شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

منطق جابجایی


منطق جابجایی
«البته همه تغییرات دست رئیس جمهور نیست اگرچه به لطف خدا این قدر فشار می آورم که کل کابینه افراد "یک" شوند. برخی سنتها را باید شکست مثلاً اینکه کسی وزیر شده و حتماً باید ۴ سال در رأس بماند و به ملت تحمیل شود. آدم خوبی است دستش را هم می بوسیم اما وقتی که نمی کشد چرا باید ادامه دهد؟ این نشانه قوت است نه ضعف.»
رئیس جمهور جملات فوق را ۲۱ آبانماه در دانشگاه علم و صنعت در واکنش به انتقاد یکی از دانشجویان که سیاست خارجی دولت نهم را تک نفره و محصول ابتکارات شخص رئیس جمهور و نه وزارت امور خارجه می خواند، بیان کرد.
با این حال، اظهارات احمدی نژاد اگرچه ناظر به پرسش مزبور بود اما منحصر به آن نبود. جابجایی به منظور افزایش بهره وری در نگاه احمدی نژاد، از پیچیدگی ویژه ای برخوردار نیست. وی معتقد است در صورتی که یک مدیر قادر به همپایی با یک مجموعه نیست دلیلی برای ابقاء وی با بهانه هایی از سوی مخالفان دولت از قبیل القاء عدم ثبات وجود ندارد. وی این جابجایی را نه یک نقطه ضعف بلکه نشانه قوتی برای دولت خود می داند.
در علم مدیریت، آنجا که به بحث تغییر عناصر می رسد، بر این نکته تأکید می شود که سازمان ایده آل سازمانی است که با تغییر و جابجایی یک عنصر در آن، نظام پروژه دچار آشفتگی و ازهم گسیختگی نشود و سازمان، به سان دستگاهی که هر یک از قطعات در آن محصول قبلی خود را تولید می کنند، ادامه فعالیت دهد. این نگاه ایده آلیستی در حوزه عمل، متأثر از متغیرهای فراوان عالم واقع، ضریب خطاهایی می گیرد که به حداقل رساندن آنها، وظیفه یک مدیر توانمند است.
بنابراین، نمی توان این استدلال را که با تغییر یک وزیر و مدیر ارشد، آن مجموعه ضربه ای اساسی می خورد، پذیرفت چه آنکه اگر فرد مورد نظر، مدیری موفق در نظم دهی به ساختار تحت امر خود بوده است، نباید با تغییر وی، مجموعه دچار مشکل حادی شود و تغییر وی نیز احتمالاً به جهت نوع سیاستگذاریها و افزایش سرعت حرکت صورت گرفته است اما اگر این مدیر، در چیدمان و مدیریت ساختاری مجموعه نیز ضعیف ظاهر شده است بطوریکه با اندک جابجایی در رأس هرم، قاعده آن متزلزل می شود، باید هر چه زودتر تدبیری برای این مجموعه لرزان در شرایطی که لرزش های طبیعی و مصنوعی فراوانی نیز بر این پیکره تحمیل می شود، اندیشید.
در واقع، همانطور که رئیس جمهور در جمع دانشگاهیان علم و صنعت، تأکید کرد تغییر یک وزیر در دولتهای قبل به یک تابو تبدیل شده بود و با حاکم شدن نوعی نگاه صفر و صدی، هرگونه جابجایی از این نوع، مترادف با سیل اتهامات از مدیریتی و سیاسی گرفته تا حتی مسائل اخلاقی به فرد برکنار شده، بود. این سنت غلط اما با وجود آنکه ششمین مرد کابینه احمدی نژاد نیز تغییر کرد هنوز بر بخشی از ذهنهای بسته اتوریته دارد.
روزنامه جمهوری اسلامی متأثر از همین جزم انگاری، از این تغییرات به عنوان اهانت به مسئولین ارشد دولتی یاد می کند. در اثر همین نگاه است که ترمیم کابینه، القاگر عدم آرامش به مدیران ارشد دانسته می شود و با حیثیتی کردن موضوع، مدیر خودبخود به سمت امور تبلیغاتی و پر کردن بیلان کار سوق داده می شود.
