یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چیستی و چرایی جنبش دانشجویی


چیستی و چرایی جنبش دانشجویی
● مقدمه
هر عمل جمعی دانشجویان الزاما به منزله و معنی جبنش دانشجویی و مشارکت در آن نیست. ممکن است در جامعه‌ای سالیان سال دانشجو و دانشجویانی وجود داشته باشند و به عمل جمعی نیز اشتغال داشته باشند لکن هیچ گاه در آن جامعه جنبش دانشجویی شکل نگیرد و در جوامعی مشابه آن گاه و بیگاه شاهد جنبش‌های دانشجویی باشیم. برای فهم هر چه بهتر این نکته بایستی توجه داشت که در عمل‌های جمعی که دانشجویان به آن دست می‌زنند واژگان متفاوتی می‌توان به کار برد. گاهی صرفا شاهد تحرکات دانشجویی هستیم، برخی مواقع حرکت‌های دانشجویی و مبارزات آنها برای موضوع خاصی شکل می‌گیرد و در زمان‌های فعالیت‌های محدود درون دانشگاهی اتفاق می‌افتد. هیچ کدام از این موارد را به طور کلی نمی‌توان جنبش دانشجویی نامید ولی قطعا در زمره عمل جمعی دانشجویی قرار می‌گیرد. البته برخی از آنها می‌تواند مقدمه برای جنبش دانشجویی باشد.
سازمان‌های دانشجویی، سندیکاهای دانشجویی، یا اتحادیه‌های دانشجویی نیز نوع دیگری از عمل جمعی سامان و سازمان یافته دانشجویی هستند، بدون اینکه یک جنبش دانشجویی باشند. با این تفاسیر نتیجه می‌گیریم جبنش‌های دانشجویی پدیده‌های نادر و موردی در مجموعه و سلسله فعالیتها، تحرکات، حرکات و مبارزات دانشجویی در جوامع مختلف هستند. مقولاتی مثل جنبش‌های دانشجویی در مقیاس تاریخ هر یک از جوامع پدیده‌های کمیابی به حساب می‌آیند. در سرزمین انقلاب خیری همچون فرانسه تنها یک جنبش دانشجویی در تاریخ ثبت شده است جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ این کشور، در حالی که در سرزمین انقلاب گریزی نظیر انگلستان آن هم نیز وجود ندارد، هر چند که برخی از جنبش‌های دانشجویی از اواخر دهه ۱۹۶۰ شکل گرفتند و نشانه‌هایی از آن را در سایر کشورها از جمله ژاپن، برزیل، آلمان و آمریکا می‌توان جستجو کرد.
● مدل‌های مطالعه دانشجویی
به نظر می‌رسد جنبش‌های دانشجویی ذیل سه بحث مستقل و کلان از جامعه‌شناسی سیاسی قابل مطالعه و بررسی است:
۱) جنبش‌های اجتماعی
۲) روشنفکران و سیاست
۳) طبقه متوسط و سیاست
در بحث آکادمیک از جنبش‌های اجتماعی، خصوصا جنبش‌های اجتماعی جدید و معاصر که یکی از موارد مهم مورد مطالعه در جامعه‌شناسی سیاسی محسوب می‌شود، نخستین نمونه و مصداقی که برای این نوع از جنبش‌های اجتماعی ذکر می‌شود، جنبش دانشجویی است. به عبارت بهتر در سلسله جنبش‌های اجتماعی جدید که از دهه شصت، خصوصا پایان این دهه آغاز می‌شود، جنبش دانشجویی نخستین حلقه یا حلقه موسس را تشکیل می‌دهد. به طور مشخص‌تر از ماه می ۱۹۶۸به بعد است که با جنبش دانشجویی در اروپا و خصوصا در فرانسه، جنبش‌های اجتماعی جدید آغاز و با جنبش‌های دیگری نظیر جنبش‌های زنان، جنبش صلح، ضد نژاد پرستی، جنبش حقوق مردم بومی و - تداوم می‌یابد. اینها دارای تفاوت‌های جدی با جنبش‌های اجتماعی قدیم نظیر جنبش‌های ناسیونالیستی و کارگری قرن نوزدهم هستند.
به طور کلی جنبش‌های اجتماعی در حالت عام، کوشش‌های جمعی برای پیشبرد یا مقاومت در برابر دگرگونی در جامعه‌ای که خود بخشی از آن را تشکیل می‌دهند، هستند. برخی دیگر، جنبش‌های اجتماعی را کوشش جمعی برای رسیدن به هدفی روشن، بویژه دگرگونی در نهادهای اجتماعی دانسته‌اند.
کوشش جمعی برای دگرگونی در جنبش‌های اجتماعی دارای خصوصیاتی است که آن را از سایر کوشش‌های جمعی برای تحول و تغییر متمایز می‌سازد: اولا: این عمل جمعی از شبکه‌های تعامل غیر رسمی میان افراد، گروه‌ها یا سازمان‌های مختلف شکل گرفته است. این شبکه‌ها به ایجاد پیش شرط‌های لازم برای یک بسیج جمعی یا اجتماعی کمک می‌رساند.
▪ ثانیا: این عمل جمعی بر مجموعه مشترکی از اعتقادات و تعلقات خاطر مبتنی است. این هم باعث شکل‌گیری یک هویت جمعی برای بازیگر جمعی می‌گردد و جمع تشکیل دهنده این بازیگر جمعی نیز به نوبه خود در دراز مدت به یک جنبش کاملا یکپارچه منجر می‌شود.
▪ ثالثا: عمل جمعی در جنبش‌های اجتماعی بر منازعات اعم از سیاسی یا فرهنگی تمرکز دارند. این بدان جهت است که بازیگران جنبش در جستجوی تغییر اجتماعی، خواه در سطح سیستمی و خواه در سطح غیر سیستمی هستند. اینجاست که رابطه مخالفت آمیزی میان آنان و سایرین (غیر) که آنها نیز درصدد کمتر چیز مشابهی هستند، شکل‌ می‌گیرد و منازعات را باعث می‌گردد.
▪ رابعا: تلاش جمعی در جنبش‌های اجتماعی از اعتراض خصوصا اعتراض عمومی برای پیشبرد اهداف خویش بهره می‌گیرد، و این شیوه‌های غیر معمول در رفتار بازیگران سیاسی است.
یکی از شیوه‌های طبقه‌بندی جنبش‌های اجتماعی که دقیق و جامعه است، طبقه‌بندی دیوید آبرل است. او چهار نوع جنبش اجتماعی که جنبش‌‌های دانشجویی یکی از زیر مجموعه‌های اصلی آن می‌باشد، از هم متمایز کرده است:
۱) جنبش دگرگون ساز:
این جنبش‌ها هدفشان دگرگونی بنیادی و فراگیر در جامعه است. شیوه‌های عمل این گونه جنبش‌ها معمولا خشن است. جنبش‌های انقلابی در این گروه طبقه‌بندی می‌شوند. انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب بلشویکی روسیه از این دست محسوب می‌شوند.
۲) جنبش‌های اصلاح‌طلب:
این جبنش‌ها هدف محدودتری دارند و معمولا در درون نظام مبارزه می‌کنند نه بر ضد نظام سیاسی جامعه‌ای که خود بخشی از آن هستند. آنها می‌خواهند تنها برخی جنبه‌های نظم اجتماعی موجود را تغییر دهند. مثل جنبش حقوق مدنی
۳) جنبش‌های رستگاری:
این جنبش‌ها هدفشان تغییر عادت‌ها یا طرز نگرش افراد است. جنبش‌های رستگاری بخش می‌خواهند افراد را از شیوه‌های زندگی فاسد کننده نجات دهند. بنابراین هدفشان رستگاری افراد است.
۴) جنبش‌های تغییر دهنده:
این جبنش‌ها هدفشان ایجاد تغییر جزئی در افراد است، اما در پی تغییر کامل عادت‌های افراد نیستند بلکه می‌خواهند ویژگی‌های معینی را تغییر دهند.
موفقیت جنبش‌های اجتماعی در دستیابی به هدف
جنبش‌های اجتماعی ممکن است کوچک یا بزرگ، زود گذر یا بادوام باشند، در چارچوب قانون جامعه فعالیت کنند، یا به صورت غیر قانونی در زیرزمینی، ممکن است موفق باشند یا شکست بخورند. اما اغلب در نتیجه عمل این جنبش‌ها قوانین تا اندازه‌ای یا کاملا تغییر می‌کنند و دگرگونی‌هایی در جامعه پدید می‌آید.
پیدایش و توسعه سریع جنبش‌های اجتماعی در جوامع صنعتی پیشرفته در دهه ۱۹۶۰ تا اندازه‌ای به رشد مداوم اقتصادی، اشتغال کامل، گسترش آموزش عالی و ا ین احساس عمومی بستگی داشت که این جوامع دوران کمیابی را پشت سر گذاشته و وارد دوران فراوانی شده‌اند، دوره‌ای که در آن مسائل بنیادی تولید حل شده و شرایط توسعه یک جامعه نوین رفاه ایجاد گردیده، جنبش‌های دانشجویی در اروپا و آمریکا و همچنین جنبش‌های سیاهان در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ با این که به سرعت رشد کردند اما به هدف‌های خود نرسیدند و به تدریج رو به زوال گذاشتند یا سرکوب گردیدند. می‌دانیم که همه جنبش‌های اجتماعی همیشه موفق نیستند و به هدف‌هایشان نمی‌رسند. برخی جنبش‌های شکست خورده‌اند و یا ضعیف شده‌اند و به تدریج رو به زوال رفته‌اند. جنبش‌های دیگری هم موفق بودند و توانسته‌اند به هدف‌هایشان برسند و تاثیرات سیاسی و اجتماعی بزگ و شگرفی داشته باشند. با تامور اندیشمند و جامعه‌شناس مشهور، موفقیت درازمدت جنبش‌های اجتماعی را وابسته به چند شرط کلی می‌داند:
۱) در درجه اول این جنبش‌ها باید دارای اصول عقیدتی و هدف یا هدف‌های مشخصی باشند که بتوانند توجه و علاقه شرکت کنندگان در جنبش را جلب کرده و آنها را متعهد به فعالیت سیاسی معلوم و مستمر کند. این اصول ممکن است درباره استقلال، آزادی ملی و ... یا هدف کلی دیگری باشد که از نظر بسیاری از مردم دارای اهمیت است. همچنین شامل یک نظریه اجتماعی باشد که بتواند مسائل اصلی را توضیح داده، هدف‌ها و راه‌های رسیدن به آنها را مشخص کند و طرح کلی جامعه‌را که در پی ایجاد آن است ترسیم کند. جنبش کارگری و در چارچوب کارگری و در چارچوب محدودتری جنبش‌های ناسیونالیستی قرن نوزدهم چنین بودند و موفق هم بودند.
اما جنبش‌های اجتماعی دهه ۱۹۶۰ در اروپا و آمریکا چنین شرایطی را نداشتند. بویژه جنبش دانشجویی که هیچ گونه اصول عقیدتی و نظریه و برنامه عمل مشخصی نداشت و مجموعه آشفته‌ای از نظرات متعارض و متضاد درباره هدف‌های گوناگون اجتماعی اساسی و رادیکال در آن به چشم می‌خورد.
۲) دومین شرط مهم برای موفقیت جنبش اجتماعی این است که در مرحله‌ای از توسعه خود گروه‌های سیاسی سازمان یافته‌تر یا یک حزب سیاسی ایجاد کند و یا سازمان‌های سیاسی موجود را که می‌توانند مستقیما درگیر مبارزه‌ برای به دست آوردن قدرت شوند و پس از کسب قدرت ظرفیت استفاده از آن را برای بازسازی جامعه دارا هستند، برای اجرای هدف‌های خود به کار گیرند.
● دانشجویان و روشنفکران
در عرصه جامعه‌شناسی سیاسی یکی از مقاطعی که به آنالیز و تحلیل جنبش‌های دانشجویی می‌پردازند، در ذیل تعریف روشنفکری و روشنفکران جامعه سیاسی است زیرا جنبش‌های دانشجوی به طور کلی در بسیاری از مواقع تحت تاثیر جریانات روشنفکری قرار می‌گیرند و به گسترش دامنه اجتماعی آنها کمک می‌کنند. در این مقوله جمعیت دانشجویی هدف بسیج عقیدتی گروه‌های روشنفکری قرار می‌گیرد و می‌تواند اندیشه‌های روشنفکران را توزیع کند. از نظر اقتصادی و اجتماعی با توجه به شرایطی که بر زندگی دانشجویان حاکم است، جنبش‌های دانشجویی اغلب خصلتی آرمانگرایانه پیدا می‌کنند. بدین ترتیب است که جنبش‌های دانشجویی معمولا جزئی از جنبش‌های ایدئولوژیک گسترده‌تر هستند. به تعبیر دیگر این قبیل جنبش‌ها اغلب به عنوان عامل پیشبرد یک ایدئولوژی یا جنبش عمومی‌تر عمل می‌کنند. زمینه‌های رشد یا افول جنبش‌های دانشجویی خود تابع عوامل رشد یا افول جنبش‌های سیاسی و اجتماعی به طور کلی است.
● کلام آخر
با توجه به همه مباحث ذکر شده باید تصریح کنیم، اساسا جنبش دانشجویی، پدیده‌ای خاص در جوامع امروزی است و با کوشش جمعی، از سوی گروهی جوان برای پیشبرد نوعی دگرگونی در جامعه تعریف می‌شود. بنابراین، این جنبش یک حرکت و جنبش اجتماعی به حساب می‌آید. «هانا آرنت» در کتاب «خشونت» می‌نویسد: طغیان دانشجویان پدیده‌ای جهانی است و تجلیات آن در کشورهای گوناگون و دانشگاه‌های مختلف صورت‌های متفاوتی داشته است.»
پیدا کردن وجه مشترک اجتماعی برای این جنبش، امکان پذیر نیست، لکن باید اذعان نمود که آنچه افراد نسل جوان را همه جا از لحاظ روانی ممتاز می‌سازد، شجاعت محض، اراده شگفت انگیز برای عمل و نیز اطمینانی است که به همان اندازه شگفت آور برای امکان دگرگون سازی است. دو ویژگی اساسی جنبش دانشجویی را از دیگر جنبش‌های اجتماعی عمومی نظیر جنبش کارگری و جنبش‌های اجتماعی خاص تفکیک می‌کند:
الف) ویژگی پرسشگری و روحیه چون و چرا کردن در قبال هر قضیه‌ای که منافع کوتاه مدت یا بلند مدتی را برای جامعه داشته باشد یا چنین منافعی را به خطر اندازد.
ب) ویژگی آرمان خواهی، اصولگرایی و کمال پرستی در ضمن نفی مناسبات تبعیض آمیز.
با در نظر گرفتن این دو فاکتور نتیجه می‌گیریم که اگر جنبش‌های دانشجویی از روحیه آرمان گرایی و پرسشگری خود فاصله بگیرند و به اصولگرایی و کمال پرستی توجه نکنند، قطعا بزودی از جریان سیاسی یک جامعه حذف خواهند شد و فعالیت‌ها و اهداف آنها به بیراهه خواهد رفت.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید