دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

جلوگیری از سقوط آزاد در افکار عمومی


جلوگیری از سقوط آزاد در افکار عمومی
استفاده از هر وسیله و شیوه‌ای برای رسیدن به هدف معینی واجد نقاط ضعف و قوت خاص خود آن شیوه است. مثلا‌ً برای حمل و نقل، وسایل تندرو این حسن را دارند که فرد را زودتر به مقصد می‌رسانند، اما همیشه خطر تصادفات مرگبار و پیچیدگی استفاده از آنها نیز بیشتر است و این ویژگی منفی را نمی‌توان از آن نقطه قوت جدا کرد. این قاعده در شیوه‌های سیاسی یا اجتماعی نیز پابرجاست.
برای نمونه استفاده از شیوه ارعاب و افزایش مجازات در برخی موارد بازدهی سریعی دارد، اما ناپایداری این شیوه‌ها را نیز نباید فراموش کرد، که موجب بی‌اثر یا کم‌اثر شدن آنها پس از گذشت زمانی محدود می‌شود. شیوه‌های سیاسی و اجتماعی اما یک تفاوت مهم هم با شیوه‌های طبیعی دارند. برخلا‌ف هندسه که در آن کوتاه‌ترین فاصله میان دو نقطه، خط راستی است که آنها را به هم وصل می‌کند، موثرترین راه و شیوه برای طی کردن فاصله دو نقطه وضع موجود تا هدف مطلوب در سیاست و جامعه، خط مستقیم و کوتاه میان دو نقطه نیست. چه بسا این راه بدترین نیز باشد. تمامی خطوطی که ظاهراً خیلی سریع فرد را از نقطه آغاز به نقطه پایان و هدف می‌رساند، احتمالا‌ً آن‌قدر نقاط ضعف دارد که خطرناک‌ترین راه نیز هست. از جمله این شیوه‌ها، دور زدن نخبگان جامعه و تماس مستقیم گرفتن با مردم برای جذب نظر آنهاست. با مردم می‌توان و یا می‌باید با زبان هیجانی و احساسی و حماسی و تهدید و تطمیع سخن گفت. راست و دروغ را با یکدیگر مخلوط و عرضه کرد، شعار داد و سررسید و شیوه تحقق آن ‌را معلوم نکرد. سخن با مردم یکطرفه است. در میان سخنرانی باید توقع سوت و کف یا تکبیر و صلوات داشت. تن صدا را بر حسب موضوع زیاد و کم کرد. نقاط حساس مخاطب را یافت و بر آن انگشت نهاد. با ابهام و ایهام و کلی‌گویی سخن گفت و... با چنین بیانی ممکن است در کوتاه‌مدت عده‌ای و حتی بسیاری را مجذوب خود کرد. اما مشکل از آنجا آغاز می‌شود که برحسب قاعده، کسی که با یک غوره سردی‌اش می‌شود، طبعاً با یک مویز هم گرمی‌اش می‌شود. جماعتی که با چنین شیوه‌ای دور فرد یا گروهی و به سرعت جمع می‌شوند، در صورت مواجهه با مشکل در اولین فرصتی که بیابند پراکنده می‌شوند.
اما صحبت با نخبگان به گونه‌ای دیگر است. از یک‌سو این صحبت یکطرفه نخواهد بود، به‌علا‌وه از حالت‌های احساسی و حماسی به‌دور است، با منطق و علم سر و کار دارد، شعارها باید با سررسید و مبتنی بر مقدمات لا‌زم باشد. از کلی‌گویی و سخنان مبهم باید پرهیز کرد و مطالب موجز و روشن بیان داشت. تهدید و ارعاب مخل این گفت‌وگو است. این بیان مستمر و طولا‌نی‌مدت است. نخبگان به سهولت زیر بار هر شبه‌استدلا‌لی نمی‌روند، اما اگر در نهایت تعداد قابل توجهی از آنان (و نه همه آنها) حاضر به همراهی فرد یا گروهی شدند، در این صورت پراکنده شدن آنها از اطراف فرد یا گروه به سهولت رخ نمی‌دهد. حمایتی که این نخبگان از مردم برای آن فرد یا گروه کسب می‌کنند نیز حمایتی نسبتاً پایدارتر است.دولت کنونی این مشکل را دارد که از ابتدا هم علا‌قه‌ای به تعامل با نخبگان اجتماعی نداشت. البته آنان نخبگان را به گونه‌ای تعریف می‌کنند که در نهایت همان توده عمومی جامعه مصداق آن تعریف می‌شود. خب اشکالی ندارد، این هم شیوه‌ای است و به کسانی که از این نردبان به پشت‌بام قدرت رفتند حرجی نیست، اما این را بدانند اگر امروز دیده می‌شود که افکار عمومی به شدت و سرعت از آنان برگشته است، این برگشت را محصول توطئه این و آن فرد یا رسانه‌های منتقد ولی اندک ندانند، بلکه این ادبار افکار عمومی، رویه دیگر همان اقبالی است که با آن شیوه‌ها حاصل شد. آن گفتمان توده‌ای، این نتیجه را هم دارد. اگر مردم به سرعت و از سر احساس به فرد یا افرادی رو می‌کنند، در پشت کردن به آنان هم عجول هستند. مردم با ارائه اعداد و ارقام کلی کار چندانی ندارند. اگر هزار عدد و رقم صحیح یا ساختگی مبنی بر اوضاع خوب اقتصادی به آنها بدهید، همه را کنار می‌زنند و در نهایت به جیب و سفره خود می‌نگرند. محتوای جیب و سفره آنان را هم دیگران نمی‌توانند کم یا زیاد جلوه دهند، زیرا دستان خودشان درون جیب و سفره‌شان است و بهتر از هر کسی محتوای آن را می‌دانند.
قضیه خیلی روشن است. مردمی که به انتظار آمدن نفت بر سر سفره‌هایشان بودند، و این که تورم تک‌رقمی شود و بیکاری و اشتغال چنان شود، فساد و نابرابری از میان برود و...، اکنون که می‌بینند درآمدهای نفتی در این سه سال به اوج خود رسیده، اما هیچکدام از این اهداف محقق نشده که هیچ، اوضاع نابسامان‌تر هم می‌شود و به آینده هم امیدی ندارند که بهبود یابد، در این صورت به‌طور طبیعی نظرشان را اصلا‌ح می‌کنند و حتی با شدت بیشتری از نخبگان نسبت به آنچه که قبلا‌ً روی خوش نشان می‌دادند، در جهت معکوس کینه و دشمنی بروز می‌دهند. قبلا‌ً پاشنه‌آشیل این گروه فقط تورم بود، اما از سال گذشته و با افزایش بیش از صددرصد قیمت مسکن و در سال جاری هم افزایش فراوان قیمت اجاره مسکن و دیگر کالا‌ها، این پاشنه هم آسیب دیده است و جسم مذکور را ناتوان‌تر از آن کرده است که بتواند در ترمیم آن موفق شود. سهل است که پاشنه‌های دیگر هم در حال نمایان شدن هستند.
تصور اینکه دولت بتواند با شیوه‌های گذشته افکار عمومی را ترمیم کند یا حتی از تخریب آن ممانعت به عمل آورد، تقریباً غیرممکن است، اتخاذ شیوه‌های جدید برای جذب نخبگان نیز از متولیان موجود انتظار نمی‌رود، زیرا بی‌اعتمادی میان طرفین (نخبگان و دولت) بیش از آن است که امکان اصلا‌ح روابط در کوتاه‌مدت حتی با اتخاذ رویکردی جدید وجود داشته باشد. از این رو مؤثرترین راه این است که هم‌پیمانان آنان فکری اساسی برای این سقوط آزاد در افکار عمومی بنمایند. گرچه هر فکری شود، مقداری هزینه دارد، اما این هزینه‌ها بسیار کمتر از سقوط آزاد افکار عمومی است. با این فرق که هزینه‌های سقوط آزاد ظاهراً نسیه است و هزینه‌های تغییر خط‌مشی نقد است. هرچه زمان بگذرد هر دو هزینه سنگین‌تر و هزینه نسیه نقدتر می‌شود.
عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید