دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا


تعزیه شاخص ترین آئین های نمایشی


تعزیه شاخص ترین آئین های نمایشی
● گفت وگو با داوود فتحعلی بیگی
وقتی با داوود فتحعلی بیگی، كارگردان و پژوهشگر تئاتر و تعزیه شناس قرار گفت وگو می گذارم، رفتار مناسبتی ما را با موضوع تعزیه زیر ذره بین می برد و من به خوبی می دانم حق با اوست، زیرا ما فقط در روزهای خاصی سراغ تعزیه می رویم، غبار اینهمه سال را تكان كوتاه و مختصری می دهیم و همه چیز همین جا تمام می شود تا تقویم های مجدد زیر چاپ برود و ورق بخورد و باز... نتیجه هم همین است كه می بینیم؛ حال نزار تعزیه.
● یكی از عناصر مهم تعزیه دیالوگ است آیا از این زاویه می توان به تئاتر نقبی زد؟
ما از شبیه سازی به دیالوگ و گفت وگو رسیده ایم. از طرفی این گونه از اجراها را در مقاطعی در برخی از شهرها شاهد بودیم. نمونه بارزش هم در اراك اجرا می شد، اما متأسفانه چند سالی است كه دیگر برگزار نمی شود. زمانی كه این اجراها برقرار بود یك دسته عزاداری عظیم راه می افتاد. در واقع دو محله بانی این دسته ها بود كه یكی صبح حضور داشت و یكی بعد از ظهر. دسته ها از بازار رد شده، مردم نیز در كاروانسراها، چهار سوق ها و حجره ها جمع می شدند، اما لابه لای گروه های مختلف عزاداری كه سینه یا زنجیر می زدند قطعه هایی از مجلس تعزیه هم اجرا می شد.
به این صورت كه فقط یك مجلس تعزیه را چند گروه تعزیه خوان اجرا می كردند. برای نمونه اگر تعزیه شهادت حضرت مسلم (ع) بود، بخش اول را دو، سه تعزیه خوان اجرا می كردند و به همین گونه این بخش در حضور تماشاچی های مختلف كه در نقاط گوناگون بازار تجمع كرده بودند، اجرا می شد و در انتهای بازار هم پایان می یافت. در ادامه، كه در واقع بخش دوم تعزیه بود گروه دیگری آن را به همان صورت اجرا می كردند. در واقع تماشاگر، ثابت بود و تعزیه خوان سیار. از طرف دیگر یك تعزیه ده یا دوازده بخش مجزا داشت، این نوع تعزیه را به اصطلاح «تعزیه سیار» می گفتند. البته لابه لای این بخش ها، یك جا نقاره می زدند، جای دیگر سینه می زدند و ...
● موسیقی خاص این نوع تعزیه هم حضور داشت؟
نه، موسیقی جداگانه بود و با تعزیه خوان همراهی نمی كرد. در این جا نمایش قوام بیشتری نسبت به شبیه سازی های اولیه یافته بود.
گویا در ادامه این سیر به تعزیه های ثابت می رسیم. بله از این جا تعزیه، بكل از دسته عزاداری جدا و مستقل می شود. این استقلال كامل شده، بویژه در صحنه خود را نشان می دهد. برخلاف تعزیه سیار كه تكیه و تخته وسط ندارید اینجا همه قرار دادها كامل می شود.
در تعزیه سیار، آواز وجود داشت با این حال موسیقی همراهی نمی كرد، اما در تعزیه ثابت، موسیقی حضور ملموس و عینی دارد. در تعزیه سیار چند واقعه محدود و معین كار و اجرا می شد، اما در تعزیه ثابت، قصه های مختلف و مفصلی اجرا می شود، ضمن این كه در این نوع تعزیه، نقش اشقیا بیشتر می شود و همان طور كه اشاره شد موسیقی جامع تر عمل می كند، بنابراین تعزیه ثابت خودش را از دسته های عزاداری جدا كرده، به عنوان یك نمایش آئینی اجرا می شود. بدین ترتیب تعزیه این مسیر را در سیر تكامل خود از حدود ده قرن پیش پیمود یعنی از نخستین تظاهرات مذهبی كه برای عزاداری امام حسین(ع) پدید آمد. حس «شبیه سازی» همواره در درون انسان حضور داشته و علت پیدایش هنر تئاتر و نمایش، وجود غریزه شبیه سازی در انسان است.
● فكر می كنم تعزیه در صد سال اخیر با ورود هنرهای مدرن به ایران بویژه تئاتر غرب، كنار این گونه از نمایش قرار گرفته، تعامل این دو را چگونه می بینید و آیا می توان به وجهی از تأثیر گذاری و تأثیر پذیری اشاره كرد؟
بعد از ورود تئاتر اروپا به ایران ما با واژه ای به نام «تئاتر» آشنا شدیم. وقتی شما به پیشینه فرهنگ نمایش غرب نگاه می كنید می بینید نمایش در آنجا هم جلوه های مختلفی داشته و تغییر و تحولات زیادی را شاهد بوده است، اما آنها به همه این گونه ها، تئاتر می گویند، در صورتی كه ما میان این گونه ها تمیز و تفاوت قائل بودیم؛ تماشا، تقلید، شبیه خوانی و تعزیه. این ها همه تحقیقاً اشكالی از نمایش بوده اند، همان طور كه در ژاپن می گفتند «كابوكی» و در هند «كاتاكاری».
هر كدام از این جلوه های نمایش در كشورهای مختلف، نامی برای خود داشته است. در كشور ما نیز بارزترین و جامع ترین نمایش آئینی، تعزیه یا شبیه خوانی بوده است، اما درباره این پرسش كه نمایش های آئینی در قالب و قواره نمایش با تعریف غربی آن می گنجند یا نه، پاسخ من این است كه این ها نمایش های آئینی هستند و واجد همه معیارهای نمایش در تئاتر، اما به دلیل نوع نگاه و جهان بینی، با ساختار ارسطویی تفاوت دارند. ما تعریف خاصی از شخصیت پردازی، دیالوگ نویسی و ... داریم، برای نمونه در تئاتر غرب جایی تشخیص بر این بوده كه یك شخصیت خود را به طور كامل معرفی كند، اما در تعزیه، دو جمله به اختصار كافی است.
خاطرنشان می كنم كه تئاتر ما از تعزیه تأثیر نگرفته و بر همه جای تعزیه نیز تأثیر نگذاشته است. البته بخشی از تئاتر روایتی را كه ملهم از شیوه تئاتر روایی تعزیه است در آثار بیضایی می بینیم و به شكل بسیار محدود در آثار دیگران، اما درباره این كه تعزیه چه تأثیراتی پذیرفته باید گفت: تعزیه را نباید به سمت تئاتر وارداتی سوق داد، زیرا اگر تعزیه به سمت تئاتر وارداتی برود از محتوا و احساسش خالی می شود.
تعزیه، معیارها و قراردادهای خاص خودش را دارد و همه این معیارها در جای خود بسیار مهم و ارزشمند هستند. اگر ما بخواهیم تعزیه را در صحنه تئاتر اجرا كنیم، دیگر تأثیر گذاری خود را نخواهد داشت. تعزیه باید در طبیعی ترین شكل صحنه اتفاق بیفتد، جایی كه مردم دور تا دور آن حلقه زده اند. این حلقه زدن مردم، ارتباط ویژه ای بین تماشاگر و تعزیه ایجاد می كند. به یاد داشته باشیم كه تماشاگر تعزیه، برای عزاداری امام حسین(ع) و یاران او می آید و بالطبع همدلی و همراهی ملتی با تعزیه خوان دارد. در تعزیه حال و هوایی ایجاد می شود كه در تئاتر این حال و هوا غایب است.
جالب این جاست كه تعزیه خیلی وقت است فقط برای تهییج احساسات و عواطف نبوده و كاركردهای جدی سیاسی پیدا می كند، برای نمونه می بینیم كه در دوره رضاخان ممنوع می شود...
معتقدم كسانی كه این آثار را به وجود آورده اند، هدفشان سیاسی كاری به معنای مصطلح نبوده است، برای نمونه در تعزیه مسلم، شبیه مسلم می گوید: «قصر عبیدالله را من سرنگون سازم» او انگیزه سیاسی نداشته. به این معنا كه با حكومت وقت به طور مستقیم وارد جدل شود. در اصل انگیزه در این جا بزرگداشت قیام امام حسین(ع) و عزاداری برای ایشان است، اما چون ماهیت قیام امام حسین(ع)، انسانی، اسلامی و سیاسی است، در این آثار جلوه هایی از تئاتر مقاومت و سیاسی نیز دیده می شود. البته شاید برخی ها در تحلیل هایشان معتقد به برخورد مستقیم تعزیه با حكومت های وقت باشند، آنچه این تحلیل ها را به وجود می آورد، ماهیت قیام امام حسین(ع) است و بحث خیر و شر و حق و باطل كه باز ماهیت سیاسی پیدا می كند. این را هم باید گفت كه قلمروی قصه های شبیه خوانی آنقدر فراخ و گسترده است كه ربطی به جنگ و گریز ندارد. ملاحظه می شود كه تعزیه در بسیاری از موارد جنبه های عرفانی پیدا می كند و البته پند و اندرز، تنبه ، عبرت آموزی و تبلیغ و ترویج اندیشه های والای انسانی و اخلاقی.
من جایی می خواندم كه عنصر اصلی تعزیه، موسیقی بوده و بعدها جلوه ها و عناصر نمایشی به آن اضافه می شود.
تعزیه همچون موجود زنده ای است كه ارتباط ارگانیكی بین اعضا و جوارحش برقرار است. تعزیه متشكل از موسیقی، شعر، صحنه آرایی، شیوه بازیگری و ... است، به عبارتی تعزیه باید واجد همه این ویژگی ها باشد تا بتوان نام تعزیه برآن نهاد.
بحث نبود پژوهش های جدی در ایران، قصه دراز دامنی است. می خواهم از زبان شما البته در مورد تعزیه به این موضوع بپردازیم.
پژوهش های ما در این زمینه متأسفانه خیلی گسترده نیست و حق مطلب ادا نشده است. شاید بخش عمداه این مسأله به بی توجهی مسئولان فرهنگی در رده های مختلف باز گردد. هنوز مجموعه نسخ خطی تعزیه های ما چاپ نشده است. بسیاری از این مجموعه ها به مرور زمان از بین رفته و بیش ترشان در مجموعه های خصوصی نگهداری می شود. البته نسخ زیادی نیز در حال نابودی است. كتابخانه هایی نیز وجود دارد كه به نگهداری این مجموعه ها اقدام كرده اند، اما در دسترس نیستند. نكته دیگر این كه ما برای تعزیه شناسی، پژوهشگر تربیت نكرده ایم. چند نفری هم كه در این زمینه كار كرده اند، از روی عشق و علاقه بوده است و آموزش ۰به معنای آكادمیك و سیستماتیك آن) ندیده اند. البته در متون درسی دانشگاه ۳- ۲ واحد آشنایی با تعزیه گنجانده اند، ولی كفایت نمی كند.
از طرفی برای حفظ و نگهداری تعزیه، به عنوان یكی از شاخص ترین آئین های نمایشی ما، باید مركز حفظ و اشاعه تعزیه به وجود آید، جایی كه وظیفه و مسئولیتش فقط گرد آوری، تحقیق و پژوهش درباره تعزیه و حمایت و هدایت تعزیه خوانان باشد. متأسفانه چنین مركزی در كشور وجود ندارد. ما به خیلی جاها مراجعه كرده ایم، اما نتیجه بخش نبوده است، حال آن كه درجایی به نام كتابخانه واتیكان شاهدیم بیش از هزار جلد نسخه تعزیه نگهداری می شود، اما در ایران... ما به مناسبت های مختلف در ایران هزینه می كنیم، اما درباره یكی از بهترین عناصر و پدیده های فرهنگی این آب و خاك بی اعتناییم، در صورتی كه با اعتبار صد میلیون تومانی می توانستیم یك بار برای همیشه نسخ خطی تعزیه را چاپ كنیم و در اختیار علاقه مندان و پژوهشگران قرار دهیم. از طرفی اجرا نشدن بسیاری از مجالس تعزیه و به روز نشدن اجراها، زمینه پژوهشی را با افت مواجه می كند.
باز روی این موضوع تأكید می شود كه افراد بسیار معدودی تعزیه را می دانند مانند زنده یاد عنایت الله شهیدی، بیضایی، عناصری، ملك پور، دكتر ناصر بخت، خانم تقیانی و بنده كه با علایق شخصی خودمان، تعزیه را دنبال كرده ایم. نكته این جاست كه هیچ یكی از مسئولان فرهنگی، نمی پرسند چرا درباره تعزیه كار نمی كنید، از طرفی تعزیه آنقدر گسترده و چندلایه است كه پژوهش های انفرادی پاسخگو نیست و همه پژوهشگرانی كه در زمینه تعزیه در كشور كار كرده اند در حد چند كتاب و چند مقاله بوده و سال ها زمان لازم است تا مفهوم تعزیه درك شود. با گذشت این همه سال، هنوز لایه های پنهان زیادی دارد كه باید به مرور شناخته و شكافته شود.
بجاست اشاره ای به اجراهای تعزیه داشته باشید و این كه نمایش های آئینی كه در دیگر كشورها با عنوان تعزیه اجرا می شود تا چه حد با تعریف ها از تعزیه همخوانی دارد؟
تعزیه به عنوان یك نمایش آئینی، خاص ایران است.
تعزیه یا شبیه خوانی به مفهومی كه ما می شناسیم در كشورهای اسلامی وجود ندارد. شاید در عراق نزد شیعیان این كشور هم رواج داشته باشد، اما به آن معنا و مفهومی نیست كه ما می شناسیم. درباره وضع اجراها نیز باید گفت باوجود توجه مردم به تعزیه، كه بیش تر جنبه كمی دارد، تعزیه به لحاظ كیفی، آموزش های مستمر، علمی و اصولی ندارد. شاهدیم كه پیشكسوت ها از دست می روند و نیروی جوانی و جایگزینی برایشان وجود ندارد.
در حال حاضر آسیب های زیادی به تعزیه وارد می شود كه اگر به فكر چاره نباشیم، به دست فراموشی سپرده خواهد شد.
حسن فرامرزی
منبع : پایگاه خبری هنر ایران