دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


جهانی شدن و فرهنگهای سنتی


جهانی شدن و فرهنگهای سنتی
عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات الکترونیکی، دگرگونی اساسی در تعاملات و ارتباطات مردم و جوامع مختلف با یکدیگر بوجود آورده است. سرعت انتقال اخبار و اطلاعات به سراسر جهان، مخابره و پخش زنده حوادث و وقایع در گوشه گوشه جهان برای تمامی مردم کره خاکی،جهان را بسیار کوچک کرده، فرهنگ و جنبه‌های مختلف زندگی مردم از نوع و شیوه خرید و فروش، گفتگو و رابطه با دیگران و چگونگی دریافت اخبار و اطلاعات و منابع هویت ساز را به کلی متحول نموده است.
در حقیقت انقلاب رخ داده در عرصه فن‌آوری ارتباطات، فضا و زمان متحول کرده و دهکده جهانی را عینیت بخشیده است. تکنیکهای جدید انتقال اطلاعات و ارتباطات از طریق کابلهای فیبر نوری، اینترنت و کانالهای متعدد تلویزیونی ماهواره ای، کار ویژه تبلیغات هدفدار فرهنگی، انتقال سریع، آسان و ارزان داده‌ای صوتی، تصویری و نوشتاری را به سراسر جهان بر عهده دارند و اینها قادرند پایه‌های فرهنگی، سنن، گویش‌های محلی و زبان ملی کشور را در معرض تهدید قرار دهند.تکنولوژی نوین ارتباطات که جهانی شدن فرهنگ را پشتیبانی می‌کند، قادر است تمام سطوح زندگی مردم را تحت تاثیر خود متحول و دگرگون سازد، ساختار و چارچوبهای فرهنگی و اشکال نهادهای فرهنگی جامعه را با امواج گسترده محصولات و خدمات فرهنگی و کالاهای مصرفی تخریب و نابود سازد و با از میان برداشتن تفاوتهای فرهنگی خود را حاکم و جایگزین نماید.
فرایند همسان سازی جهان و پیامدهای فرهنگی و سیاسی ارتباطات بین المللی روزبه روز بر دغدغه های و نگرانیها افزوده است. در کشورهایی که ارزشهای غربی، میهمان ناخوانده و نامطلوب تلقی می‌شوند نخبگان حکومتی و متولیان فرهنگ ملی در این اندیشه‌اند که چگونه می‌توانند مرزهای سرزمینی (فرهنگی) را تسخیر ناپذیر و مقاوم سازند.
حال آنکه به نظر می رسد، بستن مرزهای فرهنگی کاری بس دشوار و محال است و پذیرفتن بیانیه جامعه اطلاعاتی دشواری کار را برای کشورمان دو چندان کرده است بر اساس بیانیه اجلاس جامعه اطلاعات که در روز ۱۰ دسامبر سال ۲۰۰۳ (۱۹ آذر ماه ۱۳۸۲) در ژنو با حضور سران کشورهای مختلف جهان و با هدف ایجاد جامعه اطلاعات مردم محور، همه شمول و توسعه مدار بر پا شد. تمامی روستاهای جهان باید تا سال ۲۰۱۰ از ارتباطات الکترونیکی بهره‌مند شوندو ۹۰% جمعیت جهان نیز بصورت بی‌سیم تحت پوشش قرار گیرند. ضمن اینکه تا سال ۲۰۱۵ باید به صد در صد برسد. همچنین مشخص شد که تمامی دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقات علمی تا سال ۲۰۰۵، دبیرستانها تا سال ۲۰۱۰ و مدارس ابتدایی تا سال ۲۰۱۵ باید به فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات مجهز شوند.
از سوی دیگر تمامی کتابخانه‌های عمومی تا سال ۲۰۰۶ و همه فرهنگسراها و مراکز فرهنگی تا سال ۲۰۱۰ باید بتوانند از فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات بهره گیرند
در یک تحلیل آینده نگرانه باید ازعان داشت که امواج الکترونیکی غیر قابل مهار است و از طرفی هر روز با سرعت بیشتری درحال گسترش و جهانگیر شدن است. جامعه اسلامی ایران نیز از تراشه‌های این امواج در امان نمانده است و با توجه به ساختار فرهنگی جامعه ما شرایط ویژه‌ای را برای آن رقم زده است. در فرایند جهانی شدن فرهنگ، جابجایی ارزشهای فرهنگی بومی و ملی و پذیرش فرهنگی که به راحتی از طریق سیگنالهای الکترونیکی و به سرعت به تمامی خانه‌ها سرازیر می‌شود را شاهد خواهیم بود.
در فرایند جهانی شدن ذهن مردم، طرز تلقی و نگرش آنها به خود و جهان متحول شده و بر آگاهی مردم از محیط‌های فراسرزمینی خود افزوده خواهد شد که نتیجه این شناخت و افزایش دانش، تحولات و تغییرات فرهنگی در جامعه می‌باشد.
آلوین تافلر در موج سوم در خصوص فضای اطلاعات بوجود آمده بواسطه دسترسی بشر به فن‌آوری نوین ارنباطی چنین می‌گوید:
دگرگون ساختن عمقی سپهر اطلاعاتی باعث می‌شود که مغزهایمان نیز دچار تحول و دگرگونی شوند. یعنی شیوه‌های اندیشه و تفکر در باره مسائل، شیوه ترکیب اطلاعات و شیوه پیش بینی نتایج اعمالمان هم متحول خواهد شد. حتی امکان دارد ترکیب شیمیائی مغزمان را نیز دگرگون سازیم. تعبیر توانایی گفتگوی کامپیوترها و دستگاههای خرد و کوچک با انسان آنطور که به نظر می‌رسد خیال پردازی نیست. ترمینالهای دریافت کننده داده‌های صوتی که امروز وجود دارد هم اکنون قادر به شناسایی و پاسخ گویی به واژگان هزار کلمه‌ای می‌باشند و بسیاری از شرکتها، از شرکتهای عظیمی نظیر آی بی ام یا نیپسون الکتریک تا شرکتهای کوچک نظیر هودیستیک یا شرکت سنتی گرم برای گسترش واژگان کامپیوتری، ساده کردن تکنولوژی و اصولا کاهش هزینه‌ها با یکدیگر به رقابت پرداخته‌اند.پیش بینی می‌شود بین پنج تا بیست سال آینده کامپوترها بتوانند به راحتی با لهجه طبیعی و معمولی در خانه‌ها صحبت کنند. این پیشرفت هم در زمینه فرهنگ و اقتصاد کاربرد بیشماری پیدا خواهد کرد.
در اثر تغییرات و تحولات حاصل شده از دهه گذشته تا کنون و خصوصا در فرآیند برنامه اول و دوم توسعه پس از انقلاب اسلامی (که از سال ۱۳۶۷ شروع شده) میل به درک از جهان و شناخت شرایط جدید و آشنایی با فضای بین المللی در زندگی افراد، صورت جدیدی از جامعه و انسان را به نمایش گذاشته است.
وابستگی روز افزون مردم جهان به یکدیگر در سایه نوآوریهای تکنولوژیک و در فرآیند جهانی شدن فرهنگ نگرش افراد متحول شده هر روز گام جدیدی برای پیوستگی و ارتباط بیشتر جهانیان رقم می‌خورد و بر تعلق خاطر انسانها به یکدیگر و محورهای مشترک بین آنها افزوده می‌شود. مردم جهان روز به روز با حقوق انسانی خود بیشتر آشنا می‌شوند، حقوقی که جامعه جهانی آن را پذیرفته و بر آن تاکید دارد. امروزه بند و بست‌ها چه در حوزه فرهنگ و یا رفتارهای خشونت آمیز دولتها با اتباع خود، اعم از روزنامه نگاران، فعالان سیاسی، زندانیان، اقلیتهای قومی و مذهبی و … با واکنش مجامع بین المللی و سازمان ها دفاع از حقوق بشر و … مواجه می‌شود و فراتر از آن مخالفت مردم جهان به انحناء مختلف نسبت به اعمال تجاوزگرانه به دیگر کشورها، حقوق افراد و هرگونه تبعیض، گاها بوسیله راهپیمایی و تظاهرات در جهت دفاع از همنوعان خود در سراسر جهان اقدام می‌نمایند.
به نظر می‌رسد در عرصه جهانی شدن فرهنگ دیگر جایی برای سنتی اندیشیدن و ساختارهای سنتی در قلمرو فرهنگ وجود نداشته باشد. نوع نگاه به مقوله فرهنگ متحول شده و دیگر سامانه‌های سنتی فرهنگی را بر نمی‌تابد. در این فرآیند بسیاری از مقولات مانند حقوق بشر، دموکراسی، امنیت و …. نیز فضای فرهنگی تازه‌ای یافته است. برای مثال امنیت ملی جای خود را به امنیت جهانی سپرده است و تحقق امنیت ملی تا حدود زیادی به امنیت جهانی وابسته است به قسمی که بروز یک حادثه، جنگ، سقوط یک دولت و یا یک اقدام تروریستی در هر گوشه جهان سایر کشورها را از خود متاثر و به نوعی درگیر می‌نماید. از این نظر آنچه به امنیت جهانی هویت می‌بخشد فرهنگی است که جان تاملینسون آن را در مقاله خود « فرهنگ جهانی» دانسته است. فرهنگی که به گمان وی اگر چه می‌توان برای آن ریشه‌های تاریخی را جستجو کرد، اما امروزه به شکل متفاوتی از گذشته تجلی نموده است.
فراگیر شدن فرهنگ جهانی عرصه را بر فرهنگهای ملی و محلی تنگ ساخته در معرض خطر نابودی قرار می دهد.
امروزه این دل نگرانی و ترس از محو شدن فرهنگ ملی در فرهنگ جهانی بیش از گذشته وجود دارد. شرکتهای بزرگ چند ملیتی که تولید و پخش گسترده کالاهای فرهنگی را در سلطه و سیطره خود دارند، با انتقال سریع و حجیم کالاهای فرهنگی خود به سراسر جهان، فرهنگ ملی را روز به روز ضعیف تر و ناکارآمدتر می‌نمایند. علاوه بر اینها افزایش روز افزون سازمانها و نهادی بین المللی مانند : سازمان حفاظت محیط زیست، جمعیت دفاع از حقوق زنان، نهضت سبزها و … همچنین توسعه مفاهیم عام و فراگیری همچون حقوق شهروندی، آزادی، دموکراسی، جامعه مدنی، حقوق بشر و امنیت جهانی نیز نوید یک جهان به هم پیوسته را می‌دهد و حکایت از عصری فراگیر و جهانی واحد دارد که در آن سنت های فرهنگی محو و فرهنگ جهانی سلطه و سیطره خود را در آن گسترش خواهد داد.
یکی از مشکلات مهم فرا گیرشدن فرهنگ در جهان و داد و ستد فرهنگی، پیامدهای حقوقی ناشی از ارتباطات میان فرهنگی است. دولت ملتها هر کدام نظام حقوقی متفاوتی دارند و این نظام حقوقی برآیندی از نظام اخلاقی، دین، سنتها و عرفهای جاری آنهاست. این نظام در صورت مواجهه با دیگر نظامها و نیز نظامهای حقوقی بین المللی عکس العملهای گوناگونی از خود بروز می‌دهد. گاه مانع از داد و ستد فرهنگی و فراگیری فرهنگ در جهان و گاه تسهیل کننده آن است. فعالیت بیشتر و تحرک زیادتر نظام حقوقی و واقعیت گسترده در کشورهای توسعه یافته باعث شده‌اند ؛ فرهنگ حقوقی آنها فاصله زیادی از کشورهای پیرامونی داشته باشد و در رویاروئیها پر قدرت تر ظاهر شود، همین امر به واهمه از گسترش فرهنگ غرب می‌افزاید. فرهنگ جهانی در فرآیند روبه رشد خود دارای مراکز خاص و مهم تولید کالاهای فرهنگی شده است که این مراکز دارای روابط ضروری و اساسی با مراکز بزرگ اقتصادی جهان مانند واشنگتن و توکیو دارند. فرهنگ جهانی دارای ویژگیهای خاص خود می‌باشد. یکی از این ویژگیها امکان انتقال آن به وسیله سیستم‌های الکترونیکی است که قابل ترجمه برای سیستم دودویی و به عبارتی تبدیل شدن به علائم صفر و یک می‌باشد.
امروزه کالاهای فرهنگی، تصاویر، و تبلیغات مربوط به اطلاعات با همین ویژگی قابل تبدیل بودن به علائم الکترونیکی است که به سراسر جهان ارسال می‌شوند و بدین طریق سلطه و سیطره خود را بر فرهنگهایی که قادر نیستند خود را به علائم قابل انتقال از کابلهای الکترونیکی تبدیل نمایند تحمیل می‌کنند.
در عرصه جهانی شدن فرهنگ، فرهنگ سنتی و اقتدار گرا، ساختارهای سنتی و روشهای قدیمی و کهنه با معیارهای نوین توسعه و عصر انفجار اطلاعات سازگاری ندارند و عقب نشینی بسیاری از سنتهای فرهنگی در برابر فرهنگ جهانی امری قابل پیش بینی و اجتناب ناپذیر است.
بر اساس فرضیه پژوهش جهانی شدن فرهنگ، انقلاب اسلامی را با چالش سنت زدایی از فرهنگ روبرو می‌کند. این پژوهش کوشیده است چشم اندازی هر چند ناقص از تاثیر جهانی شدن فرهنگ بر فرهنگ انقلاب اسلامی را ترسیم نماید و مهمترین چالش پیش روی انقلاب اسلامی در فرآیند جهانی شدن فرهنگ را به تصویر بکشد.
شکسته شدن مرزهای فرهنگی و افزایش گرایش به مصرف گرایی در جامعه کاهش توان دولت و نهاد‌ها و سنت های حافظ مرزهای فرهنگی در کنترل و مهار سرحدات فرهنگی، ظهور نوع جدیدی از هویت که منشاء و مبداء آن را باید در فراسوی مرزها جستجو کرد. با جابجایی در پاره‌ای ارزشها، فردگرایی گسترش یافته و رفتارهای مبتنی بر علاقه فردی جای خود را به عنوان یک منبع هویت ساز به پیروی از هنجارهای جمعی و گروهی، دین و …. داده است. تا حدود زیادی برداشت های سنتی از فرهنگ و ارزشهای مذهبی و اشکال سلسله مراتبی را بی اعتبار ساخته، آمریت مطلق و حکومت مطلق را با تردید روبرو نموده است و بحران ارزشها را که در آن همه چیز نسبی شمرده می‌شود، دامن زده است.
در فرآیند جهانی شدن فرهنگ تعلقات گروهی، محلی و سرزمینی از بین می‌رود و هویت‌های فردی متحول می‌شود، به طور کلی می‌توان گفت با دگرگون شدن مفهوم فضا و مکان در عرصه جهانی شدن و رهانیدن آنها از بند مکان و سرزمین خاص، با عرضه فرهنگهای جدید منابع اجتماعی هویت سازی به شیوه‌های سنتی را مضمحل نموده، محیطهای مرجع نوینی را شکل داده است.
فرآیند جهانی شدن و به دنبال آن جهانی شدن فرهنگ [ با فضامند کردن زندگی اجتماعی و حذف فاصلهای جغرافیایی زمینه رهایی فرد از دایره تنگ نهادها و عوامل سنتی هویت سازی را فراهم آورده است.
گیدنز از این پدیده به عنوان تحول سنت و طبیعت یاد می‌کند. از دیدگاه او در جوامع سنتی، طبیعت و سنت همچون چشم اندازهای نسبتا ثابت و معین کار ویژه ساختار بخشی به زندگی اجتماعی و هویت را بر عهده داشتند، تحت تاثیر فرآیند جهانی شدن و تجدد این دو عامل مستقل از کنش انسانی تحول یافته، تابع اراده و تصمیم انسان شدند و بدین ترتیب دنیایی با انعطاف بالا شکل گرفت. در چنین دنیایی انسان فارغ از چند قید و بندهای سنت و طبیعت دارای آزادی و استقلال عمل چشمگیری است و باید در فضای اجتماعی بسیار پهناور، دنیا و هویت خود را بسازد.
بدین صورت فرآیند جهانی شدن فرهنگ منابع گوناگون و متعدد هویت سازی را در اختیار جامعه اسلامی ما از طریق ماهواره‌ها، شبکه‌های جهانی و رسانه‌های الکترونیکی قرار داده است و دسترسی آسان به این منابع متعدد آزادی عمل و انتخاب فرد را گسترش داده است. به نظر می‌رسد قشر وسیعی از جامعه اسلامی دیگر پایبند به منابع هویت ساز سنتی که از دوران گذشته به ارث رسیده‌اند نیستند.
بدین ترتیب یکی از پیامدهای مهم فرآیند جهانی شدن فرهنگ، حرکت جوامع به سمت همسانی و یکسان شدن فرهنگ است که در این فرآیند تفاوتها و تمایزات فرهنگی از بین می‌رود و رفتار و اندیشه واحدی بر زندگی انسانی حاکم می‌شود.
در آستانه قرن بیست و یکم شاید به جرات بتوان گفت، دیگر تعلقات سرزمینی و حتی مذهبی و ملی تنها منبع هویت بخش و فرهنگ ساز نیست.
در فرآیند جهانی شدن فرهنگ و فشردگی زمان و فضا جهان چنان کوچک شده است که دولتها ی ملی از عهده حراست و صیانت از مرزهای فرهنگی خود بر نمی‌آیند و به تنهایی قادر به فرهنگ سازی برای افراد نیستند.
انقلاب اسلامی به دلیل عدم توانایی در حفظ مرجع ‌های هویت سازی داخلی اعم از ملی و مذهبی، نداشتن مراکز بزرگ و قدرتمند تولید فرهنگ و خدمات فرهنگی، عدم امکان سرمایه گذاری کلان در عرصه فرهنگ و پایین بودن میزان سرمایه‌گذاری بین المللی، ایران فاقد ظرفیت لازم برای حفظ مرزهای فرهنگی خود می‌باشد. گسترش روزافزون استفاده از ماهواره و اینترنت و عدم امکان کنترل و مهار آنها توسط دولت علیرغم تمام سخت گیری‌ها و ممنوعیت ماهواره دلیلی بر این ادعا می‌باشد.
علاوه بر آن علائم و نشانه‌هایی از همنوایی و همسویی فرهنگی جامعه اسلامی ایران با فرهنگ جهانی وجود داردکه حکایت از تاثیر پذیری جامعه اسلامی ما از فرآیند جهانی شدن فرهنگ دارد. شکل گیری نهادهای جدید و ضرورت وضع قوانین و مقررات نو جهت برخورد با پیامدهای حقوقی استفاده از اینترنت، حقوق معنوی و احیانا جرائم اینترنتی، گریز ناپذیری از تاثیرات فرآیند جهانی شدن و ناکارآمدی سامانه‌های قدیمی است. گسترش معماری غربی و تقریبا حذف کامل معماری سنتی اسلامی در صنعت شهر سازی از نمونه‌های بارز عقب نشینی فرهنگ سنتی و جایگزین شدن فرهنگ جدید را برای کشور ما نشان می‌دهد.
لذا شناخت و درک چالش پیش روی انقلاب اسلامی در فرایند جهانی شدن فرهنگ بستر لازم برای برنامه‌ریزی در جهت پویایی و باز تولید فرهنگ به منظور یافتن جای پایی در قلمرو فرهنگ جهانی را فراهم می‌آورد. چراکه به لحاظ تاریخی می توان گفت که فرآیند جهانی شدن فرهنگ، فرآیندی برگشت ناپذیر است و با توجه به ابزار آن متوقف کردن و یا کند کردن حرکت آن کاری بس دشوار و ناممکن است. هر روز با دستیابی به تکنولوژی جدید گستره و شتاب فرآیند جهانی شدن فرهنگ بیشتر می‌شود. دست یابی به تکنولوژی انتقال سیگنالهای اطلاعاتی از طریق سیم برق توسط یک شرکت آلمانی به نام NRW این موضوع را تایید می‌نماید که اولا این ارتباطات و انتقال داده‌ها مراودات داد و ستدها و مبادلات فرهنگی با سرعت غیر قابل وصف در آینده نزدیک صورت می‌گیرد. دوماً به سبب گسترش شبکه‌های برق و حوزه بسیار وسیع استفاده کنندگان از شبکه‌های برق در سراسر جهان، فرآیند جهانی شدن فرهنگ با سرعت شگفت انگیز و غیر قابل مهار و کنترل در مقیاس بسیار وسیعی به اهداف نهایی خود که همانا یکدست کردن و همسان سازی فرهنگها و حذف فرهنگهای سنتی است نزدیک می‌سازد.
دنیای امروز را دیگر نمی‌توان همچون گذشته جدای از هم حساب کرد. نمی‌توان میان کشور با دنیای خارج دیوار جدایی کشید. در فرآیند جهانی شدن فرهنگ مرزهای ملی اهمیت و جایگا خود را از دست داده‌اند. تجارت بین المللی و خرید و فروش ورزشکاران و جذب نخبگان از سراسر جهان به کشورهای پیشرفته، شکل گیری و گسترش سازمانهای بین المللی، منطقه‌ای، شرکتهای چند ملیتی که سبب برد عملیاتی این شرکتها جهان وطنی شده‌اند و متعلق به یک محدوده جغرافیایی و مرز ملی خاصی نیستند می‌توان به عنوان شاخصهای فروپاشی مرزهای ملی برشمرد. این سازمانها و شرکتهای بین المللی دارای برنامه‌های مشترک جهانی هستند که عقبه تمامی برنامه‌های مشترک اقتصادی و سیاسی آنها یک شاکله و ترکیب خاص فرهنگی برای یک ساختار نوین و جهانی را به وجود آورده است و الگوهای فرهنگی جدیدی را شکل می‌دهد که متعلق به یک مرز و سرزمین خاص نیست و در این ساختار فرهنگی جدید سطح ملی جای خود را به سطح جهانی می‌سپارد.
جنبه‌های مختلف زندگی انسانی همگام با پیشرفت علم و دانش با محوریت تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات به سرعت دچار تحول و دگرگونی شده، حرکت پر شتاب این روند لحظه به لحظه الگوهای رفتاری در جوامع جهانی را تغییر می‌دهد.
اگر بپذیریم که از جهانی شدن گریزی نیست با اذعان به این مطلب که مهمترین عامل سرعت گیری فرآیندهای جهانی شدن فرهنگ توسعه و گسترش ارتباطات و افزایش آگاهی مردم جهان در سایه تکنولوژی‌های نوین عصر فرا صنعتی و دوران پست مدرن و سلطه و سیطره صاحبان تکنولوژی و صنعت بر اقتصاد جهان و به تبع آن تصاحب تکنولوژی مدرن و پیشرفته نظامی و ابزار دفاعی و تهاجمی و برخورداری از قدرت سیاسی، اقتصادی در عرصه بین المللی و ایفای نقش اصلی در تصمیم گیریهای کلیدی در نظام بین المللی می‌باشد. باید بپذیریم که دست بالا در رویا رویی فرهنگ جهانی و انتقال فرهنگ خود به جامعه ما به سبب نیازمندیهای اقتصادی، تکنولوژیکی، آموزشی و … با صاحبان تکنولوژی و قدرت است.
فرهنگ غربی که امروزه به عنوان فرهنگ جهانی از آن یاد می‌شود، از طریق تلویزیونهای ماهواره‌ای با کانال‌های متعدد و برنامه‌های جذاب و متنوع و پخش فیلمها و شوهای آمریکایی و همچنین به کمک شبکه‌های گسترده جهانی( اینترنت ) و شبکه‌های خبری جهانی مانند B.B.C و CNN نفوذ و رونق گسترده‌ای در ایران پیدا کرده است. نگاهی گذرا به پوشش‌های دختران و پسران و آرایش مو به تقلید از مدهای غربی، رواج سبک جدیدی از تعامل جوانان با یکدیگر، تشکیل مجالس رقص و گرایش به موسیقی غربی و تغییر منابع هویت ساز ملی و مذهبی و جستجوی هویت های جدید از سایر منابع هویت ساز بیگانه،گرایش نخبگان جامعه به منابع علمی غرب جدید از سایر منابع هویت ساز بیگانه،گرایش نخبگان جامعه به منابع علمی غرب و شیفتگی دانشجویان نسبت به فضای علمی،صنعتی و تکنو لوژیکی حاکم بر کشورهای غربی …. میدان داری این فرهنگ را نشان می‌دهد.
به نظر می‌رسد این رواج فرهنگی از چنان سرعت بالایی برخوردار است که در آینده نه چندان دور به فرهنگ غالب و برتر در ایران تبدیل شود.
اثبات و پذیرش این نظریه که انقلاب اسلامی در فرآیند جهانی شدن فرهنگ با چالش حذف بسیاری از عناصر سنتی از فرهنگ و جایگزینی فرهنگ جهانی روبرو می‌شود.ما را بر این اندیشه وا می دارد که بر اساس پیامدهای نظری پژوهش راه‌های عملی درست، علمی و آگاهانه برخورد با مقوله فرهنگ را که به محوری ترین وجه زندگی اجتماعی در عصر پست مدرن و جامعه پسا صنعتی تبدیل شده است را در فرآیند جهانی شدن جستجو نماییم.
بی‌گمان حصار کشیدن دور کشور و بستن دروازه‌ها ی فرهنگی بر روی سایر فرهنگ ها و اعمال سیاست سیستم بسته فرهنگی و تلاش برای احیاء و الگوها و هویت فرهنگی در قالب بنیاد گرایی فرهنگی و منابع هویت ساز سنتی و بکارگیری شیوه‌های قدیمی و کهنه کاری بیهوده و محکوم به شکست است.
▪ سرمایه گذاری گسترده در امر پژوهش و تحقیق و جدیت در امر تولید علم، اختراعات و دست یابی به تکنولوی و استاندارد سازی.
▪ اتکاء به ابزار های علمی برای سهل الوصول و قابل انتقال کردن الگوهای فرهنگی در قالب کالاهای مصرفی و خدمات مورد نیاز، با مراعات جنبه‌های روان شناسانه و جامعه شناسانه در ارائه کالا که دارای پیام فرهنگی باشد.
▪ خارج ساختن مفاهیم فرهنگی از قلمرو خاص گرایی به عام گرایی و تاکید بر جنبه‌های فراگیر و جهانشمول مفاهیم و الگوهای فرهنگی.
▪ درک منطق رقابت در عصر جهانی شدن فرهنگ و توجه به عقلانی بودن و علمی بودن به معنی موفقیت در مقام آزمون و تجربه و توجه به ظرافت و زیبایی به منظور جذب و الگو پذیر کردن مخاطبان.
نویسنده: ابوالقاسم صیادی
منبع : بانک مقالات جهانی شدن


همچنین مشاهده کنید