دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


صادرات گاز؛ زیان یا منفعت ملی


صادرات گاز؛ زیان یا منفعت ملی
در حال حاضر گاز طبیعی نزدیک ۲۵ درصد انرژی جهان را تامین می کند.با توجه به مسائل زیست محیطی و کاهش ذخایر نفتی جهان سهم این سوخت در سبد مصرف انرژی در حال افزایش است، به نحوی که طبق گزارش انجمن جهانی انرژی حداقل تا سال ۲۰۲۰ گاز طبیعی بهترین گزینه به عنوان سوخت جایگزین نفت خواهد بود. این مساله در کنار پتانسیل کشور در حوزه گاز طبیعی، ما را با این پرسش روبه رو می کند که راه استفاده درست از منابع گازی کشور چیست و چگونه می توان در عمل گاز را به ابزاری جهت توسعه کشور مبدل ساخت؟ تجربه صد سال تولید و فروش نفت و مقایسه آن با عملکرد کشورهای موفق در این عرصه نظیر نروژ نشان دهنده این مساله است که برخورداری صرف از منابع اولیه ارزان عامل ترقی و توسعه نبوده و می توان گران قیمت ترین منابع معدنی جهان را در اختیار داشت و همچنان توسعه نیافته ماند.
توسعه صنعت گاز و استفاده بهینه از این نعمت الهی، نیازمند تغییر نگرش های مدیریتی و سیاست های تولید و مصرف است. اگر سیاستگذاری در خصوص توسعه صنعت گاز طبق معیارها و روش های توسعه صنعت نفت صورت پذیرد، دور از ذهن نیست که در آینده یی نه چندان دور وزیر نفت کشور، صنعت گاز را نیز فاقد توان تکنولوژیکی و توسعه متوازن بخواند.
در این مقاله که حاصل مصاحبه و نظرخواهی بیش از سی تن از صاحبنظران حوزه های مختلف صنعت گاز، برگزاری دو هم اندیشی با مدیران و کارشناسان صنعت گاز کشور و ترازیابی استراتژی صنعت گاز امریکا، نروژ و نیجریه است، مشکلات موجود بر سر راه توسعه هدفمند و صحیح صنعت گاز بررسی شده و راهکارهایی جهت رفع این مشکلات ارائه شده است.
● چالش های توسعه صنعت گاز
بررسی سیاست های توسعه صنعت گاز نشان دهنده وجود مشکلات ساختاری کشور در استفاده از فرصت های پیش رو است. اصلی ترین مشکلات موجود را می توان در موارد زیر خلاصه کرد؛
▪ فقدان استراتژی جامع توسعه صنعت گاز که اولویت های موجود در این زمینه و راهکارهای اجرایی جهت دستیابی به آنها را برای دستگاه های درگیر مشخص کند و الگوی بهینه تولید و مصرف را تعریف کند.
▪ نبود متولی مشخصی که با مطالعات جامع و در نظر گرفتن کلیه جوانب بر اساس استراتژی معینی توسعه صنعت گاز را مدیریت کند.
▪ کمبود نیروی انسانی متخصص در حوزه صنعت گاز و عدم سیاستگذاری صحیح برای آموزش نیروی کارآمد و حفظ این نیرو در بدنه صنعت گاز کشور.
▪ اطلاع رسانی ناقص و عدم شفافیت برنامه ها و سیاست های اجرایی.
● فقدان استراتژی توسعه صنعت گاز
ایران یکی از بزرگ ترین کشورهای گازخیز دنیا است که توان تولید آن از نیاز تزریق به مخازن نفتی و مصرف داخلی بیشتر است. گاز می تواند ماده اولیه تولید مواد پتروشیمیایی و پالایشی باشد یا به صورت مایع شده یا با خطوط لوله صادر شود. تزریق گاز به منابع نفتی، می تواند با افزایش ضریب بازیافت از مخازن نفتی، علاوه بر افرایش ظرفیت تولید نفت در کشور، گاز مخازن مشترک را ذخیره و صیانت کند.مصرف گاز در داخل کشور و جایگزینی آن با فرآورده های نفتی نیز علاوه بر تامین منابع زیست محیطی به بهینه سازی مصرف این فرآورده ها و نجات دولت از بار سنگین یارانه های موجود و مخارج سنگین واردات این فرآورده ها به کشور خواهد انجامید.نیاز کشورهای جهان به منابع انرژی در کنار ذخایر عظیم گاز طبیعی در کشور صحنه گفتمان اقتصادی سیاسی وسیعی را به سوی ما می گشاید و اهمیت استراتژیک ویژه یی را به منابع گاز ما می بخشد.تامین گاز مورد نیاز، استحصال و بهره برداری صحیح و به موقع از مخازن مشترک نظیر پارس جنوبی با هدف تامین گاز مورد نیاز و ایجاد توازن بین تولید و مصرف و نیز استفاده حداکثر از سهم خود در این میادین از دیگر ضروریات توسعه این صنعت است.
هر یک از این زمینه ها اهمیت خاصی در تامین منافع کشور داشته و باید در طرحی کلی در خدمت توسعه ملی سازمان یابد تا فرصت های موجود به بهترین نحو مورد استفاده قرار گیرند.متاسفانه به دلیل فقدان سندی علمی که کلیه مولفه های موثری چون مولفه های سیاسی، امنیتی، بین المللی، امنیت عرضه انرژی، کسب حداکثر ارزش افزوده، صیانت از مخازن، اشتغال زایی، توسعه فناوری، کسب بازارهای جهانی تجارت گاز و... و نیز درصد وزنی هر یک را معین کرده و بر مبنای آن به اولویت بندی روش های متنوع پیش روی حال و آینده مصرف گاز بپردازد، شاهد فعالیت های پراکنده و ناهماهنگ چون تلاش برای حداکثر کردن صادرات گاز و چانه زنی برای قراردادهای عظیم صادرات گاز، افزایش مصرف داخل و جایگزینی سریع فرآورده های نفتی با گاز طبیعی در کلیه بخش های خانگی، تجاری، صنعت و تا حدی حمل و نقل، عدم تزریق به موقع گاز به مخازن نفتی و از دست رفتن فرصت استحصال نفت بیشتر از مخازنی نظیر پارسی، کوپال و آغاجاری، مشکلات ناشی از افزایش پیک مصرف گاز طبیعی در فصول سرد سال و قطع گاز برخی مناطق کشور و ایجاد وقفه در صدور گاز، فازبندی های نامناسب در پارس جنوبی و ناتوانی در جذب مورد نیاز سرمایه بهره برداری از برخی فازها و مسائلی از این دست هستیم که تنها نتیجه آن از دست رفتن فرصت های استراتژیک و عدم بهره برداری بهینه از گاز طبیعی جهت توسعه زیرساخت های کشور خواهد بود.در حال حاضر تصمیم گیری ها در حوزه صنعت گاز کشور بر اساس نوعی الگوپذیری از کشورهای دیگر یا بر مبنای نیازهای روزمره و اقتضائات سیاسی، امنیتی و اقتصادی امروز کشور بوده که در صورت ادامه این روند، به توسعه مطلوب این صنعت برای کشور نخواهد انجامید.
دستیابی به توسعه صحیح تنها زمانی میسر است که چشم اندازی کاملاً مشخص و دقیق که بر مبنای آینده پژوهی و مطالعه روندهای جهانی و بومی پیش روی صنعت گاز تدوین شده باشد، بر تصمیمات اجرایی و سیاسی کشور حکمفرما و اثرگذار شود. کسب این چشم انداز نیازمند انجام مطالعات دقیق و همه جانبه و کاربردی ساختن آنها است. بدون وجود یک استراتژی کلان در زمینه توسعه صنعت گاز نه تنها خط مشی های توسعه و انتقال فناوری به درستی شناخته نخواهد شد، بلکه برنامه تولید و مصرف انرژی در داخل کشور نیز روشن نبوده، صاحبان صنایع انرژی بر داخلی و حتی مشتریان خارجی گاز را دچار سردرگمی و کناره گیری از بازار گاز ایران خواهد کرد.علاوه بر این تخصیص نامطلوب منابع و تحمیل هزینه های اضافی به جامعه نیز از دیگر پیامدهای این مساله است.در چنین حالتی است که روزی صادرات گاز خیانت محسوب می شود، روز دیگر صادرات بنیان و اساس امنیت ملی محسوب شده، مرجع رسمی وزارت نفت ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز برای تزریق در نظر می گیرد و در همان زمان کمیسیون انرژی مجلس گاز مورد نیاز را حداقل دو برابر برآورد می کند و میادین نفت کشور را از دست رفته می خواند. در برنامه ها و اجرا برخلاف دنیا و حتی روسیه با دو برابر منابع گازی کشور، بدون توجه به قضیه مدیریت انرژی به کلیه نقاط دور و نزدیک کشور گازرسانی شده و در همان حال میزان مصرف انرژی کشور دوبرابر مصرف چین برآورد می شود و برخلاف امریکا که کمترین مصرف گاز در حوزه های عمومی، خانگی و حمل و نقل بوده و بیشترین مصرف به حوزه های صنعتی و تبدیل به برق اختصاص دارد، در کشور ما کمترین مصرف به صنعت اختصاص داشته و مصارف عمومی و خانگی از بالا ترین میزان برخوردار بوده و کم کم حمل و نقل نیز بدان افزوده خواهد شد.
دلیل این تفاوت را می توان در تفاوت روش برنامه ریزی دو کشور یافت. برنامه ریزی برای صنعت گاز ما توسط تنی چند از کارشناسان معدود برنامه ریزی های تلفیقی و معاونت برنامه ریزی وزارت نفت، بر مبنای روش های سنتی صورت می پذیرد که آن نیز در اکثر مواقع به دلیل سلایق سیاسی مدیران ارشد و عوامل بیرونی صنعت نفت دستخوش تغییرات آنی و غیرعلمی قرار گرفته و برنامه توسعه صنعت گاز را به کاریکاتوری تبدیل می کند که نه روش تخصیص مصرف علمی و مشخصی دارد و نه توازن تولید و مصرف و نه به مسائل استراتژیک جانبی چون توسعه تکنولوژی، آموزش نیروی انسانی، ساخت داخل، تامین منابع مالی و غیره پرداخته است. لذا نتیجه آن است در حالی که گاز طبیعی می تواند به تولید بیش از ۵۰ محصول با ارزش افزوده بالا از بنزین و گازوئیل مرغوب گرفته تا محصولات با ارزش پتروشیمیایی در بازار بالقوه جهانی و در نتیجه ایجاد اشتغال و توسعه صنعتی کشور منجر شود، تنها در کشور ما عمدتاً به گرم کردن منازل و روشن کردن اجاق گاز خانه ها پرداخته و در نهایت در نیروگاه های با بازدهی پایین برق تولید کند.
منبع؛ شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران
علیرضا پیمان پاک
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید