یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دوم خرداد ۷۶؛ ماهیت، مسیر و سرانجام


دوم خرداد ۷۶؛ ماهیت، مسیر و سرانجام
پدیده دوم خرداد ۷۶ فارغ از زمینه های شکل گیری و نتایج حاصل از آن، پدیده ای مهم و تاثیر گذار بر مسیر حرکت جامعه ایران در برهه ای از زمان بود. در این زمینه آنچه پیش از هر چیز، حائز اهمیت است توجه به این امر است که علی رغم برخی از تحلیل های صورت گرفته پس از دوم خرداد ۷۶، این پدیده در بدو امر از سنخ انقلاب های رنگین، شورش، نافرمانی مدنی و در مجموع، حرکتی براندازانه نبود.
کسانی که سعی دارند پدیده دوم خرداد ۷۶ را از ابتدا حرکتی براندازانه و در تقابل با نظام جمهوری اسلامی تفسیر کنند، گویا فراموش می کنند که آنچه در دوم خرداد ۷۶ رخ داد قبل از هر چیز یک انتخابات در چارچوب قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی بود و نامزدهای حاضر در آن رقابت انتخاباتی -از جمله فرد پیروز در انتخابات- همگی در قالب جمهوری اسلامی بوده است که پس از کسب صلاحیت های مقدماتی، امکان حضور در عرصه انتخابات را یافته بودند. بنابراین، این یک فرض باطل است که دوم خرداد را از ابتدا یک حرکت براندازانه تلقی کنیم چراکه چطور ممکن است حرکتی براندازانه -از هر سنخ- علیه یک نظام سیاسی، در قالب یک فرآیند انتخاباتی قانون مند و در چارچوب قانون اساسی آن نظام رخ دهد و مهم تر از آن اینکه منتخب انتخابات، پس از پیروزی، به پاسداری از اصول آن قانون اساسی سوگند یاد کرده و حکم ریاست جمهوری خود را از سوی عالی رتبه ترین مقام همان نظام سیاسی دریافت کند؟
ضمن اینکه علی رغم ادعاهای صورت گرفته، "سید محمد خاتمی" منتخب ملت در انتخابات دوم خرداد ۷۶، خود در این رابطه و در نخستین اظهار نظرهایش پس از دریافت حکم ریاست جمهوری عنوان می کند : "... مبنای عمل در جامعه ما قانون اساسی است که خوشبختانه، انقلاب اسلامی ما هنوز یک سال از عمرش نگذشته بود که صاحب قانون اساسی شد و من فکر می کنم که راهی برای پیشرفت، آرامش، امنیت، حرمت انسان و برای استفاده از نیروها و امکانات و به کارگیری آنها نیست، جز آنکه جامعه ما تن به قانون و قانون اساسی بدهد" ( سخنرانی در همایش روسای دانشگاه ها و مراکز پژوهشی کشور، ۷۶.۱۲.۵) و این سخنان آقای خاتمی درست در نقطه مقابل سخنانی همچون آنچه آقای "عمادالدین باقی" عنوان می دارد که :" خواسته محوری امروز به عنوان یکی از شاخص ها و روش های اصلاح طلبی، همه پرسی درباره قانون اساسی کنونی و اصول آن و اصلاح قانون اساسی است" و "تحقق اصلاحات در ایران برای جلوگیری از اخراج آن از مدار جهانی، بدون اصلاح قانون اساسی، چون آب در هاون کوبیدن است" (جنبش اصلاحات دموکراتیک در ایران، صفحه ۴۷۲) قرار می گیرد. که تماما در پی آن بود تا ماهیت رخداد دوم خرداد را خارج از چارچوب نظام جمهوری اسلامی و غریبه با آن تحلیل کند.
اما به راستی چه عاملی موجب شد تا عده ای سعی کنند رخداد سال ۷۶ را اینگونه تفسیر کنند؟
برای فهم این مطلب لازم است به زمینه های شکل گیری و وقوع آنچه در انتخابات ریاست جمهوری هفتم رخ داد، اشاراتی داشته باشیم . برای این منظور بهتر است ابتداعا به سراغ تحلیل برخی از شخصیت های متمایل به جریان دوم خرداد پیرامون زمینه های شکل گیری دوم خرداد و پیروزی فردی همچون آقای "خاتمی" در انتخابات آن روز رفته و بخشی از تحلیل های آنان در این رابطه را با هم مرور کنیم :
"واقعه دوم خرداد علاوه بر نمایش آگاهانه ملت نسبت به تغییر جهت گیری مدیریت اقتصادی کشور، نوعی اعتراض به تبعیض، نابرابری، اسراف، تبذیر و مصرف گرایی وابسته تلقی می شود... به این معنی [که] برخلاف آنچه که طی اجرای برنامه های تعدیل ساختاری ترویج و تبلیغ شد که مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باید به دست فن سالاران سپرده و مردم نباید هیچ گونه دخالت و نظارتی در آنها داشته باشند، رشد سیاسی و بلوغ فکری- فرهنگی ملت سبب شد نسبت به جهت گیری و آینده ی ایران به شدت حساس و نگران باشند."(فرشاد مومنی، بیم ها و امیدها، انتشارات همشهری، صفحه ۲۲۴) "
این وضعیت محصول دوره ی سازندگی و محصول دولت آقای هاشمی است و دوم خرداد پیش از آنکه به آقای خاتمی منسوب باشد و بیش از آنکه به جناح مثلا پیروز دوم خرداد منتسب باشد، پیامد توسعه اقتصادی و ناشی از شرایطی است که از سال ۶۸ به بعد ایجاد شد."( غلامحسین کرباسچی بیم ها و امیدها، انتشارات همشهری، صفحه صفحه ۱۸۱)
"وجود دو ملیون دانشجوی مراکز آموزش عالی پراکنده در سطح کشور، نشان دهنده ظهور گروه مرجعی مهم در تحولات جامعه ایران است . این امر با خرد گرایی رو به رشد جامعه همخوانی و هماهنگی کامل نشان می دهد . در دوم خرداد گروه مرجع یاد شده در شکل دهی به رای مردم نقش بسزا ایفا نمود." ( پرویز پیران، تحلیل هایی جامعه شناسانه از واقعه دوم خرداد، صفحه ۳۴)
"...جوانان پس از پایان جنگ به تدریج از تبلیغات و تولیدات فرهنگی دستگاه های رسمی خسته شدند و بیشتر مصرف کننده تولیدات فرهنگی پاپ بودند ... آنها که متاثر از شبکه دوستانه و
غیررسمی زندگی بودند برنامه های کاندیدای رسمی را اجمالا سخت و محدود ارزیابی می کردند، به شعارهای مردم سالارانه خاتمی که آنها را با محدودیت کمتری روبرو می کرد، رو آوردند."(حمیدرضا جلایی پور، جامعه شناسی جنبش های اجتماعی، صفحه ۲۴۶)
آری. تمام آنچه رفت کم یا زیاد مبین زمینه های شکل گیری پدیده دوم خرداد و پیروزی آقای خاتمی بود . در واقع سید محمد خاتمی در سال ۷۶ در نقطه ای ایستاده بود که با پیشینه ای از عملکرد اقتصادی و فرهنگی - به ویژه- دوران پس از دفاع مقدس و نارضایتی مردمی حاصل از آن مواجه بود و درست به همین دلیل بود که یکی از اصلی ترین شعارهای انتخاباتی وی، حامل پیام "بازگشت مردم به زندگی عادی" بود . خاتمی ضمن اشاره به روح عدالت علوی - هرچند تعبیر خاص خود از آن را داشت- زدودن فقر و تامین زندگی شرافتمندانه برای مردم را از اهداف خود معرفی کرد و در چنان شرایطی، بسیار طبیعی می نمود که مردم و بویژه قشر جوان جویای امکانات اولیه زندگی، به آقای خاتمی، با چنین شعارهایی و بالاخص به عنوان چهره ای ناشناخته و آن هم در میان چهره هایی که هریک در سالهای پیش از آن مسئولیت هایی داشته و درواقع امتحان پس داده بودند، رای دهند. چنین انتخابی را نمی توان و نباید رای به ضدیت با نظام اسلامی تفسیرکرد و نیز نباید خاتمی را چنان که برخی از عناصر تجدیدنظر طلب مدعی بودند " رئیس اپوزیسیون درون نظام " دانست . چراکه اگر مردم از اصل نظام روی گردان شده بودند هرگز سازوکار انتخابات، آن هم در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی را بر نمی گزیدند و در پی راه های به معنای واقعی کلمه "براندازانه" می رفتند.
و اما مسیر حرکت از دوم خرداد، در میانه راه خود دچار انحرافاتی شد. در واقع در میانه راه، همانهایی که سعی داشتند رای مردم در دوم خرداد را در قالب مخالفت با نظام تفسیر و نظر خود پیرامون رأی مردم را بر مردم تحمیل کنند به سخنگویان رسمی و غیر رسمی حرکت و اهداف دوم خرداد در بخش هایی از دولت و سپس مجلس و نشریات و محافل به اصطلاح روشنفکری تبدیل شدند و حرکت اصلاح طلبانه مردم که حرکتی مبتنی و در چارچوب نظام اسلامی و قانون اساسی بود، توسط این عده، به حرکتی "تجدید نظر طلبانه در اصول و مبانی اسلام و انقلاب اسلامی تعبیر شد . این عده که سرشاخه های ایشان را باید در حلقه "کیان" و "مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری" جست، حلقه ای از جریان موسوم به "نوگرایان دینی" بودند که تا سال ۱۳۶۱ به انتشار "کیهان فرهنگی" می پرداختند. اینان که از جمله شاخص ترینشان باید به دکتر عبدلکریم سروش اشاره کرد،از همان ابتدا در پی غلبه درک خاص از دین که به عقیده منتقدان، منجر به استحاله جامعه از ارزش های اعتقادی و در نهایت استهاله نظام از باورهای انقلابی آن می شد، بر فضای عمومی جامعه بودند . و بلافاصله پس از واقعه دوم خرداد با چنین درکی از ماهیت رفتار مردم در رأی به خاتمی، آن را بهترین فرصت برای اهداف خود تلقی نموده و تلاش کردند تا از فرصت تاریخی که به زعم ایشان برای جریان تجدید نظر طلب و سکولار ایران فراهم آمده بود نهایت بهره برداری را داشته باشند.
"محمدرضا خاتمی" از اعضای این جمع، پیرامون آن می گوید :"تصور اینکه جامعه ما توانایی و امکان عملی کردن آن اندیشه ها را داشته باشد اصلا نبود...آن جمع بسته(حلقه کیان و سایرین) دنبال یک تحول فکری در جامعه بود."(خرداد ۷۶، بازخوانی پرونده اصلاحات (گفتگو) ضمیمه روزنامه ایران، صفحه ۴) " حلقه کیان، پس از دوم خرداد به مثابه یک سایه موازی برای جنبش اصلاح طلبی در پیش برد برنامه های آن عمل کرده و بخش عمده ای از اقتدار رسانه ای، روشنفکری و حتی تشکیلاتی اصلاح طلبان از آن حلقه جدیدی از روشنفکران دینی[قرار گرفت] که روزهای چهارشنبه در دفتر کیان شکل می گرفت ." (روزنامه عصر آزادگان، ۲۹/۱/۱۳۷۹
هم اینان بودند که در میانه راه از خاتمی خواستند که در مقابل مقام معظم رهبری قرار گرفته و بااستعفای خود از ریاست جمهوری، عملا نظام جمهوری اسلامی را در بحران فرو بَرَد و پس از آنکه پاسخ منفی خاتمی مبنی بر اینکه فقط با خواست مردم استعفا می دهد را دریافت کردند، شعار "عبور از خاتمی" سر داده و وی را از قطار اصلاح طلبی (در حقیقت تجدید نظر طلبی) پیاده کردند.
اینان البته امروز، یا در ایالات متحده هستند و به دلارهای آمریکایی وابسته هستند و یا به گوشه نشینانی تبدیل شده اند که در کنجی، به اشتباهات محاسباتی و فکری خود اندیشیده و البته برخی از آنان نیز از اشتباهات خود صحبت می‏کنند. .
پدیده دوم خرداد و آنچه حاصل آن بود، حوالتی بود که هرچند مبداء برخی تغییرات در فضای جامعه ایران و نیز تغییراتی در آرایش سیاسی و بعضا فکری بخش هایی از جامعه گشت، اما بیش از همه درسی بود برای همه نیروهای سیاسی کشور، که هرگونه حرکت در مقابل قانون اساسی و آرمان های انقلاب، امام (ره) و مقام معظم رهبری، در حقیقت حرکت در برابر اراده ملت بوده و توسط خود ملت پس زده می شود. و نیروهای سیاسی - با هر سلیقه ای - اگر به دنبال فعالیت در چارچوب نظام اسلامی هستند، باید به ارزش ها و اهداف آن پایبند بوده، در چارچوب قانون اساسی گام برداشته و مرز خود با نیروهای غیر خودی و بیگانه را روشن سازند و در غیر آن صورت توسط ملت و نظام اسلامی طرد می شوند.
امیر راغب
منبع : سایت الف


همچنین مشاهده کنید