دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

مطهری ، مصلح بزرگ روزگار ما


مطهری ، مصلح بزرگ روزگار ما
دوازدهم اردیبهشت ماه سالروز شهادت مرتضی مطهری از اندیشمندان و محققان برجسته معاصر ایران است. مطهری كه با طرح اندیشه هایش تاثیر شگرفی در حوزه مطالعات اسلامی و نواندیشی داشت، بیش از هر چیز تلاش خود را مصروف مسائل و مشكلات پیش روی مسلمانان در جامعه اسلامی كرد. نگاهی به عناوین كتاب های مطهری خود بیانگر دغدغه ها و حساسیت های اجتماعی او است. مقاله حاضر توسط یكی از اعضای شورای نظارت بر نشر آثار مرتضی مطهری نوشته شده است.
●●●
استاد مطهری را بحق می توان قهرمان میدان ضرورت ها دانست، به این معنا كه او متفكری نبود كه از سر تفنن به طرح مسئله ای بپردازد و یا بدون آسیب شناسی، نسخه پیچیده شده متفكران فرنگی را برای درمان دردهای بومی تجویز كند. به عبارت دیگر او یك سخنران و نویسنده حرفه ای نبود كه سخنرانی و نویسندگی شغل او محسوب شود. استاد مطهری با بینش وسیع و عمیق خود ژرفای افكار و عقاید، حساسیت ها و نیازهای جامعه را می كاوید و با تشخیص اولویت ها و تمییز اهم از مهم، درصدد پاسخ به سئوالات و شبهات گوناگون از منظر دین برمی آمد. با این بیان، می توان گفت مطهری یك مصلح فكری بود، مصلحی كه اصلاح و احیای تفكر دینی برای او یك رسالت و دغدغه همیشگی به شمار می آمد.
حال این پرسش مطرح می شود كه اگر امروز مطهری در میان ما می زیست، از بین ده ها ضرورت و نیاز فكری مبتلابه جامعه، كدام یك برای او از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردار بود؟ به نظر نگارنده مهمترین دغدغه فكری مطهری در زمان حاضر _ كه یك حكومت دینی در جامعه ما تشكیل شده است _ تبیین نقش و كاركرد دین در شئون مختلف جامعه و چگونگی صیانت از اصالت اسلام از یك سو و كارآمد كردن این دین خاتم از سوی دیگر می بود. البته مطهری در زمان حیات خویش نیز به این ضرورت وقوف و آگاهی كامل داشت و اساساً معتقد بود كه مشكل امروز ما این نیست كه ثابت كنیم اسلام بر مسیحیت و یهودیت و قرآن بر تورات و انجیل و اوستا ترجیح دارد، بلكه باید ثابت كنیم كه اسلام بر مرام و مسلك هایی كه امروز عقل بشر وضع كرده از قبیل كمونیسم و سوسیالیسم و لیبرالیسم و امثال اینها برتری دارد و بر اینها فائق است.۱
آنچه مسلم است این است كه اسلام به عنوان دین خاتم داعیه هدایت بشر تا قیام قیامت را دارد و برخلاف ادیانی همچون مسیحیت كه برای جامعه سازی برنامه و الگویی مشخص ندارند، اسلام مدعی ارائه چنین برنامه و الگویی است. به تعبیر استاد مطهری دوره خاتمیت یعنی دوره ای كه بشریت رسیده است به حدی كه اگر قانون را به او تلقین و تعلیم كنند، می تواند آن را ضبط كند و بعد با نیروی عقل خودش از همین قوانین برای همیشه استفاده كند.۲ در روزگار ما كه نحله های گوناگون فكری و مكاتب متنوع اجتماعی و اقتصادی از منظری غیردینی و به اصطلاح سكولاریستی برای مخاطبان خود طرح و برنامه ارائه می دهند و پیشرفت و توسعه همه جانبه و جامعه اتوپیایی سكولار را نوید می بخشد، مسئولیت متفكران و مصلحان دینی برای عرضه یك الگوی جامع از متن دین به گونه ای كه بتواند بر ایدئولوژی های مختلف چیره شود و سعادت دنیوی و اخروی بشر گرفتار در بحران هویت را تضمین نماید، مسئولیتی مضاعف است. اینجا است كه باید فقیه و دین شناس به سلاح بصیرت و آگاهی مجهز باشد و از تفقه و اجتهاد برای پاسخ به نیازهای زمانه بهره گیرد و بنا به فرموده امام خمینی(ره): روحانیت تا در همه مسائل و مشكلات حضور فعال نداشته باشد، نمی تواند درك كند كه اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه كافی نیست. حوزه ها و روحانیت باید نبض تفكر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عكس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه های رایج اداره امور مردم در سال های آینده تغییر كند و جوامع بشری برای حل مشكلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا كند. علمای بزرگوار اسلام از هم اكنون باید برای این موضوع فكری كنند.۳
نكته حائز اهمیت در بحث نقش دین در عصر خاتمیت، نحوه تعامل با مسئله شرایط متحول و مقتضیات زمان است كه در بررسی تاریخی عمدتاً با دو نوع برخورد افراطی و تفریطی مواجه می شویم. برخورد افراطی و یا روشنفكرمآبانه با دین _ و به تعبیر استاد مطهری «جهالت» - با دخل و تصرف های بیجا در دستورهای دینی سعی می كند تا دین را با شرایط و تحولات روز سازگار نشان دهد. فرقه معتزله در تاریخ اسلام نمونه بارز این طرز فكرند كه در زمان خودشان به روشنفكری معروف بودند. اینها به طور كلی هر چه كه با عقل جور در نمی آمد به این معنی كه عقل آنان نمی توانست آن را حل كند، فوراً درصدد انكار آن برمی آمدند.۴ در روزگار ما تجدیدگرایان افراطی نمونه شاخص این برخورد افراطی هستند. آنان می كوشند تا دین را نه آنچنان كه در كتاب و سنت وجود دارد درك و دریافت كنند، بلكه آنگونه كه خود می پسندند تفسیر و تاویل كنند و از این رو بی محابا به آرایش و پیرایش آن می پردازند، یعنی هرجا كه دستوری از دستورات دینی را مطابق فكر و سلیقه خود یافتند آن را اخذ می كنند و هرجا كه حكمی از احكام دینی را با ذائقه فكری خویش سازگار ندیدند، نسبت به آن تغافل می ورزند و یا به تاویل نابجای آن دست می زنند. نتیجه قهری چنین برخوردی با دین چیزی جز استفاده ابزاری از آن و در حقیقت كنار گذاشتن و نادیده گرفتن آن نیست. در مقابل برخورد افراطی یا جهالت آمیز، برخورد تفریطی یا جمودآمیز قرار دارد. اشاعره در اهل سنت و اخباریان در شیعه مظهر تام و تمام اینگونه برخورد هستند. اخباریان در مقابل عقل گرایی افراطی و بی ضابطه دسته اول به یك واكنش تفریطی دست زدند و گفتند عقل هزاران خطا می كند، عقل حق ندارد در كار دین دخالت كند، انسان باید عقل خودش را تخطئه كند.۵ چیزی كه باعث رشد و نفوذ طرز فكر اخباری در میان مردم عوام می شود آن جنبه حق به جانب عوام پسندی است كه دارد، زیرا صورت حرف این است كه می گویند ما از خودمان حرفی نداریم، اهل تعبد و تسلیم هستیم، ما جز قال الباقر(ع) و قال الصادق(ع) سخنی نداریم، از خودمان حرف نمی زنیم، حرف معصوم را می گوییم.۶ناگفته نماند كه جهالت و جمود آب به آسیاب همدیگر می ریزند و آتش بیار معركه یكدیگرند، به این معنا كه وقتی گروهی عقل خود را بر احكام و معارف دینی حاكم می كنند و بدون هیچ احتیاط و ملاحظه ای در موضوعات دینی دست می برند تا به گمان خود اسلام را توانمند و كارآمد جلوه دهند، گروهی دیگر در یك عمل واكنشی دست عقل را كاملاً می بندند و كمترین تفسیر و تاویلی را _ هر چند بجا و ضابطه مند _ برنمی تابند، تا به خیال خود اصالت اسلام را در قبال هرگونه خدشه و گزندی حفظ كنند. به همین ترتیب، جمود و تحجر دسته دوم باعث می شود كه عدم سازگاری اسلام با تحول و نوگرایی متبادر به ذهن شود و دسته اول برای رفع اتهام ناكارآمدی اسلام، به تجددگرایی افراطی روی آورند. نتیجه طبیعی عملكرد هر دو دسته این است كه یا باید مسلمان بود و به پیشرفت و توسعه كاری نداشت (نتیجه عملكرد جمودگرایان) و یا باید به كاروان تمدن بشری پیوست و با اسلام و احكام آن كاری نداشت (نتیجه عملكرد تجددگرایان).
پرسشی كه استاد مطهری درصدد پاسخ به آن است این است كه آیا می شود هم مسلمان و متدین بود و هم هماهنگ با مقتضیات زمان و پیشرفت های زندگی حركت كرد؟ او یكی از وظایف حاملان معارف اسلامی در عصر خاتمیت را این می داند كه از روی مبانی دقیق علمی، فلسفی، اجتماعی و مطالعات تاریخی، راه میانه یا معتدل را در میان دو دسته مفرط (جاهلان یا تجددگرایان افراطی) و مفرط (جمودگرایان) مشخص كنند.۷ این راه میانه در واقع كشف دینامیسم در قوانین اسلام است، یعنی در سیستم قانونگذاری اسلام عنصر و بلكه عناصری وجود دارد كه به موجب آنها خود قانون در داخل خودش تغییر می كند. بدون اینكه نیازی به نسخ وجود داشته باشد و در واقع خودش، خودش را عوض می كند و تغییر می دهد.۸ كشف این دینامیسم همان اجتهادی است كه از نظر استاد مطهری یكی از معجزات اسلام به شمار می آید و بهترین راه حل برای پرهیز از افراط و تفریط در برخورد با دین است.اگرچه در فقه شیعی- برخلاف فقه اهل سنت- باب اجتهاد باز است و شخص مجتهد با این ساز و كار موثر می تواند حكم موضوعات و مسائل جدید و پدیده های نوظهور را از متن كتاب و سنت استخراج كند. اما متاسفانه روح و معنای واقعی اجتهاد آنچنان كه سزاوار و بایسته است كمتر مورد توجه قرار گرفته است. استاد مطهری در این خصوص می گوید: مردم خیال می كنند كه معنی اجتهاد و وظیفه مجتهد فقط این است كه همان مسائلی را كه در همه زمان ها یك حكم دارد رسیدگی كند، مثلاً در تیمم آیا یك ضربه بر خاك زدن كافی است یا حتماً باید دو ضربه بر خاك زد؟ یكی بگوید اقوی یك ضربه كافی است و دیگری بگوید احوط دو ضربه بر خاك بزند، یا مسائلی از این قبیل، در صورتی كه اینها اهمیت چندانی ندارد. آنچه اهمیت دارد مسائل نو و تازه ای است كه پیدا می شود و باید دید كه این مسائل با كدام یك از اصول اسلامی منطبق است.۹ باید به این واقعیت تلخ اذعان كرد كه هنوز روح جمود و اخبار دیگری كاملاً از محیط حوزه های شیعی رخت بر نبسته است، هر چند ظاهراً از آن دفاع نمی شود بلكه مورد تخطئه نیز قرار می گیرد. استاد مطهری در این باره می گوید: جمود این است كه می گوید اجتهاد كه اظهارنظر است، تفكر است، تجزیه و تحلیل است و به عبارت دیگر عقل را در دین دخالت دادن است درست نیست، قرآن هم برای فهمیدن نیست، ما حق نداریم مستقیماً به قرآن مراجعه كنیم، آن برای ائمه است و ما باید به اخبار و روایات مراجعه كنیم.۱۰
در تبیین مفهوم اجتهاد باید جایگاه و منزلت والای عقل و نقش تعیین كننده آن در استنباط احكام شرعی مورد عنایت خاص قرار گیرد. اهتمام جدی به این عنصر است كه فقیه جامع الشرایط و مرجع بزرگواری همچون امام راحل(ره) را وامی دارد تا حكم به حلیت موسیقی و شطرنج با شرایطی دهد، احكامی كه جمود و اخباری گری هرگز برنمی تابد و آنها را نوعی بدعت در دین خدا تلقی می كند. امام خمینی(ره) عنصر عقل را در دو عنصر «زمان» و «مكان» تحلیل كرده، می فرمایند: زمان و مكان دو عنصر تعیین كننده در اجتهادند. مسئله ای كه در قدیم دارای حكمی بوده است، به ظاهر همان مسئله در روابط حاكم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یك نظام ممكن است حكم جدیدی پیدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قدیم فرقی نكرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است كه قهراً حكم جدیدی می طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.۱۱ ایشان همچنین در پاسخ به نامه یكی از فضلای حوزه علمیه كه بر پاره ای از دیدگاه های فقهی حضرت امام خرده گرفته بود، در ضمن چند مثال و نمونه واقعی، معنای حقیقی اجتهاد را بیان می كنند: این جانب لازم است از برداشت جناب عالی از اخبار و احكام الهی اظهار تاسف كنم. بنابر نوشته جناب عالی زكات تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری است كه ذكرش رفته است و اكنون كه مصارف به صدها مقابل آن رسیده است راهی نیست و رهان در «سبق» و «رمایه» مختص است به تیر و كمان و اسبدوانی و امثال آنكه در جنگ های سابق به كار گرفته می شده است و امروز هم تنها در همان موارد است۱۲، و انفال كه بر شیعیان تحلیل شده است، امروز هم شیعیان می توانند بدون هیچ مانعی با ماشین های كذایی جنگل ها را از بین ببرند و آنچه را كه باعث حفظ و سلامت محیط زیست است نابود كنند و جان میلیون ها انسان را به خطر بیندازند و هیچ كس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد. منازل و مساجدی كه در خیابان كشی ها برای حل معضل ترافیك و حفظ جان هزاران نفر مورد احتیاج است، نباید تخریب شود و امثال آن و بالجمله آنگونه كه جناب عالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید به كلی باید از بین برود و مردم كوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی كنند.۱۳
سخن آخر اینكه استاد مطهری در بحث از آفات نهضت اسلامی، افراط در تجددگرایی و تفریط در جمود و سنت گرایان را دو آفت بزرگ می دانست و خود نیز مردانه در عرصه مبارزه با آنها حاضر و آماده بود. به همین سبب بود كه هم متحجران و واپسگرایان با وی مخالف بودند و هم متجددان و روشنفكرمآبان و این خصومت و مخالفت همچنان ادامه دارد. برخورد گزینشی و سلیقه ای با آثار استاد مطهری _ به رغم تجلیل ظاهری از او _ توسط هر دو دسته، خود بیانگر این مخالفت است. روی سخن نگارنده با كسانی است كه خود را تداوم بخش راه استاد مطهری و پیر و مراد او امام خمینی(ره) می دانند. اینان باید بدانند كه این راه جز از طریق مقابله عالمانه و روشنگرانه با جمود و تحجر از یك طرف و تجددگرایی و روشنفكرمآبی از طرف دیگر، ادامه نخواهد یافت. عالمان خیراندیش و مجتهدان دلسوز اسلام و مسلمین نیز باید به این استاد و شاگرد تاسی جویند و با جهاد علمی _ فكری و اجتهاد واقعی در مسائل و موضوعات مبتلابه جامعه، عملاً نشان دهند كه اسلام دین خاتم و آیین جاودانه ای است كه برای همه نیازهای بشر در تمام عصرها و نسل ها برنامه عملی و پاسخ شایسته و در خور دارد.
محمدصادق سرمدی
پی نوشت ها:
۱ _ یادداشت های استاد مطهری، ج ۸ / ص ۱۰۹.
۲ _ مجموعه آثار، ج ۲۱ / ص ۲۴۱.
۳ _ صحیفه نور، ج ۲۱/ ص ۱۰۰.
۴ _ مجموعه آثار، ج ۲۱/ ص ۸۷.
۵ _ همان، ص ۱۰۷.
۶ _ ده گفتار، ص ۱۰۷.
۷ _ مجموعه آثار، ج ۲۱ / ص ۴۸۲.
۸ _ همان، ص ۲۹۸.
۹ _ همان، ص ۱۵۸.
۱۰ _ همان، ص ۱۱۲.
۱۱ _ صحیفه نور، ج ۲۱ / ص ۹۸.
۱۲ _ مطابق حدیثی از پیامبر اكرم(ص) رهان یعنی شرط بندی در «سبق» (مسابقه اسبدوانی) و «رمایه» (تیراندازی) بلامانع است. غالب فقها نیز براساس همین حدیث شریف، تنها شرط بندی در همین دو رشته را جایز می دانند و در سایر موارد حكم به تحریم می دهند.
۱۳ _ همان، ص ۳۴.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید