پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مص، مط، مع


مصاف پلنگان نيايد ز مور (سعدى)
رک: ساطور کُند را نبوَد حدّ ذوالفقار
مصرع رنگين کم از شمشير خون‌آلود نيست
رک: قلم از شمشير تيز بُرّنده‌تر است
مصيبت بوَد پيرى و نيستى ٭
نظير: نيستى در پيرى بلاى بزرگ است
    نيزرک: مبادا که در دهر دير ايستي...  
٭ مبادا که در دهر دير ايستى ......................... (فردوسى)
  مطّبِ دکتر اينجا کاخ بنت مصطفى آنجا بشارت دردمندان را دوا اينجا، شفا آنجا
مطربان را بزرگ‌ترين هنر صبورى است که با مستان کنند (از قابوس‌نامه)
مطرب که مفت شد آدم مادرش را هم عروس مى‌کند
نظير: محضردار مفت که گير بيايد آدم موش‌هاى خانه را هم به‌هم عقد مى‌کند! (عا).
مَطَلب بوى نافه از مُردار٭
رک: از مردم بداصل نخيزد هنر نيک
٭ مرد بداصل هست بد کردار   .............................. (مکتبى)
معاش در يک کفهٔ ترازو مى‌گذارد و معاد را در کفهٔ ديگر
نظير: شب نماز شبگير مى‌کند، روز آب تو شير مى‌کند
معامله با بيگانه، وصلت با قوم و خويش
معامله را پول مى‌بُرّد، مرافعه را شمشير
معاملهٔ نقد بوى مُشک مى‌دهد
رک: سوداى نقد بوى مشک مى‌دهد
معدهٔ ليز و آب هندوانه؟
رک: شکم گرسنه و عرق نعنا؟
معذرت هم روى گناه را سفيد نمى‌کند
نظير: عذر رو را سفيد نمى‌کند
معراج زن بارگى مُخنّثى است
معَرِف از مُعرِّف اجلى بايد
معشوقِ خوبروى چه محتاج زيور است؟٭
رک: حاجت مشاطه نيست روى دلارام را (سعدى)
٭ گيسوت عنبرينه و گردن تمام عود ............................... (سعدى)
معشوقه به چشم ديگران نتوان ديد
مقا: ليلى را به چشم مجنون بايد ديد
  معشوقه به‌نام من و کام دگران است چون غُرّه شوال که عيد رمضان است
رک: به اسم بچّه، مادر مى‌خورد کلوچه
معمّا چو حل گشت آسان شود
  معنعن ريشِ او از بسى طويل است ز سيچقان ئيل تا تنگورزئيل است!
معنى قرآن ز قرآن پرس و بس٭
٭ ........................ وز کسى کآتش زده‌ست اندر هوس (مولوى)
معيار دوستان دغل روز حاجت است٭
رک: يار نيک را در روز بد شناسند
٭ ........................... قرضى به رسم تجربه از دوستان طلب (صائب)
معيوب همه عيب کسان مى‌جويد
نظير:
عيب نبينند به‌جز اهل عيب (خواجو)
ـ هر که بى‌هنر افتد نظر به عيب کند (حافظ)
    ـ همه حمّال عيب خويشتنيم طعنه بر عيب ديگران چه زنيم (سعدى)


همچنین مشاهده کنید