سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


بررسی بازار نرم افزار ایران


بررسی بازار نرم افزار ایران
معاون سازمان توسعه تجارت ایران از صادرات ۵۰ میلیون درلار نرم افزار در نه ماهه اول سال جاری خبر داد و مجموع درآمد سال گذشته را بالغ بر ۶۰ میلیون دلار عنوان کرد. این در حالی است که آغاز صادرات محصولات نرم افزاری از سال ۸۲ با درآمد سالانه ۲۵۰ هزار دلاری آغاز و پیش بینی می شود درآمد سالانه سال ۸۷ تا ۷۰ میلیون دلار افزایش پیدا کند. اگر وضعیت صادرات نرم افزار با همین رشد تداوم داشته باشد، بعید نیست که در سال ۸۸ بتوان به رکورد ۹۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار دست یافت. همچنین در خبرگزاری ها خبر از انعقاد بزگ ترین قرارداد نرم افازری میان ایران ومالزی به ارزش ۱۵ میلیون دلار دادند که برای خودش در صهنعت نرم افزار داخلی اتفاقی خوش یمن محسوب می شود. این موضوع بهانه ای دست مان داد تا آمادگی صنعت نرم افزار کشور برای حضور در بازارهای جهانی را بیشتر مود کاوش قرار دهیم.
● آیا رقم کنونی مناسب است؟
صادرات نرم افزار به ارزش ۷۰ میلیون دلار برای صنعت کنونی نرم افزار از یک منظر فوق العاده است، چرا که اعداد و اراقام قبلی در محدوده هزار دلار بود و اکنون در وادی میلیون دلار گام نهاده ایم و اگر شرایط بر وفق مراد باشد وارد محدوده صدها میلیون دلار خواهیم شد. هر چند اگر گذشت ها را در نظر نگیریم و به ظرفیت ها نظر داشته باشیم اگر ارزش صادرات غیر از این بود جای تعجب دارد، چرا که ظرفیت کنونی تولید نرم افزار در بهترین وضعیت چهار پنج برابر ارزش کنونی است، البته به زعم نگارنده. این را با این فرض عنوان کردم که اگر قرار باشد صنعت حدود و ثغور و ایده آل های نرم افزار همین باشد، حداکثر چهارصد پانصد میلیون دلاری را چندان دور از واقعیت عنوان نکرده ام، اما اگر همیتی صورت گیرد و شرایط داخلی کشور تغییر یابد آنگاه می توان دست یابی به ارقام چند ده میلیارد دلاری را هم چندان دور از دسترس ندانست. در ادامه در این باره صحبت می کنم.
● قبل از ایده و تولید
اگر صنعت نرم افزار شبه قاره هند می توان به صادرات حداقل ده میلیارد دلار نرم افزار دست پیدا کند و پیش بینی ۴۰ درصد افزایش را برای سال ۲۰۰۹ میلادی طبیعی بداند، جای تعجب نیست، چرا که این کشور به قدر کفایت نیروی متخصص و با تجربه در اختیار دارد. دانشگاه های هند و پاکستان از اواخر دهه نود میلادی، سیاست های آموزشی و نیازهای آتی خود را مورد بازبینی قرار دادند و شرایطی فراهم ساختند که بسیاری از نخبگان مانده از تحصیل در دانشگاه های آمریکا و کانادا و استرالیا را جذب کردند و قدری هم بر کیفیت آموزش خود افزودند تا بتوانند در آینده ای محتوم از آن بهره بگیرند. همین اتفاق را با مراکز آموزشی داخلی ایران مقایسه کنید. اگر از دانشگاه های درجه اول کشور صرف نظر کنیم که در کل کمتر از دو هزار نفر دانشجوی متخصص کامپیوتر تربیت می کنند، به تصورم شما هم موافق باشید که در دیگر مراکز آموزشی کشور نباید اتفاقی خاص را انتشار کشید. بی دلیل نیست که اغلب تحلیل گران و طراحان و برنامه نویسان صنعت نرم افزار در خارج از مراکز آموزشی معتبر تربیت می شوند و وارد این جرگه می شوند. به طور حتم برای بسیاری از خوانندگان این پرش مطرح شده است که کارایی بسیاری از همین نیروهای انسانی از فار التحصیلان دانشگاه ها بالاتر است. قبل از اینکه بدین پرسش پاسخ بگویم ترجیح می دهم قدری با آمار صحبت کنم.
● آمارهای سال ۱۹۸۰
آمارهای صنعت نرم افزار نشان می دهد که نزدیک به نیمی (۴۷ درصد) از سفارش هایی که منجر به تولید محصول نرم افزاری شده است آنچنان که باید کارآمد نبودند، هرچند کارفرما تمامی هزینه ها را پرداخت کرده است. به بیان دیگر به آنچه می خواسته دست پیدا نکرده است. نزدیک به یک سوم (۲۹ درصد) سفارش ها به نتیجه نرسیده است، اما کارفرما هزینه ها را پرداخت کرده و است و اغلب کار به محاکم حقوقی کشانده شده است. نزدیک به یک پنجم (۱۹ درصد) سفارش ها تحویل شده است، اما پس از مدت کوتاهی غیرقابل استفاده تشخیص داده شده است. همچنین حدود ۳ درصد سفارش ها پس از صرف هزینه ها بسیار و طراحی مجدد به نتیجه رسیده است و باز هم محصولی نبوده که کارفرما انتظارش داشته باشد. در این میان تنها ۱.۵ درصد سفارش ها به طرز رضایت بخشی به سرانجام رسیده است.
● آمارهای سال ۱۹۹۵ و ۲۰۰۰
به طور خلاصه این آمارها نشان می دهند که میزان موفقیت در انجام پروژه های نرم افزاری تا ۱۶ درصد افزایش داشته و آمار پروژه هایی که تعطیل شد تا ۳۱ درصد کاهش داشته است. البته کارفرما و پیمانکارها در ۵۳ درصد پروژه ها همچنان با یکدیگر چالش دارند تا کار به سرانجام برسد. در سال ۲۰۰۰ سهم پروژه های موفق تا ۲۸ درصد رشد نشان داده است و سهم پروژه هایی متوقف شده نیز تا ۲۳ درصد کاهش داشته است. البته سهم پروژه های چالش برانگیز هم تا ۴۹ درصد کاهش داشته است که در قیاس با ۵۳ درصد پنج سال پیش از تغییر شرفی محسوب نمی شود.
● مشکلی به نام آموزش و ارزشیابی
به طور حتم اتفاقی چیزی در این میانه روی داده است که سهم پروژه های موفق را از هیچ درصد به ۲۸ درصد در طی دو دهه رسانده است. واقعیت ماجرا این است که تمامی این موفقیت ها به دلیل بهبود روش های مهندسی نرم افزار در دانشگاه ها، مراکز تحقیقاتی و شرکت های تخصص صنعت نرم افزار صورت گرفته است. نکته بسیار جالب این ارتقا موفقیت به دلیل انجام آموزش های صحیح و آشنایی افراد پروژه با اصول مهندسی نرم افزار بود. برای ارایه پاسخ به پرسشی که در بالا رها کردیم، هم اکنون می توانم بگویم که بسیاری از مشکلات مربوط به صنعت نرم افزار کشور به عدم آشنایی نیروهای به ظاهر متخصص با اصول مهندسی نرم افزار مربوط می شود و این عدم آشنایی شمل دو مبحث علمی و فرهنگی است. برای جلوگیری از ایجاد شائبه اینگونه می گویم که شیوه آموزشی رایج در دانشگاه ها و بسیاری از مراکز آموزشی متناسب با نیازهای روز مراکز تولید نرم افزار نیست. به بیان دیگر شیوه آموزشی رایج در کشور فوق العاده سطحی است، بدین معنا که فرد متخصص با مفاهیم بسیاری به صورت سطحی آشناست، اما از چند و چون آن آگاهی حرفه ای ندارد و به شکل واقعی با آن درگیر نشده است. متخصص این کاره صنعت نرم افزار باید که حوزه آگاهی حرفه ای وسیعی داشته باشد، اما در یک حوزه مشخص کارآزموده و صاحب نظر شود. بی دلیل نیست که تعداد برنامه نویسان موجود در داخل کشور بیش از ظرفیت صنعت نرم افزار کشور است، اما این صنعت هواره از فقدان نیروی کار کارآزموده در رنج بوده و اگر وضعیت به همین منوال باشد، الی الابد خواهد بود! به صراحت می توان گفت تا شیوه های آموزشی و ارتقا سطح مهارت های افراد حاضر در این وادی تصحیح نشود، نباید انتظار تداوم رشد صادرات نرم افزار را داشت. کشوری مانند کانادا یا استرالیا همواره امکان مهارت برای افراد متخصص (Skill Worker) را مهیا می سازند، اما همیشه کمتر از آن درصدی که تصورم می کنیم جذب این کشور می شوند. آنهایی که جذب می شوند و با موفقیت به کار خود در طی سالیان سال ادامه می دهد چیزی در اختیار دارند که مابقی حتی از آن بی خیرند، و آن چیزی نیست جز گواهی نامه! در دنیای امروز شرکت های بسیاری وجود دارند که تنها کارشان در این عالم فانی ارزیابی میزان دانش و مهارت متقاضی در یک حوزه خاص است. اگر فردی گواهی نامه شرکت Zend را داشته باشد به راحتی می تواند به عنوان این کاره وادی PHP جذب بازار کار شود. برای افرادی که قرار ست در سازمان ها و شرکت های حاصر در بازار تولید نرم افزار (محصولات IT) جذب شوند ارایه گواهی نامه ITIL الزامی است. افرادی که به عنوان ارزیاب عملکرد بخش IT سازمان ها فعالیت می کنند باید که گواهی نامه COBIT را ارایه کنند و متخصصان هر یک از بسترهای برنامه نویسی .NET و JAVA نیز مدارک مربوط به خود را درخواست خواهند کرد. قبول دارید که دریافت چنین مدارکی در داخل کشور امکان پذیر نیست و برای دریافت آن باید که بار سفر بست و عازم دبی و استانبول و باکو شد. دنیای جدید دنیای مدارک و گواهی نامه های بین المللی است که عدم ارایه آن، مترادف با عدم تخصص قلمداد می شود. این مشکل را در داخل کشور به نوعی دیگر می توان رفع کرد. اگر مراکز آموزشی شیوه آموزشی خود را هماهنگ با استانداردهای آموزشی و اعلام و به شکلی واقعی مطابق با آن برگزار کنند، حداقل دل مان می تواند خوش باشد که افراد فاقد مدرک، اما صاحب دانش و مهارت تربیت شده و وارد صنعت نرم افزار می شوند. انجام آموزش، تقویت مهارت ها و ارزسیابی صحیح می توان پشتوانه قابل اتکایی برای صنعت نرم افزار کشور باشد. باور کنید تا دانشجوی نرم افزار این مملک فقط در فکر پاس کردن دروس مهمی مانند پایگاه داده و مبانی مهندسی نرم افزار باشد، سرانجام خوبی نخواهیم داشت.
● جدی تر درباره بازار هدف
با برخی دوستان که درباره صادرات نرم افزار صحبت می کردم حرف های نشدنی بسیاری رد و بدل شد. راستش اگر صادرات نرم افزار را محصولاتی مانند ERP و CRM و امثالهم محدود کنیم که روزگارمان سیاه است. امثال SAP و Oracle و IBM سال هاست در این حوزه فعالیت می کنند و شرایطی سختی در پیش خواهیم داشت شایسته است تا بازار هدف خود را برای محصولات مختلف تعریف و براساس نیاز آنها اقدام بخ تولید کنیم. به عنوان مثال در زمینه مالتی مدیا می توان فعالیت های وسیعی در بازارهای منطقه انجام داد. البته وضعیت بسیاری از محصولات مالتی مدیای کنونی که شرم آور است. فرض بر این است که محصولاتی با رعایت استانداردهای حداقلی تولید کرده باشیم. از سوی دیگر قرابت فرهنگی ایران با بسیاری از کشورهای همسایه می تواند زمینه ساز ارایه ایده ها، محصولات و خدمات مختلف باشد. در آمارها مشهود بود که شرکت های ایرانی به افغانیستان، تاجیکستان و ازبکستان حسن نظر دارند و بازخوردهای منسابی از فعالیت های خود دریافت کرده اند. این امر لازم است، اما کافی نیست. بهتر آن است که آرام آرام وارد بازارهای کشورهای شویم که تولید ناخالص ملی قابل توحهی داشته باشند. استفاده از متخصصان ساکن در آن کشورها به نوعی برگ برنده طرف ایرانی محسوب می شود. در این باره بیشتر صحبت نمی کنم که هم کلیشه ای است و پیش از این در مکتوبات دیگر مطالعه کرده اید.
● چاره کندی سرعت
سرعت رشد صنعت نرم افزار ایران قابل قیاس با رقبای منطقه ای نیست و در چند سال آتی دیگر رشد لقب نخواهد گرفت. باید که چاره ای در این باره اندیشیده شود. پیشنهاد پیوستن افراد و مجامع ایرانی در جنبش های نرم افزاری متن باز و حمایت های معنوی و مالی دولت می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات کنونی باشد. کافی است در وب سایت عظیم Sourceforge.net غوری بکنید و ببینید که چه حرکت های زیبایی در حوزه های نرم افزاری در جریان است. همواره بر اینکه تاکید اشته ام که استفاده از نرم افزارهای رایگان و متن باز برای صنعت نرم افزار ایران در حکم زهر بوده است. شیوه ورود و استفاده از این گونه نرم افزارها معنای ایده متن باز (Open Source Idea) را دچار دگرگون کرده است. ایده متن باز در ایران زمین با خیرات کد اصلی برنامه یکی دانسته می شود، در حالی که این چنین بود شرکت های بزرگ خواهان مشارکت در توسعه نرم افزارهای متن باز نبودند و سراغ کاری دیگر را می گرفتند. نرم افزارهای متن باز برای بسیاری از برنامه نویسان ایرانی حکم هلو برو تو گلو را دارد و ایشان را از وادی خلاقیت به دور انداخته است. این درحالی است پروژه های متن باز برای بسیاری از طراحان مدل های نرم افزاری و برنامه نویسان سرزمین های دور وادی بدیعی است که وظیفه می دانند که به کمک آن اعتلا یابند. بازاری که پروژه های متن باز فراهم می کنند بسی فراخ تر از آن چیزی است که در تصور می گنجد.
● LAMP
شرکت های و سازمان های بزرگی فراوانی هستند که از پروژه های متن باز و رایگان استفاده می کنند و پشتیبان آنها قلمداد می شوند. به عنوان مثال شرکت گوگل از زبان برنامه نویسی Python و پایگاه داده MySQL استفاده می کند و هسته اصلی این پروژه های نرم افزاری را مطابق نیازهای خود تغییر داده است. امر غریبی است که پروژه لینوکس فارسی چند سال به طور می انجامد و امکان استفاده عمومی از آن فراهم نیست، اما یک جوان بیست ساله در ینگه دنیا چارچوب نرم افزاری متن باز قدرتمندی ارایه می کند که Ruby On Rails خوانده می شود و در حال حاضر که بسیاری از دانشگاه ها، سازمان ها و توسط شرکت ها بزرگ مانند ناسا، یاهو و گوگل برای تولید نرم افزار مورد استفاده قرار می گیرد. دسترسی و نیز علاقه به پروژه های متن باز در کشور موج می زند و تحریم هایی که گریبان گیر کشور شده است نیز به لحاظ روانی قاطبه برنامه نویسان کشور را بدین سو سوق داده است. این جریان اگر به درستی هدایت نشود به طور حتم مشکلاتی به وجود خواهد آورد. تشویق به استفاده صحیح از مجموعه LAMP و ارایه آموزش و ارزس یابی صحیح می تواند بسیاری از تنگناهای کنونی را باز کند. مجموعه LAMP از سرکلمه های Linux به عنوان سیستم عامل، Apache به عنوان وب سرور، MySQL به عنوان پایگاه داده و PHP به عنوان زبان برنامه نویسی تشکیل شده است. البته پس از LAMP مجموعه های دیگری نیز پیشنهاد شد که در آن P را مخففی برای PHP، Python و Perl می دانستند. بعدها هم Ruby و پایگاه داده PostgreSQL نیز بدین مجموعه افزوده شد. در حال حاضر MySQL در تملک Sun Microsystems قرار گرفته است که ایران را به دلیل رعایت تحریم های بین المللی محروم ساخته است، اما PostgreSQL راه دیگری برای گشوده است. علی ایحال این را خواستم بگویم که تربیت نیروی انسانی متخصص در این وادی می تواند علاوه بر توسعه دانش و رشد مهارت ها، نیروی انسانی قابل اتکایی برای صنعت نرم افزار فراهم سازد.ممکن است این شائبه ایجاد شود که نگارنده از مخافلان Microsoft است. راستش را بخواهید برای حقیر تفاوت بین این دو وجود ندارد، نگرانی ام بیشتر از هدر رفتن استعداداهایی است که در همین طور رها شده است. در حال حاضر تفاوتی نمی کند که آموزش ها و سیستم ارزش یابی در کدام چارچوب آغاز شود. مم این است که آغاز شود تا بتوانیم از ثمرات آن بهره مند شویم.
● خلاصه بحث
اگر قرار باشد کل این داستان را در یکی دو پاراگراف جمع کنم این گونه خواهد شد که ظرفیت توسعه صادرات نرم افزار در سال های آینده در یک حد مشخصی متوقف خواهد شد که فقدان نیروی انسانی متبحر یکی از دلایل آن است. برای رفع این مشکل لازم است تا نظام آموزش و ارزش یابی یکپارچه طراحی شده و مورد استفاده قرار گیرد. همچنین حمایت از فعالیت های گروهی، ایده ها و حضور در صحنه بین المللی به مدد پروژه های متن باز می تواند در دیگری بر صنعت نرم افزار بگشاید. گله گذاری مختصری هم از رواج پروژه های متن باز کنونی ابراز داشتم و بر انجام فرهنگ سازی در این زمینه تاکید کردیم. چرا که اول تکنولوژی وارد کشور شده و اندکی بعد هم فرهنگ استفاده از آن به شکلی ناقص وارد می شود که نه تنها اثربخش نیست که اوضاع را وخیم تر می کند. شاید پس از ضعف بنیادین آموزش و سنجش مهارت ها در جامعه امروز، فقدان فرهنگ استفاده از تکنولوژی نرم افزاری بزرگ ترین ضربه را بر پیکره نحیف صنعت نرم افزار وارد سازد. به طور حتم نگاهی که در این نوشتار مطرح شد جامع نیست و شایسته است از زوایای دیگری نیز به موضوع رشد صادرات نرم افزار در سال های اخیر توجه شود تا تصویری کامل از آن ترسیم شود.
نویسنده: جواد زارعی
منبع : ماهنامه تحلیلگران عصر اطلاعات


همچنین مشاهده کنید