دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


امنیت اجتماعی عاملی بر رشد امیدواری در جامعه


امنیت اجتماعی عاملی بر رشد امیدواری در جامعه
در هر عصر و جامعه ای گروهی از انسانها گرد هم آمدند و برای رفع بهتر و راحت تر نیازهای خود به امنیت ،آسایش و سلامت و هر نوع نیازهای انسانی ، هنجارهایی را تعریف و همه را به تبعیت از آن فرا خوانند. این هنجارها در دوران های مختلف دستخوش تغییرات و تحولات گوناگون اجتماعی (صرف نظر از موقعیت جغرافیایی وقوع آن ) شده است .
تغییرات علیرغم خصوصیات های متفاوت و گاهی متضاد ، برخوردار از خصیصه ها و شرایط های مشترک ویژه و فوق العاده که در جامعه ایجاد می کنند ، موجب شده اند تا متفکرین علوم انسانی این نوع تغییرات را در ردیف بحران های اجتماعی قرار دهند . بروز این گونه ناهنجاری های متعدد در جامعه را می توان ناشی از وقوع تحولات و دگرگونی هایی دانست که در جامعه به تخریب ، نابودی و در نهایت تغییر ساختارهای گذشته ، که به سالیان بسیار دور منتهی و مدت زمان طی شده برای تکمیل این روند را سپری کرده اند ، اشاره داشت و این می تواند به نوعی انعکاس توفیق یا عدم توفیق در رسیدن به همه یا برخی از اهداف تعیین شده در تغییرات و تحولات دانست.
بدیهی است رسیدن به نتایج مورد نظر از بروز تغییرات ، مستلزم سپری شدن مسیر طبیعی و برنامه ریزی شده تحت نظارت در چارچوب اهدافی جامع برای ایجاد موازنه ای جدید در مناسبات و تعاملات اجتماعی است. تحولات اجتماعی موجب بروز زخم هایی بر پیکره قدیمی جامعه که وقوع تغییرات و بحران های ناشی از آن را نمایان می کند، نیازمند ترمیم و درمان است تا بتواند برای رسیدن به یک شرایط تازه از تعادل و وضعیت اجتماعی مناسب برخوردار شود.
در جوامعی که ابتلا به بیماری بی قانونی و عدم تعادل باشد ، دروغ جایگزین راستی و صداقت می شود ، ریاکاری و نفاق راه بر شفافیت و یک رنگی می بندد ، تملق و چاپلوسی به جای پالایش روحی می نشیند و بازار تهمت و افترا رونق می گیرد . همه اینها چتری می شود برای پوشاندن چهره ها و حفاظت از تیرهایی که از هر سو به سوی جاماندگان در این میدان رقابت پر رقیب رها می شود. توسل به هر یک از خصیصه های منفی فوق الاشاره در وجدان آگاه فرد ، روندی را طی می کند که در پایان آن دروغگویی، ریاکاری، تملق، نفاق و … به ابزاری ضروری برای صیانت نفس و تفکر انسانی تبدیل می شود و اعمال کننده آن با تطهیر ذهنی خطاهای خود و توجیه وسیله ای که برای رسیدن به مقصود برگزیده، تلاش می کند خود را در میدان رقابت همچنان پا برجا و مستحکم برای چالش های بعدی نگاه دارد و این تلاش تا برقراری نظم و قانون و تقویت روح جمعی همچنان تداوم می یابد. آنچه جامعه را به سرعت بسوی انحطاط ، تباهی و تاریکی سوق میدهد، یاس و نومیدی عمیقی است که بر پیکر جامعه سلطه می افکند. در برخی از جوامع به دلیل تحولات اجتماعی متعدد موجب شده تا مردم دچار یاس و انفعال اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی شوند. یاس و انفعال ریشه های اجتماعی بسیاری دارد، از جمله می توان به مواردی مانند عدم اعتماد به احزاب ، گروه های سیاسی، احساس عدم امنیت و بی هویتی و رشد روزافزون ناهنجاری ها نام برد. این عدم اعتماد ، ضمن آنکه ریشه در نگاه خانواده آنها دارد ، موجب شده تا وضعیت جوامع وخیم تر شود.
● امنیت اجتماعی
در میان تعاریف های متعدد از مفهوم امنیت ، وجوه مشترکی وجود دارد که می توان امنیت را چنین بیان داشت :امنیت دارای شرایطی است که فرد در چارچوب آن مقابل خطرات، تهدیدات و زیان های ناشی از زندگی اجتماعی ، مورد حمایت جمع ( جامعه) قرار می گیرد. زیرا امنیت یک نیاز بنیادی و پایدار برای برآوردن دیگر نیازهای جمعی بوده و ادامه حیات سایر نیازها بستگی به وجود آن دارد . بشر به دلیل اقتضای خلقت ، اجتماعی آفریده شده و همیشه نیازمند ارتباط با دیگران است . آدمی در طول زندگی و خلقت خود بر روی زمین با جنبه های پر فراز و نشیبی از زندگی برای بدست آوردن و تامین آرامش ، آسایش اقتصادی و ایمن بودن در برابر تهدیدات گوناگون توانسته است با اندیشه و ابتکارو خلاقیت خود بر آن مشکلات فائق آید .. تدوین و تهیه قوانین و مقررات اجتماعی و جارچوب های انظباطی موجب شد تا در نهایت موضوعی به نام حکومت طراحی و ایجاد شود و این خود موجب شد تا به عنوان مهمترین ابزار و وسایلی برای تامین یازهای امنیتی به جامعه بشری ابلاغ و معرفی شود. این مجموعه ابتکارها و خلاقیت ها در نهایت منجر به ایجاد امنیت و گسترش چتر حمایتی برای فرد و جامعه شده تا بتوانند زیر این چتر به بقا و زندگی خود ادامه دهند .. متفکرین جامعه شناسی و علوم اجتماعی معتقدند در صورت عدم چنین وضعیتی جامعه به سوی بی قانونی و عدم تعادل در شرایط اجتماعی هدایت می شود که موجب بروز احساس عدم امنیت در بین اقشار مختلف جامعه می شود.
● احساس عدم امنیت اجتماعی
در نبود آنچه که در جامعه " امنیت" گفته می شود ، ترس و وحشت ، بی اعتمادی و سردرگمی حاکم شده و فرد، فرد جامعه نگران از چکونگی سرنوشت و جایگاه خود در این شرایط ، تنها به نجات خویش می پردازد و فارغ از هرچه بر سر جمع می گذرد، در صدد یافتن راه حلی برای فرار خود از مهلکه می افتد و این تنها به بهای نادیده گرفتن حق و حقوق افراد جامعه بر اولویت خواسته های فردی خود تاکید می کند. تضارب و تقابل خواسته های فردی موجود در جامعه ای که دستخوش بی قانونی است می تواند متفاوت و متعدد باشد، استقامت و استواری چارچوب ها ی اجتماعی را درهم کوبیده و به ناهنجاری هایی میدان می دهد که به تشدید ناامنی و تقویت تفکر ” هر کس برای خود” و ” همه برای من” می انجامد. بنابراین در سایه عدم امنیت اجتماعی ، رضایت مندی از زندگی و شرایط اجتماعی کاهش یافته و یاس و انفعال ، افسردگی فردی و اجتماعی جایگزین شادابی ، تحرک و نشاط می شود. در چنین شرایطی است که فرد بخاطر حفاطت از خود در برابر تهدیدات گوناگون بر گرفته از اجتماع در غیاب قانون و مقرراتی که ضامن ادامه حیات جمعی و اجتماعی است ، به هر وسیله ای برای حمایت از خود و دور شدن از مسائل و خطرات به خود بیشتر می اندیشد تا بقای جمع و اجتماعی که در آن زندگی می کند.
● جایگاه امنیت در جامعه
یکی از با اهمیت ترین وجوه زندگی وجود ” امنیت” می باشد. مقوله امنیت در زندگی جمعی تا حدی است که گروهی از متفکران اجتماعی در تعاریف خود کلمه ” امنیت ” را مترادف با مفهوم “سلامتی” به کار می گیرند ، و وجود آن را ضامن بقا و پایداری جامعه سالم می دانند. البته بر این نکته می توان تاکید نمود که " احساس امنیت" همواره رابطه مستقیم با امنیت واقعی نداشته و وجود و عدم وجود امنیت و احساس آن لزوما" به معنی بهره مندی یا محرومیت از واقعیت امنیت نیست. در جوامعی که وجود امنیت موجب می شود تا تعاملات اجتماعی در یک مسیر واقعی قرار گیرد ، احساس عدم امنیت چه از لحاظ بودن یا نبودن واقعی آن می تواند تحرکات و جریان های اجتماعی را دچار اختلال کند. و این اختلالات خود سر منشاء باس و انفعال اجتماعی می شود.
فرین مهرنگ
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید