سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

عشق اعراب به اسلحه و غرب


عشق اعراب به اسلحه و غرب
خاورمیانه فقط میدان نزاع های بزرگ نیست، عرصه معامله ها و زد وبندهای بزرگ نیز هست.
تمثیل ها و حكایت های كهن هنوز در خاورمیانه اعتبار خود را حفظ كرده اند، حاكمان امروزعرب درست است كه روحیه جنگاوری اجداد و بزرگان دیروز خویش را ندارند. اما عشق وشیفتگی شان به جنگ افزار را كنار نگذاشته اند. به این صورت، منطقه ما را حكومت هایی احاطه كرده اند با خلقیاتی مستثنی از همه دولت ها و رژیم های سیاسی دنیا.درست در زمانه ای كه آن سوی دنیا دولت های مدرن تلاشی بی وقفه برای كنترل وكاهش سلاح شروع كرده اند اینجا در منطقه ثروتمند شیخ نشین ها، خرید سلاح ودست یافتن به آخرین مدل جنگ افزارها منتهای آمال دولتمردان می شود.
چند روزی است كه خبر بزرگترین قرارداد تسلیحاتی اعراب و آمریكا نقل محافل شده است، قراردادی با رقم حیرت آور ۶۳ میلیارد دلار.بدون تردید محافل سیاسی وافكارعمومی جهان با بهت و شگفتی تمام ،این خبر را درشمار مهم ترین رویداد ۲۰۰۷ خواهد نگاشت اما این اتفاق با همه دامنه بازتابی كه در دنیای سیاست وروابط بین الملل داشته درنگاه ناظران خاورمیانه امری غیرمنتظره تلقی نشد.
این قرارداد از قانون سه بعدی حاكم بر زندگی سیاسی اعراب خارج نیست. قانونی كه دو ضلع آن ترس و اسلحه و ضلع سوم آن تكیه كردن بر یك قدرت بزرگ خارجی است.
همین قانون است كه خاورمیانه را بازار رؤیایی برای فروشندگان وسازندگان سلاح درآورده است و به حكم همین قانون مبارك و ملك عبدالله همان راهی را می روند كه سادات وفهد رفتند و دررقت بارترین روزگار سیاسی خاورمیانه كه چند كشور اسلامی وعربی درآتش جنگ دست وپا می زنند شاهزادگان عرب ، پای عجیب ترین تجارت ها حاضر می شوند. قرارداد ۶۳ میلیاردی اعراب و دولت بوش باید امضا می شد تا تردید ۶ ساله ای كه ماجرای ۱۱ سپتامبر والقاعده درپی آورد ازذهن ها كناررود وناظران وتحلیلگران با نگاهی واقع بین در روابط آمریكای بوش واعراب عصر جدید تأمل كنند.
البته این قرارداد فقط یك نور افكن سیاسی برای دیدن زوایای دنیای تیره سیاست اعراب نیست كه با تكیه برآن می توان ابعاد به ظاهر پنهان سیاست هیأت حاكمه كاخ سفید رانیز آشكار ساخت.معامله تسلیحاتی بوش واعراب دارای چنان اهمیتی است كه تحلیلگران خاورمیانه باور كنند كه اصول و بنیادهای سیاست خارجی آمریكا دراین منطقه تغییر نكرده است، اصولی كه به كارگزاران كاخ سفید حكم می كند كه بیش وپیش از دموكراسی به سود وسرمایه در این منطقه تلاش كنند و حتی در تراژ یك ترین روزهای خاورمیانه از فرصت ها ی سودمند چشم نپوشند.شاید در توصیف این قضایا سخن «مضاوی الرشید» تحلیلگر عرب و استاد دانشگاه لندن به اندازه كافی گویا باشد كه به شبكه الجزیره گفت كه دول غرب در رفتار با اعراب بویژه عربستان سعودی هیچ گاه این احساس را ندارند كه با یك كشور یا یك رژیم درحال مواجهه هستند بلكه آنها با شاهزادگانی روبرو یند كه دائم برای معامله وتعامل آماده اند. بنابراین موج بحران ها وجنگ ها هر تغییری در جغرافیای سیاسی خاورمیانه پدید آورده باشند اما قواعد بازی حاكمان اعراب و غرب به قوت خود باقی است.
البته هر قرارداد بزرگ میان اعراب وغرب كه گامی برای تحكیم پیوندهای دیرین است درعین حال یك رویداد سیاسی است كه دارای سلسله ای از اهداف وانگیزه هاست.
اكنون نیز شیرازه قرارداد ۶۳ میلیاردی اعراب وآمریكا به توافق ها وقرار ومدارهای سیاسی گره خورده است چنان كه ناظران پیش بینی می كنند امضای شاهزادگان عرب در پای این پیمان بزرگ می تواند نطفه انعقاد یك رابطه جدید و سنگ بنای ائتلاف های تازه قرار گیرد. همان اندازه كه مبلغ این قرارداد یكی از درشت ترین رقم هاست، شرایط ومسیری كه برای امضا واجرای آن طی می شود متفاوت از همه معاملات گذشته است.
● اصل ماجرا
پیش از آن كه سخنگویان وزارت دفاع آمریكا در آستانه دیدار كاندولیزا رایس و رابرت گیتس از خاورمیانه به خبرنگاران اعلام كنند كه موضوع امضای معامله تسلیحاتی بزرگ از محورهای سفر وزیران دفاع و خارجه آمریكا به عربستان سعودی است كه طی آن آمریكا قصد دارد ظرف ده سال آینده به میزان ۲۰ میلیارد دلار تسلیحات و تجهیزات نظامی به عربستان سعودی بفروشد.، برای نخستین بارخبراین معامله تسلیحاتی ۴ ماه پیش ازدو روزنامه آمریكایی نیویورك تایمز و بوستون گلوب سر درآورد.
درآن گزارش جزئیات ومشخصات این معامله نظامی بزرگ نیز فاش شده بود .از مسئولان وزارت دفاع آمریكا نقل شده بود، كه تجهیزات و سلاح هایی كه ایالات متحده قصد فروش آنها را به عربستان سعودی دارد، شامل سامانه ای به نام جی دی ای ام (Joint Direct Attack Munition) می شود كه می تواند بمبهایی را كه به صورت سقوط آزاد از هواپیما فرو می ریزد با دقت بسیار بالایی در هر نوع شرایط آب و هوایی به سوی هدف هدایت كند و با آن هر بمب به صورت جداگانه و مستقل از دیگر بمبها قابل هدایت است.حتی دراین گزارش به این نكته نیزاشاره شده بود كه آمریكا در جنگ با طالبان با استفاده از این سامانه بیش از ۴۵۰۰ بمب روی افغانستان فروریخت و بعد از آن در جنگ عراق هم بیش از ۶۵۰۰ بمب با این روش به سوی هدف هدایت كرد. روزنامه بوستون گلوب افزوده بود معامله تسلیحاتی آمریكا با عربستان سعودی، سامانه های پدافند هوایی و ضدموشكی، هواپیماهای رادار هشدار سریع و قایق های جنگی گارد ساحلی را نیز شامل می شود.
به گفته مسئولان وزارت دفاع آمریكا، معامله گسترده نظامی ایالات متحده، تنها عربستان سعودی را در بر نمی گیرد و قرار است به امارات متحده عربی نیز سلاحهای جدید فروخته شود و كمكهای نظامی و اقتصادی بیشتری در اختیار مصر گذاشته شود.
بخش های دیگری از این قرارداد جنجالی را روزنامه نیویورك تایمز فاش كرد و نوشت كه معامله تسلیحاتی آمریكا با عربستان سعودی چند صباحی به دلیل مخالفت اسرائیل كه تقویت بنیه نظامی كشورهای عربی را تهدیدی برای خود می داند عقب افتاد ولی آمریكا رضایت اسرائیل را درازای موافقت با اعطای جنگنده های اف ۲۲ كه ردیابی آنها با رادار دشوار است جلب كرد.
به هرحال آخرین خبرهای منتشره در رسانه های آمریكا چنین حكایت دارد كه این قراردادها با اسرائیل وكشورهای مصر، عربستان سعودی، بحرین، عمان، قطر و امارات عربی متحده امضا می شود و ارزش آنها در مجموع به ۶۳ میلیارد دلار در طول ده سال آینده می رسد.از این میزان، اسرائیل در خلال ده سال آینده ۳۰ میلیارد دلار اسلحه دریافت می كند كه به گفته ایهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل، افزایشی معادل ۲۵ درصد نسبت به حمایت تسلیحاتی كنونی آمریكا از این كشور را نشان می دهد.
ارزش قرارداد تسلیحاتی آمریكا با مصر به ۱۳ میلیارد دلار و ارزش قرار دادهای تسلیحاتی با كشورهای عضو شورای همكاری خلیج فارس در مجموع به ۲۰ میلیارد دلار می رسد. این قرارداد از بدو اعلام خبر آن با موج واكنش گسترده محافل داخل وخارج آمریكا روبرو شد. علاوه بر نهادهای بین المللی كه این قرارداد را سندی از سیاست ماجراجویی وجنگ محوری و مدركی بر بی اعتنایی طرفین به منشور صلح تلقی كردند، بیشترین مخالفت با این قرارداد از سوی رقیبان بوش در داخل آمریكا و نیز اتحادیه اروپا صورت گرفت.طرفهای اروپایی و نمایندگان كنگره آمریكا دراین تصمیم بوش شواهدی از یك تناقض بزرگ را یافتند. تناقض بر سر تعامل با رژیم هایی كه در خط مقدم اتهام حمایت از شورش و تروریسم در عراق قرار دارند. به اعتقاد اعضای كنگره تقویت بنیه نظامی عربستان سعودی، بر نفوذ این كشور در عراق می افزاید و دست اعراب را برای پیگیری سیاست ماجراجویانه شان در بحران های خاورمیانه می گشاید .
با این همه به گفته ناظران مخالفت كنگره، مجامع صلح طلب و نیز اعضای اتحادیه اروپا مانع از آن نشد كه بوش تصمیم خود را تغییر دهد و حتی دولت آمریكا برای قانع كردن نمایندگان كنگره قصد دارد این گونه استدلال كند كه تجهیز عربستان سعودی و دیگر متحدان آمریكا در منطقه می تواند ثبات و امنیت عراق را پس از خروج ارتش آمریكا از عراق تثبیت كند.
● سلاح های هوشمند (توجیهات سیاسی یك پیمان نظامی)
دولتمردان آمریكا در به نتیجه رساندن این قرارداد پر سود از یك شگرد آشنای تاریخی بهره جسته اند. آنها ازهمان نقطه آسیب اعراب استفاده كرده اند كه دستیاران بوش قراراست آتش مخالفت كنگره را از آن طریق فرونشانند یعنی پدیده ترس تاریخی اعراب از قدرت یابی ایران.البته وقتی سخن از سیطره نفوذ ایران می شود آمریكایی ها نقشه بزرگی از مدار قدرت جنبش مقاومت را پیش روی حاكمان عرب ترسیم می كنند.
پیداست كه برای به ثمر رساندن یك چنین معامله بزرگ، زمینه چینی بزرگتر دیپلماسی لازم است كه این كار دشوار ومأموریت خطیررا دو دستیار بوش كاندولیزا رایس و رابرت گیتس، وزیران خارجه و دفاع آمریكا برعهده گرفتند. رایس وگیتس این مأموریت را در پوشش اجلاس شرم الشیخ دنبال كردند، اجلاسی كه به ظاهر برای عراق تشكیل شد اما عموم ناظران هدف آن را توجیه سران عرب به امضای این قرارداد ارزیابی كردند.
برای درك این نكته كافی است به نقشه سفر رایس وگیتس واظهارات آنان در باب قبولاندن فرضیه تهدید ایران توجه كنید. آنها، از مصر عازم عربستان سعودی شدند و سپس به طور جداگانه به چند كشور دیگر منطقه از جمله اسرائیل سفر كردند.
وزیر خارجه آمریكا در توصیف مأموریت خود گفته كه تقویت بنیه دفاعی كشورهای عضو شورای همكاری در چارچوب «گفتمان امنیتی» خلیج فارس صورت می گیرد. او افزودكه قراردادهای تسلیحاتی جدید با هدف «تقویت نیروهای میانه رو و در پشتیبانی از استراتژی گسترده تر مقابله با نفوذ منفی، حزب الله، سوریه و ایران» امضا می شود. خانم رایس ایران را بزرگترین چالش در برابر منافع آمریكا و متحدان این كشور در خاورمیانه توصیف كرده و گفت: ایالات متحده در نظر دارد اطمینان حاصل كند كه كشورهای منطقه قادر به حفاظت از مرزهای خود خواهند بود.
قرار داد ۶۳ میلیاردی آمریكا و اعراب در زرورق سیاستی پیچیده است كه دو عضو ارشد كاخ سفید آن را طراحی كرده اند.امیتاز این قرارداد به نام كاندولیزا رایس و رابرت گیتس ثبت است تا حدی كه می توان از آن به نام ارمغان مشترك رایس - گیتس در خاورمیانه یاد كرد.
گیتس ورایس هر چند با دو گرایش سیاسی متفاوت در داخل آمریكا شناخته می شوند اما اكنون آنها در حوزه مسائل خاورمیانه بویژه اعراب و ایران اشتراك نظر پیدا كرده اند چنان كه گزارش رسانه های ایالات متحده حكایت از آن دارد كه در دوره پایانی حكومت نو محافظه كاران و در ایامی كه بسیاری از نخبگان سیاسی كابینه بوش را ترك كرده اند كارگردانی سیاست خارجی بویژه رتق وفتق امور خاورمیانه به دست این دو عنصر امنیتی - دیپلماتیك افتاده است.
دستپخت رایس - گیتس درقرارداد نظامی ۶۳ میلیاردی ماهیتاً حاوی یك راه حل یا یك نسخه علاج برای بن بست بزرگی است كه سیاست خاورمیانه ای بوش درآن گرفتار شده است.در واقع آنها در محاسبات خود از میان چند گزینه ای كه در فضای فاجعه آمیز منطقه پیش روی بوش قرار دارد راه حل نهایی را دراین دیده اند كه اعراب ومتحدان سنتی آمریكا را باردیگر درپیمانی نظامی واستراتژیك گردآورند. ازاین نظر تصمیم اخیر رایس و گیتس را باید نقطه پایانی بر بحثی طولانی وپر كشمكش درباره خاورمیانه درهیأت حاكمه آمریكا به حساب آورد واین نتیجه گیری را كرد كه ائتلاف رایس - گیتس توانسته است رأی خود را بر كرسی بنشاند.ایده این دو نفر با عنوان پیمان بزرگ نظامی، اكنون جایگزین طرح های ناكام دیگری مانند نقشه راه یا خاورمیانه جدید دوره رامسفلد وپاول شده است. در دو طرح پیشین آمریكای بوش بنا بود با دو رشته حركت دیپلماتیك و نظامی شكاف میان اعراب و اسرائیل پر شود. رامسفلد سودای آن را داشت كه از سكوی پیروزی درجنگ عراق، خاورمیانه را درقبضه نومحافظه كاران قراردهد و پاول نیز با روش مذاكره وچانه زنی كوشید اعراب واسرائیل را به هم رساند اما اكنون به نظرمی آید رایس وگیتس درنقش جانشینان این دو تن به راه سومی روی آورده اند كه همانا بالابردن سطح توان تسلیحاتی متحدانشان درحدی كه وظیفه مهار نیروها وجنبش های مخالف آمریكا در خاورمیانه از ارتش آمریكا به ارتش متحدان آمریكا كه مجهزبه سلاح های جدید آمریكایی شده اند سپرده می شود.
بنابراین اكنون با اوضاع واحوالی كه سیاست خارجی آمریكا در خاورمیانه دارد می توان حدس زد كه این قرارداد وپیمان تسلیحاتی دارای چه كاركردی است و این تجارت ۶۳میلیاردی درپی گشودن كدامین راه های بسته پیش روی كاخ سفید است؛
● سیاستی با نگاه به فردای كاخ سفید رقم ومدت قرار داد به صراحت می گوید كه این طرح برای امروز وامسال نوشته نشده است.به باور بسیاری از ناظران بوش و دو دستیارش در بستن این قرارداد در عین حال كه در پی ثبت یك موفقیت به نام خویش هستند اما بیش از آن برای حفظ سیاست خود در دوره دولت آینده می اندیشند. آنها در این حركت فرصت و زمان را برای تغییر دراین منطقه از دست رفته می بینند و در تلاش برای یافتن راه های میانبر برای نفوذ به قلب سیاست خاورمیانه هستند واین قرارداد می تواند یكی ازآن راه های میانبر باشد. رایس وگیتس با به امضا رساندن این قرارداد دو هدف تسلیحاتی را در داخل آمریكا نشانه رفته اند؛ نخست اینكه كنگره ودموكرات ها را كه برای طراحی سیاست جدید درخاورمیانه خیز برداشته اند غافلگیر سازند، دوم جانشین بوش را با سیاستی از پیش طراحی شده در عرصه خاورمیانه روبروكنند یا به عبارت دیگرخاورمیانه پس از۲۰۰۸ را زیر چتر نفوذ جمهوریخواهان نگه دارند.اما دركنار این دو دستاورد كه این قرارداد برتری جناح بوش را در اختلاف وچالش با كنگره ودموكراتها تضمین می كند طراحان آن به یك دستاورد نامحسوس هم دراین معامله چشم دوخته اند و آن جلب حمایت صاحبان سرمایه و بخش صنایع نظامی آمریكا است.حوزه ای كه به طور سنتی نقش مؤثری در معادلات سیاسی وایام انتخابات ریاست جمهوری دارد.دولت بوش با این قرارداد یك پاداش تاریخی به سرمایه گذاران این كشور ارزانی داشت.
● قلاب نجات متحدان منطقه ای آمریكا
شگفتی بزرگ كار رایس وگیتس دراین بود كه آنها در بحرانی ترین روزهای روابط آمریكا واعراب با این قرارداد یك پل جدید دوستی برپاكردند.
خبر امضای قرارداد روزی در منطقه پیچید كه از هر سو صدای نارضایتی واعتراض مقام های آمریكا بویژه علیه عربستان به گوش می رسید وبوش برای حفظ این رابطه با شدیدترین فشارها روبرو بود. سفیرآمریكا درسازمان ملل ازنقش ریاض درهدایت شبكه ترورهای عراق گلایه سرمی داد، نمایندگان كنگره با یافتن اسناد ارتباطات مالی وایدئولوژیك شاخه های جهانی القاعده با این كشور لایحه مجازات ریاض را آماده كرده بودند ودست آخر پنتاگون درسند محرمانه خود از ناامیدی ارتش آمریكا دربازداشتن سلفی های اعزامی عربستان به بغداد خبرداده بود.با این اوصاف می توان این قرار داد را نسخه نجات عربستان به حساب آورد .
این قرارداد به همه تردیدها وتهدیدها در باره رویارویی احتمالی آمریكا با شركای متهم و متمردش در خاورمیانه پایان داد. اگر از ناحیه كاخ سفید كسانی چون رایس وگیتس طراحی این تجارت بزرگ را برعهده داشتند دراین سو شاهزادگان پر تجربه و در رأس شان بندربن سلطان سررشته دار امور هستند.سعودی ها نشان داده اند كه متخصص اینگونه تجارت های بزرگ هستند.این قرارداد نشان داد كه مناسبات ریاض وواشنگتن پیچیده تر از آن است كه تصورمی شد با تند باد ۱۱سپتامبریا بحران عراق دچار تلاطم شود و سكان سیاست عربستان هنوز هم دردست كسانی است كه شالوده هم پیمانی با آمریكا را درسالیان دور ریخته اند.
بوش با این قرارداد در واقع امتیاز مهم نوسازی وسازماندهی ارتش كشورهای منطقه را در دست گرفت وكسی كه چنین فرصتی را درچنگ می آورد به راحتی قادراست كه مأموریت های نظامیان آن كشور را نیز رقم بزند.گفته های صریح رایس درباره كاركردهای سیاسی این قرارداد و این نكته كه آمریكا واعراب باتكیه براین قرارداد درآینده مأموریت های همسان پیش خواهند برد گویای همین واقعیت است.اما این مأموریت های همسان چه می تواند باشد؟
● یك سپر دفاعی برای خاورمیانه و اعراب
می توان در سیمای این قرارداد خطوط مدل دیگری از خاورمیانه جدید را دید كه رایس وگیتس به اتفاق شاهزادگان سعودی طراحی كرده اند. دراین طرح هیچ سخنی از فضای باز سیاسی یا اصلاح و رفرم حكومتی در میان نیست بلكه دو طرف به حفظ موقعیت خویش در باتلاق خاورمیانه می اندیشند موقعیتی كه با چند شوك سنگین درعراق ولبنان وفلسطین به شدت تضعیف وسست شده است. آمریكا دراین مرحله به عبور از بحران می اندیشد و اینكه چگونه به اصطلاح نظام های مخالف وناهمخوان را با خود همراه سازد و از شر عراق وموج گروه های شورشی گریبان خود را رها كند.اعراب منطقه نیز به نوعی دیگر خود را بازنده همه بازیهای استراتژیك درعراق ولبنان و فلسطین می بینند.
رایس وگیتس در حالی لوح زرین این قرارداد را پیش روی سعودیها گشودند كه همه تلاش ها وطرح های شاهزادگان سعودی بویژه در ۳ حوزه عراق، لبنان وفلسطین نتایج معكوس درپی داشته است.درعراق سلاح، ایدئولوژی وموج نیروهای سلفی با وجود همه عملیات خشونت باری كه به انگیزه ساقط كردن دولت مخالف سعودیها خلق كردند، كاری از پیش نبرد.
حركت رایس وگیتس بخشی از آن چیزی است كه تحرك یا تهاجم دیپلماتیك به خاورمیانه نام نهاده اند، اگر به نقشه دیپلماتیك خاورمیانه دراین چند روز نگاه افكنید ابعاد این تحرك دیپلماتیك رابه وضوح لمس خواهید كرد، آنها چند كار را همزمان با هم پیش می برند. پس درچنین فضایی چاره ای جز این نیست كه رایس وگیتس به حكم همان تئوری سیاست میانبر، دیپلمات ها و فرستادگان را مأمور كارهای محیرالعقول كنند، كارهایی حتی در دیپلماسی گذشته «گام به گام» خانم رایس پیش بینی نشده بود. از زمره این كارهای محیرالعقول این است كه درحالی كه در دوران اولمرت اعراب با تیره ترین نگاه از سوی صهیونیست ها روبرو بوده اند اما دو وزیر خارجه عربی راهی را كه در اجلاس مادرید و اسلو ۱۰ساله طی نشد را باید یك روزه طی كنند یا در اتفاق عجیب دیگر از طریق نهاد كمیته چهارجانبه طرح دولت جدید فلسطین برمحور اراده اقلیت فتح طراحی وبه مذاكره گذاشته شود.
یا دراوج خشونتها ونزاعها، بوش رفیق دیروز خود بلر را مأموریافتن نقشه صلح می كند. اینها همگی در یك تصمیم ریشه دارد وآن اینكه آمریكا همه ابزارهای آشكار وپنهان را فعال كرده كه ائتلافی از جناح عربی به اتحاد سیاسی تازه با اسرائیل تن دهد.بنابراین دراین وضعیت حتی اگر خبر دیدار مصالحه شاهزادگان سعودی با اسرائیلی ها را شنیدید، چندان تعجب نكنید.
اگر تا دیروز مشكل تل آویو با قاهره یا ریاض این بود كه آمریكا عدالت را در برقراری روابط بویژه كمك های نظامی رعایت نمی كند این باردو طراح هوشیار پنتاگون ووزارت خارجه قرارداد نظامی ۶۳ میلیاردی تدارك دیده اند كه بالسویه میان اسرائیل واعراب تقسیم شده است. اگر طرح خاورمیانه سابق آمریكا امكان داشت اعراب و اسرائیل را رو در روی هم قرار دهد، در خاورمیانه جدید، رایس می خواهد آنها را به دلیل وجود دشمن مشتركی به نام اسلام گرایی، متحد استراتژیك نگه دارد. اگر درماجرای سپر موشكی بوش برای شرق اروپا كسی سخن فریبنده بوش را كه می گفت این سپرها برای بازداشتن موشكهای ایران وكره است كسی باور نكرد اما این بار خانم رایس تلاش دارد كه قرارداد ۶۳ میلیاردی را بر شالوده دشمن فرضی ایران استواركند و به تبع اوشاهزادگان عرب دست كم دراین پیمان نشان دادند كه به تهدید فرضی ایران بیش از تهدید عینی اسرائیل می اندیشند.
جالب است كه ایران هیچ گاه ازعادت دیرین اعراب برای مسلح شدن و خریدهای سرسام آور سلاح، هراس به خود راه نداده است. اگر بخواهیم یكی از موضوعات كم اهمیت را درنگاه دیپلماسی تهران برشماریم نخستین اش همین بازار خریدهای نظامی اعراب است.آن چنان كه در واكنش این هفته وزارت خارجه دیده شد حداكثر واكنشی كه تهران دربرابر قراردادهای سنگین نظامی اعراب نشان داده توصیه ونصیحت كردن آنها بوده است. نصیحت به اینكه اسلحه بیشتر امنیت نمی آورد و منطقه را از كشاندن به میادین رقابت تسلیحاتی حفظ كنید یا آن كه پول نفت وسرمایه ملی خود را به آسانی در جیب كمپانی های سودجوی غرب واریز نكنید.
سلیمان دعویسرا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید