شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

وجدان خواب باید بیدار شود


وجدان خواب باید بیدار شود
شاید امروزه تمامی ما در زندگی روزمره خود بارها با انسان‌های عبوسی برخورد کرده باشیم که ساکتند و وقتی حرف می‌زنند از دست زمین و زمانه می‌نالند. اگر کمی بیشتر دقت کنیم خواهیم دید که خودمان نیز در ۲۴ ساعت شبانه‌روز لحظاتی بدین حالت مبتلا می‌شویم حالتی که روان‌شناسان از آن به پریشان فکری یاد می‌کنند که در آن برهه انسان به استیصال می‌رسد. شاید چون مردم همواره زود تصمیم می‌گیرند در این مورد نیز برخلاف دیگر جهانیان دچار عجله می‌شوند. اگر از دید روانکاوی بدین مسئله بنگریم در تمام دنیا انسان‌ها پس از تلاش برای دستیابی به هدفی و عدم‌دست یازیدن بدان دچار این واکنش روانی می‌شوند در حالی که در ایران همه چیز را از ابتدا تار فرض کرده و بدون کوچک‌ترین تلاشی امری را که باید در انتها بدان برسیم در ابتدا بدان دست می‌یابیم. این موضوع در امور کوچکی همچون مراودات ساده اجتماعی صادق است تا تصمیم‌گیری‌های کلان و پیچیده سیاسی. حتما هر کدام ما با گلایه‌های انسان‌های مختلفی در روز از وضعیت موجود روبه‌رو بود‌ه‌ایم که اگر از آنان بپرسیم خود برای رفع مشکل چه کرده‌اید، متوجه می‌شویم در مقابل آن امر حتی حاضر نیستند کوچک‌ترین کاری کنند که حتی تاوانی نیز نداشته باشد اما از جهت سبک و سنگین کردن شرایط همیشه هزینه را برای دیگران می‌خواهند و آسایش را برای خودشان.
به نظر می‌آید که ملت ما امروز متاسفانه اعتماد به نفس در دستیازی به حقوق خود را از دست داده است. بحث آن نیست که ملت به جان هم بیفتند اما بحث برآن است که وجدان خواب باید بیدار شود و کمی در مورد اتفاقات اطراف واکنش نشان دهد وگرنه فرق انسان با عقل و قدرت اختیار با حیوان چه می‌شود و در آن حال انسان تبدیل به حیوان ناطق می‌شود. شاید عده‌ای معتقد باشند که عوامل زیادی روی انسان‌ها تاثیر‌گذارند که وضع بدین حال شده بنده نیز موافقم اما اصلا معتقد نیستم که قدرت جبر چنان بالاست که تنها قدرت اختیار را در مردمان ما پاک کرده بلکه قدرت تفکر را نیز محو کرده است. هنرمندان از مردم ما انتظار دارند فیلم‌های کپی نخرند، ورزشکاران می‌خواهند که مردم فحاشی بالای ۱۸ سال نکنند، اقتصاددانان از مردم واکنش منطقی در مقابل گرانی‌ها نمی‌بینند (همه فکر می‌کردند بنا به گرانی بنزین قیمت ماشین کم می‌شود اما با شگرد جالب سازندگان و رفتار غیرقابل پیش‌بینی مردم یعنی خرید فزاینده ماشین‌ها قیمت‌ها بر خلاف هر تعریف اقتصادی افزایش یافت)، روان‌شناسان عکس‌العمل انسان‌های سالم را نمی‌بینندو سیاستمداران و جامعه‌شناسان به هیچ وجه نمی‌توانند تصمیم‌گیری مردم را باتوجه به رفتار پیشین‌شان تعیین کنند، اموری که امروز بسیاری با خنده از آن می‌گذرند که تماما نشانگر جامعه بیمار ۷۰ میلیونی است که قدرت تصمیم‌گیری در ساده‌ترین امور را برای خود ندارد.
اگر از دید جامعه‌شناسی بدین مباحث بنگریم شکل کوچک جامعه یعنی خانواده از جمله امور بسیار حائز اهمیت در این مراودات است. امروزه در ایران چارت‌بندی خانواده‌ها دچار دگرگونی فاحشی شده است. پدرسالاری در بعضی جاها بدون مشاهده کوچک‌ترین تغییرات فرهنگی جای خود را به مادر سالاری و امروزه به فرزند سالاری داده است و به معنای ساده‌تر خانواده‌های ما از این حال خارج نیستند (پدر سالار-مادرسالار-فرزند سالار). به‌راستی از جامعه‌ای که در نهادهای پایین آن هنوز پایگاه اولیه دموکراسی نهادینه نشده چطور خواستاریم که در بالاترین مناسب قدرت این امر برقرار گردد. پدری که در خانواده خود با آن اختیارات اندک حاضر نیست ذره‌ای از صحبت‌های خود کوتاه بیاید و خود را مطلق می‌داند، نمی‌توان انتظار داشت که اگر روزی این پدران به قدرت برسند بدتر از دیگران نکنند، و فی‌الواقع انتقادات آنان به معنای اعتراض به وضع موجود نیست بلکه تنها گله از قدرتمدارانی است که خود منتقدان، در زندگی روزمره در حال رقابت با آنان در سطحی کوچک‌ترند تا شاید هم اگر روزی بدین مناصب رسند سرنوشت همان است که سالیانی است بر این خاک حاکم است. درست است که کشور ما کشوری صنعتی شده به معنای ملموس خویش در دنیا نیست اما یکسری از امور در یکسری از امور مانند صنعت فرهنگ از آنان نیز پیشی گرفته است تا واژگان کارکرد اصلی خود را از دست داده و اعتراض جای خود را به گله در گوشی دهد امری که برای تحقق آن (تغییر معانی واژگان در جامعه) نه تنها سرمایه‌گذاری هنگفتی صورت پذیرفته بلکه در مقابل، نهاد خانواده را نیز تحت‌تاثیر خویش قرار داده است و برای ‌رهایی از این گرداب راهکار باید آن باشد که مشق آزادی، عدالت، دموکراسی و. . . را ابتدا در خانواده‌ها و از خودمان در پایین‌ترین سطح‌های جامعه شروع کنیم اموری که امروزه متاسفانه کسی بدان توجهی ندارد. این را بدانیم که بدون توجه و مراعات و تعیین جایگاه برای پایه‌ای‌ترین اصول دموکراسی در مناسبات اجتماعی خویش هیچگاه به آمال خود که همانا برقراری آزادی، عدالت، رفاه یکسان اجتماعی و... است دست پیدا نخواهیم کرد.
سهیل سجودی
منبع : روزنامه کارگزاران