پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

ماجرای وزیر سابق کشور؛ عبرت‌ها و پیامدها


ماجرای وزیر سابق کشور؛ عبرت‌ها و پیامدها
استیضاح وزیر سابق کشور با رأی قاطع نمایندگان مردم پایان یافت و کم کم از اذهان عمومی نیز خارج خواهد شد اما این ماجرا با تمام حواشی آن عبرتها و پیامدهایی هم داشت که به مصداق الخیر فی ما وقع می تواند پربرکت و ثمرآفرین باشد.
۱) متأسفانه مدرک گرایی افراطی در کشور ما، در سالهای اخیر تبعات نامناسبی هم داشته که یکی از آنها گرایش طیفی از مدیران به دریافت مدارک عالیه بدون طی کردن مدارج تحصیلی بوده است. ماجرای وزیر سابق کشور ناخواسته این فرصت را ایجاد کرد که این بحث به طور جدی به چالش کشیده شود و از این رو می توان امیدوار بود که مدرک جعلی و غیرمعتبر گرفتن و ارائه دادن از این پس با هزینه های فراوان همراه بوده و به سادگی گذشته نباشد.
۲) در سالهای گذشته با حاکم شدن برخی رویه های غیردینی در اداره دولت شاهد ظهور طیفی از مدیران بویژه در سطوح میانی بودیم که به قول یکی از ناطقان روز استیضاح، از انقلاب و ارزشها و شهدا و دین و مکتب سخن می گویند اما در رفتار مدیریتی خود اینگونه عمل نمی‌‏کنند. ظهور چنین طیفی که با ظاهرساری کار خود را به پیش می برند لطمه های فراوانی بر اعتماد مردم و بخصوص نخبگان به نظام اسلامی وارد ساخته و روحیه ریاکاری را ترویج کرده است. استیضاح وزیر سابق کشور را که به تعبیر درست یکی از طراحان یک استیضاح ایدئولوژیک بود می توان گام بلندی در به چالش کشیدن چنی طیفی دانست.
۳) در ماجرای اخیر، اتحاد و انسجام بی سابقه ای را در افکار عمومی در خصوص یک مسئله خاص شاهد بودیم. این هم نظری مردمی، رفته رفته به یک موج روانی تبدیل شد و مسئله ای به نام فشار افکار عمومی را ایجاد کرد. فشاری که خود را به اشکال مختلف از اعتراض و مراجعه به نمایندگان مردم گرفته تا انعکاس رسانه ای و حتی ساختن جوک و لطیفه نشان داد. این پدیده در بطن خود بسیار مبارک بود، قدرت افکار عمومی را به رخ کشید و ثابت کرد که افکار عمومی آتنگاه که حول پدیده ای شکل بگیرد مسئولان را به واکنش وا می دارد.
۴) بخش اصلی افکار عمومی حول این مسئله در دانشگاهها و بخصوص در میان تشکلهای دانشجویی و به تعبیر بهتر جنبش دانشجویی ایجاد شد. این ماجرا حقیقتاً اگر یک ثمره مبارک داشت آن احیای جنبش دانشجویی و بازی در نقش اصلی و حقیقی خود بود. جنبش دانشجویی که به فرموده رهبر عزیر انقلاب ذاتاً عدالتخواه است به خوبی به میدان آمد و نقش و تأثیرگذاری بالای خود را نشان داد. مطالبه گری از مسئولان ضمن پرهیز از غلطیدن به وادی سیاست زدگی و سازش کاری و در عین رعایت مصالح عالیه نظام نقشی بود که جنبش اصیل دانشجویی با هر گرایش و دیدگاهی ایفا نمود.
۵) در سالهای اخیر همواره در داخل و خارج از بی اعتمادی روزافزون مردم به نظام سخن گفته می شد و دشمنان و بدخواهان بر این نکته پای می فشردند که مردم ایران، مسئولان نظام را صادق و سالم نمی پندارند. ماجرای کردان و بازتاب گسترده آن در افکار عمومی و البته واکنشهای فراوان مردمی که با اظهار تعجب و تأسف همراه بود نشان داد که این ادعاها اگرچه در بخشهایی درست است اما در آن حد و اندازه ادعایی مطرح نیست. اگر چنین بود مردم از اثبات این ناراستی تعجب نمی کردند و سری به علامت تأسف تکان نمی دادند. اما واقعیت چیز دیگری بود. شایعات همواره فراوان بوده و هست اما مردم به چشم دیگری به نظام می نگردد و انتظار چنین زشتی هایی را ندارند. این سر تکان دادن ها در نهان خود حامل پیام مهمی است و آن اینکه شما دیگر چرا؟ مردم از نظام جمهوری اسلامی و مسئولان آن انتظار بالایی دارند و چنین زشتی هایی را بر نمی تابند. از سوی دیگر افول ارزشهای اخلاقی در جامعه از جمله آسیبهای سالهای اخیر شمرده شده است؛ مسئله ای که مرتباً در مورد آن هشدار داده می شود. اما افشای یک دروغ رسمی و بازتاب گسترده آن اثبات می کند که قبح اعمال قبیح در نزد مردم امری بدیهی است و اگرچه در صحنه عمل مشکلاتی هست اما فطرتهای پاک است و علنی شدن زشتی را در جامعه نمی پذیرد.
۶) مجلس هشتم در این ماجرا نقش تاریخی خود را ایفا کرد و دو وجه از خود نشان داد. وجه اول به ذات نهاد مجلس باز می گردد. مجلس نماد بارز دموکراسی و مردم سالاری دینی و جلوه گاه به رخ کشیدن قدرت نمایندگان مردم در برخورد با ناراستی هاست و این همان در رأس امور بودن مجلس است. نهاد مجلس می تواند در اصلاح امور و مقابله با تک صدایی و تک سلیقگی و بهره مندی از عنصر مشورت واجد برکات فراوانی باشد. اما وجه دوم مجلس به حاکمیت گفتمان اصولگرایی در آن برمی گردد. از این حیث، مجلس هشتم تفاوتهای فراوانی با مجالس قبل و حتی مجالس اصولگرای قبلی دارد و این امری است که از ابتدای تشکیل مجلس رخ نمود. مجلس هشتم در عین آنکه اکثریت اصولگرایان را در خود جای داده است اما قرائتهای متکثر و متحولانه ای از اصولگرایی را در خود دارد. قرائتهایی که اصولگرایی را نه در شعار که در عمل به رخ می کشد. ظهور نمایندگانی که در عین اصولگرایی، حاضر به معامله بر سر اصول و اخلاقیات نیستند و بر سر ارزشها در پشت میزهای مذاکره خصوصی و لابی های پنهان کوتاه نمی آیند و مصلحتهای ساختگی را که برنمی تابند نویدبخش مجلسی خلاق، پرنشاط، کارآمد و پای بند به اصول انقلاب است. مجلس هشتم اگرچه در رأی اعتماد اولیه غفلت کرد و گزیده شد اما نشان داد که مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود.
۷) امام امت چنین نظر داشتند که کشور با یک جناح سامان نمی یابد و همه کسانی که دل در گرو آرمانهای اسلام و انقلاب دارند باید در صحنه خدمت حضور یابند. این نظری است که مقام معظم رهبری نیز بارها بر آن پای فشرده اند. امروزه باید پذیرفت که در هر دو دیدگاه اصلی اداره کشور صالحان و ناصالحانی هستند و برای اداره کشور یک جناح و فکر به تنهایی قادر به حل مشکلات نیست. در ماجرای کردان نمایندگان طیف اقلیت نیز به میدان آمدند و علیرغم توصیه های ماکیاولیستی برخی از اصحاب رسانه ای این طیف در مقابل این زشتی قدعلم کردند. این اتحادنظر در دو جناح پدیده بسیار مبارکی بود و نشان داد آنگاه که پای اصول در میان باشد می توان با تعامل به وحدت عمل رسید. به امید آنکه مجالس آینده نیر اگر با اکثریت اصلاح طلب تشکیل شد از این واقعه الگو بگیرند و همانگونه که اصولگرایان نشان دادند بر سر ارزشها اهل معامله با هم جناحی ها نیستند آنها نیز بر همین رویه عمل کنند.
۸) و اما سخنی درباره موضع دولت و رئیس جمهور؛ بی تردید رئیس جمهور محترم از استدلال افکار عمومی، نخبگان، نماینگان مجلس و حتی مشاوران و یاران خود در تغییر وزیر کشور قانع نشد و از آنچه روی داد آزرده خاطر شده است. شاید بتوان دلیل این عدم اقناع را در کلام طراح اصلی استیضاح جستجو کرد. همانگونه که دکتر مطهری در نطق خود گفت این استیضاح فکری و ایدئولوژیک بود، اما رئیس جمهور محترم همانگونه که در تبیین دلایل عدم حضور خود در مجلس تصریح کرد معتقد بود چون استیضاح ناظر به عملکرد وزیر نیست روال درستی ندارد. اختلاف اساسی از همین نکته نشأت می گیرد. رئیس جمهور محترم تنها به وجه کارکردی و مدیریتی استیضاح نظر داشت و از وجوه مبنایی و اعتقادی آن غفلت کرد. از این زاویه البته استدلال ایشان درست می نمود چرا که رئیس جمهور تنها از یک زاویه به موضوع نگاه می کرد. اما واقعیت این است که استیضاح یک چهره ایدئولوژیک داشت. به نظر می رسد رئیس جمهور محترم که انصافاً در این سه سال توان و انرژی فوق العاده ای برای اصلاح وضعیت کشور صرف کرده و البته خسته هم شده اند خواه ناخواه از برخی امور غفلت کرده اند.
در دولت نهم فرهنگ مظلوم است و توجه لازم به فرهنگ مبذول نمی شود. فرهنگ در دایره توجه اصلی دولت نیست و بدیهی است با این نگاه آنگاه که پای یک منازعه در میان باشد که بیشتر فرهنگی فکری است تا عملکردی؛ تمرکز و توجه دولت و رئیس جمهور به وجه دوم ماجرا معطوف شود. به نظر می رسد نگاه مکانیکی دولت به اداره کشور باید اصلاح شود و نگاه فرهنگی حاکم گردد. این استیضاح، استیضاح یک تفکر، یک جریان و یک فرهنگ غلط بود؛ جریانی که از قضا از دل فن سالاری ای بیرون آمد که سخت مورد انتقاد رئیس جمهور محترم است. بی تردید انتقادات جدی و اساسی دکتر احمدی نژاد به دوران سازندگی و اصلاحات، بیش از آنکه ناظر بر عملکرد آنها باشد ناظر بر دیدگاههای و برنامه های آنهاست. مگر نه این است که رئیس جمهور در جریان تدوین برنامه پنجم درصدد تدوین بر اساس دیدگاههای اسلامی است؟ مگر نه این است که در این سالها بر دیدگاهها و ایدئولوژیهای لیبرالی و سرمایه داری حاکم بر بخشی از دولتهای قبل تاخته است؟ آن انتقادها ناظر بر ایدئولوژی ها و دیدگاهها بوده است و تعجب طرفداران رئیس جمهور از اصرار ایشان در حمایت از یکی دو فرد خاص در دولت نیز از همین جا ناشی می شود. اینکه چگونه می توان از خط فکری جریانی انتقاد کرد و از متولدان فکری همان جریان حمایت کرد؟ این هم از عجایب روزگار ماست که برخی احزاب تکنوکرات و لیبرال، دروغگویی یک وزیر در جمهوری اسلامی را فاجعه می شمرند و تقبیح می کنند و دولت اصولگرا آنرا بطور کل نادیده می گیرد و فرافکنی میکند.
در هر حال ماجرای وزیر سابق کشور با همه تلخی هایش پایان یافته اما درسهایی از آن بر جای مانده که می تواند چراغ راه آینده دولت و مجلس و مردم باشد.
محسن مهاجر
منبع : پایگاه خبری دیلم