دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

جریان «فیصل- بن سلطان»، ضلع سوم بحران لبنان


جریان «فیصل- بن سلطان»، ضلع سوم بحران لبنان
موضع پرخاشگرانه اخیر "سعود الفیصل" وزیر خارجه عربستان در قبال ایران و همچنین پیشنهاد "بندربن سلطان" دبیرکل شورای امنیت ملی عربستان به رژیم صهیونیستی مبنی بر پرداخت تمام هزینه های جنگ با حزب الله در صورت وقوع درگیری های احتمالی، پرده دیگری از نقش پررنگ عربستان در ایجاد فتنه و آشوب در منطقه را کنار زد.
اذعان مقامات امریکا و اسرائیل، طرح برهم زدن اوضاع داخلی لبنان در یک برنامه ریزی مشترک توسط این دو کشور به همراه عربستان و تعدادی از کشورهای دیگر به تصویب رسید.
پشتیبانی مالی بندر بن سلطان دربخش های مختلف سیاسی- امنیتی، به همراه حمایت توأمان دبیرکل شورای امنیت ملی عربستان و اسرائیل از میلیشیای المستقبل به عنوان بازوی نظامی سعد حریری و تأکید اولمرت براینکه "تضعیف دولت سنیوره و هم پیمانان ۱۴ مارسی او به نفع ما نیست"، مؤید طراحی قبلی حوادث اخیر لبنان است که نقش اصلی را در آن عربستان، امریکا و رژیم صهیونیستی ایفا می کنند.
دولت سینیوره که آغازگر فتنه ها و درگیری های اخیر در لبنان بود، نه تنها از حمایت کامل عربستان و امریکا بهره مند است بلکه رژیم صهیونیستی هم حمایت از این دولت را در دستور کار خود دارد و از آنجا که منافع امریکا و اسرائیل در ایجاد بی ثباتی، درگیری و اختلاف افکنی در لبنان است، اشتراک مواضع سعود الفیصل با بوش و اولمرت، به معنای تعقیب خط واحد از سوی این ۳ ضلع مثلث بحران است.
"بندر بن سلطان" که در رسانه های امریکایی به "بندر بن بوش" معروف است، از شاهزاده های سعودی است که ۲۲ سال سفیر عربستان در امریکا بوده و با نئومحافظه کاران روابط بسیار نزدیکی دارد. وی طی سالیان گذشته هزینه های اجرایی کردن طرح های امریکایی در سطح منطقه را برعهده گرفته و تلاش فراوانی برای تشدید و تحریک جنگ های مذهبی در مناطق مختلف مانند عراق و لبنان انجام داده است.
به عنوان نمونه "بندربن سلطان" در عراق مدت زیادی با حمایت همه جانبه مالی اقدام به تحریک جریان های سلفی و افراطی برای انجام عملیات تروریستی کرد که تعدادی از این تروریست ها در داخل عراق توسط نیروهای امریکایی دستگیر شدند اما این زندانیان اخیراً در یک معامله توسط امریکایی ها آزاد و به عربستان هدیه داده شدند!
همچنین نقش بن سلطان به همراه سعد حریری در شکل گیری جنگ اردوگاه نهر البارد به سبب تحریک فضای مذهبی بر علیه ارتش و آغاز جنگ طایفه ای و مذهبی قابل توجه بود. اخیراً نیز در لبنان جریان های سلفی فعال در منطقه طرابلس، اعلام فراخوان و آماده باش داده اند که این تحرکات نشاندهنده ادامه فعالیت بن سلطان و اجرایی شدن طرح های تنش ساز او در سطح لبنان و کشورهای همسایه است.
در جنگ ۳۳ روزه نیز مفتی سعودی، برخی مسئولین عالیرتبه عربستان و شاهزاده های معروف این کشور با رژیم صهیونیستی در مقابل حزب الله همراهی کرده بودند.
همراهی عربستان با سیاست های بوش و صهیونیستها، تنها ناشی از اختلافات طائفه ای، نژادی یا مذهبی در برابر جریان های شیعی نیست. با وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر، نئومحافظه کاران امریکا به شدت اهداف خود را بر روی عربستان متمرکز کرده و عربستان را با این توجیه که ۱۱ تن از ۱۶ عامل حادثه ۱۱ سپتامبر سعودی بودند، به عنوان منشاء تروریسم معرفی کردند. بر همین اساس، نگاه دولت بوش معطوف به برخورد با حکومت و در نتیجه تجزیه عربستان شد اما به دلیل آنکه نئومحافظه کاران در سطح منطقه و عراق با چالش های جدی مواجه شده و در اجرای طرح "خاورمیانه جدید" ناکام ماندند، این تقابل به نوعی بده بستان استراتژیک بین مقامات سعودی و دولت بوش منجر شد.
با این حال، تا سال ۲۰۰۲ هیچ یک از مقام سعودی اجازه دیدار از امریکا را نیافت اما پس از جابجایی "بندربن سلطان" از سفارت عربستان در امریکا و بازگشت او، این فرآیند در همکاری بین امریکا و عربستان توسط بندر بن سلطان آغاز شد.
از این مقطع، نقش آفرینی عربستان در سیاست های افراطی و هرج و مرج ساز در سطح منطقه با محوریت تنش زایی در عراق افزایش یافت تا آنجا که ترور آیت الله حکیم توسط افراطی های سلفی و مورد حمایت عربستان انجام شد اما عامل تروریستی پس از دستگیری توسط مردم و تحویل به امریکایی ها، پس از مدتی آزاد شد.
عربستان در مقابله با سوریه به عنوان یک کشور جبهه پایداری، سیاست اعمال فشار را دنبال می کند و در فلسطین هم با خروج از نقش سنتی خود در کنار جریان های مشکوک مانند جریان دحلان از جریان مقاومت مردم فلسطین فاصله گرفته است. این درحالیست که حماس و نیروهای مقاومت فلسطین سنی هستند و از حیث اعتقادی اختلافی با سعودی ها ندارند. با این حال، عربستان تأمین منافع استرانژیک خود را در همراهی با سیاست های بوش و اسرائیل دنبال می کند.
اما درخصوص مواضع سعود الفیصل، جای تردید است که ملک عبدالله پادشاه عربستان که در گذشته در برابر سیاست های امریکایی تمکین مطلق نداشته است، این مواضع را تأیید کند.
ترکیب خاندان پادشاهی عربستان حداقل از دو جریان اصلی عرب گرا- منطقه گرا و امریکایی شکل گرفته است. ملک عبدالله و سعود الفیصل نماد هریک از این دو جریان هستند. جریانی که فیصل و جناح تندرو متشکل از بندر بن سلطان و ولیعهد فعلی عربستان رهبران آن هستند، دنبال کننده سیاست های امریکا و جریانی مشکوک است.
باید دید واکنش ملک عبدالله در قبال مواضع جسارت آمیز فیصل چیست و آیا مقابل این سیاست هایی که چهره عربستان را تخریب می کند، می ایستد یا اینکه ناچار به تمکین می شود. با این حال، انتظار نمی رود در شرایط فعلی سیاست های گروه تندرو و وابسته، از سوی ملک عبدالله دنبال شود.
به هر حال در شرایطی که سنیوره با همراهی عربستان، امریکا و اسرائیل با ا جرای مصوبه قطع شبکه مخابراتی حزب الله و برکناری مسئول امنیتی فرودگاه بیروت درپی ضربه زدن به مقاومت بود، هوشمندی رهبران مقاومت و گروههای مختلف لبنانی اعم از شیعه، امل، سنی، مسیحی و دروزی موجب شد تا این فتنه در نطفه خفه شده و معادلات داخلی لبنان به نفع مقاومت تغییر کند.
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید