شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن و فناوری هسته‌ای


جهانی شدن و فناوری هسته‌ای
جهانی شدن، پدیده‌ای در حال شدنی است که تعریف آن نیز در حال شدن است. بر خلاف جهانی شدن، جهانی‌سازی، طرحی است از پیش طراحی شده از سوی قدرت‌های مؤثر جهان برای ساختن جهان آینده؛ آن گونه که آرمان آنها اقتضا دارد. جهانی شدن مبتنی بر وابستگی متقابل جوامع در جهان آینده است و مفروض دارد که جهان آینده، مبتنی بر همگرایی و همگنی فرهنگ‌ها و تمدنهاست؛ با حفظ هویت هر فرهنگی و تمدنی. اما جهانی‌سازی، طرحی است برای همگراسازی و همگن‌سازی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با غلبه مؤثر فرهنگ و تمدن لیبرال دمکراسی غرب. جهانی شدن می‌پذیرد که در جهان آینده، مرزهای جغرافیایی، سیاسی، علمی ‌و فرهنگی به سود مبادله تجربیات بین ملت‌ها و دولت‌ها و فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، رنگ می‌بازد، ولی جهانی‌سازی، طرحی از دایره فرهنگ و تمدن لیبرال دمکراسی غرب است که در نظر دارد، از مفهوم جهانی‌سازی با عنوان طرح عملیات روانی فراهم آورده و با نمایش ابزارها و اجرای محورهای این عملیات، دیگر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را متقاعد سازد که مرزهای اخلاقی، فرهنگی و جغرافیایی آنها به سود تمدن غرب بازگشایی شود.
زمانی که در سه دهه‌ اخیر، موضوع جهانی‌سازی توسط نظریه‌پردازان و با هم‌گامی‌ سازمان‌های علمی، ‌فرهنگی، بین‌المللی در سراسر جهان، در دستور کار مطالعاتی محافل علمی ‌و آکادمیک کشورهای جهان قرار گرفت و با تکیه بر استراتژی رنگ باختن مرزها و از اهمیت افتادن استراتژی نظامی‌گری در جهان آینده، سخن به میان می‌آمد، کمتر کسی می‌توانست، پیش‌بینی کند که پرداختن به‌ این موضوع با این رویه‌ که طرح عملیت روانی برای آماده‌سازی جهان برای تداوم لشکرگشایی و کشورگشایی پست‌مدرن تمدن لیبرال دمکراسی غرب؛ اروپا و آمریکا در حوزه‌های دیگر تمدن‌هاست. تعداد تجاوز نظامی آمریکا و انگلیس در یک دهه‌ اخیر، از جمله اشغال افغانستان و عراق، مؤید این مدعاست. در جهان تئوریک، جهانی‌سازی که مرزها رنگ می‌بازد، دیوار حایل در سرزمین اشغالی، مشابه دیوار برلین بین دو بخش کمونیستی و دمکراتیک آلمان پس از جنگ جهانی دوم سر بر می‌آورد.
جهانی شدن واقعیت‌هایی است که در فرایند طبیعی تحولات جهان برای همگرایی و همگنی جوامع و تسهیل در گردش اطلاعات رخ خواهد داد. اگر پس از سه دهه تجربه‌ تئوریک جهانی شدن و جهانی‌سازی، ملت‌ها و تمدن‌های دولت‌های غیر غربی دریافتند که مرزهای فرهنگی، اخلاقی و دینی و به ویژه مرزهای جغرافیایی همگام با همگرایی و تعامل تمدنی باید پابرجا بمانند و هویت فرهنگی هر ملتی باید محترم شمرده شود. در واقع، آنان به جنبه‌ تهدیدی جهانی‌سازی توجه می‌نمایند و در مقابل مفهوم جهانی شدن، ملت‌ها و دولت‌های غیر تمدن غرب با فهم ضرورت تعامل بین تمدن‌ها، همگرایی و همگنی نسبی بین تمدن‌ها را برای صلح جهانی و تسریع در گردش اطلاعات علمی‌ و فنی برای توسعه‌ جهانی به درستی درک می‌کنند.
بنابراین، اگر جهانی‌سازی به معنی جهانی ساختن فرهنگ، اخلاق و نگرش نسبت به انسان در تمدن غرب را در نظر بگیریم، با مقاومت جهانی روبه‌روست، اما اگر جهانی شدن به معنی رسیدن به جهان همگرا و تعامل بین فرهنگ‌ها مفروض شود، امری است که اجماع جهانی را در جهان تمدن‌های غیر غربی به دنبال دارد. اگر جهانی‌سازی به معنی جهانی ساختن نگرش نسبت به انسان و سبک زندگی در تمدن غرب مفروض شود که با سازمان‌های بین‌المللی و مراکز آکادمیک و رسانه‌های تمدن غرب به جهان القا می‌شود، با مخالفت جهانی روبه‌رو شده است و این مفهوم، همان مفهومی ‌است که نهضت ضد جهانی‌سازی را در سراسر جهان شکل داده است. در مقابل با فرض جهانی شدن به معنی جهان آینده به مثابه دهکده‌ جهانی که همه‌ شهروندان آن، حق دستیابی برابر به علوم و فنون گوناگون را دارند، دست‌كم مفهوم نظری از جهانی شدن است که بر آن توافق جهانی وجود دارد. بر این پایه، جهانی‌سازی دارای ابعادی است که‌ یکی از ابعاد آن، اجرای طرحی مشخص از جهان آینده بر پایه‌ فلسفه‌ لیبرال دمکراسی غرب است. این مفروض به منزله‌ یک تهدید جهانی واکنش جهانیان را برانگیخته است. در مقابل، جهانی شدن فرایندی طبیعی در تحولات آینده و تعاملات بین فرهنگ‌ها و تمدن‌هاست که با تعامل ‌بین تمدن‌ها و فرهنگ‌ها، ضمن فراهم‌آوری امکان حفظ هویت هر فرهنگ و تمدنی، زمینه‌ همگرایی و همگنی نسبی بین آنها را افزایش می‌دهد و بستر صلح جهانی همچنین بستر آسان گردش اطلاعات را در جهان هموار می‌سازد.
هرچند آنچه در میدان عمل رخ می‌دهد، با تفاوت آشكار‌ بین سطوح مفهومی‌ جهانی شدن و جهانی‌سازی، می‌تواند همسو نباشد، آنچه تجربه‌ یک دهه‌ اخیر در صحنه‌ تعاملات بین فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، وقوع رخدادهای نظامی، تجارب تلخ هجمه‌ فرهنگی تمدن غرب با ساختن فیلم توهین‌آمیز به ارزش‌های مسلمانان، چاپ کاریکاتور در اهانت به پیامبر اسلام، سخنرانی پاپ در توهین به رسول گرامی ‌اسلام، لشكرکشی نظامی ‌و تحریک رژیم صهیونیستی به اشغال لبنان به جهان غیر غربی آموخته‌اند که نخست به مرزها و هویت فرهنگی خویش با حساسیت نگریسته و با حفظ آن، طرح عملیات روانی تمدن غرب را خنثی سازند و در مرتبه‌ دوم، از فرصت‌های جهان جدید، از جمله سهولت در گردش اطلاعات بیشترین بهره را بگیرند.
بنابراین، در جهان آینده و در پرتو جهانی شدن، دستاوردهای علمی‌ و فنی به راحتی در جهان گسترش خواهد یافت و این امر، نه تنها مخالفت جهانی ندارد، بلکه مورد اقبال جهانیان نیز هست. در واقع، دانش و فناوری در جهان آینده به دلیل سهولت گردش اطلاعات با بهره‌گیری از فنون و رسانه‌های مؤثر در گردش آن، به سرعت انتشار خواهد یافت و این امری است که برای جهانیان خوشایند است. بر این پایه، تمدن غرب ترجیح دارد بر پایه‌ جهانی‌سازی، نگرش نسبت به انسان و فرهنگ تمدن غرب را جهانی سازد و لایه‌های بنیادی تحولات علمی‌ و فناوری در انحصار قدرت‌های جهانی بماند، اما واقعیت آن که توافق جهانی، بر این است که در پرتو جهانی شدن، زمینه‌ تعاملات مثبت بین فرهنگ‌ها به منظور صلح جهانی فراهم شود و دستاورد علمی ‌و فنی بشریت، حقی است که همه‌ جهانیان در آن سهیم‌اند و باید از نعمات آن بهره‌مند شوند.
بر این اساس، هرچند کشورهای حوزه‌ تمدنی لیبرال دمکراسی غرب، به ویژه انگلیس و آمریکا ترجیح دارند که انسان مسخ شده از اخلاق تمدن غرب را جهانی سازند و در مقابل دانش و فناوری مؤثر بر رفاه بشریت، به ویژه راه مؤثر بر دستیابی به انرژی ارزان و کم هزینه برای محیط زیست همانند فناوری هسته‌ای را در انحصار خویش قرار دهند، در مقابل این طرز تلقی از جهانی‌سازی، تجربه‌ طبیعی جهانی شدن به ما می‌گوید که هویت‌های فرهنگی و تمدنی در خارج از دایره‌ تمدن غرب همانند تمدن اسلامی‌ دارای جوهره‌هایی در درون خویش است که در برابر تهاجم فرهنگی، صیقل داده شده و شفاف‌تر، مؤثرتر و پردوام‌تر می‌شوند. به علاوه در پرتو جهانی شدن و با بهره‌گیری از رسانه‌ها و با ملاحظه‌ سرعت انتشار اطلاعات، مدیریت بر انحصار دانش و فناری به ویژه فناوری هسته‌ای، امری نیست که از تمدن رو به افول لیبرال دمکراسی غرب ساخته شده باشد.
به همین دلیل، می‌توان تفسیركرد که چرا کشورهایی از حوزه‌ تمدنی مختلف همانند ونزوئلا در آمریکای لاتین و صدودوازده کشور عضو جنبش عدم تعهد، کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، کشورهای اتحادیه‌ عرب، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و چین به نوعی تمایل دارند، از معبر حمایت از دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای، مخالفت با انحصارگرایی علمی ‌و فنی را آشكارا به جهانیان اعلام نمایند. بر این پایه و با عنایت به ویژگی رو به رشد در مسیر جهانی شدن و امکان دستیابی آسان به علم و فناوری در جهان آینده، انتظار می‌رود که شتاب دستیابی کشورها به فناوری هسته‌ای، بالا رفته و در دو دهه‌ آینده، تعداد کشورهای دارای فناوری هسته‌ای از رشد بی‌سابقه‌ای برخوردار شوند. بر این پایه، انحصارات علمی‌ و فناوری در دو دهه‌ آینده، از انحصار ‌کشورهای خاص به ویژه کشورهای تمدن لیبرال دمکراسی غرب شکسته خواهد شد و بسترهای فراگیر و جهانی شدن علم و فناوری، از جمله‌ فناوری استراتژیک هسته‌ای فراهم خواهد شد.
خلاصه‌ این که احتمال جهانی شدن علم و فناوری، از جمله فناوری هسته‌ای، به مراتب بیشتر از امکان جهانی‌سازی فرهنگ خاص در جهان آینده مورد انتظار خواهد بود. البته ‌این واقعیتی است که کشورهای لیبرال دمکراسی غرب، به ویژه کشورهای آمریکا و انگلیس، آمادگی کنار آمدن با آن را ندارند؛ هرچند ‌این امر مطالبه‌ اغلب کشورهای جهان است، در واقع فقدان آمادگی کشورهای اروپایی و آمریکا برای گذار از دوره انحصار به فراگیر و جهانی شدن فناوری هسته‌ای، بیش از موضوع گسترش جهانی فناوری هسته‌ای برای جهان آینده، چالش امنیتی در پی خواهد داشت. بر این پایه، بزرگ‌ترین چالش جهان آینده در پرتو جهانی شدن، این است که کشورهای در حال توسعه، می‌خواهند دانش و فناوری استراتژیک، همانند فناوری هسته‌ای، جهانی شود که اروپا و آمریکا نمی‌خواهند.
در مقابل، آنان می‌خواهند انسان خالی از معنای غربی را جهانی سازند که جهان غیر تمدن غرب نمی‌پذیرد. به علاوه، در صورتی که کشورهای تمدن غرب به اجرای طرح از پیش تعریف شده‌ جهانی‌سازی سماجت ورزند، دور از انتظار نیست که کشورهای دیگر تمدن‌ها برای گسترش شتابدار فناوری هسته‌ای، به اجرای طرح‌های مشخص متوسل شوند.
دكتر علی اصغر كاكو جویباری


همچنین مشاهده کنید