دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


ایران و جهانی‌شدن


ایران و جهانی‌شدن
بحث‌ درباره ماهیت جهانی‌شدن، بهتر است كه به دور از كلی‌گویی و با پی‌گیری اصول كاربردی و استراتژیك، به‌ویژه با تبیین‌ها و ارائه راهكارهای تفصیلی، مورد مطالعه و گفت‌وگو قرار گیرد. حال‌كه دنیای معاصر در راهی كاملا متفاوت با گذشته گام نهاده است، بهترین واكنش آن است كه با این جریان نه از سر غفلت، بلكه با آگاهی كامل برخورد شود.
جهانی‌شدن، علیرغم همه تلاشهایی كه برای تقدیس یا تكفیر آن صورت می‌پذیرد، می‌تواند جنبه‌های پنهانی زیانباری داشته باشد كه نه‌تنها برای مردم عادی بلكه حتی برای نخبگان جامعه نیز به‌درستی شناخته شده‌نیست. اكنون ایران و جامعه انقلابی آن، در خط مقدم مواجهه با جهانی‌شدن قرار گرفته‌اند و علیرغم همه رشادتها و اصالتهای ملی، از این ناحیه مخاطرات جدی و دردسرسازی قابل پیش‌بینی است. درواقع ایران، به خاطر سابقه و ریشه‌های فرهنگی قدرتمند و نیز به لحاظ جبهه‌گیری ایدئولوژیك انقلاب اسلامی در مقابل نظام سلطه غرب، مهمترین دژ مقاومت در برابر این فرایند جهانی‌شدن ــ و به تعبیری جهانی‌سازی ــ محسوب می‌شود؛ بنابراین لازم و ضروری است كه با تدوین برنامه‌ای ملی؛ رسالت، اهداف، استراتژی، چشم‌انداز، روشهای عملیاتی، تاكتیكها و سازماندهی خود را در مقابل پدیده جهانی‌شدن مشخص نموده و با دستیابی به نوعی گفتمان مشترك نه‌تنها از مهلكه‌های آن به دور مانیم بلكه از فرصتهای قابل پیش‌بینی آن حداكثر استفاده را ببریم. مقاله زیر كوششی ساختاری در تبیین این موضوع حیاتی است كه تقدیم شما می‌گردد.
● ضرورت تحقیق
ایران مدتها است كه یكی از اهداف اصلی جهانی‌شدن در نظر گرفته می‌شود. اهمیت نفوذ كامل در ایران، صرف‌نظر از موقعیت جغرافیایی و اقتصادی آن، از دو جهت دیگر نیز قابل توجه است: ازیك‌سو ایران ضمن برخورداری از تاریخ و تمدن غنی با پیشینه چند‌هزارساله یكی از اركان اصلی فرهنگ و اندیشه شرقی و نیز پایگاه اصلی تشیع و یا به‌عبارتی كانون عقلانیت اسلامی به شمار می‌رود؛ ازدیگرسو، انقلاب اسلامی ایران یكی از قدرتمندترین رقبای روند جهانی‌شدن و منشا اصلی مقاومت اسلامی در برابر آن می‌باشد. بنابراین فتح ایران در نگاه طراحان جهانی‌سازی، درواقع فتح همزمان شرق و جهان اسلام قلمداد می‌گردد. گرچه درحال‌حاضر تاثیرپذیری كشورمان از امواج جهانی‌شدن را نمی‌توان انكار كرد اما بااین‌وجود مقاومت مردم ایران در برابر این امواج نیز كه در پرتوی پیروزی انقلاب اسلامی تقویت گردید، ستودنی است. اما به قول معروف، خطر پشت در خانه است و تهدیدی جدی ناشی از عزم جهانی‌شدن برای درهم‌شكستن مقاومت مردم ایران، كاملا احساس می‌شود. جهت برخورد و رویارویی صحیح و منطقی با جهانی‌شدن، سردادن شعار و سپردن امور به دست مدیران بی‌‌بهره از علم و دانش روز كارایی نخواهد داشت. بلكه باید عرصه به دست محققان توانا و مستقل سپرده شود تا مسیر و سازوكار حضور فعالانه در صحنه مقاومت در برابر پروژه جهانی‌سازی را به‌درستی برای مردم ایران تبیین كنند.
در این رابطه، ذكر این نكته خالی از فایده نخواهد بود كه غرق‌شدن در مطالعات انتزاعی، ما را از مواجهه عملیاتی با جهانی‌شدن باز می‌دارد؛ لذا پیشنهاد می‌شود ضمن دست‌یابی به یك جمعبندی استوار و معتدل از مباحث تئوریك، از توقف در مطالعات كم خاصیت، اجتناب گردد.
● پیشینه تحقیق
شاید عجیب به‌نظر برسد كه با مروری بر آثار علمی منتشره در كشور، حدود نوددرصد از آثار مزبور را ترجمه و ده‌درصد را تالیف تشكیل می‌دهد. موضع انفعال از سوی كشورهایی مانند ایران، تا آنجا پیش می‌رود كه «جهانی‌شدن» را تنها خود غربی‌ها برای ما تحلیل می‌كنند و درك جهانی‌شدن فقط با عینك غربی برای متفكران كشور میسور است. گذشته از این معضل فكری كه البته درباره سایر موضوعات نیز قابل ملاحظه است، از ده‌درصد تالیفی كه از سوی پژوهشگران ایرانی منتشر شده، اكثر آنها مطالعات نظری و مرور وتبیین دیدگاههای غربی درباره جهانی‌شدن است؛ چنانكه نگارنده با صرف ساعتها وقت برای جستجوی منابع، به هیچ اثر درخوری با رویكرد استراتژیك درباره رابطه ایران و جهانی‌شدن مواجه نشد. لذا به نظر می‌رسد، با لحاظ بی‌پیشینگی تحقیق مورد نظر، آغاز مطالعات در این موضوع از اولویت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد.
● اهداف تحقیق
۱) شناخت ماهیت، مولفه‌ها، مبانی نظری، پیشینه تاریخی و اجتماعی و فرایند تحقق جهانی‌شدن
۲) بررسی و مطالعه نسبت میان اسلام و جهانی‌شدن
۳) مشخص‌كردن چالشهای فكری و ساختاری موجود و آتی فراروی كشور در مسیر فرایند تحقق جهانی‌شدن (آسیب‌شناسی)
۴) شناخت ظرفیتها و تواناییهای بالقوه و بالفعل كشورمان جهت مواجهه پیشتازانه با جهانی‌شدن (به‌دست‌گیری ابتكار عمل)
۵ ) شناسایی راهها و اقتضائات ایجاد بستر مناسب، جهت شكل‌گیری «جبهه خودجوش» مقابله با جهانی‌شدن
۶ ) معرفی لوازم و راههای برقراری رابطه و مفاهمه میان ایران و جهانی‌شدن
● سیاست‌های تحقیق
۱) تلاش برای شكل‌گیری توافق‌نظر نسبی درباره ماهیت و مولفه‌های جهانی‌شدن در میان نخبگان
۲) حركت به سمت ایجاد ادبیات و راهكارهای مشترك (نسبی و حداكثری) در مواجهه علمی نخبگان با جهانی‌شدن
۳) سعی در اتخاذ مواضع علمیِ مبتنی بر روش‌شناسی هر رشته (مستقل از مواضع جناحهای سیاسی یا یك نوع تفكر خاص در كشور)
۴) اتكا به پژوهشهای متقن و ممتاز علمی در مباحث بنیادین و تمركز بر پژوهشهای راهبردی
۵ ) اهتمام به استفاده از تجارب و دستاوردهای سایر كشورهای مخالف روند جهانی‌شدن در مواجهه با آن
۶ ) توجه به كلان‌نگری و ایجاد جریان و جبهه فراگیر
۷) عنایت به سازواربینی و پیوسته‌نگری اجزاء مختلف تحقیق (به‌ویژه میان مبانی، راهبردها، راهكارها و برنامه)
● چشم‌انداز تحقیق
۱) شفاف‌سازی مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران در موضوع جهانی‌شدن
۲) تصمیم‌سازی (ایجاد زمینه قانون‌گذاری) برای شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر مراجع درخصوص مواجهه كشور با جهانی‌شدن
۳) ترسیم ساختار كلان برنامه ملی و درازمدت در بخش فرهنگی با انگیزه امكان تهیه یك برنامه واقع‌بینانه و كارآمد
▪ مخاطبان تحقیق: كارشناسان عالی، اعضاء مراجع تصمیم‌گیری و مسئولان نظام (با فرض متخصص‌بودن آنان)
▪ نوع تحقیق: بنیادی و راهبردی
▪ زمینه تحقیق: میان‌رشته‌ای
▪ روش تحقیق: كتابخانه‌ای و پیماشی
▪ رویكرد تحقیق: توصیف، تحلیل و نقد در بخش بنیادی و همچنین نظریه‌پردازی در بخش راهبردی
▪ شیوه نگارش متن حاصل تحقیق: دائرهٔالمعارفی (فشرده، تخصصی، پراستناد)
▪ شیوه اجرای تحقیق: گروهی (به لحاظ میان‌رشته‌ای‌بودن اعضاء گروه؛ دارای كارشناسانی در فلسفه، الهیات، تاریخ ــ ایران و غرب ــ ، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی، روابط بین‌الملل و مدیریت استراتژیك)
● پرسشهای اصلی
۱) پرسش درباره ماهیت و پشت‌پرده جهانی‌شدن
۲) میزان و توانایی نفوذ و سرعت جهانی‌شدن
۳) موضع جمهوری اسلامی ایران درباره جهانی‌شدن
۴) جهانی‌شدن و چالشهای موجود و فراروی كشور
۵ ) ظرفیتهای بالقوه و بالفعل برای مواجهه با جهانی‌شدن
۶ ) استراتژیهای قدرتمند برای مواجهه فعالانه با جهانی‌شدن
۷) مختصات برنامه ملی جهانی‌شدن
● فرضیه‌ها
۱) جهانی‌شدن مولود مدرنیسم است و در حال حاضر به‌عنوان یك پروژه از سوی غرب دنبال می‌شود.
۲) جمهوری اسلامی ایران براساس اندیشه اسلام، اهداف و آرمانهای انقلاب و قانون اساسی با روند تحمیلی جهانی‌شدن مخالف است و آن را برای خود از جهت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یك تهدید بزرگ می‌داند.
۳) جهانی‌شدن، سه چالش اساسی برای ایران ایجاد خواهد كرد: تضعیف فرهنگ و هویت ملی، كاهش استقلال و اقتدار ملی و نابودی اقتصاد ملی.
۴) جمهوری اسلامی ایران برخلاف بسیاری از كشورها در پرتوی داراییهای فرهنگی و ثروتهای ملی خود، از قدرت بالقوه مواجهه فعالانه با جهانی‌شدن برخوردار است.
۵ ) رسیدن به سطح و درجه رقابت با كشورهای توسعه‌یافته به‌ویژه در حوزه اقتصادی و نیز تقویت فرهنگ بومی، مهمترین و كارآمدترین استراتژی رفع تهدیدات با جهانی‌شدن می‌باشد و در این بین تولید علم و نظریه‌پردازی از اولویت خاص برخوردار است.
۶ ) یك برنامه‌ ملی می‌تواند ضمن مشاركت‌دادن تمامی اقشار مردم در مواجهه منطقی با جهانی‌شدن، كشور را تدریجا در برابر مخاطرات جهانی‌شدن ایمن و مصون سازد.
● ساختار تحقیق
▪ مقدمه: (ضرورت، اهداف و روش تحقیق)
۱) فصل اول: مبانی نظری
ــ چیستی جهانی‌شدن (پروسه یا پروژه‌بودن جهانی‌شدن)
ــ پیشینه تاریخی (در غرب، جهان اسلام و ایران)
ــ اركان و بنیادهای جهانی‌شدن
ــ مدرنیسم و جهانی‌شدن؛ اومانیسم، سكولاریسم، سیانتیسم، دموكراسی، لیبرالیسم و نظام سرمایه‌داری، پلورالیسم
۲) فصل دوم: نسبت میان اسلام و جهانی‌شدن
ــ اسلام حداقلی و جهانی‌شدن
ــ اسلام حداكثری و جهانی‌شدن
ــ رابطه آرمان جهانی‌گرایی اسلامی و جهانی‌شدن
ــ الگوی جامعه‌ جهانی مطلوب از نگاه اسلام (از نگاه قرآن و روایات)
۳) فصل سوم: برآورد كمی و كیفی از قدرت نفوذ، تاثیر و سرعت جهانی‌شدن
ــ رهبری جهانی‌شدن
ــ كارنامه جهانی‌شدن در نیم‌قرن اخیر
ــ چالشهای موجود و فراروی جهانی‌شدن
ــ مروری بر استراتژیهای اروپا و امریكا درباره جهانی‌شدن در ربع قرن آینده
۴) فصل چهارم: تهدیدها و چالشهای موجود و فراروی كشور (همراه با گمانه‌زنی‌ درباره ربع قرن آینده ایران در صورت ادامه روند فعلی)
فصل پنجم: استطاعتها و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل كشور در مواجهه با جهانی‌شدن
فصل ششم: راهكارهای مواجهه كشور با جهانی‌شدن (اعم از ایجابی و سلبی)
فصل هفتم: ترسیم ساختار برنامه ملی؛ رسالت، اهداف، سیاستهای كلی، چشم‌انداز، سیاستهای راهبردی، سرفصلهای برنامه، روشهای عملیاتی، سازمان عملیات، تاكتیكها، نیروی انسانی، منابع پشتوانه طرح (مادی و معنوی)، سیستم كنترل و نظارت، سیستم بازخوردسنجی.
● نگاهی تفصیلی به پرسشها و فرضیه‌های تحقیق
الف) ماهیت جهانی‌شدن:
۱) جهانی‌شدن یك وضعیت یا پدیده نوظهور نیست، بلكه روندی است كه به مدت طولانی جریان داشته است. درواقع از زمانی‌كه نظام سرمایه‌داری به‌عنوان یك شكل قابل دوامِ جامعه‌ انسانی، پا به جهان گذارد؛ به قول پل سوئیزی: «سرمایه‌داری در بطنی‌ترین كنه و ذات خود، چه از لحاظ درونی و چه از جهت بیرونی، یك نظام گسترش‌یابنده است. هنگامی‌كه این نظام ریشه دوانید، هم رشد می‌كند و هم به اطراف خود گسترش می‌یابد.»
باید توجه داشت، سرمایه‌داری از نخستین روزهای پیدایش آن تاكنون، تنها با گسترش خویش در فضای غیرسرمایه‌داریِ پیرامون خود، زندگی كرده است و تنها از همین طریق می‌تواند زندگی كند و لذا جهانی‌شدن از خصوصیات ذاتی روند انباشت سرمایه‌ محسوب می‌شود. بر این اساس، اگر بپذیریم كه جهانی‌شدن تا مقطعی از تاریخ یك پروسه قلمداد می‌شود، لااقل از سده اخیر به بعد، باید به آن با چشم پروژه نگاه كرد؛ چراكه جهانی‌شدن در این مقطع یك برنامه طراحی‌شده برای پیشبرد اهداف كشورهای غربی محسوب می‌شود و اراده‌ای در حال مدیریت آن در جهان می‌باشد؛ هرچند این پروژه فرایند تكاملی خود را تدریجا طی كرده است.
۲) سرمایه‌داری گرچه خود محصول و زاییده مدرنیسم است، ولی امروز به قوه محركه آن تبدیل شده است. مدرنیسم را نباید براساس مفهوم لغوی آن، یعنی تجددگرایی، درك نمود؛ چراكه مدرنیسم مفهومی است با بار معنایی خاص كه در یك بستر تاریخی ویژه تدریجا شكل‌یافته و فربه گردیده است. اومانیسم، سكولاریسم، سیانتیسم، دموكراسی نو، لیبرالیسم، كاپیتالیسم و پلورالیسم از اركان اصلی مدرنیسم قلمداد می‌شوند، به‌طوری‌كه مدرنیسم بدون لحاظ هریك از اركان مزبور نمی‌تواند به ماهیت اصلی خود نزدیك شود (تنیدگی و ترابط اركان و لزوم سازواربینی آن‌ها). همچنین ساده‌انگاری است اگر ظهور پست‌مدرنیسم را چیزی جز روند تكاملی مدرنیسم تفسیر كرد. براین اساس برای تحقق جهانی‌شدن، كه عمدتا با اهداف اقتصادی پیشروی می‌كند، باید ابتدا یك بستر اندیشه‌ای، فرهنگی و سیاسی ایجاد گردد. باید توجه داشت كه تنها در چنین بستری امكان تعقیب اهداف اقتصادیِ نظام سرمایه‌داری متصور خواهد بود. هرچند این امر، نقشِ مادرگونه مدرنیسم برای جهانی‌شدن را انكار نمی‌كند.ب‌) جهان اسلام و جهانی‌شدن:
۱) هر فضایی از جهان كه امكان پیشبرد اهداف سرمایه‌داری در آن متصور باشد در معرض جهانی‌شدن است. در این میان، جهان اسلام به دو جهت عمده از اهمیت خاصی برای جهانی‌شدن برخوردار است:
الف‌) تضاد جهان‌بینی اسلامی با مدرنیسم و تهدیدزایی اندیشه اسلامی برای آن
ب‌) پتانسیل بی‌نظیر اقتصادی موجود در جهان اسلام و به‌ویژه منطقه خاورمیانه.
۲) باید توجه داشت كه جهان اسلام و كشور ما، با جهانی‌شدن فاصله‌ای ندارد، بلكه لااقل بیش از نیم‌قرن در محیط جهانی‌شدنِ حداقلی تنفس كرده است. در این میان، غرب تا درصد قابل‌توجهی در ایجاد بستر فكری، فرهنگی و سیاسی (مدرنیزاسیون) در جهان اسلام كامیاب بوده است و به همین میزان نظام سرمایه‌داری اهداف خود را در جهان اسلام دنبال می‌كند. ولی این میزان از موفقیت با لحاظ تهدید بالقوه و بالفعل اسلام برای مدرنیسم، غرب را از استمرار فشار بر جهان اسلام در جهت تسلیم كامل در برابر جهانی‌شدن باز نمی‌دارد. البته نباید مقاومت جهان اسلام در برابر جهانی‌شدن را منكر شد ولی این مقاومت قبل از پیروزی انقلاب اسلامی درهم شكسته بود.
۳) پیروزی انقلاب اسلامی و گسترش آثار آن در جهان، بزرگترین تهدید برای مدرنیسم به شمار می‌آید. انقلاب اسلامی موفق شد تغییر قابل‌توجهی در مسیر یا لااقل سرعت جهانی‌شدن ایجاد نماید؛ لذا مقابله غرب با انقلاب اسلامی به مثابه برداشتن یك مانع قابل‌توجه از مسیر جهانی‌شدن در جهان به شمار می‌رود.
ج‌) اسلام و میل به جهانی‌شدن!
۱) هیچ قرابتی میان جهانی‌شدن به معنای مصطلح آن (globalization) و آرمان جهانی‌گرایی اسلامی وجود ندارد و خلط این‌ دو با یكدیگر، پاردوكسیكال خواهد بود؛ چراكه ماهیت و مبانی فكری آنها كاملا متفاوت و بلكه متضاد است.
۲) استفاده از تكنولوژی مدرن برای انتقال پیام اسلامی، تنها زمانی ــ با تسامح ــ مفهوم «فرصت» را به همراه خواهد داشت كه پیام اسلامی از قدرت رقابت با فرهنگ مسلط برخوردار باشد، هرچند این رقابت با جهان‌بینی و خط‌مشی متفاوت صورت گیرد.
د) جهانی‌شدن، فرصت یا تهدید؟
۱) در جهانی‌شدن، ظاهرا میدان رقابت آزاد وجود دارد؛ ولی پرسش اینجاست كه در این میدان چه كشورهایی قدرت بازیگری پیدا خواهند كرد؟ نباید از این نكته غافل بود كه اغلب كشورهای در حال توسعه در میدان جهانی‌شدن تنها نقش تماشاگری را خواهند داشت كه فقط زمین خود را برای بازی در اختیار تیمهای بازیگر قرار می‌دهد. دلیل این امر كاملا روشن است. فاصله اقتصادی (و سرمایه‌ای) ازیك‌سو و برخورداری از قدرت علمی و تكنولوژیكی ضعیف ازدیگرسو، كشورهای در حال توسعه را به تماشاگر محض تبدیل نموده است. با این توجه كه در فضای جهانی‌شدن، كشورهای در حال توسعه، بهتر است همواره توسعه‌نیافته باقی بمانند و لذا امكان رسیدن كشورهای در حال توسعه به سطح رقابت، بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود. بر این اساس باید گفت در خوش‌بینانه‌ترین نگاه، تنها بیست‌درصد از جمعیت جهانی از فواید جهانی‌شدن بهره‌مند خواهند شد و هشتاددرصد مابقی همواره سكوی ترقی كشورهای توسعه‌یافته به شمار خواهند رفت.
۲) جهانی‌شدن برای كشورهای درحال‌توسعه عمدتا تهدیدآمیز است و تصور وجود فرصت در میدان جهانی‌شدن برای كشورهای مزبور چندان واقع‌بینانه نیست. نباید استفاده از ته‌مانده علم و تكنولوژی غربی در این كشورها و یا تلاش برای زنده‌ماندن را فرصت تلقی كرد بلكه این قبیل فعالیتها، تلاشهایی است كه فقط به مفهوم «خروج از بحران» قابل توجه می‌باشد.
۳) فرصت برای كشورهای درحال‌توسعه، تنها از زمان رسیدن به سطح رقابت و بازیگری معنا می‌یابد. به هر میزان كه این كشورها از قدرت بازیگری برخوردار شوند، می‌توانند به جهانی‌شدن به چشم یك فرصت نگاه كنند؛ هرچند حركت فعالانه در مسیر جهانی‌شدن برای كشورهای اسلامی نباید نقطه مطلوب تلقی شود.
هـ ) تهدیدات جهانی‌شدن:
در این زمینه ذكر چند نكته خالی از فایده نخواهد بود:
۱) تكنولوژی مدرن حامل فرهنگ و پیام فرهنگی خاصی می‌باشد و نمی‌توان آثار فرهنگی بهره‌مندی از تكنولوژی مدرن را نادیده گرفت.
۲) ادیان و خرده‌فرهنگها در فضای جهانی‌شدن كه خون سرمایه‌داری در فضای آن جاری است، توان تنفس ندارند و تدریجا به یك امر مقدسِ تاریخی تبدیل خواهند شد.
۳) فرهنگ در اینجا به معنای كلی لحاظ شده و عبارت است از: مجموعه سازوار آداب، رسوم و سنت، دین (تشیع)، هنر، اندیشه، آموزش، پژوهش، تربیت.
۴) نباید در بررسیهای خود، تاثیرات فرهنگی ناشی از تحولات اقتصادی و سیاسی را نادیده گرفت.
۵ ) مجموعه تهدیدها به شرح زیر قابل تقسیم می‌باشند:
الف) برحسب حوزه و شاخه‌های فرهنگ
ب) ثابت و متغیربودن
ج) مستقیم و غیرمستقیم‌بودن
د) قابل‌ پیش‌بینی و غیرقابل پیش‌بینی‌بودن
هـ ) آشكار و پنهان‌بودن
و) درجه یك، دو و سه؛ بر حسب اهمیت و آثار
ز) درونْ‌ساز و برونْ‌ساز‌بودن
مروری بر تهدیدات مهم بر حسب شاخه‌های فرهنگ (بدون ترتیب‌بندی براساس اولویت)
▪ سنت، آداب و رسوم ملی:
۱) تقویت جریان سنت‌گریزی و در نتیجه اضمحلال تدریجی سنتهای بومی به‌نام تجددخواهی
۲) تضعیف زبان ملی و ایجاد اختلال زبانی و فاصله ارتباطات گفتاری و نوشتاری میان مردم
۳) اختلال در بهداشت اجتماعی مناطق مختلف كشور در اثر تقابل نسلها
۴) گسترش سردرگمی و بی‌ثباتی در رفتارهای فردی و اجتماعی با لحاظ‌ خلط و دگرگونی سنت‌ها
۵ ) اضمحلال هویت تاریخی اقوام كهن كشور بر اثر نابودی نشانه‌ها و علائم زنده در سنت‌ها و آداب
۶ ) گسترش ناامنی اجتماعی بر اثر تضعیف سنت‌هایی كه نوعی مصونیت‌ساز تلقی می‌شوند
۷) گسترش افسردگی و اختلالات روحی ــ روانی به جهت تقویت احساس بی‌هویتی
۸ ) تضعیف جایگاه و شأن خانواده به‌عنوان یكی از اركان جامعه سنتی و در نتیجه اختلال جدی در بهداشت روانی جامعه
▪ دین:
۹) شریعت‌گریزی و گسترش دین حداقلی مبتنی بر تفاسیر پروتستانی از اسلام
۱۰) توسعه تفكر و منش پلورالیستی و در نتیجه گسترش اسلام بلامذاهب و حتی ارتداد و جذب در سایر ادیان
۱۱) گسترش و نهادینه‌شدن روحیه تساهل و تسامح در اعمال شریعت
۱۲) تقویت روند سكولاریزاسیون و حذف تدریجی دین از متن و مسیر زندگی فردی و اجتماعی
۱۳) گسترش فساد و بی‌عدالتی در اثر حذف دین و ساختار زندگی فردی و اجتماعی
۱۴) عدم امكان استفاده از دین به‌عنوان نقطه كانونی وحدت و امنیت و دفاع ملی
۱۵) جایگزینی تدریجی اخلاقی سكولار ــ موسوم به اخلاق حرفه‌ای در غرب ــ به جای اخلاق اسلامی نیت‌محور
۱۶) گسترش یاس، پوچ‌گرایی و افسردگی بر اثر دگرگونی در فلسفه و هدف زندگی
۱۷) گسست نسلها بر اثر ایجاد یك خلاء جدی میان دو نسل تحت عنوان نسل مذهبی و نسل غیرمذهبی
۱۸) نابودی یكی از اركان اصلی هویت ملی و توسعه بی‌هویتی در كشور
۱۹) گسترش خشونت، بزهكاری و فحشا
۲۰) تضعیف جدی سایر كاركردهای فرهنگی و اجتماعی دین
▪ هنر:
۲۱) تخلیه ارزشهای الهی از هنر و تبدیل هنر مقدس به هنر سكولار (تقدس‌زدایی از هنر)
۲۲) دگرگونی جهت‌گیری هنر از نگاه سنتی و بومی به نگاه غربی (گردش حول جهان‌بینی اومانیستی)
۲۳) حركت هنر به سمت تقویت نظام سرمایه‌داری و پشتیبانی موثر از فساد و فحشا
۲۴) عدم امكان اعمال كاركردهای هنر در ایجاد تعادل و توازن روحی در میان طیفهای مختلف و پیامهای ماندگار انسانی به‌دلیل ابهام‌گرایی هنر با توجیهات هرمنوتیكی
۲۵) تاثیرپذیری و محكومیت هنر از تكنولوژی و آثار مترتب بر آن
۲۶) تضعیف شمولیت و فراگیری هنرهای بومی و اصیل و یا حفظ قالب و دگرگونی محتوا و پیام
▪ اندیشه:
۲۷ــ تضعیف جدی استقلال و آزادی اندیشه در ایران و حركت پنهان به سمت وابستگی و تقلید، (فقدان اعتماد به نفس)
۲۸ــ عدم امكان میدانهای واقعی برای بروز و ظهور افكار و اندیشه‌های نو
۲۹ــ استقرار جهان‌بینی سكولار به جای جهان‌بینی فلسفی (به‌ویژه در علوم انسانی)
۳۰ــ كاهش شدید عمیق اندیشه و اندیشه‌ورزی و حركت به سوی سطحی‌گرایی
۳۱ــ حقیقت‌گریزی و واقع‌گرایی (رویكرد كاركردگرایانه به اندیشه)
۳۲ــ تعمیم روش‌شناسی علوم تجربی در حوزه اندیشه‌ورزی
▪آموزش:
۳۳)ح سكولارشدن فرایند آموزش و حذف محوریت خدا و دین از فرایند مزبور (مرتبه‌ای از سیانتیسم)
۳۴) استقرار علوم مصرف‌كننده و غیرمولد در دانشگاهها (فقدان یا تضعیف انگیزه تولید)
۳۵) تضعیف جایگاه دانشمند و متخصص بومی و رویكرد به سمت متخصصان جهانی
۳۶) تفكیك عنصر تربیت به مفهوم اسلامی از آموزش
۳۷) عدم رعایت مظاهر اسلامی و ارزشهای سنتی در روشهای آموزشی (حذف آداب تعلیم و تعلم)
۳۸) گسترش فساد و خشونت در مدارس و دانشگاهها
▪ پژوهش:
۳۹) استقرار سیانتیسم در پژوهش
۴۰) تضعیف پژوهش ملی به جهت فقدان یا تضعیف انگیزه‌های ملی
۴۱) دگرگونی در مبادی، مبانی و پارادایمها و روش‌شناسی پژوهش
۴۲) سكولارشدن اهداف و نتایج پژوهش (حذف اخلاق از پژوهش)
▪ متفرقه (تهدیدات غیرمستقیم در حوزه فرهنگ):
۴۳) آثار فرهنگی ناشی از تخریب محیط زیست
۴۴) آثار فرهنگی ناشی از گسترش بی‌عدالتی
۴۵) آثار فرهنگی ناشی از تضعیف حاكمیت ملی از سوی مراجع بین‌المللی (گسترش بی‌هویتی و كاهش اعتماد به نفس)
۴۶) آثار فرهنگی ناشی از ورود تكنولوژیهای پیشرفته
۴۷) آثار فرهنگی گسترش خشونت و بزهكاری در بستر نظام سرمایه‌داری
۴۸ )آثار فرهنگی ناشی از گسترش شهرنشینی و مهاجرت
۴۹) آثار فرهنگی نابودی اقتصاد ملی، بیكاری نوع جدید و حركت به سمت مشاغل جدید (مشاغل غیرقانونی یا غیراخلاقی)
۵۰ ) آثار فرهنگی ناشی از گسترش بیماریهای لاعلاج مانند ایدز، سارس و . . .
۵۱ ) آثار فرهنگی واردات كالاهای غیربومی به‌ویژه در زمینه پوشاك، غذا و سایر لوازم منزل و عدم امكان ایجاد هرگونه محدودیت در بازار آزاد جهانی از سوی دولتها
و) جهانی‌شدن و فرصتهای پیش‌رو▪ تذكرات مهم:
۱) براساس فرضیه پیش‌گفته، ماهیت جهانی‌شدن و تعارض آشكار اندیشه اسلام با آن، موجب می‌شود بسیاری از فرصتهایی كه احتمالا پیش‌روی سایر كشورها متصور باشد، برای ما غیرقابل قبول بنماید. لذا باید توجه داشت، صرفا آن دسته از فرصت‌هایی برای ما قابل توجه است كه لزوما از قابلیت انطباق با اندیشه و استراتژی مورد نظر برخوردار باشد براین‌اساس فرصت برای ما چیزی جز تحقق آرمانهای انقلاب نیست.
۲) در فرایند مواجهه ایران با جهانی‌شدن، تهدیدات از جهت كمی و كیفی بر فرصت‌ها غلبه دارد. در این مسیر، باید توجه كرد كه این «پروژه» جهانی شدن نیست كه ایجاد فرصت می‌كند [با ملاحظه ماهیت آن]، بلكه لوازم و اقتضائات جهانی‌شدن است كه فرصت‌ها را ایجاد خواهد كرد.
۳) برخی از به‌ظاهر فرصت‌هایی كه معمولا در مواجهه با جهانی‌شدن متصور می‌شود، حقیقتا فرصت نیست، بلكه ضرورت‌هایی است كه پیشبرد پروژه جهانی‌شدن، آن را بر كشورهای توسعه‌یافته تحمیل كرده است. از اینگونه فرصت‌ها در عرصه‌های اقتصادی می‌توان به تعداد قابل توجه سراغ گرفت. اغلب این فرصت‌ها، مقطعی و موقت می‌باشد و در درون آن تهدیداتی نهفته است.
۴) چنانكه قبلا كرارا تاكید شد، تا زمانی كه سطح كشور ما از مرحله تماشاگری محض به قابلیت بازیگری [هرچند با درجه كم] ارتقاء نیابد، ملاحظه امكان برخورداری از فرصت نسبت به مواجهه ایران و جهانی‌شدن، واقع بینانه نیست. نمی‌توان انكار كرد كه در حال حاضر كشور ما استطاعت بهره‌گیری از فرصت‌ها را ندارد؛ لذا فرصت‌هایی كه در این نوشته فهرست‌ گردیده است با فرض دست‌یابی كشور به موقعیت استفاده از فرصت قابل توجه خواهد بود.
۵) فرصت‌هایی كه ذیلا فهرست گردیده، براساس استراتژی‌ای است كه نگارنده آن را برای مواجهه با جهانی‌شدن انتخاب كرده است. [استراتژی حركت بینابین]
▪ فرصت‌ها:
۱) مزایای فرهنگی رشد اقتصادی كشور و اصلاح و ساماندهی فرایند و برنامه اقتصادی كشور
۲) مزایای فرهنگی ایجاد زمینه‌های تازه برای فعالیتهای اقتصادی كه منجر به رشد اقتصادی خواهد شد
۳) امكان بهره‌مندی از كانونهای مركزی دانش و فناوری در مسیر توسعه و آبادانی كشور
۴) ایجاد بستر مساعد برای برداشتن گام‌های بلند در زمینه تولید علم و نظریه‌پردازی از رهگذر امكان استفاده از مخازن عظیم اطلاعاتی و اتكا به تجارت انباشته و دستاوردهای قابل توجه
۵) فراهم‌سازی امكان ارتقاء هویت و همبستگی ملی در اثر مواجهه با مخاطرات جهانی‌شدن
۶) امكان ایجاد تحول سریع و ارزان در حوزه فرهنگ و اندیشه جهانی از طریق انتقال پیام اسلامی به جهان و جذب طیف‌های تازه و انبوه از مخاطبان
۷) امكان عرضه فرهنگ و تمدن ایرانی به جهان و تبدیل تدریجی كشور به یكی از قطبهای فرهنگی در منطقه
۸) رشد كیفی اسلام [دینداریِ] محققانه در میان مردم از قٍبُلِ مواجهه با طیف‌های گسترده از افكار و اندیشه‌های معارض و معاند [تعمیق و توسعه كیفی اندیشه اسلامی]
۹) امكان افزایش ظرفیت امنیت ملی با اتكا به پیوند و همبستگی امنیتی در جهان و قدرت تاثیرگذاری بر افكار عمومی و نیز استفاده از ظرفیتهای تكنولوژی پیشرفته [به‌مخاطره‌اندازی منافع دشمن به سهولت و با هزینه ارزان]
۱۰) امكان رفع بسیاری از سوءتفاهمات تاریخی میان تمدن‌ها و تلاش برای گسترش صلح و كاهش فضای خشونت در جهان، از رهگذر تضییق فضای تنفس سرمایه‌داری و بیداری ملل مستضعف
۱۱) مزایای فراوان فرهنگی ارتقاء سطح مدیریت، رفاه، بهداشت و سلامتی، سواد و. . . براساس شاخص‌های قابل قبول
۱۲) امكان استفاده سهل و ارزان از نیروی انسانی خلاق و نوآور جهانی در راستای منافع جمهوری اسلامی و كاهش پیامدهای فرار مغزها در كشور
۱۳) امكان توسعه كمی مذهب تشیع در جهان اسلام از رهگذر ارتباطات سریع، ارزان و گسترده
۱۴) تحصیل منافعی كه پیوند منافع و نیز اشتراك در آن، تحصیل آن را با تشریك مساعی امكان‌پذیر می‌سازد.
ز) ظرفیتهای كشور در مواجهه با جهانی‌شدن:
۱) انقلاب اسلامی: به مثابه ظرفیت منحصربه‌فرد برای مواجهه فعالانه با جهانی‌شدن در حوزه فرهنگ و سیاست
۲) تمدن، تاریخ و فرهنگ غنی و بی‌نظیر
۳) نیروی انسانی بااستعداد، جوان و باانگیزه (كم‌نظیر)
۴) موقعیت خاص جغرافیایی (ممتاز)
۵) برخورداری از ثروت بالقوه و بالفعل (نفت، گاز، معادن و . . .).
ح‌) نقاط اصلی آسیب‌پذیری:
۱) برخورداری از میراث یك قرن فساد سیاسی و سرسپردگی (قبل از انقلاب اسلامی)، كمبود اعتمادبه‌نفس، خودكم‌بینی، اجنبی‌پرستی، بی‌اعتمادی به دولت، كم‌كاری و . . .
۲) عقب‌ماندگی در الگوی سازی فكری ــ فرهنگی (حوزه و دانشگاه)
۳) ضعف در مدیریت و رهبری (دولت ــ نخبگان)
۴) عدم دست‌یابی به وفاق ملی در خطوط اصلی حركت
۵) عدم حاكمیت علم در ساختار قوای مقننه و مجریه
۶ ) گسست نسلها
۷) اتكاء بیش‌ازحد به ثروتهای خدادادی مانند (نفت، گاز و . . .).
ط‌) استراتژیهای پیشرو:
▪ استراتژی كلان
در مواجهه با جهانی‌شدن با سه گزینه اصلی مواجه هستیم:
الف) نفی كامل
ب) پذیرش و تسلیم
ج) حركت بینابین: یعنی نه نفی كامل و نه تسلیم، بلكه حركت میان این دو و استمرار مواجهه انتقادی با غرب.
