دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


خانواده دود نشود


خانواده دود نشود
بوسه بر سیگار می زند. دیگر نگاه های خانم خانه در زمان روشن كردن سیگار برایش عادی شده، اما مدتی است كه یك نفر دیگر به اعضای خانواده اضافه شده است. «یاشار» كوچولو تنها چند ماه است كه به دنیا آمده، اما با وجود سن كم، زمانی كه پدر سیگاری روشن می كند با كنجكاوی دودهایی كه از دهان او خارج و ناپدید می شود را دنبال می كند.
شاید پدر نمی داند كه دود سیگار چقدر برای پسر تازه به دنیا آمده اش ضرر دارد. شاید پدر نمی داند كه حتی پس از تمام شدن یك نخ سیگار، اثرات آن تا ۴ ساعت پس از مصرف در فضا می ماند و در این مدت مواد سمی سیگار از دستگاه تنفسی پدر خارج می شود.
كاش پدر پس از بوسه های پی درپی بر لبان سیگار، «یاشار كوچولو» را نمی بوسید. مادر نیز از جر و بحث هایی كه درباره سیگار در اول زندگی مشتركشان انجام می داد خسته شده و تنها با نفرت به پاكت های سیگار نگاه می كند. او نمی تواندكاری انجام دهد.
بد، بد است؟ یاشار دیگر بزرگ تر شده. او حالا ۳ ساله است. او دیگر از پدرش كمی می ترسد چرا كه دیروز وقتی می خواست به پاكت سیگار پدر دست بزند به او نهیب زده شد كه این كار بد است. حتی به او اجازه ندادند كه برای رفع كنجكاوی به یك نخ از سیگار دست بزند. پس این كار بد است اما اگر حتی دست زدن به سیگار بد است چرا آن را دود می كنند؟ شاید یاشار كوچك است و وقتی كه بزرگ تر شد می تواند سیگار بكشد.
پدر هنوز جوان است اما مدتی است كه سرفه می كند. شاید او نمی داند كه سیگار سرطان های لب، حفره دهان، حلق، حنجره، مری، لوزالمعده، ریه، نای و نایژه، مثانه، كلیه و دیگر اعضای دستگاه ادراری را به همراه می آورد. شاید او نمی داند كه بیماری های رماتیسم قلبی، فشار خون بالا، بیماری های كم خونی عضله قلب و بیماری های عروق مغزی، از دل همین سیگار بیرون می آید.
شاید پدر نمی داند كه سیگار، بیماری های تنفسی مانند ذات الریه و آنفلوآنزا، برونشیت و آمفیزم، آسم و انسداد مزمن مجاری تنفسی به همراه دارد.
مهم تر از همه شاید پدر نمی داند كه سیگار می تواند بیماری های اطفال و مشكل سندرم نارسایی تنفسی، اختلالات تنفسی نوزادی و مرگ ناگهانی كودكان را به ارمغان آورد. پدر همچنان سرفه می كند. یعنی كدام یك از این بیماری ها می تواند گریبانگیر پدر شده باشد؟
كاش پدر دیگر در خانه سیگار نكشد، چون احتمال دارد یاشار كوچولوی كنجكاو هم تا مدتی دیگر سرفه كند.
یاشار كوچولو دیگر كوچولو نیست. او برای خودش مردی شده و حالا به كلاس اول ابتدایی می رود. او از این به بعد می تواند خواندن و نوشتن را یاد بگیرد. یاشار می تواند خوب و بد را بفهمد و به همین دلیل به سیگار نزدیك نمی شود. او حتی می ترسد در این باره از مادر سؤال كند.
این خیلی طبیعی است كه پدر برای یاشار یك الگو باشد. از همان كوچكی، یاشار فهمیده كه پدر همه چیز را می داند و می فهمد پس او باید الگوی خوبی باشد. شاید باز هم برای دست زدن به سیگار كوچك باشد. یاشار خیلی باهوش است و فكری به نظرش می رسد. او در خفا كاغذی را لوله می كند و آتش می زند. سرفه های پی درپی یاشار را مادر می شنود...
پدر همچنان سرفه می كند. دكتر به او گفته سیگار برای او سم است و اگر می خواهد زودتر از این دنیا برود سیگار بكشد. مادر چشم هایش یك كاسه خون شده است و او هم مدتی است كه سرفه می كند.
چرا مادر سرفه می كند؟ مگر مادر هم...
نه، نه، نه... مادر همیشه به سیگار و پدر اخم می كند. پس برای مادر چه اتفاقی افتاده است؟
شاید پدر زمانی كه سیگار می كشید نمی دانست كه وقتی در محیط بسته ای سیگار می كشد زندگی مخربی را برای همسر و فرزند خود تدارك می بیند.
شاید او نمی دانست افرادی كه در معرض دود سیگار قرار دارند به عنوان سیگاری دوم در مقایسه با فرد سیگاری در معرض صدمات و آسیب های بیشتری قرار دارند.
یعنی مادر هم به خاطر سیگار پدر سرفه می كند؟ مدتی است كه دودهای سیگار پدر را یاشار و مادر ندیده اند. شاید پدر پس از این كه دكتر گفته سیگار كشیدن، او را به مرگ نزدیك تر می كند ترسیده.
اما شاید پدر نمی خواهد زنده بماند چون سیگار را در كوچه و پارك می كشد.
یاشار واقعاً بزرگ شده، او حالا اول دبیرستان است و بدون واهمه با دوستانش سیگار می كشد. البته یاشار جلوی پدر ومادر این كار را نمی كند چون نمی خواهد باز هم اشك های مادر را ببیند.
یاشار می داند كه سیگار چه مضراتی دارد. او در كتاب ها و مجلات خوانده است كه مصرف سیگار در هر ۸ ثانیه یك نفر را در جهان می كشد.
او می داند كه مصرف دخانیات سبب مرگ ۴ میلیون نفر در سال و ۱۰ هزار نفر در روز می شود.
او می داند كه سیگار در ایران هر ۱۵۰ ثانیه یك نفر را می كشد.
یاشار می داند كه نیكوتین سیگار بشدت اعتیاد آور است و مرگ ناشی از مصرف دخانیات بیش از بیماری های خطرناك و حوادث رانندگی است.
او می داند كه هزینه مصرف سیگار در ایران بالغ بر ۳ میلیارد تومان در روز است.
پدر یاشار برای درمان بیماری ناشی از كشیدن سیگار پول هنگفتی پرداخت می كند به همین علت یاشار می داند كه هزینه های درمانی برای معالجه عوارض ناشی از مصرف سیگار سر سام آور است. او همه مضرات سیگار را می داند. با این وجود یاشار با دوستانش سیگار می كشد. چرا كه دوستانش به او گفته اند این ضررها برای كسی است كه معتاد سیگار است و هر روز ۲ بسته می كشد. ما كه تفننی می كشیم.
وانگهی پدر یاشار یك سیگاری است. اگر سیگار خیلی بد بود او هم نمی كشید.
یاشار عصبی شده است. مادر زمانی كه می خواست به بهانه تحویل شدن سال نو او را ببوسد بوی سیگار را از دهان یاشار شنید. یاشار فهمید كه مادر بو می كشد و یك جوری نگاه می كند. مادر چیزی نگفت و تنها گریه كرد. اشك مادر وقتی كه تنها چند دقیقه از سال نوگذشته انسان را عصبی می كند. پدر هنوز سرفه می كند اما از وقتی كه قانون جامع كنترل و مبارزه با دخانیات در ایران تصویب شده كمتر وقت می كند كه سیگار بكشد.
به غیر از خانه، كشیدن سیگار در مترو، محل كار و مكان های عمومی ممنوع است و پدر یاشار نمی تواند تمام طول روز در پارك باشد و خیابان گردی كند، به همین علت تعداد سیگارهای او كم و كم تر شده است. اما یاشار...
او می تواند چندین ساعت را در خیابان و پارك باشد. یاشار برخلاف دوستانش در دانشگاه قبول شده و در حال پیدا كردن دوستان جدیدی است. انگار سیگار در دانشگاه مد است؛ برخی دانشجویان از آن استقبال می كنند. البته سیگار كشیدن در محیط دانشگاه ممنوع است. اما پارك را برای چه درست كردند؟
یاشار روانشناسی می خواند و اكنون سال سوم دانشگاه است. او حالا می داند كه چرا زمانی كه تنها ۵ سال داشت منزوی شده بود و از پدر می ترسید.
او حالا می داند كه رفتارهای دوگانه پدر و كشیدن سیگار و نهی آن چه اثر بدی روی او گذاشته است. او حالا می داند كه چرا هر روز مادر عصبی تر از گذشته می شد و فضای خانه سرد بود.
یاشار حالا می داند كه چرا آن روز كاغذی را آتش زده و روشن كرده و مادر سیلی محكمی به او زده بود.
یاشار حالا می داند كه چرا زمانی كه نخستین سیگار را آتش زده بود با حرص و ولع آن را می كشید و با وجود قرمز شدن چشم ها و سرفه های متعدد از كشیدن آن دست بر نداشته است.
یاشار حالا می فهمد كه چرا سیگار به غیر از مضرات جسمی، دارای ضررهای روحی فراوانی است. یاشار می داند كه وقتی سیگار می كشد دیگر تفننی در كار نیست. او اگر سیگار نكشد انگار چیزی را گم كرده است و با كشیدن یك نخ لعنتی آرام می گیرد.
یاشار می خواهد وقتی كه ازدواج كرد هیچ وقت همسرش از سیگاری بودن او مطلع نشود.
یاشار می خواهد سیگار را پنهان كند. می خواهد هرگز مقابل پسرش سیگار نكشد.
یاشار می داند كه آنها سرانجام به سیگاری بودن اش پی می برند و باز هم زندگی اش مانند پدر و مادر، كوفتش می شود.
او باز هم عصبی شده و سیگاری بر لب می گذارد. فندك را نزدیك سیگار می گیرد اما...
آن را روشن نمی كند و داخل سطل زباله پرتاب می كند.
محسن جندقی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید