چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آسیب شناسی جریان حزب الله در دانشگاه های کشور


آسیب شناسی جریان حزب الله در دانشگاه های کشور
سخن گفتن در باب جنبش دانشجویی، مجالی بس بیشتر از آنچه از گفته اند و شنیده ایم می طلبد؛ چه رسد به بضاعت اندک و همت کوتاه ما! گرچه در شماره های پیشین نیز بارها بدان پرداخته بودیم و سخنها رفته بود ولی تغییر گفتمان دولت، نسبت جنبش دانشجویی حزب الله با دولت را تغییر داد و لزوم بازنگری رابطه میان آندو را برجسته نمود.
مهمتر آنکه با گذار از دوران تثبیت جمهوری اسلامی و استقرار «نظام اسلامی» و همچنین ناکامی گفتمانهای سازندگی و اصلاحات در برآوردن انتظارات مردم از تحقق اهداف انقلاب، اکنون و با طرح مسئله تشکیل «دولت اسلامی» و نیز در آستانه مرحله «تمدن سازی اسلامی»، اهمیت بازنگری در همه شئون بیش از پیش لازم می نمود.
وظیفه خطیر جنبش دانشجویی به عنوان آرمانگرا و پیشرو ترین بدنه جلوبرنده جامعه در این مسیر بر کسی پوشیده نیست. لزوم تغییر اهداف و کارکردهای این جنبش در این مقطع تاریخی و نقش پر رنگ آن در آینده بشریت، تمدن سازی اسلامی و تعجیل امر فرج، ما را بر آن داشت تا نگاهی دوباره به این «ج ب ه ه» بیاندازیم. مهمترین آفتی که دیدیم این بود که این «ج ب ه ه»، جبهه نیست! پراکنده ایم و هرکس اولویتی تعریف کرده، جایی را هدف قرار داده و در جهتی شمشیر می زند...
برای شناخت آسیبها با تعداد کثیری از نخبگان این «ج ب ه ه» اعم از اساتید، دانشجویان، فارغ التحصیلان، مسئولین بسیج، جنبش عدالتخواه دانشجویی، جامعه اسلامی، مجمع حزب الله و دیگر تشکلها و افراد این «ج ب ه ه» تماس گرفتیم و نظر آنها را جویا شدیم. آنچه پیش رو است گزیده ای از مطالب دوستان است.
چند مورد نیز در قالب مقالات نگنجید و دوستان شفاهی یا کتبی گفته اند و یا به ذهن قاصر ما رسیده است. آنها را تیتروار در زیر اشاره می کنیم؛ گرچه هرکدام، مثنوی است هزار من! لازم به ذکر نمی نماید که نظرات دوستان این «ج ب ه ه» لزوما منعکس کننده آراء نشریه حیات و دست اندرکاران آن نمی باشد.
- همت نداریم. اکتفا می کنیم به دو سخن بزرگ : امام علی(ع) می فرمایند: کم همتی فضیلت تو را تباه می کند. امام خمینی(ره) نیز در این باره می فرمایند: عامل بیچارگی بشر نه جهالت، که تنبلی است.
- یکسو و هماهنگ نیستیم. شاید علت آن را باید در تک بعدی بودن هرکدام از افراد و تشکل های این «ج ب ه ه»جستجو نمود. هرکدام فقط به قسمتی از این شبکه عظیم معرفتی متمسک شده اند و همان را عین حقیقت می دانند.
- آگاهی هامان کم است. حرکات ناپخته و تصمیمات و تفکرات بعضا سطحی، نشان از عمق کم معرفتی نگاه ما دارد.
- اعتماد به نفس منفی داریم. به ما از درون و برون القا شده است که نمی توانیم. به توانایی های خودمان واقف نیستیم و قدرت عظیم جبهه را نمی دانیم!
- خلاقیت نداریم. قالبهامان اغلب کهنه اند و کلیشه شده ایم. ابتکار و نوآوری باید سرلوحه کارها قرار گیرد و در محتوا و قالب بازنگری صورت گیرد.
- نفوذ نداریم. تصمیماتی که در سطوح بالای این «ج ب ه ه» گرفته می شود در سطح دانشگاهها، تشکیلات، شهرستانها و قسمتهای مختلف پیگیری و اجرا نمی شود.
- چابک نیستیم. چون اغلب تشکیلات این «ج ب ه ه» دولتی یا نیمه دولتی هستند، از چابکی زیادی برخوردار نیستند و حال آنکه لازمه جوانی و دانشجو بودن، آرمانگرایی و حرکت با شتاب است.
- رسانه نداریم. اغلب کارهایی هم که در گوشه و کنار این «ج ب ه ه» می شود تریبون ندارد و مطرح نمی شود تا دیگران نیز از آن اطلاع یابند. وجه اطلاع رسانی ما خیلی کم است.
- جریان ساز نیستیم. هر چند صباحی یک مسئله مطرح می شود و گاهی نیز تا حدودی پیگیری می گردد، اما قدرت تبدیل شدن به گفتمان ندارد. ما متاسفانه نمی توانیم یک دغدغه را تا آن حد توسیع دهیم که تبدیل به جریان شود و در همه عرصه های جامعه مطرح گردد.
- فضای کلی جامعه رخوت دارد. این مشکل، تنها مشکل این «ج ب ه ه» نیست؛ بلکه متاثر از فضای کلی جامعه است.- ریزش نیرو زیاد است. زیادند افرادی که در تشکلهای ما عضو هستند و در سالهای پایانی تحصیل از مجموعه جدا می شوند. گاهی حتی به مجموعه های با تفکر متضاد نیز می پیوندند.
- نتیجه محوریم نه تکلیف محور. باید حتما نتیجه کارمان را آنهم در کوتاه مدت ملاحظه کنیم و گر نه دلسرد می شویم و نسبت به نوع فعالیتهای فرهنگی مایوس می گردیم. حال آنکه باید انجام وظیفه سرلوحه اقدامات قرار گیرد.
- نقد نمی کنیم. خیلی از امور را در نظر خود مقدس جلوه داده ایم یا داده اند و خط قرمزهایی را بیهوده ترسیم نموده ایم که از نقد درون گفتمانی هم ابا داریم. فضا باید بازتر گردد تا بازخورد سیستم به جلو رفتن آن کمک نماید.
- فضای درونی بسته است. خیلی افرادی را که حتی در تشکلهای همسو هستند، تحویل نمی گیریم و خود را در یک جبهه واحد فرض نمی کنیم. به تعبیری دایره این «ج ب ه ه» در نظرمان تنگ است.
- دغدغه مند نیستیم. گاهی حتی دلمان نیز نمی سوزد. این باعث می شود تا دم از «حق خود» و «تکلیف خود» بزنیم و ایثار و مفاهیمی از این دست گم می شوند.
- زیاد مصلحت گراییم و محافظه کار. این نیز باعث می شود تا ریسک کمی داشته باشیم و ابتکارات و نوآوریها در عرصه های گوناگون فرصت شکوفا شدن نداشته باشند.
- تشکیلات نداریم. این باعث می گردد تا نیروهامان منسجم نشوند و استعدادها ناشناخته بمانند. مهمترین آفت در این قسمت، عدم ارزیابی صحیح از توان تشکیلات است و نداشتن هویت واحد نیروها.
- عزم نداریم برای حرکت. جای خود را در تاریخ نمی شناسیم و به اهمیت حضور و اقدامات خود واقف نیستیم. این باعث می شود تا عزم واقعی جهت تغییر و حرکت در ما به وجود نیاید.
- سرخورده شده ایم. شاید عملکرد بد مسئولین و منتسبین به این «ج ب ه ه» باعث گردیده تا عده ای از ما نسبت به انگیزه واقعی بالادستیها! حسن ظن نداشته باشیم و نوعی دلزده باشیم.
- جبهه و همپا نیستیم. علاوه بر اینکه اهداف مشترک نداریم، به معنای دیگری هم جبهه نیستیم و آن اینکه هرکدام از افراد و تشکلات این «ج ب ه ه» تواناییهایی بسیار متفاوت دارند و طیف بسیار گسترده ای را تشکیل داده ایم. همپا نیستیم.
- نارنجی نیستیم! نوعی استفاده از روشها و قالبهای زمخت در ما دیده می شود. استفاده از «لسان لین» حتی در نقابل فرعون هم تجویز شده است ولی ما...
- بداخلاقی های تشکیلاتی، درگیری های داخلی، اختلاف سلیقه هایی که گاهی رنگ خصومت می گیرد و اینگونه پدیده ها سرعت مجموعه را می گیرد و آسیبهای جدی به پیکره آن وارد می سازد.
- زیادی فیلسوفیم! به نوعی شعار زدگی و منبر رفتن در همه ما دیده می شود ولی عملگرایی در سطوح پایینی دنبال می شود.
- سیاست زده ام. احتیاجی به توضیح نیست!
- اخلاص نداریم و مادی می نگریم. همین مسئله، تفاوت میان این «ج ب ه ه» و دیگران است. اگر قرار شد که دل بر همین ابزار ببندیم و دست خدا را در ورای همه اسباب و علت نبینیم که ...(خلط با مبحث عقلانیت نگردد!)
- از ابزار نامربوط و غیر متجانس با اهدافمان استفاده می جوییم و حال آنکه «هدف وسیله را توجیه....»
- و ...
به نقل از سرمقاله نشریه دانشجویی حیات- ارگان بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) اردیبهشت ۸۷
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید