جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

انتظارات قدیمی از وزیر جدید


انتظارات قدیمی از وزیر جدید
امروز اهمیت و جایگاه تربیت نیروی انسانی بر کسی پوشیده نیست و به باور صاحب نظران محور توسعه پایدار به حساب می آید، اما از آموزش و پرورش فعلی چنین شانیت و وجاهتی انتظار نمی رود و هر چند که بزرگان ضرورت تحول در دستگاه تعلیم و تربیت را مطرح کرده و مصر به پی گیری آن می باشند.
به نظر راقم این سطور برخی مشکلات مبتلا به نظام آموزش و پرورش ما به اختصار به قرار ذیل می باشد:
۱) فقدان فلسفه مبتنی بر مبانی تئوریک بومی برخاسته از نظام ارزشی.
۲) فقدان مهندسی فرهنگی هدفمند.
۳) دوری از رسالت اصلی و پرداختن به حاشیه ها و جوانب فرعی.
۴) عدم مشارکت پذیری و تعامل با عقبه فرهنگی و ناتوانی در بکارگیری انبوه نیروهای کارشناسی و تحصیل کرده.
۵) عدم توفیق در مشارکت پذیر کردن آحاد جامعه و نهادهای موجود.
۶) اقتصادزدگی و سیاست زدگی و انزوای مقوله فرهنگ و تعلیم و تربیت در باور و عمل نهادهای حکومتی و مردمی.
۷) گسست و فاصله ژرف بین نیروهای صف و ستاد.
۸) شکسته شدن هیمنه و اقتدار معلم.
۹) تنزل پایگاه اجتماعی معلم متاثر از شاخصه های مادی.
۱۰) راه یابی سخت نخبگان به آموزش و پرورش و رویارویی این دستگاه با پدیده فرار نخبگان.
۱۱) مهجوریت و مظلومیت آن در عرصه رسانه.
۱۲) حجیم و گسترده بودن آن.
۱۳) نگاه صرفا مصرفی به این دستگاه.
۱۴) پیر شدن ساختار مدیریتی.
۱۵) سیستم مدیریتی انقباضی و مداربسته و نبود بسترهای لازم برای مدیریت های خلاق.
۱۶) تمرکز شدید.
۱۷) خلا تفکر اقتصادی مطلوب در سیستم.
اصولا نظام آموزشی غیرهدفمند و به دور از فلسفه مبتنی بر نظام ارزشی جامعه قادر به ترسیم نقشه راه و مهندسی فرهنگی که انتظار از آن تبدیل به کشور اول در سطح منطقه مبتنی بر چشم انداز بیست ساله غیرممکن خواهد بود.
آمدن و رفتن دولت ها و گرفتاری در وادی سلایق شخصی مدیریتی و تن دادن به آزمون و خطا از آسیب ها و چالش های فراروی نظام آموزشی می باشد به نظر برای مصون ماندن از این آسیب باید جایگاه آموزش و پرورش، فراسیاسی و مبتنی بر اصول ثابت و محکمی باشد. آموزش و پرورش آن قدر به حاشیه های سرگرم کننده از قبیل تجهیز مدرسه، معیشت و مسکن معلم و... گرفتار است که از پرداختن به موضوع اصلی که فرایند تعلیم و تربیت است دور مانده و از طرفی گستردگی و حجم زیاد آن به غایت آن را فشل و تنبل کرده و قادر به جست و خیز و چابکی نیست این ساختار حجیم شدیدا نیازمند کوچک سازی و زدودن شاخ و برگ ها و واگذاری آن به دیگر سازمان ها و حتی بخش های مردمی دارد. به عنوان مثال برای نوسازی و تجهیز مدارس هیچ ضرورتی احساس نمی شود که مستقیما زیرنظر خود آموزش و پرورش باشد یا سازمان پژوهش و تالیف کتب درسی می تواند واحدی کاملا مستقل باشد.
حضور بیش از ۶۰۰۰ نیروی ستادی بعضا غیرمتخصص و غیرکارآمد، نیازمند ساماندهی و تعدیل می باشد و خود این نیازمند مدیران قدرتمند و ریسک پذیر است که این انقلاب اداری را قادر به انجام باشند.
از چالش های فراروی دستگاه آموزش و پرورش، عدم توفیق در مشارکت پذیری و تعامل با بیش از یک میلیون نیروی کارشناس و تحصیل کرده و عدم توانایی در استفاده بهینه از آن می باشد و در واقع یک پارادوکس، فراروی این دستگاه عریض و طویل است و آن اینکه یا نیروهای موجود به معنای واقعی کارشناس نیستند یا مجموعه فرماندهی ستادی از گذشته تا به امروز قادر به مهار و استفاده مطلوب و بهینه از آن در فرآیند توسعه نبوده است.
پربیراه نیست که سیاست زدگی و اقتصادزدگی مانند چرخ دنده هایی، به خرد کردن استخوان های فرهنگ مشغولند و در واقع همه واقف و معترفند که فرهنگ از مهجوریت و مظلومیت مضاعفی رنج برده و می برد.
در سال های پس از پیروزی انقلاب متأسفانه علی رغم مشی انقلاب که مبتنی بر شاخص های فرهنگی بود بی توجهی به این مقوله آنقدر پیش رفته که سبب تغییر ذائقه جامعه شده و درواقع کارهایی از جنس فرهنگی، کم سودترین و یا حتی زیان بارترین کارها به حساب می آید و این وضعیت منجر به خلأ تفکر اقتصادی و عدم بروز خلاقیت های اقتصادی در حوزه تعلیم و تربیت شده است. خود این عامل و عواملی از قبیل افراط در حمایت یک طرفه از دانش آموزان بدون درنظر گرفتن ظرفیت های فرهنگی و اجتماعی، باعث شکسته شدن هیمنه و اقتدار معلمی و در نهایت تنزل غیرمستقیم پایگاه اجتماعی او شده و در واقع ما مرحله گذار از جامعه بسته به جامعه باز را خیلی پرهزینه و بعضاً ناموفق پشت سر گذاشتیم و این رویکرد تحقیری و تضعیف آمیز فرهنگی و اقتصادی سبب دشوار شدن راهیابی به آموزش وپرورش نخبگان و بعضاً رویارویی این دستگاه با مقوله فرار نخبگان بوده است.
البته این نگاه تبعیض آمیز برخی که حوزه رسانه ها هم از این کم لطفی بی نصیب نبوده است. گاه به واحدهای جامعه تسری یافته نگاهی سرانگشتی به پهنه رسانه ها، خود گواه صادقی بر این مدعی می باشد چرا که سهم فرهنگ و خاصه تعلیم و تربیت در این عرصه سهمی بسیار ناچیز و قلیل است و بعضاً مقدار زیادی از این سهم نیز پرداختن صرف به ظواهر و سطوح بیرونی می باشد و حتی به جرأت می توان گفت که امروز هیچ رسانه ای به شکل تخصصی میدان دار مقوله تعلیم و تربیت نیست و مقوله تعلیم و تربیت در حوزه رسانه ها، طفیلی اهالی سیاست است.
از چالش های جدی فراروی ساختار آموزش وپرورش، سیستم انقباضی و مدار بسته و نبود بسترهای لازم برای مدیریت های خلاق می باشد، تمرکز شدید از بیماری های مهلک این نظام می باشد و مدیریت های غیرستادی، خاصه مدیریت های مناطق و به خصوص مدارس در واقع گردانندگان و ارجاع دهندگان صرف بخشنامه ها و آیین نامه هایی هستند که خود حتی قادر به اضافه کردن یک سطر به آن نیستند و به نظر این عیب بسیار فاحشی در مدیریت های فرهنگی است و شاخصه مدیریت های فرهنگی مبسوط الید و فعال مایشاء بودن متناسب با شرایط اقلیمی- قومی- مذهبی و پارامترهای متنوع دیگر است. گویا همه باور کرده اند که آموزش وپرورش مصرف کننده صرف است درصورتی که می توان از نیروی کارشناسی تحصیل کرده متناسب با رشته تدریس هم، سفارش های پژوهشی متقبل شد و هم کارگاه ها و بنگاه های اقتصادی ایجاد کرده یا از فضای مدارس که بعضاً در موقعیت های ممتاز شهری قرار دارند کارهای تجاری و اقتصادی انجام داد. یا اینکه با تصویب لایحه ای پیشنهادی تمامی سازمان ها و دانشگاه ها را مکلف کرد درصدی از درآمد خود رابه حساب آموزش وپرورش واریز کنند.
امروز نگاه ها متوجه تغییر صورت گرفته در مدیریت آموزش وپرورش شده و بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران به این تغییر خوش بینند. چراکه بر این باورند که دکتر علی احمدی فردی با تحصیلات آکادمیک در سطح عالی، دارای تفکر سیستمی، عمل گرا و تحول خواه است که البته نگاهی به عملکرد او مبین همین واقعیت است. مجموعه تجربه های اندوخته شده و عملکرد قابل دفاع و خدمت صادقانه به حوزه فرهنگ و اندیشه، قدرت بالای ریسک پذیری که این شاخصه ضرورتی انکارناپذیر برای مدیریت ارشد چنین دستگاه هایی می باشد. از طرفی دکترای مدیریت تولید او این امیدواری را ایجاد می کند که بتواند تفکر اقتصادی متناسب به مقوله تعلیم و تربیت داشته و راه چاره ای با هم اندیشی جامعه فرهنگیان برای خودکفایی اقتصادی آموزش وپرورش بیندیشد.
عضویت علی احمدی در شورای عالی اداری، ارتباط نزدیک با رئیس دولت و تعامل مثبت با اهل رسانه است که بسیاری از صاحب نظران در مجلس و جامعه را نسبت به آغاز و سرانجام تحولات در آموزش و پرورش خوش بین کرده است.
علیرضا کاظمی
منبع : روزنامه کیهان