چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا
بررسی علل افول جریانهای دانشجویی دگر اندیش
اجماع ناظران عرصه سیاسی کشور بر آن است که تنور فعالیتهای جریانهای دانشجویی دگراندیش از ابتدای دهه ۸۰ رو به سردی گذارده و سال به سال شدت افول آن رو به تزاید بوده است.
فعالان دانشجویی دهه ۸۰ با گستره فراخ دامنه ای از مسائل و چالشها روبرو بوده اند و تاثیر چنین فضایی در توان بسیج کنندگی، تحول آفرینی، موج سازی و همچنین اثرگذاری آنها بروز یافته است.
در این بین پرسشی اساسی مطرح است و آن اینکه پدید آمدن چنین شرایطی معلول کدام علتها ست؟
در این مجال اندک فرازهایی از عوامل اثرگذار بر پیدایش فضای کنونی جنبش دانشجوی را از نظر میگذرانیم:
۱) بهره کشی احزاب اصلاح طلب:
کمتر فعال دانشجویی پرسابقه ای وجود دارد که بر استفاده ابزاری احزاب اصلاح طلب از جریانهای دانشجویی در طول دوران دولتهای هفتم و هشتم تصریح و اعتراف نداشته باشد.
عمده پتانسیل جنبش دانشجویی کشور در دوران هشت ساله حکومت اصلاح طلبان مصروف امیال و مطامع احزاب فرصت طلب شده و دست آخر نیز جز هزینههای قضایی و انضباطی و بی مهریهای اصلاح طلبان نصیبی برای دانشجویان حاصل نشده است.
حقیقت آن است که بخش عمده ای از سرخوردگیهای جریان دانشجویی و سیاست زدگی آنها مرهون فرصت طلبیها و کامجوییهای سیاست ورزان حرفه ای و بهره وریهای موسمی و منقطع آنها از دانشجویان است.
۲) فقر تئوریک جریان دانشجویی:
خالی بودن انبان جنبش دانشجویی کشور از مبانی معرفتی و فقر گفتمانی ناشی از آن، از دیگر متغیرهای موثر در ساختار بیمار کنونی جنبش دانشجویی است.
فقدان تحلیل جامع و صحیح از شرایط سیاسی و دانشگاهی نیز خاستگاهی جز فقر تئوریک جنبش و نبود شاخصههای بصیرت بخش در فعالان جریان دانشجویی ندارد.
بسیاری از خطاهای استراتژیک و کجرویهای بنیادین جریانهای دانشجویی دگراندیش در سالهای گذشته از این عامل نشات گرفته و تداوم آن نیز به همین دلیل است؛ از این رو علل اشتباهات راهبردی جنبش دانشجویی را باید در فقر تئوریک آن جستجو کرد.
۳) پیوند با جریان روشنفکری سکولار:
از آن زمان که نفوذ دگراندیشان سکولار در انجمنهای اسلامی رو به تزاید گذاشت، امکان پیش بینی افق تاریک کنونی این تشکلها میسر بود.
در هم تنیدگی روزافزون این بخش از تشکلهای دانشجویی با روشنفکرمآبان دین ستیز منجر به استحاله گفتمانی جنبش دانشجویی و خروج از پارادایم اسلام خواهی و استعمارستیزی و ورود به فضای جدید غربگرا شد.
در چنین فضایی دموکراسی خواهی، ستیز برای احقاق حقوق بشر، آزادی طلبی و ... اولویتهای مطالبات جنبش دانشجویی شده و عرصه برای آموزههای ناب اسلامی بسیار تنگ شد؛ این سیر گژاندیشانه تا بدانجایی پیش رفت که موجبات نفی عقبه اعتقادی و اتخاذ عملکرد متعارض با مبانی فکری و مرامنامه ای این بخش از جریانهای دانشجویی را باعث شد.
از دیگر سو فرو غلتیدن در انتزاعات روشنفکرنمایانه، تباین شفافی را با مطالبات حقیقی مردم و جامعه دانشگاهی بوجود آورده و در نهایت فاصله ای رو به افزایش میان سیر جریان دانشجویی دگراندیش و تودههای اجتماعی بوجود آورد.
۴)اپوزیسیون زدگی و پادویی گروهکها: فرو غلتیدن در دام همیشه گسترده گروهکهای اپوزیسیون، گام خطای دیگری بود که جریانهای سکولار دانشجویی مرتکب آن شدند.
انجمنهای اسلامی دانشجویان که روزگاری مرزبندی مشخصی با گروههای ملی – مذهبی و مخالفان جمهوری اسلامی داشتند، در اواسط دهه ۸۰ ضمن پیوند با این جریانهای فرسوده و به حاشیه رفته، دانه چین دام آنها شدند.
این رویداد، نقطه عطفی را در حیات جنبش دانشجویی رقم زد؛ چرا که ایجاد چنین ائتلافی شلیک تیر خلاص به تمامی مبارزات و اعتقادات گذشته بخش عظیمی از جنبش دانشجویی کشور بود.
این اقدام، مرزبندی میان توده دانشجویان و فعالان تشکلهای دانشجویی دگراندیش را بیشتر از گذشته افزایش داده و گرد فرسودگی و بی تاثیری را بیش از پیش بر جنبش دانشجویی ریخت؛ دقیقاً از همین جایگاه بود که جنبش دانشجویی با اتخاذ ادبیات اپوزیسیونی به فضای تعارض با نظام سیاسی پای گذارد.
۵) عملگرایی و افراط گری:
فقدان عقبه تئوریک، پادویی احزاب سیاسی، هزینههای آموزشی و قضایی ناشی از تحرکات غیرقانونی، پیوند با روشنفکران سکولار و تخریب پشتوانه اعقتادی و ورود به جرگه مخالفان نظام اسلامی در زمره عواملی بودند که نوعی سوق یافتگی به سمت عملگرایی منهای علم اندوزی را برای جنبش دانشجویی رقم زدند.
در این میان، از دست رفتن جایگاه اجتماعی و تزلزل شدید حمایتهای دانشجویی نوعی خودپریشانی یا آنومی اجتماعی را برای این جریانها بوجود آورد؛ نتیجه این واگرایی و بحران منزلت، اتخاذ رویکردی جدید و خودویرانگر برای جنبش دانشجویی بود که قواعد اجتماعی آن را «رادیکالیسم کور» نام نهاده بودم.
هیجان محوری منهای عقلانیت و افراط گری بدون تدبیر باعث فرو غلتیدن این جریان در مرداب نیستی و تنزل پایگاه اجتماعی آنان شد.
۶) معنویت گریزی:
از آنجا که فعالان این جریان تفکرات خود را بر پایههای متزلزل افکار لیبرالیستی و ملحدانه مغرب زمین بنا نهاده بودند، به ایدئولوژی ستیزی و معنویت گریزی روی آورده و ردای مقابله با آموزههای اسلامی را به تن کردند.
فراموشی تجربه گرانقیمت تاریخی گروههای موسوم به چپ که «خدا فراموشی» آنها اصلی ترین عامل شکست جنبش چندین ساله آنان شده بود، تکرار این هزینه گزاف را برای جریانهای نوظهور دانشجویی نیز باعث شد.
علاوه بر اینکه جنبش دانشجویی که خود را آوانگارد جنبشهای اجتماعی مینامید و داعیه پیشتازی در طرح مطالبات را داشت، فراموش کرده بود که تودههای مردمی، اصلی ترین دغدغه خویش را در اسلام خواهی خلاصه کرده و هرگز جریانهای جدا از دین را در جایگاه طلایه داران فتوحات خویش نپذیرفته اند.
محمد عبداللهی
منبع : شبکه خبر دانشجو
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا مجلس مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی دولت سیزدهم خلیج فارس دولت لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
روز معلم سلامت حج تمتع تهران هواشناسی قوه قضاییه شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش دستگیری فضای مجازی شورای شهر تهران
بانک مرکزی دلار ارز خودرو قیمت دلار قیمت طلا ایران خودرو قیمت خودرو سایپا مالیات بازار خودرو تورم
سریال تلویزیون سینمای ایران سینما نون خ موسیقی تئاتر کتاب فیلم دفاع مقدس رسانه ملی
اسرائیل جنگ غزه رژیم صهیونیستی غزه فلسطین نوار غزه حماس عربستان یمن نتانیاهو ترکیه افغانستان
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان بایرن مونیخ تراکتور باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا اینستاگرام اپل فناوری همراه اول آیفون گوگل
داروخانه مسمومیت دیابت قهوه کاهش وزن بارداری خواب سلامت روان آلزایمر