شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

چرا تعابیر انتقادی به کار بردم؟


چرا تعابیر انتقادی به کار بردم؟
بنده در چند نوبت به گلایه و اعتراض از فضای حاکم بر سیاست کشور از آن به عناوین منجلاب سیاسی و عرصه کثیف نام بردم برخی دوستان انتقاد داشتند که این تعابیر کمی تند است و بهتر بود کمی نرم تر بحث را مطرح می کردم.
به دلایلی قبول ندارم آنچه را واقعا در عرصه سیاسی در جریان است با تعابیر بهداشتی تر لاپوشانی کنیم. تعارف نمی توان کرد. انکار مشکلات یا کوچک کردن آنها دردی را دوا نمی کند. به خصوص در عرصه ارزشی و اخلاقی نمی توانیم با تعارف، خوشبینی های غیر واقعی، واقعیت ها را انکار کنیم. برای رفع مشکلات باید آنچه که هست را بپذیریم و این قدم اول برای حل آنهاست.
بنده به هیچ وجه از اصلاح اوضاع ناامید نیستم اعتقادی هم به سیاه دیدن واقعیت ها، هر چند که تلخ باشند ندارم، امیدواری را هم یک وظیفه اخلاقی قلمداد می کنیم تلاش برای آفرینش امید و نشاط انگیزی را هم وظیفه مسوولین نظام، همه روشنفکران و دلسوزان کشور می دانم اما انکار واقعیت های تلخ هیچ نسبتی با امیدآفرینی ندارد، اتفاقا آنگاه که به وجود مشکلات اذعان می کنیم امید برای حل آنها هم ایجاد می شود.
من می گویم مگر نه اینست که انقلاب ما در صدد درانداختن طرحی نو برای سیاست بود که همراه و در هم تنیده با اخلاق و معنویت باشد و وجه ممیزه انقلاب و نظام ما مگر چیزی غیر از پیوند اخلاق و سیاست بود، انقلاب ما وعده توسعه، پیشرفت و شکوفایی در همه ابعاد زندگی مردمان جامعه را می داد و ادعا داشت که در این ابعاد زندگی، بعد معنوی و روحی آن هم لحاظ می شود و اتفاقا عرصه های مادی هم با معنویت و اخلاق سامان پیدا می کند. دیگران قبل از ما و بهتر از ما به توسعه رسیده بودند ولی ما بر آنها خرده می گرفتیم که در رسیدن به این توسعه اخلاق را وانهاده اند و سیاست و جامعه بی اخلاق را نکوهش می کردیم و نوید نظام سیاسی را می دادیم که بر پایه اخلاق شکل گرفته است.
آیا اکنون می توانیم ادعا کنیم که به این هدف و آرمان بزرگ نائل گشته ایم.
آیا سیاست ما به انواع نیرنگ و فریب ها، بی صداقتی ها، بی مسوولیتی ها، تهمت ها و افتراها ریاکاری ها و قدرت طلبی ها آغشته نشده است.
زمانی ادعا می کردیم که اگر دنبال قدرت هستیم برای بسط ارزش های انسانی و اخلاقی است. اکنون هم البته همان ادعا را داریم اما در راه رسیدن به قدرت از هیچ بی تقوایی حذر نمی کنیم.
ماکیاولی بنیانگذار سیاست نوین غرب به سیاستمداران این نسخه را تجویز کرد که می توانند اخلاق را نادیده بگیرند و دروغ بگویند و از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف بهره بجویند. اما توجه داشته باشیم که هدفی که ماکیاولی برای سیاستمداران ترسیم می کرد وحدت و اقتدار ملی و استواری حکومت بود.
ما وعده کردیم که ما وحدت و اقتدار و منافع ملی را همراه با اخلاق، صداقت، پاکی و راستی تحقق خواهیم بخشید و عده ای که دلهای بسیار را جذب خود کرد و همگان احساس کردند که اتفاق بزرگی در حال وقوع است.
اما اکنون سیاستمداران ما دروغ می گویند تهمت می زنند آبرو می ریزند، هیچ مسوولیتی نمی پذیرند اما هیچ کدام از اینها را در راه کسب منافع ملی مرتکب نمی شوند بلکه در جهت منافع شخصی و گروهی خود اخلاق را زیر پا می گذارند.
می گوییم چون هدف ما بر پاساختن عدالت و اصلاح امور انسانهاست و این هدف مقدسی است پس برای رسیدن به این هدف والا می توانیم آبروی مخالفان خود را بریزیم به آنان تهمت بزنیم و دروغ ببندیم. ما چون هدفمان اصلاح کشور و آبادانی ملت است به رای مردم هم نیاز داریم می توانیم وعده های دروغین بدهیم. چون پیشرفت کشور و بسط ارزش های اخلاقی به تداوم قدرت ما بستگی دارد پس ما حق داریم که مسوولیت برخی عملکردهای خودمان را نپذیریم و آنها را به دیگران نسبت دهیم.
در واقع چون هدف ما مقدس است وسیله آن هم هر چه باشد توجیه پذیر است. و این چیزی نیست جز بنیان اصلی تئوری ماکیاولی، بنده در رابطه اخلاق و سیاست بحث فلسفی نمی کنم. به تفاوت اقتضائات و ویژگی های عرصه سیاسی با سایر عرصه ها هم واقفم می دانم که عرصه سیاسی متفاوت از سایر حوزه هاست و ویژگی ها، الزامات، نیازمندی ها و شیوه های رفتاری خاص خود را دارد. اما به هیچ عنوان، دروغ، تهمت، باند بازی و بی مسوولیتی را توجیه پذیر نمی دانم.
سیاستی که همراه با اخلاق نباشد همانی است که در عرف جامعه ما معروف است که پدر و مادر ندارد. همان سیاستی که امام راحل آن را به اهل خود وانهاد و سیاست همراه با اخلاق را بنیان گذاشت و سیاست بدون اخلاق را سیاست بازی دانست.
هنگامی که سیاستمداری وعده ای می دهد اما برای تحقق آن برنامه ای ندارد و راه عملی کردن آن را نمی داند بی اخلاقی کرده است.
سیاستمداری که امروز در یک جایگاه و مقام حرفی می زند و فردا در مقامی دیگر آن را نفی می کند. اخلاق را زیر پا گذاشته است. مدیری که مسوولیت رفتار سازمان و مجموعه خود را نمی پذیرد رفتار غیراخلاقی مرتکب شده است.
مسوولی که نصیحت ناصحان دلسوز و متخصصان حوزه عمل خود را نمی شنود رفتارش با اخلاق عجین نبوده است. این فهرست را می توان و باید ادامه داد مصادیق اخلاق در سیاست را باید عینی کرد نباید نگاه ها به حضور اخلاق در سیاست به شکل کلی و حالت فلسفی و انتزاعی طرح شود.
نویسنده : محمد باقر قالیباف
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید