دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

عوامل تغییر در سیاست منطقه ای اعراب


عوامل تغییر در سیاست منطقه ای اعراب
در خواست آشتی کشورهای عربی با دولت جدید عراق از اولین طرح های مقام های بغداد و امریکا پس از سقوط صدام بود که به مدت ۵ سال روی میز وزارت خارجه کشورهای عربی معطل ماند.
این تردید طولانی نیز دلیل روشنی داشت، دولت های عربی همه چیز را در باره آشتی با بغداد موکول به نتیجه جنگ قدرت مخالفان این کشور با بغداد کرده بودند . اما آنها این ایده خویش را در قالب یک پیشنهاد دیپلماتیک و به ظاهر موجه مطرح کردند.
دیپلمات های عرب با اشاره به پاره ای از تعرضات مشکوک به سفارت خانه های مصر و اردن مدعی شدند که هنوز بغداد امن نیست و تا برقراری ثبات بلند مدت در عراق حاضر به گشایش سفارت خویش در این کشور نیستند.
در کنفرانس های مختلفی که طی این مدت پیرامون آینده عراق برگزار شد دیپلمات های عربی این موضوع را به صورت یکی از پیش شرط ها و بهانه های آشتی با بغداد مطرح ساختند.
تحمل این مشی دوگانه برای دولت مالکی بسیار دشوار بود که جبهه عربی از یک سو منبع تغذیه شورش ها هستند واز طرف دیگر شرط دوستی را فرونشاندن این موج ناامنی ها قرار می دادند.
به هر حال دولت مالکی که برخی محافل عربی برای سقوط آن حتی شمارش معکوس گذاشته بودند آرام آرام توانست سیطره خویش را بر امور سیاسی وامنیتی کشور برقرار سازد.
عملیات های پی در پی در الانبار ، موصل و بصره مهم ترین میدان آزمون مالکی بود تا توانایی خویش را به رخ حریفان بکشاند.
او در این رشته حملات نظامی علاوه بر آنکه صلاحیت فرماندهی و رهبری خویش را به اثبات رساند بلکه نخستین بار توانست سازمان از هم پاشیده نیروی امنیتی و ارتش بومی عراق را نوسازی کند.
این که همه عملیات های موصل و بصره به دست قوای امنیتی عراق انجام شد برای هر دو طرف عربی و امریکایی پیامی از شگفتی همراه داشت.
اعراب که شرط بازگشت دیپلمات های خویش را بهبود اوضاع امنیتی در عراق خوانده بودند پس از این راهی جز به رسمیت شناختن اقتدار و حاکمیت جدید بغداد نداشتند.
تاحدی که کاندولیزا رایس به ناچار اقرار کرد که «پیشرفت هایی در زمینه اوضاع امنیتی و همچنین مصالحه سیاسی در عراق به وجود آمده است و کشورهای عربی باید به این پیشرفت ها توجه کنند».
البته مالکی در این نمایش توان نظامی خویش از تاکتیک دیگری هم بهره جست و آن هجوم بی وقفه به پایگاه صدریون در بغداد و بصره بود.
این حملات از حیث سیاسی این پیام را برای جناح عربی در پی داشت که شبه نظامیان شیعه نیز به موازات شبه نظامیان سلفی مهار می شوند.
به نحوی که حتی برخی از محافل عراقی اظهار عقیده کردند که مالکی از مهار جیش المهدی به عنوان ابزاری برای جلب اعتماد امریکا و اعراب استفاده می کند.
البته در این اثنا بغداد نیز بی میل نبود که رسوبات بدبینی اعراب مبنی بر روابط یکطرفه دولت مالکی با ایران نیز زدوده شد. در واقع برخوردهای بدون تبعیض حکومت بغداد به جناح های مختلف اثبات کرد که فرضیه اعراب تحت عنوان نفوذ پنهان ایران در نظام تصمیم گیر بغداد پنداری بیش نبوده است.
عامل دیگری که در چرخش نگاه اعراب مؤثر واقع شد سیاست جذب گروه های ناراضی سنی از سوی دولت مرکزی عراق است.
در چند ماه اخیر سران ائتلاف حاکم بر بغداد و در رأسشان جلال طالبانی ، مالکی و حکیم تلاش ها و رایزنی های گسترده برای بازگشت گروه های ناراضی که دراعتراض به سیاست دولت این کشور کابینه را ترک کرده اند، انجام دادند.
این مذاکرات با احزاب و ائتلاف های سرشناسی مثل العراقیه و التوافق صورت گرفت که در صحنه سیاسی عراق به عنوان پل های ارتباط دولت های عربی شناخته شده اند.
این رایزنی ها در نهایت به نتیجه رسید و به زودی دولت مالکی با ترکیب تازه و حضور نمایندگان این گروه ها و علی رغم غیبت وزرای صدریون شروع به کار خواهد کرد .
در واقع طرح بازسازی و ترمیم کابینه یکی دیگر از کارت های بازی مالکی بود. او از این اهرم برای جلب رضایت طرف های عربی و ترمیم سیاست خارجی خویش بهره جست.
اما سومین وشاید مهم ترین عامل تغییر رویکرد اعراب را باید در موقعیت امریکا و محاسباتی که محافل عربی از این موقعیت دارند جست و جو کرد.
زمزمه بازگشت اعراب به بغداد درست زمانی به گوش رسید که در واشنگتن و بغداد نگاه ها به سمت خروج نظامی امریکا از این منطقه چرخید.
افول قدرت بوش که کانون آن بحران عراق است موضوعی است که امروز بیش از همه همسایگان عربی عراق را به تکاپو وا داشته است و تردید نباید داشت که بحث بازگشت سفرای عربی به بغداد بخشی از راهبرد اعراب برای عراق پس از بوش است.
آنها دراین رجعت شتابزده سعی دارند برای بسیاری از نگرانی های خویش پاسخ یابند.
از یک طرف اعراب دغدغه رقابت با دیگر کشورهای منطقه بویژه ایران و ترکیه را دارند و این مسئله را حتی به صورت بدبینانه و با عنوان نگرانی از افزایش نفوذ دولت های غیر عربی مطرح می کنند واز طرف دیگر با تجربه ای که آنها روزهای انتقال قدرت در سال ۲۰۰۳ دارند نمی خواهند جناح های تحت حمایت شان بیش از این در بلاتکلیفی و تردید منزوی و استحاله پیدا کنند.
با این پیش درآمد استقرار مراکز سفارت و فعال شدن کانون های دیپلماتیک یکی از ابزارهای اصلی اعراب برای تجهیز جناح اعراب سنی در مسیر قدرت گیری در ساختار سیاسی آینده بغداد است.
هادی محمودی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید