دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


ما و جهانی شدن در گفتگو با صاحب نظران


ما و جهانی شدن در گفتگو با صاحب نظران
در پروسه جهانی شدن ما در کجا قرار داریم آیا همانگونه که فر هنگ های دیگر تحت تاثیر فرهنگ مسلط که با سلاح تکنولوژی ورسانه ای غرب حمایت نیز حمایت می شود محکوم به کناره گیری هستیم آیا فر هنگ دیرینه پای ما نیز مانند بسیاری از زبانهای محلی مانند گیلک و تالشی و لری و بسیاری دیگر در آستانه فرو پاشی و اضمحلال است و اگر اینگونه است بشارت حضرت مصطفی چه می شود که دینش را دینی جهانی معرفی می کند و به گواه قران تا قیام قیامت باقی است در این باره نظرات تعدادی اساتید خالی از فایده نخواهد بود که عین فایده است:
دکتر سید یحیی یثربی استاد دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشگر فلسفه در این باره می گوید:
دین اسلام با ادعای جهانی‌شدن آمده و در اعلام بعثت پیامبر در آیه‌های قرآن نیز این بعثت برای تمام مردم دنیا در همه‌ زمان‌ها و مکان‌ها آمده است.
وی جهانی شدن را پذیرش یک امر از طرف همه مردم دنیا می داند و ادامه می دهد: از ویژگی‌های اموری که جهانی می‌شود اینست که خود خاصیت جهانی‌شدن را داشته باشد چون در غیراینصورت ممکن است امری با پشتیبانی نیروهای خاصی توسعه یابد اما چون در مقوله جهانی شدن شرط پذیرش عامه را در نهاد خود ندارد این پروسه به شکست منجر شود.
یثربی بر این باور نیز تاکید دارد : فرهنگ و سیاست‌های غارتگر امپریالیسم و بسیاری از نهضت‌های این‌چنین محکوم به فروپاشی هستند چون در نهادش پذیرش همگان گنجانده نشده است و بگونه ای نیست که همه مردم دنیا آن را بپذیرند.
اما یثربی از تفرقه مسلمانان هم گله دارد و می گوید: ما شاخص‌های کلی یک اقتدار جهانی‌شدن را داریم، یعنی امکانات آن را داریم که از موضع قدرت به عنوان یک قدرت جهانی سخن بگوییم. ملت‌های مسلمان یک پنجم جمعیت جهان، ۴۲ درصد ذخائر نفتی جهان، ۲۵ درصد ذخائر گاز طبیعی، ۷ درصد فسفات جهانی، ۵۰ درصد نقاط استراتژیک جهانی مانند تنگه هرمز، کانال سوئز و جبل‌الطارق و امثال آن را در اختیار دارند. این امکانات مادی را در دنیا هیچ ابرقدرتی ندارد.از نظر معنوی هم صاحب تنها دینی هستیم که سه ویژگی دارد که ادیان دیگر ندارد و عقلانی بودن، جامع بودن بر تمام شئونات زندگی و داشتن متن مستند کتاب آسمانی.
با این امکانات مادی و معنوی باز ما امت اسلام در حوزه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی دچار پرا کندگی هستیم و در اغلب کشورهای اسلامی با مدیریت‌های ضعیف، امکانات موجود را هدر می‌دهند.
یکی از آن جرائم، کشور خودمان است که با وجود شرایط خوب نسبت به کشورهای اسلامی دیگر به عنوان مثال هنوز امکانات زیادی را در آموزش و پرورش هدر می‌دهیم.
اما رسول منتجب نیا سیاستمدار واستاد دانشگاه شاهد با انتقاد از رسانه های داخلی که آن چنان که باید در معرفی اسلام ناب و فرهنگ نبوی نکوشیده اند می گوید: متأسفانه رسانه‌‌های ما از معرفی فرهنگ مترقی و ناب اسلامی حتی به داخل کشور عاجز هستند و یا عمدا نمی‌خواهند چنین فرهنگ‌سازی انجام دهند و فرهنگ سازی از دست افراد شایسته خارج شده است.
منتجب نیا بر این باور است که باید از مسئولان شروع کرد و با گلایه می گوید: اگر بخواهیم فرهنگ اسلام و انقلاب را در دنیا گسترش دهیم و آن را جهانی کنیم باید قبل از آنکه به بیرون مرزها بپردازیم به فکر درون مرزها باشیم. و این سوال را مطرح کنیم که شهروندان ما، مردم، مسئولان ما نسبت به فرهنگ اسلامی و انقلابی چه دیدی دارند؟
باید دید در این زمینه نظر واحد و سلیقه یکسان وجود دارد یا خیر؟ و آیا در جامعه اسلامی ما مسئولان حکومتی توانسته‌اند تعریف روشن و جامعی را برای فرهنگ ارائه کنند. اگر این کار انجام شود گام اول در فرهنگ‌شناسی و معرفی جامع مفهوم آن انجام شده است و آن وقت این انتظار که فرهنگ اسلامی صادر شود و گسترش یابد، به حق است.
محمد علی کوشا که خود مترجم قران و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است روند جهانی شدن را یک امر طبیعی بر می شمارد و دلیل اقامه می کند که : چون فکرها و تمدن‌ها هر روز به هم نزدیک‌تر می‌شود و مخصوصا عوامل ارتباط قوی امروزه این روند، را تسریع بخشیده است پس این بسیار طبیعی است که در این روند بعضی فرهنگ‌ها رشد کنند و بعضی نابود شوند
او باقی ماندن و سربلندی در این مسابقه را در‌استقلال علمی می داند ومی گوید اگر نخبگان یک کشور از نظر علمی استقلال یابند، این استقلال سبب آزاداندیشی می‌شود. پس ریشه آزاد‌اندیشی فرد یا افراد یا ملت‌ها استقلال علمی است بنابر این ما ناگزیریم در همه علوم، علوم طبیعی، تجربی، صنعتی، ارتباطی و حتی هسته‌ای استقلال فکری پیدا کینم، و تنها در این صورت است که در این روند به سرعت ذوب نمی‌شویم و فرهنگ‌ها خودمان را حفظ می‌کنیم.
وی راه حل مشکل را در بها دادن به نخبگان و منتقدان می داند و می گوید: اگر بخواهیم در این روند سالم بمانیم باید به منتقدین و محققین و اساتید و نخبگان ارزش و بها دهیم چه در حوزه‌های علمیه و چه در دانشگاه‌ها نباید کاری کنیم که مملکت را رها کنند باید جاذبه ایجاد کرد تا نیروهای علمی و فکری را حفظ کنیم دغدغه های دکتر محمد رضا سنگری در این باره گویا بسیار جدی است : اولین کسی که آغاز‌کننده است میدان را بدست می‌گیرد. ما باید در این عرصه فعال وارد شویم و گستره بزرگی برای ترجمه فرهنگ خود برای دنیا فراهم کنیم.
وی به تحقیقات انجام شده در اینباره استناد می کند و ادامه می دهد: طی تحقیقات انجام شده هر هفته ۱۵ زبان محلی در حال مرگ است، با این وضعیت تا یک سده دیگر همه زبانهای محلی و فرهنگ‌های بومی از بین خواهند رفت. در این زمینه اگر حالت انفعالی بگیریم باید شاهد اضمحلال باشیم. اما اگر به صورت فعال عمل کنیم و فرهنگ بومی و اندیشه‌ها و عقاید خود را با روشی مناسب و با زبان بین‌المللی و قابل فهم برای جهانیان مطرح کنیم، می‌توانیم از هویت فرهنگی کشورمان دفاع کنیم و گامی در جهت جهانی‌شدن برداریم.
سنگری همچنین از کم کاری متولیان امر فرهنگ شکوه می کند: متأسفانه ما هنوز نتوانسته‌ایم فرهنگ انقلاب را به دنیا معرفی کنیم حتی ادبیات ما نیز هنوز آن طور که باید به جهانیان معرفی نشده است. در دنیا کتاب‌های پائلوکوئیلو فروش بسیاری دارد در حالی که او همان فرهنگ عرفانی ما را به طور بسیار ضعیف تبلیغ می‌کند پس چرا ما خودمان فرهنگ دینی و عرفانی‌مان را تبلیغ نکنیم.
اما چگونه می توان فرهنگ نبوی را جهانی کرد پاسخ سنگری به نوبه خود جالب است: ما در گام اول برای جهانی‌شدن دین اسلام باید زبان رسول خدا را که یک فرهنگ مسلط جهانی است، برای خود شناسایی کنیم و بعد به طرح این مسئله بپردازیم. متأسفانه دین مبین اسلام درست مطرح نشده و بیشتر در هیئت چهره‌های طالبانی به دنیا معرفی شده است.
توصیه سنگری هم خالی از لطف نیست: اگر بتوانیم فرصتهای مفاهمه با دنیا برقرار کنیم و چهره پیامبر را با استفاده از امکانات امروزی به جهانیان بشناسیم. نسل جوان اروپا که بسیار شیفته فرهنگ ما هستند با فرهنگ ما خو خواهند گرفت.
فریدون صدیقی استاد علوم ارتباطات اما از زاویه دیگری به مسئله نگاه می کند او می گوید: وظیفه اصلی و عمده در جهت حفظ هویت فرهنگی، ملی دینی و هر آنچه که مجموعه‌ای از پیشینه و سابقه فرهنگی ما را می‌سازد، برداشتن مرزهای روبرو، گسترش اطلاعات و برنامه‌ریزی آموزشی است.
در منظر صدیقی برای سیانت از هویت فرهنگی جامعه در درجه اول باید به آموزش بها داد: نظام آموزشی ما باید برنامه‌ریزی‌اش را آگاهانه با بینش و درایت پیش برد و فوائد را ایران شمول کند و خرده فرهنگ‌ها را درون فرهنگ بزرگ‌تر که فرهنگ علمی و دینی ما است جا و اعتلا بدهد.
و بخش پنهان آن که به تدریج دارد حذف می‌شود را در جهت توزیع و ارتباطات چاره‌جویی و تصویرسازی نماید.
صدیقی جهانی کردن دین اسلام را به عهده علما می داند و آنرا منوط به آگاهی از علوم و دانش های روز بخصوص در عرصه رسانه می کند : تحقق این امر وظیفه مراکز علمی و دانشگاهی و آکادمیک ماست، حوزویان، مبلغین بینا و بصیر ما وظیفه دارند که خود را به زبان، ادبیات و مفاهیم روز و ارتباطات نوین مسلح کنند و این مفاهیم قرآنی و الهی را با استناد به ابزارها، مهارت‌ها و تکنولوژی نوین به گوش جهانیان برسانند.
انبار لویی سردبیر روزنامه رسالت اما بر این باور تاکید دارد که دین اسلام همینک جهانی است و بر طبق نظر او آمریکا همینک در امنیت خود مشکل دارد تا چه رسد به جهانی کردن فرهنگ آمریکایی: هم اینک دین اسلام یک فرهنگ مسلط جهانی است و حرف اول را در فرهنگ جهانی می‌زند.
و این در حالی ست که تا قبل از ظهور انقلاب اسلامی ایران بدین‌گونه نبود و تنها دو فرهنگ مسلط در جهان بود.
در دو دهه اخیر می‌بینیم که آمریکا دیگر توفیقاتی در قلمرو فرهنگ و سیاست نداشته است و حتی نمی‌تواند امنیت خود را تامین کند.
علی محققی سر دبیر روزنامه ابتکار دغدغه گسترش ارتباطات جمعی نظیر اینترنت دارد او با بیان نظرات صاحب نظران غربی مبنی بر حتمی بودن استحاله خورده فرهنگها اینچنین در رد سخنان آنها اقامه دلیل می کند: تنها راه توسعه و ایزوله کردن فرهنگ اسلامی بالا بردن ظرفیت‌های اینترنتی و جدی گرفتن جامعه شبکه‌ای توسط دولت است نه محدود کردن و کنترل بیش از حد آن.
"بر اساس موافقت‌های فرهنگی صورت گرفته در بین نظریه‌پردازان جهانی، آنها بر این باورند که استحاله حوزه و فرهنگ‌ها در فرهنگ برتر اجتناب‌ناپذیر است."
به نظر آنها روند رو به رشد صنعت و بالا رفتن آگاهی‌ها و ابزارهای تسهیل‌بخش زندگی امروز شیوه زندگ ی افراد را بسوی همانند کردن زندگیها یا همان استحاله فرهنگ پیش می‌برد که در نتیجه فرهنگ‌های کوچک در برابر فرهنگ برتر نابود می‌شود."
"اما اگر ما اینترنت را به گفته خودشان حلقه اصلی جهانی شدن بدانیم، تجربه سال‌ها پس از فراگیر شدن اینترنت در جوامع مختلف در عمل، عکس‌ استحاله فرهنگی را نشان می‌دهد."
اگر ما به حجم اطلاعات در سایت‌‌ها، وبلاگ‌های شخصی، و فضای سایبر را در نظر بگیریم، متوجه می‌شویم که زبان فارسی علی‌رغم محدودیت جغرافیایی و جمعیتی که در جهان دارد، میزان و حجم اطلاعات به زبان فارسی روند و افزایش قابل توجه‌ای را داشته است.
سر دبیر روزنامه ابتکار همچنین مهاجرت مسلمانان به غرب را یکی از پتانسیلهای جهانی کردن دین اسلام می داند: مهاجرت افراد مسلمان به کشورهای مختلف و اشاعه فرهنگ آنها و همچنین ایجاد پایگاه‌های اطلاع‌رسانی توسط آنها و بخاطر آنها و برپایی مراسم‌های مختلف مذهبی و سنتی و آیینی در مناطق مختلف جهان نیز نشان از صدور فرهنگ اسلام دارد.
حسین شریعت مداری سر دبیر روزنامه کیهان و تئوریسین مسایل فرهنگ و سیاست از منظری دیگر به قضیه نگاه می کند او با پرهیز دادن نسبت به این مسئله که نبایددر پروسه جهانی شدن دنباله روی پروژه جهانی‌سازی غربی‌ها شد بشدت بر این نکته تاکید دارد که در این روند اسلام حرف اول را می‌زندو ادامه می دهد: اگر جهانی شدن را به معنا ی پذیرش میعارهایی که غربی‌ها برای تمام جهان تدارک دیده‌اند و نسخه آن را پیچیده‌اند یعنی تاسیس دهکده جهانی که غرب به دنبال ایجاد آن است تلقی کنیم در این دهکده جایی برای فرهنگ‌های اصیل و بخصوص فرهنگهای الهی نیست.
در این طرح حتی با ادیان الهی مقابله شده است که این نمی‌تواند پروژه‌ای مطلوب برای ما و بسیاری از فرهنگهای دیگر باشد.
وی بر خلاف نظریه فو کویاما که بر اساس آن هزاره سوم میلادی محل استیلای فرهنگ لیبرال دموکراسی است این هزاره را از آن اسلام می داند و به نظریه الیوت کوهن استناد کرده می گوید: فو کویاما معتقد بود آغاز هزاره سوم میلادی آغاز غلبه لیبرال دمکراسی آمریکایی و فراگیری آن در سراسر جهان است. آمریکایی‌ها این دکترین را خیلی ترویج می‌کردند و شاید چنین تلقی هم داشتند.
اما رخدادهایی که بعدها بوقوع پیوست این نظریه‌‌ها را نقض کرد و نشان داد تاریخ مسیر دیگری را طی می‌کند.
کوهن در رساله خود بر این واقعیت تأکید می‌کند که آغاز هزاره سوم نه تنها آغاز غلبه لیبرال دموکراسی آمریکایی نیست بلکه در این هزاره ما شاهد تولد قطب قدرتمند دیگری به نام اسلام خواهیم بود که فرمول رایج قدرت در جهان را بهم خواهد ریخت و عناصر جدیدی که برای غرب ناشناخته است را وارد فرمول قدرت غرب خواهد کرد.
در منظر شریعت مداری علت پیدایش این چنین نظریه‌ای از این حقیقت نشات می گیرد که در این سوی ماجرا جهانی شدن فرهنگها، مکتبی به نام اسلام وجود دارد که ادعای جهانی شدن دارد و پیامبر (ص) نیز از فراگیری چنین دینی سخن می‌گوید چون اسلام تمامی عناصر و عوامل لازم برای جهانی شدن و فراگیر بودن را در خود دارد.
وی ادامه می دهد :از سویی دیگراسلام منحصر به ملیت خاصی نیست. دین عرب یا خاورمیانه‌ای نیست. دینی است فراگیر با نسخه زندگی فردی و اجتماعی برای همه افراد.
شریعتمداری در ادامه ضمن بیان این مطلب که وقتی این نسخه از حالت تئوری به کرسی قدرت می‌نشیند که با پیروزی انقلاب اسلامی این اتفاق افتاده است. چند رخداد اجتناب‌ناپذیر می‌شود، و در تکمیل نظر خود که وقوع انقلاب اسلامی مهر تاییدی بر جهانی شدن دین اسلام در عصر حاضر است می گوید : در ابتدا باید گفت اسلام یک باور است و جایگاه باور قلوب مردم مسلمان است پس برای ورود به سایر مناطق نیازی به عبور فیزیکی از مغزها ندارد بلکه بستر گسترش آن قلوب مردم مسلمان است.
بنابر این هر جا مسلمان است و منطقه مسلمان‌نشین در معرض ورود این باور دینی است که امروزه شاهد وقوع آن و پیش‌بینی حضرت امام در این خصوص هستیم.
شریعتمداری رخداد اجتناب‌ناپذیر دیگر را تکیه اسلام بر فطرت انسان‌ها می داند و در این باره توضیح می دهد : چون اسلام بر فطرت انسانها تکیه دارد و مبانی آن منطبق با علم و دانش است و دینی است عقلائی، پس بر این مهم قادر است که مرزهای خود را از محدوده مسلمانان فراترببرد همانطور که امروز گسترش آن را در نقاط مختلف شاهد هستیم گواه ما بر این مطلب گزارش موسسه آمریکایی هریتج از گسترش پرشتاب اسلام در غرب به خصوص اروپا است که در گزارش این موسسه که در چند روز اخیر آمده است. بنابراین اگر قرار بر جهانی شدن یک پروسه باشد، طبعا ما در این عرصه دست بالایی خواهیم داشت.
● نتیجه
در این شکی نیست که اسلام دینی است که سرنوشت محتوم بشر و سعادت آن در پذیرش آن و عمل به دستورات آن است اما تحقق این امر اگر چه در تقدیر بشر توسط حضرت باری تعالی درج شده می بایست بوسیله بشر انجام گیرد و در این راه و با توجه به شرایط حاضر خردمندی آن است که بر اساس نظر خردمندان گام بر داشته شود وهنر در ان است که در هر تصمیمی که در این رابطه گرفته میشود شالوده همه انچه در نظر هواهی هایی نظیر این که چکیده ای از آن گفته آمد مورد استفاده قرار گیرد چرا که تجربه نشان دادهاست و توصیه پیامب اکرم بر آن بوده که همراهی عقل جمعی همیشه کار گشا خواهد بود و اگر نبود توصیه به مشورت نمی شد.
منبع : آریایی


همچنین مشاهده کنید