سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

«وحدت» به جای وحدت با من


«وحدت» به جای وحدت با من
اکنون حدود سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و جریان انقلاب از آغاز حرکت تا پیروزی و ادامه آن، تا به امروز فراز و نشیب‌هایی از جمله دوران دفاع مقدس را با موفقیت پشت سر گذارده است. این موفقیت‌ها و عبور از پیچ و خم‌های ایجاد شده، همه و همه نشان از وجود عزمی راسخ و رمزی در میان مردم و مسئولان دارد و باید گفت، اکنون که کشور در راه توسعه، گام‌هایی هرچند کوتاه و شمرده شمرده برمی‌دارد، نیازی مبرم در به‌کارگیری از این رمز موفقیت دارد.
ایران اسلامی که با پیروزی انقلاب، گام در مسیر مردم‌سالاری دینی نهاد و اکنون دوران ثبات خود را تجربه می‌کند، مانند گذشته دارای احزاب قوی و برنامه‌ریز و هدفمند در همه جوانب نیست تا با این مکانیزم، هم جامعه و مردم را مدیریت کند و هم آنان در صحنه‌ها حضور داشته باشد.
از سوی دیگر، عقب‌ماندگی کشور از مسیر توسعه جهانی به ویژه غرب، نیاز کشور به برداشتن گام‌های بلندتر، استوارتر و پرشتاب‌تر را امری ‌تردیدناپذیر کرده است.
به طور قطع ایران اسلامی نمی‌تواند گام‌هایش را چون گام‌های کشورهای توسعه‌یافته بردارد، زیرا آنها در راه توسعه قرار گرفته‌اند و ایران هنوز در این مسیر قرار نگرفته است. قدر مسلم آن‌که آنها هم از حرکت نمی‌ایستند تا کشوری چون ایران ـ که ندای استقلال را فریاد می‌زند ـ به آنها برسد و به این ترتیب، منافعشان به خطر بیشتری بیفتد؛ بنابراین، نیاز داریم از یک‌سو برای برطرف و پر کردن این خلأ تاریخی عدم توسعه‌یافتگی و از سوی دیگر رسیدن به مرز رقابت با کشورهای توسعه‌یافته، گام‌های خودمان را شتابان‌تر و استوارتر برداریم.
اینجاست که بار دیگر سخن از رمز موفقیت انقلاب در پیروزی و ادامه آن به میان می‌آید. «وحدت» آحاد مردم از پیش از پیروزی و در جریان انقلاب اسلامی و نیز پس از آن، در کنار زدن انواع و اقسام طراحی‌های دشمنان نظام مانند کودتاهای اول انقلاب، حرکت‌های جدایی‌طلبانه شمال شرق و جنوب غرب و کردستان و پس از آن تحمیل جنگ هشت ساله و حتی تحریم‌های همه‌جانبه، همه و همه رمز موفقیت انقلاب در رویارویی با آنها به شمار رفته و همه از آن به عنوان تکیه‌گاه اصلی انقلاب و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و پس از ایشان رهبر انقلاب یاد می‌کنند.
باید گفت، «وحدت جامعه» در انقلاب اسلامی، توانسته است تا اندازه‌ای خلأ وجودی احزاب قوی و نهادهای اجتماعی را پر کند و انقلاب را سرافرازانه از خطرها بگذراند و اکنون نیز جامعه ایران برای گام نهادن در مسیر توسعه، نیاز به آن دارد تا بار دیگر با فراخوانی آن و بازگشت به همان اصول اولیه وحدت‌آفرین، از این گردنه نیز بگذرد.
انقلاب اسلامی، به جای «وحدت حکومتی» یا از بالا به پایین همواره از «وحدت دینامیکی» یا وحدت برآمده از درون جامعه سود برده است؛ یعنی وحدتی موجب پیروزی ایران اسلامی در تمام عرصه شده که در عین کثرت و آزادی عقاید و افکار ایجاد شده است. این وحدت در نقطه مقابل «وحدت با من» که توسط برخی در مقاطعی مطرح شد، قرار دارد. در وحدت تجربه‌شده و نتیجه‌بخش انقلاب ایران، همه گروه‌ها و افراد حق دارند و می‌توانند افکار و عقاید خود را بیان کنند و انسدادی پیش روی آن ایجاد نشده است. افکار گوناگون می‌توانند در فعالیت‌های گروه‌ها و احزاب و افراد در چهارچوب قانون بروز و ظهور داشته باشند. اما از سوی دیگر، این وحدت پویا هیچ گاه رهاشده و بی‌هدف نبوده است؛ یعنی باید تکثر و چندصدایی موجود در جامعه و گروه‌ها به وحدت بینجامد، نه آن‌که خود، موجب انشقاق در جامعه شود؛ بنابراین باید برای داشتن وحدت پویای هدفمند، وحدت حول محور ولی فقیه شکل بگیرد، همان چیزی که آزمون شده و نتیجه‌بخش نیز بوده است. در این صورت است که تکثر و تضارب افکار، می‌تواند با ابزارهایی چون اقناع از یک طرف و ایثار و گذشت از سوی دیگر پیرامون ولی فقیه شکل گیرد، اما روش اقناع گروه‌ها و افراد به این منظور است که روش‌ها و افکار به نقد و بررسی گذاشته شود و بهترین روش ممکن انتخاب شود. اما از آنجایی که گروه‌ها، فکر و اندیشه و راهکار خود را بهترین گزینه می‌دانند، هیچ‌گاه به صورت صد درصدی در به‌کارگیری روش و افکار دیگران اقناع نمی‌شوند؛ بنابراین، اینجاست که بحث ایثار و از خودگذشتگی گروه‌ها پیش می‌آید که حتی با حق بودن کلام و فکر خودشان، اما برای رسیدن به امر والاتر و مهمتری، یعنی همان وحدت در جامعه، از موضع خود گذشته و ایثار می‌کنند؛ در این صورت است که وحدت در عین کثرت پدید می‌آید و نظر گروه‌ها نیز به صورت ۵۰ یا ۶۰ درصدی تأمین می‌شود.
برای رسیدن به این وحدت، ضروری است به دنبال علل وجودی آن در سال‌های روشن عمر انقلاب و حتی پیش از آن باشیم.
آنچه وحدت در عین کثرت را در ایران اسلامی ایجاد کرده و انقلاب را پیش برد، وجود «توحید» و «خداترسی» در بین مسئولان و جامعه بوده است؛ حق‌گرایی ـ که لازمه توحید است ـ اساس وحدت در جامعه ایران اسلامی شده است، اما وحدتی که آغاز و پایان آن توحید باشد؛ نه آن‌که ابتدایش توحید بوده و انتهایش به غیر آن ختم شود. بنابراین، همواره باید برآیند کار مد نظر قرار گیرد، نه آغاز آن. باید قالب کار، توحیدی و خط امام باشد، نه آن‌که خط امام و توحیدی بودن، مبدأ حرکت؛ چراکه در این صورت، افرادی از همان آغاز کار از گردونه انقلاب حذف می‌شوند و در عمل مباحثی چون ردصلاحیت‌ها پیش می‌آید و تا جایی پیش می‌رود که حتی افراد موجود در چهارچوب نظام را ناراحت و ناراضی می‌کند.
اکنون در این اوضاع و برای رسیدن به وحدت، باید به گفتمان امام بازگشته و اصول آن پیر سفرکرده را بازخوانی کنیم و نصب‌العین خود قرار دهیم.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، گروه‌های بسیاری با شاه مبارزه می‌کردند؛ مجاهدین خلق و لیبرال‌ها از یک سو، مارکسیست‌ها از سوی دیگر و نیروهای انقلابی و اسلامی حول محور امام نیز از سوی دیگر با شاه و استبداد مبارزه می‌کردند. در بین نیروهای انقلابی و اسلامی، عده‌ای مارکسیست‌ها را کافر می‌دانستند و عقیده بر ارتباط با آنها نداشتند، اما اصولی که حرکت بر پایه آن شکل گرفت، جداسازی افراد بر مبنای عقاید و افکارشان برای رسیدن به نوعی وحدت بوده؛ بنابراین، حساب برخی که خدا و معاد را قبول داشتند، اما از راه مارکسیسم وارد مبارزه با شاه شده بودند، از خود معتقدان به مارکسیسم‌ جدا شد و حتی برخی از مبارزان انقلابی نیز دوستی خود با این عده را که از درون زندان آغاز شده بود، ادامه داده و گاه به نتایج خوبی هم رسیدند.
البته آنان اصل توبه و بازگشت را هم از نظر دور نداشته بودند. امام راحل هم که محور مبارزه انقلابیون با شاه بودند، انقلاب را با وحدت همه گروه‌های ناراضی از وضع موجود هدایت نمودند، اما هیچ‌گاه درباره گفتمان اسلام، تساهل به خرج ندادندف اما در ارتباط با گروه‌ها و افراد از خود تساهل نشان دادند، با این رویکرد قرآنی امام توانست وحدت را در جامعه ایران ایجاد کند؛ کاری که در طول سالیان کسی موفق به ایجاد آن نشده بود و به این ترتیب و پس از پیروزی انقلاب نیز دفاع مقدس و بحران‌های دیگری که هر کدام برای سقوط یک نظام نوپا کفایت می‌کرد را به سرانجام رساندند و با محوریت وحدت جامعه، تمام تهدیدها را به فرصت تبدیل کردند.
اکنون برای گذر از این گردنه و گام نهادن در مسیر توسعه، نیاز به بازگشت به گفتمان امام راحل داریم تا حول همان اصول وحدت‌آفرین و انقلاب راه خود را ادامه دهد.
محمدجواد بربریان