شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ورود سه اروپایی به منطقه ممنوعه


ورود سه اروپایی به منطقه ممنوعه
وقتی ده ها دیپلمات و سیاستمدار عرب و غیرعرب خاورمیانه با حضور در كاخ شیراك، زاپاته رو و پرودی به آنها می گویند این منطقه ملتهب محتاج حضور اروپا است و دیگراز ایالات متحده به تنهایی در عراق و فلسطین كاری ساخته نیست آیا باز هم سیاستمداران قاره سبز دست روی دست می گذارند ودر لاك انزوای سنتی گذشته می خزند.
حجم درخواست ها و شمار پالس های دعوت از اروپا برای حضور در بحران خاورمیانه در حد بی سابقه ای افزایش یافته است. شاید جلال طالبانی و امیر عبدالله، آخرین گروه از رهبران منطقه بودند كه در تماس با ژاك شیراك این پیام آشنا را در ذهن مردان آن سوی آتلانتیك نشاندند.
پیش ازاین عمروموسی، محمود عباس، بشار اسد، میشل عون و چندین رجال سرشناس از منطقه بحرانی لبنان، فلسطین و عراق برای شكستن سكوت و انفعال طولانی اروپا در صحنه خاورمیانه دست به كار شده بودند.
اكنون طرح صلح ۳ رهبر اروپایی ـ شیراك، زاپاته رو و پرودی ـ پاسخی به این تقاضاها است. مهم نیست كه طرح ۳ جانبه رهبران اروپایی چه محتوا و فرمولی برای گشودن گره بحران فلسطین دارد یا در مرحله عمل چه سرنوشتی پیدا خواهد كرد بلكه مهم این است كه یك اتفاق نمادین و سمبلیك در نگاه اروپا به خاورمیانه نقش بسته است.
شاید رقیبان دور و نزدیك اروپا انواعی از تفسیرها و تلقی ها را از حركت شیراك، زاپاته رو و پرودی عرضه كنند اما واضح ترین پیام حركت آنها این است كه اروپادر عالم دیپلماسی جسارت ورود به یك منطقه ممنوعه را پیدا كرده است، اروپایی ها به حیطه صلح خاورمیانه وارد شده اند حیطه ای كه سالها است آمریكا در آن یكه تازی می كند جایی كه در آن، افكار عمومی از زمان زوال امپراتوری كرملین تاكنون، جز كاخ سفید، بازیگر رؤیت نكرده است. ورود اروپا به میدان دیپلماسی خاورمیانه یعنی حضور در قلب سیاست بین الملل. سهیم شدن در معادلات سیاسی خاورمیانه یعنی این كه اروپا می تواند مجوز و مجال ایفای نقش در تمام عرصه ها و حیطه های روابط بین الملل را پیدا كند و این نكته، ترجمه سخن موشكافانه كسانی است كه از طرح سه رهبر اروپایی به عنوان یك خیز سمبلیك در جهان دیپلماسی یاد می كنند.
بی سبب نبود كه این طرح با موجی از استقبال و بازتاب روبرو شد از تهران تا قاهره و غزه، سیاستمداران خاورمیانه تصمیم تازه رجال اروپایی را ستودند.
پس، طرح صلح اروپا سزاوار تأمل و تحقیق است و باید سلسله اسباب و علل پیدا و پنهانی كه به اتخاذ چنین طرحی منجر شده را كاوید همین طور اراده و انگیزه طراحانش را به ارزیابی نشست و در نهایت آینده و چشم انداز سیاسی خاورمیانه را از رهگذر تأثیرات این حركت بر موقعیت آمریكا گمانه زنی كرد.
●اقتضا ی بروز بن بست در جهان دیپلماسی
طرح ۳ رهبر اروپایی به ظاهر پاسخی به دعوتنامه های دوستان خاورمیانه ای آنها است اما ریشه های این جست و خیز دیپلماسی را باید در نبض تحولات و بحران های این منطقه دنبال كرد.
وقتی اندیشه و استراتژی های قدرتی كه اختیار مدیریت هر سه بحران بزرگ خاورمیانه (عراق، فلسطین و افغانستان) را در اختیار داشت، به بن بست برسد، دیگر گزینه ای جز حضور قدرت های بدیل و حریف ایالات متحده پیش رو نیست.
حضور یك نیروی سوم و قدرت ثالث در یك بحران بزرگ، حكم تقدیر است وقتی كه قدرتی چون آمریكا از گشودن گره های كور آن بحران باز می ماند.
اینجاست كه برای دیپلمات های خاورمیانه كه مظاهر و قراین درماندگی كاخ سفید را در شعله های سركش بحران عراق یا فروریختن رشته های حیات و ثبات در افغانستان و عراق به چشم می بینند، حضور قدرت های آن سوی آتلانتیك به صورت یك فریضه تاریخی درمی آید.
همه آنهایی كه چرخش اروپا به سمت خاورمیانه را جدی گرفتند چشمی به موقعیت آشفته نظامی ـ سیاسی آمریكا در عراق و افغانستان و گوش به زمزمه های تاریخ داشتند كه در عالم دیپلماسی زوال نقش هر قدرت بین المللی نغمه نقش آفرینی قدرتی دیگر را سروده است.
از همین روست كه ناظران جهان سیاست براین گمانند كه محاسباتی از جنس وقت شناسی و استشمام فرصت های تاریخی در تصمیم سه رهبر اروپایی دخیل بوده است، آنها برهه ای را برای بازگشت اروپا به معادلات خاورمیانه علامت گذاری كرده اند كه از نگاه ناظران یك نقطه عطف است و برش در چرخش خاورمیانه از عصری كه یكه تازی آمریكا مشخصه بارز آن بود به دورانی كه رهبران منطقه به سوی حلقه دیگری از قدرت ها آغوش گشوده اند.
خبرها به اندازه كافی گویای همه این واقعیات است. پرودی و دو یار اروپایی اش درست هنگامی طرح صلح خود را انتشار دادند كه مردم آمریكا همصدا با افكار عمومی به استراتژی جناح حاكم بر كاخ سفید در عراق و افغانستان «نه گفتند» و در همان حال موضوع بن بست سیاست های آمریكا به بحث روز رهبران عراق، فلسطین و افغانستان درآمد. به این ترتیب اروپایی كه سال ها برای ورود به خاورمیانه خود را با سدی بزرگ به نام ایالات متحده روبرو می دیدند اكنون راهی هموار پیش رو یافته اند.
فقط رهبران مناطق دیگر بحران نیستند كه حضور اروپا و مشاركت طرف های بین المللی را در این میدان تسهیل كرده اند بلكه این اقدام با وضوح بیشتر از سوی خود محافل غربی و آمریكایی ها آغاز شده است. فردای انتخابات هفتم نوامبر كنگره نخستین توصیه نامه هایی كه روی میز رئیس كاخ سفید قرار گرفت یكی هم این بود كه نومحافظه كاران گزینه ای جز دعوت از اروپا برای مشاركت در بحران های بین المللی پیش رو ندارند این ماجرا در قلم سردبیران مطبوعات پرآوازه آمریكا با صراحت بیشتری اعلام شد كه نوشتند: مشاوران دور و نزدیك كاخ سفید برای خروج از بن بست عراق و افغانستان، بوش پسر را به پیروی از سیاست بوش پدر فراخوانده اند سیاستی كه شالوده آن سهیم شدن اروپا در مدیریت بحران های پیچیده خاورمیانه بود.
محمد نوری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید