یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

برنامه سلاحهای هسته ای اسرائیل


برنامه سلاحهای هسته ای اسرائیل
برنامه سلاحهای هسته ای اسرائیل این گونه شروع شد كه هلوكست، هر اقدامی كه اسرائیل برای تضمین حیاتش انجام می داد را توجیه كرد. در نتیجه، اسرائیل فعالانه از نخستین روزهای كار خود در مورد گزینه هسته ای خویش به تحقیق پرداخت. در سال ۱۹۴۹، حِمِدگیمِل، واحد خاجی از هیئت علمی IDF، تحقیق دو سالانه ی زمین شناسی در صحرای نجو (Negev) شروع كرد، در حالی كه انتظار كشف ذخایر اورانیوم در آن مناطق را داشت. گرچه هیچ منابع عمده ی اورانیومی كشف نشده، مقادیر قابل بازیافتی در رسوبات فسفات پیدا شد.
این برنامه قدمی دیگر در جهت ایجاد كمیته انرژی اتمی اسرائیل (IAEC) در سال ۱۹۵۲.م برداشت. ارنست دیوید برگهن، رئیس آن، مدتها از بمب اسرائیلی حمایت كرده و آن را بهترین راه برای اطمینان یابی از اینكه «هرگز دوباره همچون بره به كشتارگاه برده نخواهد شد»، دانست. برگمن همچنین رئیس بخش تحقیق وزیر ساخت وزارت دفاع بود (معروف به تام مخفف یهودی، EMET)، كه مراكز تحقیقی حمد (حمد گیمل، یكی از آنان، اكنون با تام مهن ۴) را به عنوان بخشی از سازماندهی مجدد، زیر نظر داشت. تحت سرپرستی برگمن، مرز بین IAEC و EMET تا جایی از بین رفت كه مهن ۴ به عنوان مهم ترین آزمایشگاه برای IAEC عمل می كرد. تا سال ۱۹۵۳، مهن ۴، نه تنها پردازش برای استخراج اورانیوم كشف شده در را به پایان رسانده بود، بلكه روشی جدید برای تولید آب سنگین را توسعه بخشید و اسرائیل را قادر به توانایی ذاتی تولید بعضی از مهم ترین مواد هسته ای ساخت.
اسرائیل برای طراحی و تولید راكتور، از فرانسه كمك خواست. همكاری هسته ای بین دو كشور، به دهه ی سال ۱۹۵۰ بر می گردد، هنگامی كه ساخت با رآكتور آب سنگین ۴۰ مگاواتی و یك كارخانه تولید و بازیافت در ماركول توسط فرانسه آغاز شد. فرانسه، شریكی مسلم برای اسرائیل بود و هر دو دولت، اختیار هسته ای مستقل را ابزاری می دانستند كه با آن می توانند خود مختاری خود را در محیط دو قطبی جنگ سرد حفظ كنند. در پاییز سال ۱۹۵۶.م فرانسه موافقت كرد كه یك رآكتور هسته ای ۱۸ مگاواتی برای اسرائیل فراهم كند. با این حال، شروع بحران سوئز در چند هفته بعد از آن، به گونه ای چشمگیر موقعیت را تغییر داد. پس از بستن كانال سوئز توسط مصر در ماه جولای، فرانسه و بریتانیا با اسرائیل موافق بودند كه اسرائیل باید جنگی را با مصر آغاز كند، تا برای ملتهای اروپایی این بهانه را فراهم كند كه نیروهای خود را به عنوان حامیان صُلح به مصر وارد كنند و آن كشور را تسخیر كرده و دوباره منطقه ی كانال را باز كنند.
به دنبال بحران سوئز، اتحاد شوروی، تهدید مستور و نسبتاً كمی بر علیه سه ملّت انجام داد. این حادثه ی ضمنی نه تنها این نظر اسرائیل را كه توانایی هسته ای برای جلوگیری از تكیه به متحدان اتكا ناپذیر لازم است، تقویت كرد، بلكه منجر به حس تردید نسبت به رهبران فرانسوی شد كه در تحقق تعهداتشان نسبت به یك شریك شكست خورده بودند. حتّی نقل می شود كه گای مولت، نخست وزیر فرانسه گفته است كه، فرانسه، بمب را به اسرائیل بدهكار است.
در ۳ اكتبر ۱۹۵۷؛ فرانسه و اسرائیل، توافقنامه ی تجدیدنظر شده ای امضا كردند تا فرانسه یك رآكتور ۲۴ مگاواتی بسازد (گرچه سیستمهای خنك كننده و مكان زباله ها برای داشتن ۳ برابر آن توان طراحی شده بودند) و همین طور در پروتكلهایی كه در ورقه ثبت نشده بود، ساخت یك كارخانه ی تولید و بازیافت شیمیایی مورد تعهد فرانسه بود. این مجتمع به طور سدی ساخته شد و خارج از دید رژیم، نظارت IAEA، توسط تكنسینهای اسرائیل و فرانسه در دیمنا، در صحرای نجو، تحت رهبری كُلنِل مِنس پرت از هیئت فرمانی IDF، این كار صورت گفت. مقیاس پروژه و سرّی بودن آن موجب شد كه ساخت دیمنا، مسئولیت عظیم و سنگینی باشد. یك آژانس جاسوسی جدید، یعنی دفتر علوم لیازن (LEKEN)، برای فراهم آوردن امنیت و مخفی بودن پروژه تشكیل شد. در مرحله ی نخست، بیش از ۱۵۰۰ كارگر اسرائیلی و فرانسوی برای ساخت دیمنا به كار گرفته شدند. برای حفظ اختفاء و سرّی بودن طرح، به مأمورین گمرك فرانسه گفته شد كه بزرگ ترین قسمتهای رآكتور همچون تانك رآكتور، قسمتی از كارخانه ی نمك زدایی و برای آمریكای لاتین هستند. به علاوه پس از خرید آب سنگین از نروژ، با این شرایط كه آنها به كشور سوّمی منتقل نشوند، نیروی هوایی فرانسه مخفیانه تا چهار تن از این ماده را از راه هوایی به اسرائیل بردند. دردسر در مِی ۱۹۶۰ بیشتر شد، یعنی هنگامی كه فرانسه به اسرائیل فشار آورد تا پروژه را علنی كند و بازرسان بین المللی را به محل ببرد و تهدید كرد كه سوخت رآكتور را در غیر این صورت قطع می كند. رئیس جمهور دوگول نگران بود كه رسوایی حتمی پس از افشاء در مورد همكاری فرانسه در پروژه، به خصوص كارخانه بازیافت شیمیایی به واكنش منفی در مورد موقعیت بین المللی فرانسه منجر خواهد شد كه در آن زمان نیز به خاطر جنگ آن كشور در الجزیره، وضعیت متزلزلی داشت. دوگول، در نشست بعدی با بن گوریون، به اسرائیل پیشنهاد فروش هواپیمایی جنگی در مقابل توقف كاربر كارخانه ی بازیافت را داد و با اطمینان از اینكه این مسئله تمام شده است، به فرانسه برگشت. اما این طور نبود. طی چند ماه بعد، اسرائیل توافقنامه ای تنظیم كرد. فرانسه می بایست اورانیوم و اجزاء قرارداد را فراهم كند و بر بازرسیهای بین المللی پافشاری نكند.
در مقابل، اسرائیل به فرانسه اطمینان می داد كه آنها قصد ساخت سلاحهای اتمی ندارند، هیچ غنی سازی پلوتونیومی انجام نمی دهد و وجود رآكتور را فاش می سازد كه رآكتور نیز بدون كمك فرانسه كامل می شد. در حقیقت، نه آن چنان تغییر كرده، پیمانكاران فرانسوی كار بر روی رآكتور و كارخانه ی غنی سازی را تمام كردند، سوخت اورانیوم تحویل داده شد و رآكتور در سال ۱۹۶۴.م، به مرحله ی حساس و مهمّ رسید.
ابتدا، ایالات متحده آمریكا، پس از اینكه هواپیماهای یودو در سال ۱۹۵۸، از بالای ساختمان تجهیزات عبور كردند، از وجود دیمنا مطلع شد، امّا هویت دیمنا تا دو سال بعد به عنوان یك محلّ هسته ای شناخته نشد. این مجموعه با عناوین مختلفی توضیح داده شد، همچنین كارخانه ی پارچه، ایستگاه كشاورزی و یك مكان تحقیقی استخراج فلزات، تا اینكه در دسامبر ۱۹۶۰، دیوید بن كورین، اظهار داشت كه مجتمع دیمنا یك مركز تحقیقی هسته ای ساخته شده برای «مقاصد صلح آمیز» است.
طی دو دهه ی بعد، كه در آن ایالات متحده با تركیبی از غفلت نسبی، تحلیل اشتباه و تقلبهای موفق اسرائیل، در تشخیص اولیه ی جزئیات برنامه ی هسته ای اسرائیل ناكام ماند، در هشتم دسامبر ۱۹۶۰.م، سی آی اِی گزارشی منتشر كرد و در آن طرح دیمنا برای ازدیاد هسته ای را عنوان كرد مركز سی آی اِی در تل آویو تا اواسط دهه ی ۱۹۶۰ اطمینان یافت كه برنامه ی سلاحهای هسته ای اسرائیل، حقیقتی مسلّم و برگشت ناپذیر است.
بازرسان ایالات متحده آمریكا طی دهه ۱۹۶۰، هفت بار از دیمنا بازدید به عمل آوردند، اما آنها قادر نبودند تصویری دقیق از فعالیتهای انجام شده در آنجا به دست آوردند و بیشتر این مسئله به خاطر كنترل شدید زمان بندی و دستور جلسات بازدیدها توسط اسرائیل بود. اسرائیلیها تا آنجا پیش رفتند كه صفحه ی اتاق كنترل دروغین نصب كردند و جلوی آسانسورها و راهروهای ورودی مناطق خاصی از ساختمان را آجر می گرفتند. بازرسان تنها می توانستند- گزارش كنند كه در آنجا هیچ برنامه ی توان هسته ای كشوری یا تحقیقی علمی مشخصی كه توجیه كننده ی چنین رآكتور بزرگی باشد وجود ندارد- مدرك ضمنی برنامه ی بمب اسرائیل- اما هیچ مدرك «فعالیتهای مرتبط با سلاح» همچون وجود كارخانه ی غنی سازی پلوتونیوم كشف نكردند.گرچه دولت ایالات متحده برای تصویب برنامه ی هسته ای اسرائیل كاری نكرد، هیچ اقدامی در جهت توقف آن نیز صورت نداد. والورث باربور، سفیر آمریكا در اسرائیل در سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۳، یعنی سالهای تعیین كننده و مهم برنامه ی ساخت بمب، عموماً شغل خود را جدا نگهداشتن رئیس جمهور از واقعیتهایی عنوان می كرد كه ممكن بود او را وادار به عكس العمل در تقابل مورد هسته ای كند و در جایی گفته است كه «رئیس جمهور مرا به آنجا نفرستاد تا بر مشكلاتش بیفزایم، او نمی خواهد كه اخبار بد بشنود». پس از جنگ ۱۹۶۷، باربور حتی تلاشهای جمع آوری اطلاعات جاسوسی وابسته به نظامیان در اطراف دیمنا را متوقف و ممنوع كرد. حتی هنگامی كه باربور سرپرستی اطلاعات آتی را برعهده گرفت، همان طور كه در سال ۱۹۶۶، كاركنان سفارت دریافتند كه اسرائیل شروع به قرار دادن كلاهك در موشكها كرده است، باز هم این پیام در بوروكراسی حاكم از بین رفت و هرگز عملی صورت نگرفت.
در اوایل سال ۱۹۶۸، سی آی اِی با انتشار گزارشی نتیجه گیری كرد كه اسرائیل، به طور موفقیت آمیز تولید سلاحهای هسته ای را آغاز كرده است. با این حال، این برآورد براساس گفتگوی- غیر رسمی بین كارل دوكِت، رئیس دفتر علوم و تكنولوژی سی آی اِی و ادوارد تِلر، پدر بمب هیدروژن بود. تِلر اظهار داشت كه براساس گفتگوهای انجام شده با دوستان در مؤسسه علوم و دفاع اسرائیل، او نتیجه گرفته بود كه اسرائیل قادر به ساخت بمب است و سی آی اِی نباید منتظر تست اسرائیل برای انجام ارزیابی نهایی باشد، زیرا آن تست هرگز انجام نخواهد شد. برآوردهای سی آی اِی در مورد اندازه ی زرادخانه ی اسرائیل با گذشت زمان هیچ پیشرفتی نداشت. در سال ۱۹۷۴، دوكِت تخمین زد كه اسرائیل بین ۱۰ و ۲۰ سلاح هسته ای دارد. محدوده ی بالایی از حدس سی آی اِی با توجه به تعداد اهداف احتمالی اسرائیل بود و نه براساس اطلاعات خاصّ. از آنجا كه این لیست اهداف نسبتاً ثابت فرض می شدند، این آمار، برآورد رسمی- آمریكا تا اوایل دهه ی ۱۹۸۰ باقی ماند.
تركیب و اندازه ی حقیقی ذخیره ی هسته ای اسرائیل، غیر حتمی است و موضوع برآوردها و گزارشات مختلف می باشد. گزارشات زیادی وجود دارد مبنی بر اینكه اسرائیل در سال ۱۹۶۷ دو بمب داشت و اینكه رئیس جمهور اِشكُل در طول جنگ شش روزه و در اولین آماده باش هسته ای اسرائیل، دستور تجهیز آنها را داد. همچنین گزارش شده كه با شكست هراس آور در جنگ یوم كیپور در اكتبرسال ۱۹۷۳، اسرائیل ۱۳ بمب اتمی ۲۰ كیلویی فراهم كرد.
اسرائیل توانایی بالقوه ی تولید و ساخت دهها كلاهك هسته ای در فاصله ی سالهای ۱۹۸۰-۱۹۷۰ را داشت و ممكن است تا اواسط دهه ی ۱۹۹۰، ۱۰۰ تا ۲۰۰ كلاهك داشته باشد. در سال ۱۹۸۶، توصیفات و عكسهایی از كلاهكهای هسته ای اسرائیل در ساندی تایمز لندن چاپ شدند و كارخانه ی زیرزمینی بمب را نشان دادند. عكسها توسط مردچای وانونو، یك تكنسین هسته ای اخراجی اسرائیل گرفته شده بودند. اطلاعات او، بعضی متخصصان را به این نتیجه رساند كه اسرائیل ذخیره ی ۱۰۰ تا ۲۰۰ وسیله ی هسته ای را در آن زمان داراست. در اواخر دهه ی ۱۹۹۰، كمیته ی جاسوسی ایالات متحده برآورد كرد كه براساس تخمینهای تولید، اسرائیل دارای ۷۵ تا ۱۳۰- سلاح است. این ذخیره مطمئناً شامل كلاهكهایی برای موشكهای متحرك جریكو ۱ و جریكو ۲،- بمبهایی برای هواپیماهای اسرائیلی و احتمالاً سلاحهای دیگری از اقسام دیگر بود. حتی بعضی برآوردهای منتشر شده اظهار داشتند كه اسرائیل ممكن است تا اواخر دهه ی ۱۹۹۰، تا ۴۰۰ سلاح هسته ای داشته باشد. ما معتقدیم كه این ارقام، اغراق آمیز هستند.
راكتور هسته ای دیمنا، منبع پلوتونیوم برای سلاحهای هسته ای اسرائیل است و تعدا سلاحهای هسته ای كه می توانست توسط اسرائیل ساخته شود، براساس سطح توان این رآكتور تخمین زده می شود. اطلاعات فاش شده در سال ۱۹۸۶ توسط مردچای وانونو نشان داد كه در آن زمان، مقدار پلوتونیوم سلاحها كه سالانه تولید می شد، در حدود ۴۰ كیلوگرم بود. اگر این ارقام با توانایی ثابت كُلّ تأسیسات دیمنا مطابقت داشته باشد، به گفته تحلیل گران رآكتور می تواند سطح توان حداقل ۱۵۰ مگاواتی داشته باشد، كه این مقدار حدوداً دو برابر سطح توانی است كه به اعتقاد عموم این تأسیسات در سال ۱۹۷۰ داشته است. به اعتقاد تحلیل گران، برای تطبیق این سطح توان بالاتر، اسرائیل سیستم خنك كننده ی بزرگی ساخته است. یك تفسیر جایگزین اطلاعات به دست آمده از وانونو این بود كه سطح توان رآكتور در حدود ۷۵ مگاوات باقی مانده بود و مقدار تولید پلوتونیوم در اوایل دهه ی ۱۹۸۰ نشان دهنده ی انبار مواد تولید شده ی قبلی است. محدوده های بالایی و پایینی قابل باور ذخیره ی اسرائیل ممكن است با توجه به متغیرهای مختلف تعیین شود كه بسیاری از آنها، در تمام برنامه های سلاحهای هسته ای مشترك است. رآكتور ممكن است بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ روز در سال كاركرده باشد و در حدود ۹/۰ تا ۰/۱ گرم پلوتونیوم برای هر مگاوات گرما در روز تولید كرده باشند. اسرائیل احتمالاً بین ۴ و ۵ كیلوگرم پلوتونیوم برای هر سلاح به كار برده باشد (۵ كیلوگرم، تخمین محافظه كارانه ای است، و وانونو گزارش كرد كه سلاحهای اسرائیلی ۴ كیلوگرم استفاده كرده اند.)
متغیر اصلی كه خاص اسرائیل است، سطح توان رآكتور می باشد، كه با ارقام مختلفی حداقل ۷۵ مگاوات، و احتمالاً تا ۲۰۰ مگاوات گزارش شده است. تصاویر ماهواره ای جدید با قدرت تفكیك بالا، در مورد این مسئله، اطلاعات مهمی فراهم كرده اند، تصویر رآكتور هسته ای دیمنا با پروژه ی چشم عمومی اتحادیّه علوم آمریكا از ماهواره ی IKONOS شركت تصویر فضایی گرفته شده است.
برجهای خنك كننده یا خنك سازی كنار رآكتور دیمنا به وضوح در تصاویر ماهواره ای قابل روئیت و شناسایی هستند. مقایسه ی تصاویر IKONOS تجاری حاصل شده و تصاویر ماهواره ی شناسایی CORONA آمریكا نشان می دهد كه هیچ برج خنك كننده ای در سالهای بین ۱۹۹۱ و ۲۰۰۰ ساخته نشده است. این قویاً ثابت می كند كه سطح توان رآكتور به طور چشمگیر در این مدت افزایش نیافته است. این نشان دهنده ی یك نرخ تولید سالیانه ی پلوتونیوم حدوداً ۲۰۰ كیلوگرم است. براساس محدوده های بالایی و پایینی قابل پذیرش اعمال انجام شده در رآكتور، اسرائیل می توانسته- پلوتونیوم كافی برای دست كم ۱۰۰ سلاح هسته ای و احتمالاً كمتر از ۲۰۰ سلاح را تولید كرده باشد. نوعی تست غیر هسته ای، احتمالاً یك تست انفجاری صفر، در دوم نوامبر ۱۹۶۶ رخ داد (احتمالاً در النكب در نجو). هیچ مدركی وجود ندارد كه ثابت كند اسرائیل حتی آزمایش هسته ای انجام داده باشد، گرچه بسیاری شاهدان بر این باورند كه یك انفجار هسته ای مشكوك در جنوب اقیانوس هند در سال ۱۹۷۹، یك آزمایش مشترك كشورهای آفریقای جنوبی و اسرائیل بوده است.
ترجمه: علی رضا محمدعلیزاده
مرجع : www. Mundoarabe
منبع : خبرگزاری آفتاب


همچنین مشاهده کنید