شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


خطرهای طبیعی در منطقه شمال تهران


خطرهای طبیعی در منطقه شمال تهران
نگاه جامع و چند جانبه نگر در زمینه خطر های طبیعی لازمه جوامع امروز - بویژه درکلان شهرها در کشورهای در حال توسعه- است. این نکته ای است که ضعف بسیار درآن داریم: هم از نقطه نظر متخصص و مهندس آموزش دیده و هم از دیدگاه مدیریتی. باید تلاش کنیم تا نکته های ویژه و تخصصی در زمینه بلایای طبیعی و محیط زیست را در عرصه زندگی روزمره به اجرا درآوریم .این دیدگاه بایست در مورد بلایای طبیعی، حریم گسل، ساخت و ساز نامقاوم، بافت های فرسوده، ناپایداری دامنه ها و ناپایدارکردن آنها در اثر احداث جاده و گسترش شهرک ها و احداث خانه در دامنه ها، عدم رعایت سلامت وحریم رودخانه ها در مناطق شهری و ساخت و ساز در حریم آن، رعایت نکردن سلامت محیط زیست و دفع نامناسب زباله های شهری و خلاصه «نگاهی نگران وحساس به همه خطرهای طبیعی و زیست محیطی» عمومیت یابد. در این زمینه باید سازو کاری یافت تا یافته های متخصصان به گوش مدیران و تصمیم سازان و تصمیم گیران برسد .
در این مقاله تلاش می شود تا بر اساس بررسی شرایط خطرهای طبیعی و زیست محیطی چندگانه - عمدتا زمین لرزه، سیل و زمین لغزش در شمال تهران- اهمیت این نگاه چندجانبه نگر توضیح داده شود.
خطر های چندگانه در شمال تهران در شمال تهران ساخت و ساز در شیب های تند و بر روی زون گسله و دامنه زمین لغزشی (مثلا در منطقه باغ شاطر و مشرف به دره دربند) در حال انجام است. این ساخت و ساز ها در محدوده رودخانه ها هم انجام می شوند. ناحیه ولنجک نیز در شمال غرب تهران از نظرقرارگرفتن بر رو و در کنار پهنه گسل شمال تهران و در حاشیه رودخانه ولنجک (با خطر سیل) و پهنه زمین لغزشی دامنه شمال تهران، نمایشگاه بلایای طبیعی است. چرا که از انواع خطرهای طبیعی ممکن در فلات ایران، سه تا از آنها با پتانسیل بالا در این منطقه قابل مشاهده است. ضمن اینکه ساخت و ساز برجها در ده سال اخیر با تجاوز به حریم رودخانه ولنجک و همچنین تنگ بودن دهانه پل بر روی این رودخانه - در تقاطع با خیابان مقدس اردبیلی - پتانسیل بالای سیل خیزی در راستای این دره وجود دارد.
در سخت ترین مناطق کوهپایه ای - از نظر رفت و آمد- در ازگل و دارآباد و شمال سعادت آباد و شمال امامزاده قاسم و شمال کن - همگی در شمال تهران- امکان آمد و شد معمولی مشکل شده و این در حالی است که مناطق مزبور همگی در معرض خطر رخداد زمین لرزه، لغزش زمین و سیل - در دره ها -قرار دارند. ساخت و ساز مدتهاست که مرز ارتفاعی ۱۸۰۰ متر را در نوردیده است. منابع طبیعی نیز در این فرآیند دچار آسیب فراوان شده است . مردمی که در چنین مناطقی زندگی می کنند بیشتر شان از چنین حقایقی بی خبرند.
در حاشیه جاده اوشان و فشم و میگون و در شمال لواسان و در ارتفاعات شمشک در شیب های بسیار تند ، با احداث ویلا زندگی روزمره مشکل شده و برای نسل های بعدی مشکلات متعدد و پیچیده ای بجا گذاشته شده است. در جاده فشم به میگون و شمشک - که به دلیل وجود پیست های اسکی و هتل های متعدد و آب و هوای خنک کوهستانی همیشه برای توریست ها جذاب خواهد بود - شاهد تخریب کناره های جاده به بهانه توسعه و ساخت ویلا، هتل و فروشگاه هستیم. چنین روندی به طورواضح در جهت افزایش ریسک این نواحی در مقابل بلایای طبیعی است. این در حالی است که از حدود دو سال قبل ساخت برج نیز در این دره تنگ به انواع دیگر ساخت و ساز اضافه شده است! از نظر ناپایدار کردن دامنه ها، افرایش خطر سیلاب - که در گذشته در میگون رخ داده است - و همچنین افزایش ریسک خسارت پذیری در مقابل زمین لرزه هایی که احتمال رخداد آنهادر منطقه وجود دارد، برجسازی در میگون آسیب پذیری منطقه را بیشتر کرده است. میگون بر روی اثر سطحی گسل مشاع ساخته شده است و ازاین نظر می توان موقعیت میگون و فشم (که در حدود ۵ کیلومتری جنوب میگون واقع است) و شمشک (که در حدود پنج کیلومتری شمال میگون قرار دارد) را از نظر قرارگرفتن در حوزه نزدیک گسل بسیار حائز اهمیت دانست. این نوع گسترش و توسعه با وجود یک جاده درجه دو و با عرض بسیار کم در فاصله فشم تا میگون می تواند در هنگام رخداد یکی از بلایای طبیعی یاد شده با انسداد جاده به یک فاجعه تمام عیار بینجامد. تصور کنید که هریک از بلایای یاد شده رخ دهد، در آن صورت تاچند روز عملا امکان بسیار محدودی برای امداد رسانی وجود خواهد داشت.
● خطر گسلش
محدوده شمالی تهران هم اکنون قنات کوثر واستخر وباغ اناری در شمال تهران پارس را در نوردیده و به سمت گردنه قوچک در حال پیشروی است. در سوهانک وازگل عملا در تمامی دامنه ها و کوهپایه ها ساختمان های بلند و آپارتمان ساخته شده است. در ولنجک در ارتفاعی بالاتر از پارکینگ تله کابین توچال روی شیب و در حریم رودخانه ولنجک ساخت و ساز شده ، در سعادت آباد عملا تمام مرز کوهپایه با ساختمان پوشیده شده، در محدوده شمال پونک و حصارک نیز شهرک نفت تمامی دامنه های لغزشی روی پهنه گسل شمال تهران را پوشانده و در کن در شمال غرب تهران نیز کل محدوده پای دامنه های شمال روستای کن - که امروزه دیگراثری ازآن روستای ییلاقی نمانده است! - با آپارتمان پوشیده شده است.توجه شود که محدوده مرزبین کوه و دشت در تمام شمال تهران محدوده گسل شمال تهران است که البته امروزه بر اساس نقشه های منتشره گوناگون دیگر نکته پنهان و پوشیده بر کسی نیست. بررسی لرزه خیزی و خطر زلزله و گسلش بویژه در شمال تهران و ساخت و ساز گسترده آپارتمان و برج و شهرک های مسکونی که در محدوده گسل شمال احداث شده است، نشان می دهد که با در نظر گرفتن اثر های سطحی که فعال بودن گسل شمال تهران را به صورت قطعی نشان می دهد، پتاسیل لرزه زایی و احتمال گسیختگی مجدد این گسل را نباید فراموش کنیم. بررسی های زمین لرزه ساختی و تکتونیک ژئومورفولوژی نشان می دهد که می توان انتظار زمین لرزه ای با بزرگی بیش از ۷ را از جنبایی مجدد گسل شمال تهران داشت و چنین زلزله ای می تواند در اثر جنبایی گسل شمال تهران تکرار شود. از سوی دیگر ساخت و ساز در محدوده گسل به دلیل احتمال گسیختگی مستقیم گسل، جنبش های خیلی شدید در حوزه نزدیک گسل باید ممنوع در نظر گرفته شود. همیشه در مقابل این اظهار نظر کارشناسی و خطر اندیش ، »استفاده از روش های ویژه مهندسی« را راه حل ساخت و ساز بر رو یا در نزدیکی گسل دانسته اند، در حالی که ساخت شهرک و ساختمان معمولی روی گسل اصلا با استاندارد سازه های خاص مثل سد و نیروگاه صورت نمی گیرد و منطقه روی گسل فعال لرزه زا را- برای گسل شمال تهران با حریم حداقل یک کیلومتر به سمت جنوب یا فرو دیواره و ۲ کیلومتر به سمت شمال یا فرادیواره- باید به فضای سبز اختصاص داد.
● سابقه لرزه خیزی سامانه های گسلی در راستای گسل شمال تهران
گسل شمال تهران در دنباله غربی خود به گسل ماهدشت- جنوب کرج و سپس گسل جنوب اشتهارد و در نهایت گسل ایپک می رسد. زمین لرزه دهم شهریور۱۳۴۷ بوئین زهرا که موجب حدود بیست هزار نفر تلفات در منطقه غربی تهران شد ، در اثر جنبایی مجدد گسل ایپک رخ داد. این زلزله با بزرگای هفت و دو دهم در ساعت ده دقیقه به یازده شب با ویرانی کامل شهر بوئین زهرا و تمام روستاهای اطرافش - دانیسفهان، تاکستان، توفک ، رودک ، سگزآباد، رستم آباد، آغچه مزار و ایپک - همراه بود. زلزله با شدت بالایی در تهران احساس شد به نحوی که کسانی که آن زمان در تهران می زیسته اند همگی این زلزله را بخوبی به یاد دارند. در بررسی هایی که حدود سه سال پیش در یک کار تحقیقی روی بوئین زهرا صورت گرفت ، اثری از خرابی های آن روز دیده نشد. یاد آوری می شود این زلزله همان رویدادی است که زنده یاد جهان پهلوان تختی برای کمک به بازماندگانش به پا خاست و مردم از طریق او کمک بسیاری به آسیب دیدگان زلزله کردند.
در بازدید از منطقه ، از اثر سطحی گسلش زمین لرزه ای پس از حدود چهل سال چیزی باقی نمانده بود و گزارش های پس از آن رویداد - از جمله مقاله آمبرسیز در بولتن انجمن زلزله شناسی آمریکا - گسیختگی سطحی حدود هشتاد کیلومتر را در راستای شرقی ، غربی در جنوب بوئین زهرا ایجاد کرده بود.
● خطر زمین لغزش
در منطقه شمالی تهران آثار لغزش های بزرگ دامنه ای - مثلا در دره گلاب دره- دیده می شود.
مخاطبین این نوشتار باید بیشتر شهرسازان و برنامه ریزان شهری باشند چرا که آنها هستندکه کاربری اراضی اطراف شهرها را مشخص می کنند و تمامی مناطق روی گسل شمال تهران و گسل شمال تبریز را منطقه قابل ساخت و ساز تشخیص داده اند!
● خطر سیل
در پنجم مرداد ۱۳۶۶ سیل گلابدره در شمال تهران رخ داد. این بلای طبیعی که کاملا قابل پیش بینی است ، بر اساس برآورد های سازمان هواشناسی کشور بر اساس نقشه های پیش یابی، معمولا با اعلام قبلی در ایران مبنی بر خطر طغیان رودخانه ها همراه است. در سال ۱۳۸۴ در کلاکه در استان گلستان سیل موجب سی و دو کشته و هفت مفقود شده است. به گزارش سرویس حوادث ایسنا دویست واحد مسکونی در سی و پنج روستا کاملا ازبین رفت و خسارت مالی بیست میلیارد تومان برآورد شد. این فاجعه متاسفانه چند سال است که به دلیل تجاوز به حریم منابع طبیعی و ساخت و سازدر هر فضای ممکن در کشور ماتکرار می شود. این ساخت و ساز حتی در حریم رودخانه ها، درون جنگل، مرز بین کوه و دشت، در شیب های دامنه ای وهمراه با تخریب فضای طبیعی شمال ایران و نبود نگاه برنامه محوربرای درازمدت بر مبنای پیشگیری از بلایای طبیعی رخ داده است. نگارنده چندمصاحبه از اقتصاد دانان و بعضا جغرافی دانان در روزنامه ها و نشریات محلی مازندران خواند که در حمایت از توسعه اقتصادی حاشیه دریای مازندران نوشته شده بود - که همه با آن موافقیم - ولی یک کلمه به خطرهای احتمالی چنین کاری اگر بدون توجه به اثرهای مخرب بر محیط زیست و تخریب منابع طبیعی انجام شود ، اشاره نشده بود. آیا تاکنون غیر از این بوده است که گسترش ساخت و ساز در شمال کشور بویژه در استان های تهران، گلستان، مازندران و گیلان به قیمت تخریب جنگل ها، تجاوز به حریم منابع طبیعی، ویرانی محیط زیست ، ناپایدار کردن دامنه ها و در نهایت بالابردن خطر پذیری در مقابل خطرهای طبیعی نظیر سیل و زلزله انجام شده است؟ با روندی که در پیش است باید هشدار داد که فجایع بزرگتری در شمال ایران و حاشیه دریای مازندران در پیش است. سیل و اثرهای تخریبی بیشتر حاصل از لرزه خیزی طبیعی منطقه ، از شناخته شده ترین آنهاست. هنوز اثرهای ناشی از آلودگی وسیع محیط زیست و آب و خاک منطقه و فاجعه زیست محیطی ناشی از آلودگی آبهای زیرزمینی خود را نشان نداده اند. تهیه نقشه های پهنه بندی خطرهای زیست محیطی و نقشه های دقیق حریم رودخانه ها که قابل استفاده در تمام شهرداری ها باشد - تابدانند تا با چه نوع ساخت و سازی باید مقابله کنند - و همچنین نقشه های پهنه بندی خطر زلزله با دقت بالابرای کل ناحیه شمال کشور و ریزپهنه بندی خطر زلزله برای تمام شهرهای مناطق شمالی و در نهایت مطالعات تفصیلی مدیریت خطرپذیری به همراه نقشه های دقیق بر مبنای سیستم اصلاعات جغرافیایی - جی. آی .اس.- برای کل شمال کشور از مهمترین کارهای مطالعاتی انجام نشده است که توصیه می شود تمام دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی شمال کشور و سایر محققان علاقه مند در ایران و خارج ازکشور انجام آنها را در اولویت ویژه خود قرار دهند. سال های آینده زمان ویژه ای برای توسعه اقتصادی منطقه شمالی - به ویژه چهار استان یاد شده - است .
از تفرجگاه های شمال تهران، دره دربند و درکه به طور کامل با رستوران های کنار رودخانه پوشانده شده است. می بینیم که کل مساحت حاشیه و تراس های کناری رودخانه درکه توسط همین رستورا نها اشغال شده و از سوی دیگر در وسط رودخانه نیز زباله های فراوان جاری است. این بدان معنی است که اولا چنین ساخت و سازی منطقه حاشیه رودخانه و پائین دست آن را به شدت در معرض خطر سیل قرار می دهد و از سوی دیگر منطقه از آلودگی شدید زیست محیطی رنج می برد و صد البته اگر به انتهای جنوبی تهران در جنوب کهریزک سری بزنیم با صحنه وحشتناکی از «روانه -زباله»! به جای رودخانه مواجه
می شویم که در ادامه رودخانه کن جاری است. ممکن است بگوییم محیط زیست و سلامت زمین به ما مربوط نیست، ولی فراموش نکنیم که امروزه نمی توانیم سلامت خودمان را از سلامت آب زیرزمینی و خاک و هوا جدا بدانیم. رسیدگی به وضع رودخانه های تهران، خطر خیزی آنها و محیط اطرافشان و احتمال بالای خطر سیل در اثرساخت و ساز بی حساب درون و در حاشیه آنها، دهانه تنگ رودخانه ها و
پل های ساخته شده بر روی آنها و همچنین آلودگی زیست محیطی که در اثر جریان یافتن زباله در این رودخانه ها در تمام پهنه شهر گسترده می شود، و اولویت دادن به پهنه بندی حریم رودخانه ها و سالم سازی محیط آنها اولویت بالایی دارد.
● درس هایی که از زلزله های اخیر باید بیاموزیم
درسهای مهم را باید از زلزله های رخ داده اخیر بویژه زلزله بالاکوت پاکستان بیاموزیم و درمورد آن فکر کنیم و تلاش کنیم تا در عرصه حرفه ای و فنی به صورت اجرایی در آید. این درس ها را بویژه بر اساس آنچه نگارنده در زمین لرزه بالاکوت پاکستان- ۱۶.۷.۸۴ با بزرگی ۷Mw . ۶- مشاهده کرده است می توان به صورت زیر خلاصه نمود:
ـ اولین نکته ؛ راه های ارتباطی به شهرهای اصلی آسیب دیده در کشمیر پاکستان تقریبا در آخرین ساعات روز سوم زلزله باز شد. این به معنی مسدود بودن راه ها تا حدود ۶۰ ساعت پس از لرزه اصلی است. طبیعی است که قبل ازاین ساعت فقط بعضی کمک های - عمدتا غذایی- از طریق هوا برای مردم پرتاب شده است. برای ما که بسیاری از مناطق لرزه خیزمان در نواحی کوهستانی با مشخصات در مشابه از نظر قابلیت وقوع زمین لغزش واقع است، این موضوع بسیار مهمی است که باید به آن فکر کنیم . هر حادثه مشابه در ایران- بویژه در منطقه تهران- می تواند به فاجعه مشابه منجر شود. وقوع لغزش های متعدد پس از زلزله منجیل درسال ۱۳۶۹ را باید مجددا به خاطر بیاوریم
ـ دومین نکته این است که در فاصله حدود یکصد کیلومتری از رومرکز زلزله یک ساختمان بلند در اسلام آباد فروریخت. آیا این موضوع نباید ما را در مورد ساخت و سازهای بلندمرتبه در تهران و شهرهای بزرگ دیگرمان به فکر فروبرد؟ در تهران و تبریز ما همیشه به محل گسل های اصلی توجه می کنیم - که البته کار مهمی است که باید انجام دهیم- ولی هیچوقت فکر نمی کنیم که اگر در فاصله یکصد تا یکصد و پنجاه کیلومتری شهر تهران یا تبریز یک زلزله بزرگ رخ دهد ،آن وقت چه تعداد از ساختمان های بزرگ و بلند مرتبه در این شهرها ممکن است فرو ریزد؟ توجه کنیم که بسیاری از ساختمان های بلند ما دراین شهرها تقریبا همان شرایطی را دارند که آن ساختمان فروریخته در اسلام آباد قرارداشت، یعنی قرار گرفتن برروی یک بلندی، واحتمالا کیفیت بد ساخت و ساز، که این نکته البته باید از سوی متخصصان سازه بررسی گردد.
ـ سومین نکته همچنان ناآماده بودن از نظر نفرات متخصص و تجهیزات جستجو و امدادرسانی در کشورهایی مثل ما و پاکستان است. معمولا پس از رویدادی مثل زلزله اخیر در کشورهایی مثل کشور ما و پاکستان حالت سردگمی و بی نظمی عجیبی در مساله مدیریت بحران حاکم
می شود و پس از آن مشکلی که بلافاصله بروز می کند استفاده از نیروهای غیرمتخصص در امر جستجو و نبود تجهیزات کافی، از سگ های تعلیم دیده امداد گرفته تا هلیکوپتر، است. گزارش های زلزله بالاکوت در ابعادی دیگر صحنه های زلزله ۱۳۶۹ منجیل و ۱۳۸۲ بم رابا هم جلوی چشم ما آورد. پس تلاش برای درس آموزی از آن لازم است.
چهارم آنکه، با فروریختن ساختمان ۱۰ طبقه در مجموعه برج های مارگالا در اسلام آباد در زمان لرزه اصلی زلزله بالاکوت پاکستان در ۱۶.۷.۸۴ با بزرگای ۷Mw . ۶، توجه خاصی باید به تهران جلب شود. مثلا ساختمانی هفت طبقه در شیبی حدود ۵۰ درجه بر روی زون گسل شمال تهران و در کنار دره گلابدره - که سیل پنج مرداد سال شصت و شش آن را فراموش نکرده ایم- و بر روی ناحیه لغزشی باغ شاطر ساخته شده است. در واقع ایین منطقه نمایشگاهی کامل از بلایای طبیعی است که با ساخت بناهای عجیب ، به بلای انسانی نیز آراسته شده است!
هیچ فکر کرده ایم که اگر بلایی مثل زلزله بالاکوت ۱۶.۷.۸۴ بیاید و چنین بناهایی خدای ناکرده فرو ریزد، فقط در اثر بسته شدن دره چه مکافاتی ایجادمی شود.
● جمع بندی
تهران شهری است که به طور مناسب توسعه نیافته است و زندگی مناسبی در آن جاری نیست و از نظر گنجایش هم به مرز غیرقابل تحملی رسیده است. گسترش محدوده شهری تهران در واقع به گسترده شدن پهنه های پر خطردر اطراف تهران می انجامد و عملا خسارت پذیری - ریسک - در مقابل خطر زلزله را افزایش می دهد. شاید یک فکر عملی توقف قطعی گسترش تهران، انتقال بخشی از سازمان های اداری و مراکزاقتصادی ، صنعتی و آموزشی - موجب افزایش جمعیت - ازتهران باشد. این کار را می توان در قالب انتقال پایتخت از تهران، همزمان با دنبال کردن مطالعات مقاوم سازی و بازسازی بافت های فرسوده در تهران انجام داد.
باید نکته های ویژه و تخصصی در زمینه بلایای طبیعی و محیط زیست را در عرصه زندگی روزمره به اجرا درآوریم. این دیدگاه باید در مورد بلایای طبیعی، حریم گسل، ساخت و ساز نامقاوم، بافت های فرسوده، ناپایداری دامنه ها و ناپایدارکردن آنها در اثر احداث جاده و گسترش شهرک ها و احداث خانه در دامنه ها، عدم رعایت سلامت وحریم رودخانه ها در مناطق شهری و ساخت و ساز در حریم آن، رعایت نکردن سلامت محیط زیست و دفع نامناسب زباله های شهری و خلاصه «نگاهی نگران وحساس به همه خطرهای طبیعی و زیست محیطی» عمومیت یابد.
ـ اولا باید رسانه مناسب و مخاطبین مناسب را انتخاب کرد. مثلا وقتی تمام طرح های کاربری شهری را شهرسازان و بعضا جغرافی دانان شهری تهیه و سپس اجرا می کنند - و چه بسیار زمین های خطرناک ازدید ما که آنها به عنوان کاربری مناسب برای ساخت مسکن تشخیص می دهند!- اگر ما تمام تلاش آموزشی خودرا بر زمین شناسان و مهندسان عمران و سازه متمرکز کنیم ، چگونه می توان به حصول نتیجه امید بست؟ وضعیت مثل الان می شود که مدام می گوییم روی گسل های شمال تهران و شمال تبریز و ... نسازید و مدام می بینیم که برج و آپارتمان مثل قارچ از زمین سبز می شود! شاید مخاطبمان را نادرست انتخاب کرده ایم.
ـ دوم آنکه اگر مخاطب را هم درست انتخاب کنیم حتما مهندسانی با آموزش و درک مناسب از مهندسی خطرهای طبیعی لازم هستند تا با این طرز فکربه گسترش این نوع نگرش در کشوربپردارند و البته بر اجرای آن هم نظارت کنند.
ـ سوم آنکه امروزه در دنیا تاکید بر دید چند جانبه نگراست. اگر جنبه های مختلف مسائل بلایای طبیعی، زیست محیطی و توسعه شهری وحتی مسائل اجتماعی و زیستی را با هم نبینیم واز ابزارهایی مثل جی .آی.اس. یا سامانه اطلاعات جغرافیائی به درستی استفاده نکنیم، هرگز موفق به غلبه بر مسائل پیچیده دنیای امروز بویژه در شهرهای بزرگ و باز هم بویژه در کشورهای در حال توسعه مثل کشور خودمان، نخواهیم شد.
دکتر مهدی زارع
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید