دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

انتقاد از سکوت جهان عرب


انتقاد از سکوت جهان عرب
در حال حاضر چیزی که بیش از همه نمود یافته است، ناکامی دولتهای عربی در نشان دادن واکنش مناسب نسبت به تحولات در عرصة بین الملل است. بسیاری از مقامات بلندپایه عربی که در خلال نگارش این مقاله با آنان گفت وگو شد و ترجیح می دهند که هویتشان فاش نشود، اظهار داشتند که ناتوانی مزمن طرف عربی در اتخاذ یک موضع گیری واحد به ناکامی دیپلماسی عربی و ناتوانی و تضعیف نظام عربی به طور کامل منجر شده است.
آخرین نمونة بیانگر این وضعیت، برگزاری نشست اتحادیة عرب در قاهره مورخ ۲۶ نوامبر گذشته است. این نشست که با هدف تشویق آشتی میان تشکیلات خودگردان و جنبش حماس تشکیل شد، نتایج ملموسی به همراه نداشت. چه بسا که روابط تیرة میان طرفهای عربی و خصومت های موجود مانع هر گونه اقدام دسته جمعی اعراب می شود. چنین امری واقعاً اسف بار است، زیرا در شرایطی که اعراب شدیداً به جلب توجه دولت جدید آمریکا به ریاست باراک اوباما و اسراییل که خود را برای برگزاری انتخابات عمومی که در ماه فوریه برگزار خواهد شد آماده می کند نیاز دارند از آن غافلند.
برخلاف اعراب، اتحادیة اروپا با ۲۷ عضو خود یک سند تدوین کرده و نقطه نظرات خود را به اوباما اعلام کرده اند. این سند به برقراری روابط میان آمریکا و اتحادیة اروپا براساس اصل «کثرت گرایی» و اولویت بخشیدن به درگیری عربی- اسراییلی فرا می خواند. همچنین در این سند، بر برقراری روابط با سوریه و حل و فصل درگیری با طالبان در افغانستان و پاکستان به شیوه غیرنظامی تأکید شده است.
اعراب چه سند مشابهی را تدوین کرده اند؟ نقشه و طرح روابط آتی اعراب با آمریکا چیست؟ در این حالت کشورهای عربی چگونه انتظار دارند که به درخواستهای آنان توجه شود؟
این سکوت عربی حداقل دو نتیجة مهم را به دنبال دارد: اولاً ناتوانی سیاسی اعراب، در را برای ایران و ترکیه برای پر کردن فضای خالی ایجاد شده می گشاید، ثانیاً این ناامیدی و یاس از فعالیت دولتهای عربی، موجب افزایش تندروی ها می شود. در مقابل افزایش نگرانی دولتهای عرب از افزایش تندروی ها در میان ملل خود، آنان ناگزیر می شوند تا واکنشهای تند و سرکوبگرایانه ای را از خود نشان دهند، که نتیجة چنین واکنش هایی از سوی دولتها تکرار تجربة کنونی غزه خواهد بود. کشورهای عربی در مقابل نقض حقوق بین الملل از سوی اسراییل هیچگونه مخالفت و اعتراض دسته جمعی را ابراز نداشته اند و حداقل حتی، یک مخالفت علنی از خود نشان نداده اند و یا از توان سیاسی و مالی خود برای تشویق جامعة بین الملل به منظور درهم شکستن محاصرة غزه، استفاده نکرده اند. هیچ هیئت عربی متشکل از وزرای دولتهای عربی، اقدام به دیدار از ۵ کشور عضو دایمی شورای امنیت نکرد، تا از این رهگذر، خواستار توقف مجازات دسته جمعی یک و نیم میلیون فلسطینی حاضر در غزه شود.
یکی دو کشور عربی به طور انفرادی اقدام به چنین کارهایی کردند، اما این امر نتیجه ای به دنبال نداشت. انجمن خیریة قطر، تصمیم به اعزام یک کشتی به غزه گرفته، اما امید چندانی به عبور این کشتی از مانع تراشی های مختلف وجود ندارد. لیبی نیز یک کشتی حامل ۳ هزار تن مواد مختلف برای کمک به غزه فرستاد، اما نیروی دریایی اسراییل مانع آن شد و آن را مجبور به بازگشت کرد و این کشتی محمولة خود را در بندر «العریش» در مصر تخلیه کرد. اما به نظر می رسد مصر از کاستن رنج مردم غزه ناتوان است. با وجود اینکه مصر با غزه مرز مشترک دارد اما به دلیل امضای پیمان صلح با اسراییل، دست و پایش در کمک رسانی به غزه بسته است. بویژه اینکه به دلیل متکی بودن به کمکهای آمریکا، نگرانی از فعالیتهای اخوان المسلمین و غرق شدن در مشکلات داخلی و.... از قدرت عمل چندانی برخوردار نیست.
این در حالی است که از همان ابتدای ظهور اسراییل، ۳ کشور مصر، عربستان و سوریه در عرصة جهانی حرفی برای گفتن داشتند و دارای جایگاه ویژه ای بودند. اما امروز تنها شبحی از گذشتة مصر باقی مانده است و روابط سوریه- عربستان به دلیل هم پیمانی دمشق با ایران، تیره است.
یکی دیگر از نمونه های ناکامی اعراب در اتخاذ یک موضع گیری واحد، در اواخر ماه گذشته بود. تقریباً ۵۰۰ ژنرال سابق، دیپلمات و مقامات بلندپایة امنیتی اسراییل اقدام به مطرح کردن مجدد طرح صلح عربی که از سوی عربستان پیشنهاد شده بود، نمودند. این طرح برای نخستین بار در سال ۲۰۰۲ مطرح شده بود و متضمن برقراری روابط ۲۲ کشور عربی با اسراییل در قبال عقب نشینی آن از اراضی فلسطین و سوریه که در سال ۱۹۶۷ اشغال شده بود.
این مقامات مسئول اسراییلی که در رأس آنان دانی راتشلید سرتیپ بازنشستة اسراییلی قرار داشت، در رسانه های اسراییلی اظهار داشتند که نباید این فرصت تاریخی را در مورد موضع میانه روی عربی نادیده گرفت. روزنامة انگلیسی «فایننشال تایمز» نیز به نقل از راتشلید نوشت: امروزه تودة اسراییل به دنبال یک دلیل و راهکار شجاعانه به منظور تحکیم و تثبیت یک سند نهایی با فلسطینیان و سوری ها هستند.
در این شرایط، واکنش رهبران عرب نسبت به این امر چه بود؟ آیا پیشنهاد برگزاری یک نشست مشترک به منظور مشخص نمودن جزئیات طرح ابتکار عربی را مطرح کرده اند؟ آیا تلاش کردند تا بر دولت جدید آمریکا و اتحادیة اروپا به منظور حمایت از طرح ابتکاری عربی اعمال فشار کنند؟ به نظر می رسد که آنان به هیچ یک از این امور اقدام نکرده اند.
درست است که امیر ترکی الفیصل، رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان، نسبت به طرح ابتکار عربی، طی یک گزارش جدید اعلام حمایت کرده است، اما این حمایت چیزی جدای از فعالیتهای دیپلماتیک عربی و مشترک که با یک پوشش تبلیغاتی و رسانه ای حمایت می شود، می باشد.
در قبال تهدیدات صریح اسراییل علیه غزه و لبنان، سکوت عربی هیچ توجیهی ندارد. حتی یک روز نیز بدون تهدید باراک علیه غزه مبنی بر حملة نظامی گسترده به منظور توقف پرتاب موشکها علیه اسراییل، سپری نمی شود. این در حالی است که اسراییل خود در ۴ نوامبر گذشته اقدام به یک سلسله عملیاتهای مسلحانه در غزه نمود و موجب کشته شدن دهها فلسطینی شد و بدین ترتیب آتش بس را نقض کرد. طبق معمول اسراییل می خواهد به کشتار و تجاوز ادامه دهد و هیچ کس نباید واکنشی نسبت به آن از خود نشان دهد.
از سوی دیگر مقامات بلندپایة اسراییلی، نسبت به شروع یک جنگ جدید علیه لبنان تردیدی ندارند. به طوری که مشاور امنیت ملی سابق شارون و اولمرت طی انتشار یک مقاله در مجلة «برآورد استراتژیک» که توسط مرکز پژوهشهای امنیت ملی اسراییل منتشر می شود در ماه نوامبر اظهار داشت: جنگ آتی موجب نابودی ارتش لبنان، زیرساختهای این کشور و نزول عذاب علیه ملت آن خواهد شد. در همین شماره از مجلة مذکور ژنرال یوسی کوپرواسر، رئیس سابق بخش پژوهشهای اطلاعات نظامی ارتش اسراییل می نویسد: اجتناب از هر گونه فعالیت در لبنان به سازمانهای تروریستی – که منظور از آن حزب الله است- اجازه می دهد تا قدرت خود را نشان دهند و آن را تقویت کنند، لذا نمی توان از عملیات نظامی گستردة زمینی علیه لبنان صرف نظر کرد.
در این صورت چرا، کشورهای عربی این دعوت به جنگ را محکوم نمی کنند؟ این در حالی است که اگر یک مقام مسئول عربی و یا یک روزنامة ایرانی از قطعی بودن شروع یک جنگ علیه اسراییل و تخریب زیرساختهای آن و نزول عذاب علیه ملت اسراییل سخنی به میان آورند، اسراییل و جامعة بین الملل واکنش سختی نشان خواهند داد.
اکنون بیش از هر چیز، اتحاد کلمه میان اعراب و نجات منطقه از شروع یک جنگ و درگیری بزرگ و پردامنه بسیار ضروری به نظر می رسد.
نویسنده: پاتریک سیل (نویسندة انگلیسی و کارشناس امور خاورمیانه)
مترجم: فتانه غلامی
منبع : موسسه تحقیقات پژوهشی علمی ـ سیاسی ندا


همچنین مشاهده کنید