دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


سردرگمی ایران در سیاست گذاری برای منابع گاز


سردرگمی ایران در سیاست گذاری برای منابع گاز
بحث قدیمی صادرات و یا تزریق گاز به میادین نفتی و به طور کلی نحوه استفاده از انرژی مفید گاز طبیعی که از نعمات سرشار کشور ایران به شمار می آید؛ همواره مسبب کهنه ترین جدل ها میان اقتصاد دانان و مسئولان مربوطه بوده است و به سبب همین اختلاف آرا و نبود اتفاق نظر، هنوز هم کشور ما به رویه روشن و مشخصی در این خصوص دست نیافته است.
مشکلاتی که در زمینه خط لوله صلح، قرارداد کرسنت و صادرات گاز به ترکیه و دیگر موارد مشابه پیش آمد و زمینه ساز شکل گرفتن انتقادهای فراوانی شد که هنوز هم از گوشه و کنار به گوش می رشد، از مصادیق بارز همین اختلاف نظرها و یا شاید نبود شناخت صحیح از شرایط و قابلیت های کشور است.
در واقع سال هاست که موافقان و مخالفان این دو نظریه در کشمکش با یکدیگر و با آوردن دلایل مختلف در پی اثبات عقیده خود به دیگری هستند تا شاید بتوان به نحو شایسته تری از این انرژی مفید استفاده کرد و به مفهوم برداشت صیانتی از مخازن رسید.
از این رو است که در خلال ۱۰ ساله اخیر هر گاه زمزمه ای مبنی بر مذاکره مقامات کشور ایران با دیگر کشورها برای فروش گاز مطرح شده، صداهای مخالفی اولویت نیاز داخلی کشور را فریاد زده و فروش گاز را تنها پس از رفع کامل نیاز داخلی روا دانسته است.
اما هیچ گاه کسی اعلام نکرده است که نیاز داخل کشور چه میزان از اینهمه ذخایر غنی گاز طبیعی در کشور را شامل می شود که عده ای دلمشغولی کفاف ندادن آن را دارند.
باید متوجه بود که انرژی گاز نه به لحاظ قیمت و نه به لحاظ موارد مصرف هیچ گونه شباهتی با انرژی نفت ندارد، چراکه برخلاف نفت که ماده اولیه تولید بسیاری از مواد و کالاها به شمار می رود، از گاز هیچگونه مشتقاتی حاصل نمی شود.
به طور کلی عمده ترین مصرف عمومی گاز در کشور جدا از استفاده روزانه (اجاق گاز)، استفاده گرمایی است که آن نیز زمان محدودی دارد (فصول سرد سال) و دیگر مصارف داخلی آن استفاده در بخش صنعت محسوب می شود اما گاز مانند نفت، صنایع پایین دستی ندارد و نمی توان به این لحاظ از آن استفاده کرد.
مصرف صنعتی از گاز نیز استفاده به عنوان خوراک در مجتمع های پتروشیمی و تزریق به چاه های نفت کهنه و کم توان است که دوره دوم عمر خود را طی می کنند.
اما علت مخالفت غالب معتقدان بحث صادرات گاز که مصرانه بر آن تاکید می کنند، لزوم تزریق گاز به چاه های نفتی است که توان آنها کاهش یافته و برداشت از آنها کم شده است؛ بنابراین این دسته معتقد هستند که برای صیانت از منابع طبیعی باید به جای خام فروشی گاز آن را به چاه های نفت تزریق کنند تا بتوانند بیشترین برداشت را از چاه های نفت داشته باشند.
اما باید متوجه بود که تمام چاه های نفت نیاز به تزریق گاز ندارند چراکه چاه های جوان از توان قابل قبولی برخوردار هستند و تزریق گاز تنها برای چاه هایی که دوره دوم عمر خود را سپری می کنند نتیجه بخش خواهد بود و علاوه بر این همیشه گاز نیست که می تواند بازیافت از مخزنی را که تولید آن کم شده است افزایش دهد و در موارد مختلف و در شرایط گوناگون می توان از آب، گاز و یا مخلوط آب و گاز برای تزریق به چاه های نفت قدیمی استفاده کرد.
بنابراین نبود اتفاق نظر میان تصمیم گیرندگان سبب شده که سیاست گذاری بلند مدت کشور رویه مشخصی نداشته باشد؛ در صورتی که هرگونه تصمیم گیری چه با جهت گیری به سمت صادرات گاز و چه با تمایل برای تزریق به چاه های نفت و استفاده داخلی، هر دو برنامه های بلند مدتی هستند که نیاز به زمان و هزینه و از آن مهمتر سیاست گذاری صحیح و اتفاق نظر مسئولان دارند که نبود آن باعث عقب ماندن از هر دو این برنامه ها شده است.
همانطور که هم اکنون تاخیر در انجام طرح های تزریق گاز به ویژه در برخی میدان ها که در مراحل نهایی تولید قرار گرفته اند و یا توجه نکردن به بازارهای بین المللی و به ویژه منطقه ای گاز و تاثیرهای ناشی از تعاملات بین المللی گاز بر تعاملات سیاسی و اقتصادی کشور در بلند مدت، از چالش های جدی اقتصاد کشور است.
واقعیت این است که اجرای هیچ کدام از این سیاست ها نافع یکدیگر نیستند و حجم منابع گاز ایران این قابلیت را دارد که به هر دو این مقوله ها که هر کدام به نوعی بخشی از نیاز کشور را تامین می کنند، به حد کافی پرداخته شود و هیچ کدام مهجور نمانند؛ چراکه تامین انرژی مورد نیاز کشور ضرورت گسترش مصرف گاز در کشور را توصیه می کند و استفاده از مزیت های سیاسی و اقتصادی و همچنین کسب اعتبار و وجه در بازار جهانی، ضرورت حضور در بازارهای بین المللی را مورد توجه قرار می دهد.
از سوی دیگر، درست است که تزریق گاز، همواره به عنوان اولویت مصرف در کشور مطرح بوده است، اما پیش شرط لازم برای تحقق این امر آن است که برنامه های تزریق باید با تکیه بر دانش فنی مخزن و نیز ضرورت های تزریق و برنامه ریزی دقیق انجام شود.
به این معنی که از دیدگاه کارشناسی برای هر کدام از بخش های تزریق، مصرف و صادرات میزان مشخص و حساب شده ای در نظر گرفته شود، زیرا درست است که در برخی از چاه ها تنها تزریق می تواند موثر باشد، اما حجم این تزریق باید معلوم باشد تا کشور از حضور در بازارهای جهانی تامین گاز محروم نماند و بتواند از آنها استفاده کند.
در همین زمینه دکتر غنیمی فرد میزان تولید گاز فعلی در کشور را ۵۰۰ میلیون متر مکعب در روز اعلام کرده است و به گفته وی برنامه وزرات نفت این است که تا سال ۲۰۱۴ میزان تولید گاز در هر روز به یک هزار و ۵۳۷ میلیون متر مکعب؛ یعنی کمی بیشتر از ۳ برابر میزان تولید فعلی برسد.
این آمار نشان می دهد که تا ۷ سال آینده میزان تولید گاز کشور از رشد ۱۴ درصدی که رقم قابل توجهی است برخوردار خواهد بود.
نکته ای که در این میان بسیار حائز اهمیت است، این واقعیت است که بررسی های صورت گرفته نشان داده است از این میزان حجم تولید گاز در کشور که تا چند سال آینده رخ خواهد داد، تنها ۲۰ درصد برای تزریق به چاه های نفت نیاز است.
به این ترتیب تا ۷ سال آینده کشور ایران از گاز طبیعی فراوانی برخوردار خواهد بود که بسیار بیشتر از نیاز داخلی آن است.
در نتیجه کشور ایران می تواند به راحتی و با قدرت بیشتری سیاست های صادرات گاز و حضور در بازارهای جهانی را حفظ کرده و حتی آن را پر رنگ تر از پیش جلوه دهد.
بنابراین حضور ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز جهان در بازار جهانی گاز و پروژه های صادرات گاز می تواند آن را به عنوان یک قطب قدرتمند تولید کننده نیاز مصرفی در جهان مطرح کند.
به طور مثال، کشورهایی در همسایگی ایران قرار دارند که به سرعت در حال رشد اقتصادی هستند مانند کشور هند که تا۱۰ سال آینده به لحاظ اقتصادی جایگاه خاصی خواهد داشت و تا کمتر از ۳۰ سال آینده به لحاظ جمعیتی از چین جلو خواهد زد و بازار قابل توجهی به حساب می آید، بازاری که ایران می تواند با هوشمندی آن را در اختیار بگیرد در نتیجه رابطه ایران با این کشور با عنوان یک بازار مصرف بزرگ و مهم، بسیار حائز اهمیت است.
همچنین کشور پاکستان با ۱۶۰ میلیون جمعیت و با رشد بالا و اینکه به تازگی قدم به راه توسعه یافتگی گذاشته است که نشان دهنده افزایش نیاز آن به انرژی گاز در چند سال آینده است، مصرف کننده خوبی است که نیاز آن را ما می توانیم تامین کنیم.
از سوی دیگر وجه بین المللی این امر یعنی وجود کشوری مثل ایران در غرب آسیا با این منابع غنی گازی که هم می تواند نیاز داخلی خود را تامین کند و هم می تواند به کشورهای شمال، جنوب، شرق و غرب خود صادرات گاز داشته باشد بسیار مهم است.
همچنین کشوری مانند چین که دهه گذشته را با رشد اقتصادی بالای ۹ تا ۱۰ رصد پشت سر گذاشته است، اگر نیاز به گاز بیشتر داشته باشد و بتواند گاز ایران را به هند برساند و از آنجا به کشور دیگری سوتی یآپ کند، نقش ایران را به عنوان کشور تامین کننده انرژی در بازار جهانی بیش از پیش برجسته خواهد کرد.
زیرا این مسیر شکل گرفته دیگر تنها همگرایی ایران با دو کشور نیست، بلکه به معنی حضور قدرتمند ایران در بازار بزرگ جهانی است.
در این حالت ایران نشان خواهد داد که با در اختیار داشتن این منابع می تواند تولید کننده خوبی باشد و از این راه برای مشتریان خود ایجاد اطمینان کند.
نکته مهم تر این است که هرچه نقش ایران در سطح بین المللی پر رنگ تر باشد و تعامل بیشتری با کشورهای دیگر به ویژه کشورهای همسایه و منطقه داشته باشد و هر چه این کشورها بیشتر به تولید انرژی تولیدی مورد نیاز خود از سوی کشور ایران وابسته باشند سعی بیشتری برای حفظ امنیت این کشور خواهند کرد و ایران از موقعیت با ثبات تر و مطلوب تری در جامعه بین المللی برخوردار خواهد شد.
بنابراین باید ویژگی های ژئوپولتیک ایران و دیگر کشورهای منطقه خاور میانه و نیز کشورهای جنوب آسیا را که متقاضیان بزرگی مانند هند و پاکستان و عرضه کنندگان بزرگی مانند قطر و امارات را در خود جای داده است نیز، همواره مدنظر قرار دهیم.
ویژگی های ژئوپلیتیک ایران و فضای سیاسی حاکم بر کشورهای همجوار ایران (منطقه خاور میانه، آسیای مرکزی و جنوب آسیا) و طرح های توسعه ای صادرات گاز در منطقه خاور میانه و آسیای مرکزی (طرح انتقال گاز ترکمنستان به هند و پاکستان)، عواملی هستند که باید به عنوان فرصت های صادراتی گاز ایران به دقت مورد توجه قرار گیرند.
البته باید توجه کرد که در صورت نبود امکان عرضه گاز به بازارهای جهانی و یا عمل نکردن به وعده های تجاری منعقد شده، پیشینه تجاری ایران نه تنها در بخش گاز که در فعالیت های تجاری نیز به میزان عمده ای آسیب خواهد دید و هزینه های اقتصادی سنگینی از این بابت به کشور تحمیل خواهد شد.
نکته مهم تر درک شرایط صادرات گاز است تا تجربه هایی مانند قرارداد کرسنت تکرار نشود، زیرا که همگان می دانیم فروش گاز در آن زمان در شرایط هدر رفت گاز صورت گرفت که هیچ استفاده ای از آن نمی شد و گاز بدون هیچ استفاده ای در مشعل ها می سوخت چرا که توان استفاده از آن در کشور وجود نداشت، بنابراین فروش گاز در آن شرایط نه تنها به ضرر مصالح ملی و نفع عمومی نبود که قدمی بود در همین راستا و به طور اصولی بررسی یک قرارداد تنها با در نظر گرفتن شرایط انعقاد آن عادلانه خواهد بود.
به این ترتیب صرف منع کردن کشور از حضور در بازارهای جهانی و جامعه بین المللی به بهانه کوتاهی در نادیده گرفتن نیاز کشور و بدون توجه به میزان نیاز داخلی کشور به سبب همان بحث در نظر گرفتن مصالح و منافع کشور، صحیح و اصولی نخواهد بود و تنها فرصت سوزی خواهد بود که با توجه به رقبای قدرتمند ایران، هر لحظه آن زیان جبران ناپذیری را برای اقتصاد کشور به همراه خواهد داشت.
این مساله به ویژه با توجه به شرایط جامعه امروزی که دیگر به بعد کشوری و منطقه ای محدود نمی شود و جهانی است، اهمیت بیشتری پیدا می کند، زیرا هر کشوری در پی دست یابی به وجه و نقش بین المللی است تا بتواند قدرتمند تر عمل کند و در بازار شلوغ و پر طرفدار بازار جهانی انرژی حرفی برای گفتن داشته باشد و تعیین کننده و سیاست گذار عمل کند.
مینا یگانه
منبع : ایران انرژی


همچنین مشاهده کنید