این، البته تردیدی واقعی و احتمالی از بی شمار احتمال موجود در عالم است که مدیرمسئول روزنامه کیهان با لحنی دلسوزانه و نه نیشدار، بیان می کند که چنانچه فرد جایگزین هم نتواند توقعات رئیس دولت را برآورده سازد، آنگاه چه و این سیکل تا کجا ادامه خواهد یافت؟ اما در پس این سؤال، سؤال نقدتری نیز نهفته است و آن اینکه، آیا بی مبالاتی و دست روی دست گذاشتن در قبال حال، از ترس احتمال رخداد وضعیتی مشابه در آینده، توجیه پذیر است یا باید با رعایت جوانب، ضریب خطا را حداقل ساخت؟
به باور نگارنده، نگاههای اینچنینی به تغییر وزرا و ترمیم کابینه محصول یک ذهنیت تاریخی است که احمدی نژاد کوشیده است، با برخی اقدامات جانبی آنها را مدیریت کند. سال گذشته پس از برکناری وزرای رفاه و تعاون، هر دوی این افراد در بخش های دیگری از دولت به کار گرفته شدند. درخصوص وزیر نفت نیز همینگونه شد و رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیز، خود، ادامه فعالیت در دانشگاه را بر امور دیگر ترجیح داد. در اثر این ابتکار، هم شخصیت فرد مخدوش نمی شود و هم از توانمندیهای وی در بخش دیگری متناسب با ظرفیتها و استعدادها استفاده می شود.
نکته قابل توجه دیگر اینکه از میان ۵ وزیری که تاکنون با وزارت در دولت نهم خداحافظی کرده اند، ۴ مورد آن، گزینه های اول رئیس جمهور برای آن وزارتخانه ها نبوده اند. فراموش شدنی نیست که مجلس هفتم برای نخستین بار در طول تاریخ مجالس، شهریور ماه ۸۴ به ۴ وزیر دولت نهم رأی اعتماد نداد.
به هر ترتیب، این نوشتار درپی نفی یا اثبات توانمندی وزرای برکنار شده یا مستعفی نبود. نقد عملکرد وزارتخانه ها، چه در حوزه مسئولیت این وزرا و چه وزرایی که مشغول به خدمت در دولت هستند، مجالی دیگر می طلبد. هدف اصلی از قلمی کردن این خطوط، واکنشی بود به:
۱) سیاسیون با مزه ای که مترصد موقعیتهای اینچنینی هستند تا حزب و تحریریه خود را برای جابجایی وزیری که تا دیروز وی را مسبب تمام مشکلات کائنات می دانستند، سیاه پوش کنند.
۲) گروهی که پس از گذشت ۲۹ سال از انقلاب اسلامی، همچنان محصور نگاههای ارباب و رعیتی به مجموعه مدرن دولت هستند.
۳) افرادی که از حیث تشکیلاتی خود را همسو با وزیر جابجاشده می پندارند و بنابراین دفاع از عملکرد وی و انتقاد از جابجایی وی را برنمی تابند. نمونه این نوع برخورد در تغییر وزرای صنایع و آموزش و پرورش به عنوان وزرای پیشنهادی و نزدیک به دکتر احمد توکلی مشهود بود بطوریکه در مورد اول وی خود رأساً انتقاد تندی حواله شخص رئیس جمهور کرد و در مورد دوم، دکتر الیاس نادران، دست راست آقای دکتر توکلی. این در حالیست که چنین واکنشی در قبال سایر افراد جداشده از کابینه از سوی این طیف صادر نشده است.
۴) دلسوزانی که به جای بهره برداری از تریبون در اختیار در جهت فضاسازی برای کارآمدتر ساختن مجموعه، مقابله با ذهنیت مطلق انگارانه و خنثی سازی القائات سیاسی و ژورنالیستی بدون محمل واقعی، خود، گاه در این دام گرفتار می آیند.
احسان صالحی
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید