شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

هیچ عقل سلیمی امنیت خود را نقض نخواهد کرد


هیچ عقل سلیمی امنیت خود را نقض نخواهد کرد
تا کنون بارها از خود پرسیده ام که چرا اقدامات دانشجویان فرانسوی-اعم از سیاسی و اجتماعی- اقدام علیه امنیت ملی فرانسه محسوب نمی گردد؟ در شورشهای دانشجویی اواخر دوره ی ریاست جمهوری “ژاک شیراک “، دانشجویان فرانسوی که برای حمایت از کارگرانی که با تصویب قانون جدید کار، در مقابل کار فرمایان برای دفاع از حقوق خود، خلع سلاح می شدند، خط راه آهن ارتباطات فرانسه و آلمان را مسدود نمودند. نتیجه اینکه الغاء قانون پیشنهادی از سوی رئیس جمهور به شکل رسمی اعلام گردید و البته با هیچ یک از دانشجویان هیچ بر خوردی صورت نگرفت. پر واضح است که اقدامات مشابه در ایران منجر به فجایعی خواهد گردید.
اولین مورد تفهیم اتهام به واکنشگران احتمالی تصویب چنین قانونی در ایران اقدام “علیه امنیت ملی” است. نکته ابتدایی قابل برداشت از این تفهیم اتهام اپیدمی شده، که مبارزان اجتماعی و سیاسی فراوانی در طول تاریخ به صلیب آن مصلوب گشته اند، این است که گروه های متفاوت اجتماعی و سیاسی جامعه ایران از امنیت کشور و منافع فردی، گروهی و اجتماعی، تعریفی مشابه تعریف حکومت ندارند.
تاریخ ایران با تمام فراز و نشیب هایش، اکنون دوره ای خاص را سپری می کند. پس از تحمل مشقات فراوان و قرن ها تحت نفوذ قدرت های بیگاه قرار داشتن، و با فداکاری ها و تلاش های گروه های متفاوت سیاسی، از جمله ملی گرایان، مذهبیون و چپ ها، انقلاب ایران به پیروزی رسید و پیروزی انقلاب، ایران را از حضور انگل واره قدرت های جهان رها ساخت. اگر فارغ از حوادث و رویدادهای پس از انقلاب، که بعضا بنا به ماهیت خشن همه ی انقلاب ها، تصاویر ناخوشایندی را در آلبوم عکس تاریخ به یادگار گذاشته اند-و هنوز غم آن روزها در سینه بسیاری از فعالینی که خاطرات آن سالها را بیاد دارند، باقی مانده است و می ماند- به مهمترین دغدغه مطرح شده از سوی حکومت که آن را حفظ تمامیت ارضی و استقرار امنیت داخلی و بین المللی برای کشور -یا شاید خود- معرفی می کند، بیاندیشیم، باید این نکته را مورد توجه قرار دهیم که جز ایجاد باور “اتحاد” میان جامعه و گروه هایش با حکومت، راهی برای مقابله با قدرت های مداخله گر بیگانه نداریم. اما چه اتحادی؟ اتحاد نمایشی و فرمایشی؟ به سادگی می توان به این پرسش پاسخ منفی داد. تنها راه پایداری حکومت و ایجاد حس احترام به ساختارهای حاکم از سوی مردم و نیز حمایت جامعه از حکومت، جلب اعتماد مردم و گروه های مستقر در جامعه از سوی حکومت است و تنها راه جلب چنین اعتمادی، ایجاد و تقویت این باور است که با تامین منافع حکومت، منافع جامعه نیز تامین خواهد شد و این دو منافع جداگانه ای ندارند و تنها راه تقویت این حس و ایجاد باور به اشتراک منافع، سهیم کردن تمام گروه های فعال اجتماعی و سیاسی در بازی قدرت است.
با اندکی تامل، به سادگی می توان دریافت که علت تمامی مصائب ما، کژ اندیشی ها و بد فهمی های هیات حاکم نیست. درخت معضلات و بحران های متعدد موجود در جامعه ی ایران، بسیار کهن سال بوده و با تمام توان در عمق تاریخ این سرزمین ریشه دوانیده و آن را درنوردیده و البته علل شکل گیری این وضعیت ناخوشایند، توسط بسیاری از اندیشمندان مورد بحث واقع شده، اما این مساله موجب عزلت گزینی و خاموش ماندن ما در مقابله با بی عدالتی ها و ستمکاری ها نخواهد بود.
ما باید ساختار و حکومت را مجبور کنیم که این حقیقت محض را بپذیرد که هیچ عقل سلیمی امنیت خود را نقض نخواهد کرد. حاکمان باید باور کنند که با کنشگران (و نه واکنشگران) آگاهی روبرو هستند که برای بهبود وضعیت جامعه خود حاضرند دست به هر گونه فداکاری بزنند و البته هدف آن ها، تقویت امنیت ملی است و نه تهدید و اقدام علیه آن. کنشگران اجتماعی در ایران نباید سر به دیوار “نمی توانم” بکوبند و مسئولیت روز افزون خود را در برابر نسل های جوان امروز و آینده که با بحران های متفاوتی رو به رو بوده و خواهند بود، فراموش کنند.
تنها راه پیشگیری از سال ها به محاق رفتن تمامی آمال اجتماعی مردم ایران در اثر اتفاقاتی چون جنگ یا سرکوب های گسترده سیاسی، کنشگری فعالانه ی همین قشر از جامعه است. ما نباید آزادی خود را از حکومت گدایی کنیم. بارها و بارها بسیاری از نیروهای از خود گذشته و غیر وابسته به احزاب و دستک های سیاسی، در ادوار اخیر به وطن فروشی و نوکری امپریالیسم متهم شده اند -که حتی اگر یک نفر از این فعالین منتقد و حتی مخالف، دامان خود را از خیانت به وطن پالوده نگاه داشته باشد، اخلاقا نمی توان این اتهام را به همه قشر مبارز سیاسی و اجتماعی نسبت داد و تن زخمی و افگار شده چنین بیگناهانی را به پتک گناه نابخشودنی خیانت به کشور کوفت- من فکر می کنم ما نباید زمان خود را با تلاش برای تبرئه خویش از اتهامات واهی وابستگان سیاسی و ایدئولوژیک هیات حاکم تلف کنیم. باید حوزه عمل خود را از آنان تفکیک کنیم. کار خود را بکنیم و بگذاریم آنها نیز کار خودشان را بکنند و فراموش نکنیم تنها راه حرکت بسوی آزادی و رهایی تمرین شجاعت و استقامت در راه رسیدن به آزادیست. آزادی آدمی زمانی کامل خواهد شد که باور کند جامعه چیزی جز خود او و رفتارهایش نیست. زمان ما باید صرف تحقق اهدافمان گردد و چه در دانشگاه باشیم، چه در جامعه و چه در زندان، باید کار خود را انجام دهیم و با تقویت اخلاق مبارزه در خود، و در خاطر نگاه داشتن این حقیقت که ما هیچ دشمنی جز جهل نداریم، با آن مبارزه کنیم و تا زمانی که زنده هستیم با تمام توانمان قلب تاریکی ها را به تیر خدنگ روشنایی باورهایمان بدریم.
” من برای مبارزه با تاریکی شمشیر نمی کشم، چراغ می افروزم “
زرتشت
اسماعیل جلیل وند
منبع : پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر


همچنین مشاهده کنید