نتواند حرف خود را بزند ، اعتراض خود را نشان دهد ، فریاد خود را آشکار سازد دچار بیماری اجتماعی می شود. که اعتراضات به انواع گوناگون آگاهانه یا نا آگاهانه در قالبهای مختلف بروز می کند.
برای مثال اگر فرزندان یک خانواده نتوانند در تصمیمات نقش داشته باشند و حرف و اعتراض خود را نسبت به والدین بیان کنند و یا از طرف والدین توجه به آنها نشود غضب آنها تغییر جهت داده و در قالب درس نخواندن و یا لجبازی با والدین در کارهای که آنها تشویق می کنند ونسبت به ان حساسند بروز پیدا می‌کند.
ودر جامعه غضب اجتماعی و سیاسی در ضمیر ناخودآگاه جامعه باقی خواهد ماند و به هر شکل و در هر جهت واکنش نشان خواهد داد.
سیاست بر هرچیزی یا بصورت مستقیم یا غیر مستقیم تاثیرگذار است.
یک اعتراض می تواند بصورت یک عقده وخشونت گونه شوداما منظوراز هیجانات و اعتراضات و نیازهای متراکم شده خواسته های برآورده نشده مخصوصااگردربرابرآن نوعی سدقانونی ایجاد شودوراهی برای ارضای صحیح آن ایجاد نشوداین اعتراض را خطرناکتر می کند همچنین اعتراضات سیاسی اجتماعی که قهرولجبازی وعدم مشارکت بدنبال دارداین اعتراضهاونیازها کم کم بصورتهای مختلف از جمله لج بازی ، قهر و نوعی سوفی گری بروز می کند برای مثال اگر دولت ماهواره را غیرقانونی اعلام کند باید بتواند ‌آن خلاء را پر کند از جمله تلویزیون جذاب و سینمایی قوی .
● اعتراضهای ناخودآگاه
بعضی از مواقع اعتراضها و مخالفتهایی که در اثر حکومت ایجاد می شود بصورت مختلف ودر حالت های متفاوت متظاهر می شود.
می توان قسمتی از زیر پا گذاشتن قوانین راهنمایی و رانندگی ، عملکرد نکردن به قوانین و ابراز قدرت پشت ماشین و سرعت زیاد و سبقت های بی جا و حتی بی اعتنایی به فرمان پلیس را خالی کردن هیجانات مردم و نوعی عوض شده از اعتراضات مردمی رایاد کرد.
یعنی در واقع اینها در ضمیر ناخودآگاه جامعه باقی می ماند و هر زمان که توان بروز پیدا می کند متظاهر می شود.
● مخالفتهای دیگر
در مخالفتهای دینی که بصورت لجوجت و قهر و افسردگی مذهبی بواسطه مخالفت با دیدگاه های مذهبی و سیاسی ایجاد می شود می توان از موارد زیر نام برد.
در ایران چون حزب به معنای واقعی و رقابتی هنوز ساخته و پرداخته نشده و احزاب نمایندگان فکری وعملی ایرانیان نمی باشند با وجود مذهبی بودن می توان هیئات مذهبی و در حد کمتر مساجد را نمایندگان مجموع تفکرات متفاوت در چهارچوب مذهبی خواند. یعنی هیئت های مذهبی احزاب مذهب ،اجتماع وسیاست هستند.
سیاست درتفکرات سیاسی نوگرایانه ـ اصلاح طلبانه ـ سنت گرایانه و محافظه کارانه را در انجام مراسمات مذهبی و در مسلک مساجد و منابر هویدا می شود و هیئات و مساجد و منابراشاعه دهند تفکرات مذهبی ، مذهبی سیاسی ، سیاسی می‌باشد. شاید این نوعی پناهگاه برای تفکرات سیاسی در قالب هیئات باشد.
هیئت یا مسجد نشان از تفکر خاص در قالب یک حزب مذهبی بروز پیدا می کند برای مثال اوائل دهه ۵۰ حسینه ارشاد و مسجد هدایت دو نوع از رو بنای تفکر مذهبی با یک زیر بنای مشترک بروز پیدا می کند و در همان سالها مهدیه تهران نیز نوعی متفاوت از تفکر دینی می باشد.
هیئت ها و مساجد با آشکار کردن شیوه های مختلف و سبک و‌سیاقهای مختلف درصدد جذب افراد با سلیقه های خود می باشند.
● لجوجت مذهبی
اگر حکومت مذهبی باشد یا دفاع از مذهب جزء اصول و اعتقادات حکومت ها باشد و همچنین حکومت مذهبی،تفکرمذهبی توان پاسخگویی به نیازهای مردم را نداشته باشد لجوجت دینی آغاز می شود اگر مردم احساس کنند که حکومت و دولت مشروعیت خود را از مذهب می‌گیرد و در زیر لوای مذهب سعی در پنهان کردن مشکلات دارد یا حتی اگر احساس کنندحکومت از مضامین مذهبی دفاع می کند و برای آن ارزش قائل است. مردم اعتراض (حتی سیاسی،اجتماعی )خود را به سمت و سوی مذهب نیز می کشانند.
شاید بتوان نوع پوشش جامعه را نوعی اعتراض سیاسی ، فرهنگی و مذهبی قلمداد کرد یعنی می توان از بی حجابی و فحشا و پوششهای نا مناسب موجودنوعی پیام و مفهوم واعتراض را شنید که این به صورت لجبازی بروزکرده گرچه عقیده افراد در جهت مخالف پوششان باشداما قدرت لجبازی از قدرت اعتقاد می چربد.
زمانی که تعریف حجاب از طرف حکومت ومذهب فقط در یک نوع خاص از پوشش خلاصه شودو آن پوشش هم ارضا کننده ی نیاز تنوع طلبی و همچنین در راستای فرهنگ جامعه نباشد این نوع اعتراض افزایش پیدا می کند.
تغییر مذهب و دین را می توان نوعی از مخالفت سیاسی فرض کرد وقهر دینی ازمواردبارز لج بازی های سیاسی و مذهبی است که انسان نسبت به مذهب خویش نیز قهر آمیز رفتار می کند.
یکی از مباحث و اعتراضات مذهبی سیاسی دیگر می توان به قمه زدن اشاره کرد. شیعیان به دو علت قمه می زنند:
۱) بحث مذهبی و عزاداری ائمه
۲) مخالفت سیاسی و مذهبی.
از زمان آیت ا.. حائری که در جواب استفتاء در مورد قمه زدن آن را حرمت ندانسته اند علمای بسیاری تا زمان کنونی یا به ایشان اقتداکرده و یاحرمتی بر آن نبسته اند. امام خمینی در زمان حال انجام آن را مصلحت ندانسته اند و‌مقام معظم رهبری نیزبرآن حرمت گذاشته اند قمه زدن صدای اعتراض و شیوه ی مبارزاتی عده خاصی که غالباً مذهبی اند و به حکومت و بویژه در مورد روحانیت و سیاست و مذهب معترض اند صورت می گیرد.
قمه زدن در وسط شهر وبه طور آشکار و با چهر های مذهبی که منصوب به مدرسه و شخص خاص هستند رامی توان از این نوع دانست.
این نیز نوعی لجوجت سیاسی است که برای نشان دادن اعتراض ، قمه زدن را که فتواهای مختلف بر آن صادر شده از دین به عاریت گرفته اند و سر کوب آن توسط دولت نیز به خاطر وجهه مذهبی کار مشکلی است.
لجبازیها حد و مرز نمی شناسد حتی اگر وجهه اسلام در خطر باشد.
● خمودیت سیاسی
از دیگر مسائلی که مطرح است خمودیت سیاسی است همانطور که گفته شدجامعه می تواند به یک افسردگی اجتماعی دچار شود که این افسردگی نوعی خمودیت بدنبال دارد.
برای چنین قشری که دچار چنین حالتی می شوند سیاست اهمیت خود را از دست می‌دهد. آنها زندگی و جامعه را در مشارکت بین مردم و دولت نمی بینند.و حکومت را جبار می پندارند و نسبت به این جباریت بی احساسند.
این افراد در خود ماندگی و نوعی بی هویتی احساس می کنند و گاهگاه آنها را بر سمت و سوی اعتیاد ،‌بی حجابی ، ‌بی بند و باری و شاید خارج کردن خوداز قید و بندهای دینی ، عرفی ، سیاسی می کشاند.
آنها زندگی و جامعه و انسان را فقط در زنده بودن خلاصه می کنند و چون زنده اند لاجرم باید زندگی کنند. آنها نسبت به مسائل بی توجه ، ‌بی انگیزه ،‌خالی از اعتماد و می توان آنها را مردگان سیاسی واجتماعی فرض کرد.
● صوفی گری سیاسی
اما اگر این مسائل در قالب انسانهای مذهبی تر و پایبند تر به اصول واعتقادات اخلاقی وعرفی، سیاسی بروز پیداکند، آنها دچار صوفی گری سیاسی می شوند. حیرت زدگی در کار سیاست و کشمکشهای درونی و مذهبی و اعتقادی و سیاسی این نتیجه را بدنبال خواهد داشت. برای مثال کاهش مشارکت شهرهای انقلابی نسبت به اوایل انقلاب ودوری گزیدن انقلابیون در مشارکت و سیاست از نمونه های آن می باشد.
● لجوجت سیاسی
بعضی از مواقع مردم نسبت به یک رفتار حکومت یا شخص اعتراض دارند اما مشارکت سیاسی انجام می دهند بدین گونه که در انتخابات شرکت می کنند اما نه بدین منظور که یک نفرانتخاب شود بلکه شرکت می کنند که یک شخص خاص در انتخابات پیروز نشود که این در دوره های مختلف انتخابات مشهوداست.
● قهر سیاسی
مردم از سیاست قهر می کنند اما این بدین معنا نیست که نسبت به سیاست بی اعتنا باشند و توجهی به آن نشان ندهند بلکه این قهر خودنشان از توجه مردم نسبت به سیاست است وآنهااعتراض خود را به این شکل نشان می دهند برای مثال کاهش شدید مشارکت دردورههایی که کاندیداها توسط مراجع زیر صلاح رد صلاحیت شدند مردم با عدم مشارکت واکنش نشان دادند حتی کسانی که خود را ملزم به رای دادن می دانند مشارکت آنها بصورت آراء باطله نمایان می شود.
همان طور که گفته شد جامعه در تقابل بین معروف و منکر و تعامل سیاست و امنیت است و این لجبازیها و کناره گیریها در کاهش وجهۀ اقتدار و مشروعیت حکومت و رشد منکرات و ناامنی مؤثر است.
اقتدار قدرت مشروع حکومت است که اهرمی بازدارنده وپذیرفته شونده ازسوی مردم است که این عوامل موجب کاهش اقتدار و بسوی جبرگرایانه رفتن آن می باشد از عوامل کاهش معروف و رشد منکر میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
۱) هر کدام از آنها به موجب سرخوردگی خود پتانسیل بهتری برای جذب شدن درگروههای انحرافی و خطرناک را دارند که تهدیدی برای امنیت سیاسی و اجتماعی محسوب می شوند.
۲) کناره گیری ولجبازی های و آنها موجب کاهش مشارکت عمومی و در نتیجه نزول انسجام مردمی و اتحاد عمومی می شود. یعنی سست شدن بافت اجتماعی و ضعیف شدن اهرمهای خود کنترل کنندگی اجتماعی.
۳) کاهش مشارکت در انتخابات یعنی کاهش مقبولیت و مشروعیت و اعتماد مردمی نسبت به حکومت.
قدرت حکومتها به مقبولیت آنها بین مردم خود می باشد که کاهش این مقبولیت یعنی ضعف امنیت داخلی وخارجی. سیاست و امنیت دو بال حرکت کشور به سوی جامعه هدف خود می باشد.
۴) ضعف مقبولیت و اعتماد مردم ، ودرنتیجه سست شدن اقتدار حکومت چشم طمع حریصان را جلب می کند.
۵) اگر قشر انقلابی جامعه از صحنه سیاسی و اجتماعی کنارگذاشته یا کناره گیری کند ، هویت انقلاب ضعیف می شود و انقلابی
بی هویت، حکومتی توانا و قدرتمند نخواهد داشت.
● راههای جلوگیری از کاهش مشارکتهای سیاسی :
عوامل تأثیر گذار به جلوگیری از کاهش مشارکت های سیاسی موجب بروز اتحاد و اجماع بیشتر مردمی وافزایش قدرت سیاسی حکومت و در نتیجه اقتداری قویتر و کشوری امن و مطمئن در عرصۀ داخلی و خارجی می شود.
هر چه مشارکت مردمی بیشتر شود قدرت سیاسی حکومت افزایش می یابد و در این حالت امنیتی پایدارتر از زمان فرض شده قبل بوجود خواهد آمد.
اما از عواملی که می تواند اولاً باعث جلوگیری از بروز عدم مشارکت سیاسی و دوماً افزایش مشارکت سیاسی شود را می توان به عوامل زیر اشاره کرد.
۱) هدایت اجتماعات :
اگر بهانه های جمع شن افراد و خود اجتماعات هدایت شده نباشد پتانسیل بسیار مساعدی برای ایجاد حرکتهایی که موجب آزردگی حکومت است بوجود می آید اما اگر هدایت شود عاملی مهم و مفید در جهت اهداف حکومت ها خواهد بود. گاهی جریانات سیاسی و اجتماعی مثل یک سیلی است که اگر از قبل تمهیدات لازم و مسیر آن مشخص نشود و سیلبندی ایجاد نشود خود سیل مسیر خود را انتخاب می کند و در این مسیرها چه ویرانه هایی که بر جای می گذارد باید توجه داشت که جلوی نیروی قدرتمند این جریانات نمی توان سدی ایجاد کرد بلکه می توان با منشعب کردن آن و ایجاد آبراهه ها این جریانات را خنثی کرد. نباید گذاشت مسائل به جریان تبدیل شوند که اگر اینگونه شد خطرناک و مضر خواهد بود. برای اینکه مسئله ای به جریان تبدیل نشود ابتدا باید انشعابات زیاد و تنوعات مختلف فرهنگی و سیاسی مردم در نظر گرفته شود مثلاً نباید برای جلوگیری از جرم حق طبیعی انسان ، یعنی بادگرخواهی و تحمل گرایی ذاتی انسان مقابله شود و جلوی آن سد ایجاد کنیم و حق طبیعی به خلوت کشیده شود که کم کم بسوی خلاف رانده می شود.
و در اصل نباید برای جلوگیری زا جرم ، با اصل موضوع و بهانه مخالفت شود برای مثال در چهارشنبه سوری یکی از کارهای جلوگیری از وقوع جرم در این روز مقابله حتی شدید با آن می باشد بلکه مقابله بهتر هدایت این جریان سنتی و تاریخی می باشد. یعنی زمانیکه روشهای برگزاری آن مقابله می شود چندین روش جدید تعریف و ترویج شود می توان برگزاری جشنهای شاد و کشاندن برنامه ها به مکانهای امن و در کنارش مقابله جدی با روشهای خطرناک از کشیده شدن این اتفاق به حاشیه جلوگیری کرده اما از بهترین راههای هدایت اجتماعات افزایش و حمایت NGO وانجمن ها و هیأت است که آنها درکارگروهای تخصصی خود به مشارکت و عضوگیری و فعالیت پردازند دراین گروههای بهترین راه برای ابراز وجود گروههای مختلف سنی می باشد در هر جهت و هر زمینه.
۲) از مسائل دیگر اینکه هیجانهای شخصی باید به نحوی معقولانه تخلیه شود و این هیجانها بصورت هیجانهای جمعی بروز پیدا نکند که اگر شد به اندک بهانه تغییر مسیر داده و بصورتهای مختلف در واکنش به حکومت تخلیه شوند
از بهترین راههای تخلیه کننده این نیرو و ایجاد و گسترش مکانهای تفریحی و فرهنگی ورزشی است یعنی به جامعه فرصت تفریح و ورزش داد.
۳) مردم بازتاب خواسته هاو نیازهای خویش را در حکومت احساس کنند.واز طرفی نباید مردم در مقابل سوال بی جواب و خواسته مشروع خود قرارگیرند.
لایه های مختلف حکومت و سطوح مختلف حوزهای علمی پاسخگوی نیازها و سوالات مردم و شبهات ایجاد شده باشند. نباید مردم در مقابل سوالات خود و خواسته های خویش حکومت را بی تفاوت وروحانیت را بی اثر ببینند.یعنی هر کنشی که از طرف مردم ایجاد شود حکومت توان واکنش منطقی ودر راستای آن را دارا باشد.
۴) بنا بر توصیه قران که فرموده به بتهای کفار اهانت نکنید تا آنها نیز به خدای شما توهین نکنند.بهتر است همیشه احترام همه طیفها ودیدگاهها و جناحها حفظ شود ودر روابط بین انها از تقابل با یکدیگر جلوگیری شود ودر رفتار با جناحها آبی وقرمز سیاسی ایجاد نشود.
یعنی با جبهه گیریهای خود ،دشمن سازی نکنیم ،بپذیریم که اختلافات سیاسی و تضادهای فکری نشان از تفرقه نیست بلکه عاملی برای زنده وپویا بودن انسانهاست..وکسانی را که در جهت های فکری نوع دیگری می اندیشند را دشمن نپنداریم ودر برابر آنها موضع خصمانه نگیریم.باید انواع اختلاف صلیقه ها وتفکرات را پذیرفت ودر موضع گیری انواع جناحها و تفکرات ،خاکریز ی کشیده نشود که ان اغاز اعلام جنگ ودر چنین حالتی هدف حتی پیروزی جناح موافق نیست بلکه ازدور خارج کردن آن وتلاش برای پیروزی صورت نمی گیرد.هرچه هست شکست و حذف حریف می باشد..در این بین چیزی که قربانی می شود تعامل و اتحاد ودوستی همراه با اختلاف صلیقه هاست.شاید یکی از دلایلی که ایرانیان را کسانی می دانند که توانایی کار گروهی ندارند این عامل جبهه گیری الیه همدیگر باشد.البته این قول به این معنا نمی باشد که که گروهای که عناد و نفاقشان اشکار استرا بپذیریم.بلکه منظور همان حفظ روحیه مباحث طلبگی در بین جناحها وگروهها باشیم.
۵) حکومتهادر برنامه ها وفعالیتهانبایداز تعادل خارج شوند.واز افراط بپرهیزندهمانگونه که مشهور است افراط بذر مخالفت را می افشاند نباید حکومتها نسبت به مسائل تعصب خاصی نشان دهند که بازیر پا گذاشتن ان توسط مردم اقتدارش جریحه دار گردد.بلکه باید انعطاف داشته باشند و توانایی هضم هر موضوعی رادر خود داشته باشند..حکومتها نباید نقطه ضعفی دررفتار سیاسی خود با تعصبات نسبت به موضوعی خاص نشان دهند.که در موارد اعتراضها مردم آن را زیر پا بگذارندواقتدارحکومت با زیر پا گذاشتن مردم کمرنگ شود.
اسماعیل ابوترابی


همچنین مشاهده کنید