گزینه مزبور، گزینه ج را به چند دلیل مورد انتخاب نگارنده می‌باشد؛ با این توجه كه گرایش ما در این مقاله، عمدتا به سمت نفی است تا پذیرش:
۱) امكان نادیده‌انگاشتن واقعیت جهانی‌شدن و زندگی «جزیره‌ای» از سوی ما وجود ندارد؛ چراكه جهانی‌شدن روز‌به‌روز خودش را بیشتر به ما تحمیل می‌كند و ما برای استمرار زنده‌بودن، ناچار به «تعامل» با جهانی‌شدن هستیم؛ هرچند این تعامل دوسویه نباشد.
۲) نفی جهانی‌شدن هرچند با تفكر اسلامی سازگاری بیشتری دارد، ولی قدرت ما را برای ادامه حیات و نقش‌آفرینی به‌شدت كاهش می‌دهد، به‌طوری‌كه ممكن است زمینه دست‌یابی به سطح رقابت و بازیگری را برای همیشه از دست بدهیم.
۳) صرف‌نظر از اندیشه و فرهنگ حاكم بر علم و تكنولوژی مدرن، ما هیچ تهافتی میان استفاده از علم و تكنولوژی پیشرفته و مخالفت با اهداف و خط‌مشی مدرنیسم و تفكر اسلامی پیدا نمی‌كنیم.
استراتژیهای خُرد
ـ تذكر: در قبال هریك از تهدیداتی كه اشاره شد، می‌توان به تعیین استراتژی مبادرت نمود. در این مقال ما تنها به تعیین چند استراتژی مهم بسنده می‌كنیم:
۱) ایجاد «جنبش فراگیر» تولید علم و نظریه‌پردازی در كشور از رهگذر نوسازی نظام آموزشی و پژوهشی، تدوین برنامه جامع تولید علم و حمایت از نخبگان علمی و استعدادهای درخشان
۲) گسترش «مشاركت سیاسی» در فرایند منطقی تشكیل احزاب واقعی (برخورداری از استراتژی و برنامه)
۳) تمركز بر نیروسازی و جبران خلاءهای موجود در حوزه نیروی انسانی، به‌ویژه در عرصه مدیریتی
۴) نوسازی مرجع تصمیم‌گیری (شورای عالی انقلاب فرهنگی) و دستگاه فرهنگی كشور (سازمانهای علمی ــ فرهنگی) و تهیه برنامه جامع و ملی فرهنگی كشور
۵ ) تمركز بر«ظرفیتهای» ویژه اقتصادی و گریز از پراكنده‌كاری در بخشهایی نظیر كشاورزی، پتروشیمی، معادن، گردشگری و ترانزیت
۶ ) تحول در ساختار و ادبیات سیاسی كشور برای دست‌یابی به «وفاق ملی» در حوزه امنیت ملی (ترسیم مرزهای امنیت ملی)
۷) اصلاح ساختار قانون‌گذاری و اجراء و ایجاد جایگاه شایسته برای «علم و كارشناسی» علمی در این ساختار (مشاركت دانشگاهها در عرصه تصمیم‌سازی و اجراء)
۸) ترسیم «الگوی جامع‌ و سازوار» فرهنگ ایرانی ــ اسلامی، به انگیزه خروج از سردرگمی و فراهم‌آمدن امكان تقویت و ارتقاء فرهنگ ملی و بومی
۹) تقویت و توسعه «زبان و ادبیات فارسی» و ارتقاء ترویج «تاریخ و تمدن» ایرانی ــ اسلامی
۱۰) شناسایی و به‌كارگیری «گفتمان جذاب و منطقی» در مواجهه با جوانان علاقمند به فرهنگ غرب و پرهیز از «مقابله سلبی» با ایشان.
ی‌‌) ویژگیهای برنامه ملی:
۱) شفافیت، پیوستگی، برخورداری از قابلیت اجراء، ارزیابی و بازخوردسنجی
۲) ورود جدی تمامی دستگاههای ذی‌ربط در جایگاههای مناسب و برحسب شرح وظایف كاملا مشخص
۳) آماده‌ساختن ذهن توده مردم و جلب مشاركت آنها در اجرای برنامه
۴) پیش‌بینی اقدامات فعالانه به جای حركتهای انفعالی منفعلانه (تهاجمی نه فقط دفاعی)
۵ ) نگاه درازمدت
۶ ) انطباق برنامه با روح حاكم بر مجموعه تصمیم‌گیریهای پسینی در تمامی حوزه‌های مرتبط.
ك‌) آمادگی روانی برای مواجهه با جهانی‌شدن از طریق برآورد قدرت جهانی‌شدن:
۱) نباید از ابهت كاذب جهانی‌شدن واهمه داشت. درواقع جهانی‌شدن بیش از توان حقیقی خود قدرت‌نمایی می‌كند. باید توجه داشت، مرعوب‌شدن و خودباختگی، یكی از موانع عمده در مسیر رسیدن به سطح رقابت و بازیگری است.
۲) مطالعه رقابت اروپا و امریكا، چالش اروپا و امریكا بر سر نظام تك‌قطبی و یك‌جانبه‌گرایی، توسعه اتحادیه اروپا، طرح تاسیس ارتش اروپا، گسترش قلمرو ناتو، اعمال خشونت در ترویج دموكراسی و سكولاریزاسیون از سوی غرب، سیاست تجزیه كشورها و ازهمه‌مهم‌تر بحرانهای موجود و فراروی امریكا و اروپا . . .، در به‌دست‌آوردن یك برآورد دقیق كمك شایانی خواهد كرد.
رضا غلامی
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید