یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


دادوستد میان تئاتر رسمی و تجربی


دادوستد میان تئاتر رسمی و تجربی
● با بهروز غریب پور درباره «تئاتر ایران در عرصه بین المللی»
تئاتر عروسكی چون برای گروه های خاص سنی اجرا می شود، كمتر مورد توجه مطبوعات و رسانه ها واقع می شود. ولی یك اثر صحنه ای كه به طور رسمی و غیر رسمی اجرا می شود، موجب پدید آمدن یك موج روشنفكری می شود.
بهروز غریب پور رئیس مبارك یونیما، رئیس خانه هنرمندان ایران و كارگردان و نویسنده تئاتر و سینما سال ها است كه آثار متعددی را در صحنه و بر پرده به نمایش گذاشته است، مدیریت فرهنگی او هم تاكنون زبانزد همگان بوده است.
بهروز غریب پور سال های متعدد دبیر جشنواره های بین المللی عروسكی در تهران بوده و یا به عنوان معاون و مشاور در این زمینه فعالیت كرده است. او امروز یكی از هجده تن اعضای اصلی یونیما در جهان است. بنابراین سفرهای خارجی و تحصیلاتش در ایتالیا این امكان را فراهم می كند كه یكی از بهترین گزینه ها برای بحث «تئاتر ایران در عرصه بین المللی» باشد. در این گزارش نظرگاه های او را می خوانید كه در غرفه نمایش و در سالن ۳۵ نمایشگاه مطبوعات در سال ۸۵ گفت وگو شده است.
● ضرورت ارتباطات بین المللی
ضرورت ارتباطات بین المللی درست مانند ضرورت ارتباطات انسانی است. همچنان كه در زمینه اقتصاد اگر خودمان تولید كنیم، خودمان مصرف كنیم و هیچ گونه صادراتی نداشته باشیم، طبیعی است كه به روستایی می مانیم كه هیچ جاده ای با روستاها و شهرهای همجوارش ندارد. اما اگر تولید، عرضه و صادر كنیم، به ناچار هم باید وارد كنیم. از این مثال اگر استنباط شود كه ارتباط بین دو روستا یا دو انسان مفید است، طبیعتاً بین دو كشور و دو فرهنگ مبادلات فرهنگی باید وجود داشته باشد.
با دیدن برخی از نمایش های خارجی برخی از رموز بر ما آشكار می شود و ما اعتمادبه نفس به دست می آوریم تا بگوییم من حرفی برای گفتن دارم. خیلی از مواقع این مسیر (از مبدأ تا مقصد) با برنامه ریزی صورت می گیرد.
امروز به لحاظ پژوهشی به یك اثر نمایشی نگاه می كنیم، به درستی معلوم نیست كه سرچشمه آن ایران یا یونان، مصر یا چین و... است. انسان ها دارای مشتركاتی هستند كه این مشتركات دارای صورت های ذهنی و بیرونی است. مهاجرت گروه های عروسكی حوزه تمدن عثمانی به مصر، به یونان و سایر كشورهای اروپایی و بازگشت این هنر به آسیا به عنوان یك پدیده جدید از صافی گذشته و پالوده بوده است، دقیقاً یك حركت مثل هوای كره زمین در جغرافیای فرهنگی هم دائم در حال آمدوشد بوده است. همچنان كه نمی توانیم بگوییم كه ابرها متعلق به آسمان یك كشور است، یك اثر فرهنگی نیز متعلق به یك گروه از آدم ها در جغرافیایی مشخص نیست. لاجرم باید از دیگران آموخت و به دیگران نیز آموخت تا فضا به نفع جامعه انسانی پربارتر شود.
● تاثیرات جشنواره های بین المللی تئاتر(عروسكی)
اولین تاثیری كه می گذارد این است كه شما با امنیت خاطر به یك كشور ثانی می روید، ابتدا دغدغه هایی دارید. وقتی یك هفته با مردم و هنرمندان آنجا زندگی كردید. این فرد به گروه و كشور خودش برمی گردد، حتی به خود خودش برمی گردد و فكر می كند. او فكر می كند كه به یك سرزمین فرهنگی پا گذاشته است در حالی كه غربی ها تمایل بیشتری داشتند تا ما را به لحاظ سیاسی مورد ارزیابی قرار دهند. ابتدا وقتی گروه های خارجی را برای سفر به ایران دعوت می كردیم، این مشكل را داشتیم كه مدام رایزنی می كردیم، تلفن می زدیم و نامه می نوشتیم. به نوعی می خواستیم ترس شان را كم كنیم، انگار آنها را به وسط انبوهی آتش و خطر دعوت می كنیم. بسیاری از اینها وقتی به ایران پا گذاشتند و در جشنواره شركت كردند و سطح جشنواره ما را مورد توجه قرار دادند، به این نكته اعتقاد پیدا كردند كه نه تنها به یك سرزمین فرهنگی آمدند بلكه در این سرزمین فرهنگی انواع هنرهای نمایشی به چشم می آمد. امروز ما بر تعداد دوستان مان افزودیم. امروز اگر برای دعوت به جشنواره مبارك تهران دعوتنامه ای برای آنها ارسال شود، با تردید به آن نگاه نمی كنند. لازم نیست كه رایزنی كند كه آیا به ایران بروم یا نه؟! آنها امروز برای سطح بالای جشنواره ما حكایت ها كرده اند. در عین حال می دانم كه جشنواره تئاتر عروسكی ما هنوز كاستی هایی دارد، ولی این بدان معنا نیست كه آنها كاستی ندارند. بضاعت بالقوه و بالفعل ما همواره آنها را تحت تاثیر قرار داده است.
آنچه ماحصل این پیوند است و پدید خواهد آمد، در آینده نزدیك به وقوع خواهد پیوست. به عنوان مثال، یك گروه كانادایی سی وپنج سال پیش به ایران دعوت شده بودند و در جشنواره نهم ما میزبان آنها بودیم. دیدیم كه روی صحنه شان عناصر بومی ایرانی مثل فرش، سماور و غیره را گذاشته اند. این گروه كانادایی این نمایش را كه به زندگی ایرانی ها اختصاص داشت، در كانادا برای بچه هایشان اجرا می كردند. آنها در سفر به ایران تحت تاثیر دكوراسیون خانه های ایرانی قرار گرفته بودند و با خرید این نوع ابزار، زندگی ما را طی یك نمایش به كودكانشان آموزش می دادند. طی این سال ها هم تئاتر صحنه ای و هم تئاتر عروسكی عرصه های جدیدی را پیموده اند. امروز در میان اهل فرهنگ و تئاتر، هنر و تئاتر ایران از نام و اعتباری برخوردار شده است.
● دعوت دو جانبه
سال های قبل وقتی گروه ها و مدیران خارجی به ایران می آمدند، مركز هنرهای نمایشی سعی می كرد كه یكی از كارها را به آنها تحمیل كند. امروز آنها از میان آثار ایرانی انتخاب می كنند و برخی از مواقع در انتخاب یك اثر می مانند برای آن كه اغلب آثار قابلیت بالایی دارند.
همان طور كه ما امروز از تئاتر لهستان با حرارت و شور صحبت می كنیم، مطمئناً در آینده نزدیك در اروپا و آمریكا از تئاتر نوین ایران صحبت خواهند كرد.
● تاثیر تئاتر بین المللی فجر
آنچه در تئاتر فجر اتفاق افتاده است، به دلیل آن كه تئاتر تماس بیشتری با جامعه شهری دارد تا تئاتر عروسكی، تریبون ارزشمند تری برای ایران بوده است. تئاتر عروسكی چون برای گروه های خاص سنی اجرا می شود، كمتر مورد توجه مطبوعات و رسانه ها واقع می شود. ولی یك اثر صحنه ای كه به طور رسمی و غیر رسمی اجرا می شود، موجب پدید آمدن یك موج روشنفكری می شود.
● ارتباطات دنباله دار
جشنواره ها مثل مراسم عروسی می ماند، موقعی است كه همه سعی می كنند تا با سیمای متفاوتی در یك جشن شركت كنند. ما نباید زندگی عادی و روزمره را فراموش كنیم و بگوییم فقط باید در عروسی ها همدیگر را ببینیم. ما طی سال هم باید امكان عرضه آثار ایرانی در تئاترهای رسمی اروپایی و آمریكایی داشته باشیم، هم در طول سال از آنها دعوت كنیم.
در جشنواره یك گروه فرصت پیدا می كند یك یا دو اجرا داشته باشد. وقتی از یك گروه به مدت ۲۰ تا ۳۰ روز دعوت كنیم، آنها می توانند ورك شاپ و جلسات مختلف بگذارند و با آثار ایرانی آشنا شوند. ما در این ارتباط كمبود داریم ولی این كمبودی نیست كه جبران نشود.
● برنامه های خانه هنرمندان ایران
ما این روزها یك ورك شاپ داریم كه یك كارگردان و مدیر تئاتر فرانسوی برای خانم ها برگزار می كنند. به دفعات سال ۸۵ ما كارگاه های مختلف آموزش تئاتر یا احیای دانش تئاتری داریم، همچنین كوشش مان این است كه از طریق ایرانی های مقیم خارج از كشور ورك شاپ هایی در داخل خانه هنرمندان ایرانی برگزار كنیم تا تجربه این هنرمندان ایرانی به هنرمندان داخل كشور منتقل شود.
● آموزش آكادمیك در خارج از كشور
من معتقدم كه بعد از مقطع كارشناسی اگر این سفر صورت گیرد و استفاده از تجارب دیگران صورت گیرد، تاثیرات بسیار مفیدتری دارد و برای آن كه در مقطع كارشناسی قائل به این شده اید كه نگاهی به هنری كه آموخته اید داشته باشید و این طور نیست كه وقتی خارج از كشور رفتید بلافاصله تحت تاثیر هر آنچه به شما می دهند قرار بگیرید.
من در ایتالیا از تئاتر و سینمای ایتالیا بسیار آموختم. از هنرهای تجسمی و تماشاخانه های دولتی و غیر دولتی آنجا بسیار آموختم. از مجموع فضایی كه در اختیارم بود، توانستم در لحظه نهایت استفاده را ببرم. بنابراین تحصیل صرف را كافی نمی دانم. این كه شما به دانشكده بروید و در كلاس حاضر شوید، بعد نمره بگیرید. تحصیل واقعی آموختن از فضای جاری و ساری در یك كشور است.
لهستان، ایتالیا و فرانسه را برای آموختن تئاتر پیشنهاد می كنم. برخی از كشورها نظیر اسپانیا در حوزه تئاتر عروسكی مدرن خیلی حرف برای گفتن دارد. در دانشكده ها و آكادمی های روسیه زمینه های خوبی برای تحصیل فراهم است. ما كوشش كرده ایم در یونیمای ایران، با انتشار وب سایت خیلی از گروه های تجربی و دانشكده ها كسانی كه مایل هستند از دوره های كوتاه مدت یا بلندمدت آنها استفاده كنند.
به هر حال هر كشوری در اروپا دارای یك رشته تجارب است كه برای دانشجوی ایرانی علاقه مند می تواند موثر باشد.● تئاتر شرق
در ژاپن آن طور علاقه مندی به وجود نیامده كه بخواهند به خارجی ها آموزش دهند. به دلیل سختی و سنتی كه در فراگیری تئاترشان پیش بینی كرده اند، این فرصت را به خارجی ها نداده اند. طبق این سنت باید ۲۰ سال بیاموزیم كه در مرحله بازی دهنده یك قرار بگیریم. بازیگری در آنجا در سه مرحله طولانی مدت انجام می شود. این زمان طولانی دانشجو را از آموختن بیزار می كند. در هند دوره های كوتاه مدت برای آموختن كاتاكالی وجود دارد. در چین چنین دوره هایی اصلاً وجود ندارد. در ژاپن گروه های مدرن هستند كه فعالیت هایی می كنند كه اینها میل به سوی اروپا و آمریكا دارند. من فكر می كنم كه كشوری كه در دو زمینه كلاسیك و مدرن فعال باشد، بیشتر برای دانشجوی ایرانی موثر است. در كشوری مثل ایتالیا شما می توانید از اپرا بیاموزید، كارگردانی كلاسیك و مدرن را در آن جا بیاموزید. در رم آثار كلاسیك ببینید، در سیسیل عروسكی سنتی ببینید و... بنابراین اگر جغرافیای وسیعی باشد به بالا بردن دانش و تجربه شما بیشتر كمك می كند. چه بسا كشورهایی دیگر هم در این فهرست قرار گیرند كه بستگی به زبانی است كه شما می دانید و علاقه ای كه به آن كشور دارید. اما من آموزش بعد از لیسانس را پیشنهاد می كنم.
● پیشنهاد برای سفرهای خارجی
اعزام یك گروه برای دو شب اجرا در یك جشنواره خارجی هرگز تاثیری ندارد. هر گروه كه اعزام می شود، حداقل ۶ اجرا ببیند و برای آنكه یك جریان فرهنگی شكل بگیرد، گزارشی از وضعیت آن جشنواره و كشور میزبان بدهد كه معلوم شود تحت تاثیر قرار گرفته است. فكر می كنم روش قاجاریه درست بوده است. سیاسیون و جهانگردان آن دوره وقتی به كشورهای خارجی می رفتند، سفرنامه می نوشتند.
بایستی افراد اعزامی تجربیات خود را به سمع و نظر دیگران برسانند. ما اغلب از اعزام برخی از افراد و چگونگی آن بی اطلاع هستیم. در حالی كه گروه های غربی وقتی به ایران می آیند، خود را موظف می دانند در كتاب ها و مجلات مقالات خود را منعكس كنند.
● تئاتر تجربی
هیچ هنرمندی خود را مبرا از تجربه های نوین نمی دانسته است. به عبارت دیگر هنرمندان مدام در حال تجربه كردن هستند. پیتر بروك، آرین منوشكین و دیگران دائماً در حال یادگیری از فرهنگ های مختلف بودند و دائماً تجربه جدیدی را می آموختند. اگر به این معنی بگوییم، باید هر هنرمندی در لحظه در حال احیای خود باشد.
برخی مثل گروتفسكی بعد از ۲۵ سال كار كردن گفتند راهی كه رفته اند، اشتباه بوده است. حالا چقدر اشتباه یا درست بوده، این نظر گروتفسكی است. او در عین حال در برخی از زمینه ها موفق بوده است.
تئاتر رسمی كشور باید جایی برای تئاتر تجربی بگذارد، برای آن كه تئاتر تجربی درصدد شكستن هنجارهای تئاتر رسمی است و گاهی در این زمینه موفق نمی شود. اما همین كه شروع به ایجاد چالش می كند، دوباره به اصول خودش می تواند بازنگری كند. اگر تئاتر تجربی موفق باشد، برخی از تماشاگران تئاتر رسمی را به خودش جذب می كند. این تئاتر رسمی همواره در خطر از دست دادن تماشاگر است و برای حفظ تماشاگران نیاز به بازنگری دارد. یك داد و ستدی است كه میان تئاتر رسمی و تجربی انجام می شود، در واقع به وسیع كردن حوزه تماشاگر تئاتر كمك می كند.
● ریزش تماشاگر
اثری كه دارای ارزش های زیبایی شناسانه عمیق تری است، می تواند در زمان طولانی تری در صحنه باشد كه این به نفع گروه است. نباید مدیران ملزم به این باشند كه هر نمایش ۳۰ اجرا داشته باشد. كارها باید به لحاظ كارشناسی بررسی شود و نظر كارگردان در انتخاب سالن و زمان اجرا مهم نیست. نظر كارشناسی مدیریت ارزشمند است كه بگوید چون كار شمای هنرمند جذابیت های عام ندارد، فرصت كمتری را به شما می دهم و فرصت بیشتر را به كاری می دهم كه با تماشاگر بیشتری روبه رو شده است. این تخصیص زمانی باعث می شود كه یك نمایش در مدت ۳۰ شب اجرا به اندازه ۵ شب اجرا تماشاگر نداشته باشد.
اگر به هنرمندی بگویید كه تماشاگر نداری، او هم بگوید كه اثر من عمیق است و تماشاگر نادان، این نظر اصلاً قابل قبول نیست. تشخیص این كه چه كاری جذابیت بیشتری دارد، احتیاج به بازنگری و كار اصولی تر دارد.
● سفر مدیران
مدیران ما احتیاج مبرم به سفرهای خارجی دارند تا با اصول مدیریت فرهنگی و گرداندن تالارهای نمایشی آشنا شوند. مدیران ما به صورت مقطعی مدیر می شوند و بعد به كار دیگری گماشته می شوند، در نتیجه همه تجربه هایشان از بین می رود. هرگز هیچ برنامه ریز دولتی نباید با سرمایه ملت این شوخی را بكند. شما یا مدیری را برای گرداندن تئاتر آموزش می دهید و او را به كار می گیرید یا این كه اصلاً او به درد چنین مدیریتی نمی خورد و لازم نیست كه به جامعه تئاتری معرفی شود.
راه های جذب نیز در مخاطب سازی بسیار اهمیت دارد. اگر در روستایی یا شهری كوچك مردم شعرهای نیمایی نمی خوانند این دال بر نادانی آنها نیست. برای آن كه آنان همچنان در خواندن شعرهای حافظ و مولانا و فردوسی و دیگر شعرهای كلاسیك دل خوش دارند. اگر قرار است كه آنها به شعر نیمایی گرایش پیدا كنند باید قیاسی بین شعر نو و بحر طویلی كه اشقیاء در تعزیه می خوانند، انجام شود. باید این ارتباط ها را فهمید و رویش سرمایه گذاری كرد تا از ما نگریزند. معتقدم تئاتری ها مسئول هستند كه نگذارند مخاطب ما به هرز برود.
رضا آشفته
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید