دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


مهندسی فرهنگی؛ از مفهوم تا مدل


مهندسی فرهنگی؛ از مفهوم تا مدل
واژگان مهندسی فرهنگی که بسیار مورد استفاده نخبگان فکری و اجرایی جامعه در چند سال اخیر قرار گرفته و می گیرد، از نظر تبارشناختی نیاز به بررسی مجدد دارد. واژه «مهندسی» که برگرفته از علوم طبیعی و دقیقه است در کنار واژه «فرهنگ» که از علوم انسانی سرچشمه می گیرد، ترکیبی چند وجهی و بین رشته ای به وجود آورده و می کوشد با ابزارهای مهندسی به بازسازی فرهنگی جامعه بپردازد. گستردگی و تنوع رشته های مهندسی در سطح علوم کاربردی بی شباهت به جایگاه میان رشته ای فرهنگ در حوزه علوم انسانی نیست اما وقتی این واژگان در کنار یکدیگر قرار می گیرند رابطه جدیدی با کاربری های خاص ایجاد میکنند. از این منظر، مشابهت فرهنگ با کالا را اگر مد نظر قرار دهیم، تولید فرهنگ و تولید محصول، ما را به واژه های مهندسی طراحی، مهندسی ساخت، مهندسی کنترل پروژه، مهندسی کنترل کیفیت، مهندسی ابزار دقیق، مهندسی صنایع، مهندسی فناوری اطلاعات، مهندسی مواد و مفاهیمی از این دست رهنمون می سازد. هر چند نقاط افتراق متعددی در عمل، در این دو فرایند تولیدی یعنی فرایند تولید فرهنگ و تولید محصول وجود دارد، لیکن اگر وجه اشتراک آن را ترکیب واژگان «مهندسی فرهنگی» بدانیم، می توانیم شباهت هایی را برشماریم و بر اساس آن ارتباط مکانیکی و اندام واره ای را به وجود آوریم و با ارائه مدلی از این ارتباط و اجرای آزمایشی آن در محدوده کوچک و بررسی نتایج حاصل از آن و نقاط ضعف و قوت به دست آمده، به میزان تعمیم پذیری و اثرات احتمالی آن در وضعیت های مختلف اجرایی اندیشه کرد و به اتخاذ تصمیم مناسب پرداخت. سوال اصلی در این نوشتار این است که تا چه اندازه استفاده از فرایندهای مهندسی در تولید محصول می تواند در تولید فرهنگ و ساماندهی آن در جامعه کارآیی داشته باشد؟ پاسخ های احتمالی به این سوال می تواند ما را به نتایج جدیدی در باره مهندسی فرهنگی رهنمون سازد. درواقع، هدف اصلی از این نوشتار، ارائه چارچوبی توصیفی و روشی پیرامون دامنه کاربرد مفهوم مهندسی فرهنگی در کشور است.
● تعاریف
«آلن بیرو» درباره فرهنگ می گوید: فرهنگ عبارت است از هر آنچه که در یک جامعه معینی کسب می کنیم، می آموزیم و میتوانیم انتقال دهیم، پس در فرهنگ در مجموع حیات اجتماعی از زیربناهای فنی و سازمان نهادی گرفته تا اشکال و صور بیان، حیات روانی، مطمح نظر قرار می گیرند و تمامی آنها همچون یک نظام ارزشی تلقی می شوند و به گروه، نوعی کیفیت و تعالی می بخشد. ( بیرو ، ۱۳۷۸)
فرهنگ را می توان نوع نگاه انسان های یک جامعه به زندگی که در اثر انباشت و تراکم آن در گذر زمان از نسلی به نسل بعد انتقال یافته، دانست. فرهنگ در واقع، نظام ارزشی یک جامعه را به وجود می آورد و افراد تحت تاثیر آن به گذشته، حال و آینده می نگرند.
در دانشنامه آزاد ویکی پدیا مهندس کسی است که در یکی از رشته های مهندسی آموزش دیده باشد و یا به طور حرفه ای در آن رشته مشغول به کار باشد. مهندسان از فناوری، ریاضیات و دانش برای حل مسائل کاربردی استفاده می کنند. ریشه واژه مهندس، واژه فارسی اندازه است. این واژه در فارسی میانه به گونه ای تلفظ میشده که پس از وام گرفته شدن این واژه از سوی عربی و صرف آن در یکی از باب های آن زبان، واژه مهندس به معنی اندازه گر از آن ساخته شده است. اما امروزه مهندس به کسی اطلاق می شود که با یکی از علوم مهندسی آشنا باشد. وظایف مهندسی بدین گونه اند که یک مهندس می بایست محدودیتهای مربوطه را تشخیص دهد تا بتواند به دستاوردهای لازم برسد. محدودیت ها شامل منابع در دسترس، محدودیت های جسمانی یا فنی، آمادگی برای پیرایش ها یا افزایش های آینده، و دیگر عامل ها مانند نیازهای هزینه ای، ساخت پذیر بودن، و کاربردی بودن می باشد. با درک این محدودیت ها، مهندس، شناسه ها و مشخصات حدودی که یک شیء یا سامانه می تواند در چارچوب آن ساخته شود را مشخص کرده و ارائه می دهد. از این رو ملاحظات زیادی بر روی کار مهندسی تاثیر دارد.
● فرایندهای تولید محصول
هر محصول در فرایند تولید از مراحل متعددی می گذرد. صنعت، خاستگاه سنتی تولید است. وقتی سخن از تولید به میان می آید، در بدو امر، به صنایع تولیدی و محصولات صنعتی می رسیم. مراحل مختلفی که محصول در فرایند تولید از آن می گذرد عبارتند از؛
۱) مرحله سفارش کار:
اولین مرحله در فرایند تولید که اساسی ترین آن نیز هست نیاز مشتری است که در قالب سفارش به تولید کننده ارجاع می گردد. خواسته های مشتری در جریان مذاکره یا مناقصه مطرح شده و پس از نهایی شدن موضوع به قرارداد بین طرفین یعنی مشتری و تولید کننده می انجامد. شناسایی و انتخاب تولید کننده واجد شرایط از سوی مشتری یا همان سفارش دهنده تابع اقدامات فنی و مهندسی متعددی برای احراز صلاحیتهای فنی و حرفه ای مورد نیاز است.
۲) مرحله برنامه ریزی کلی
پس از ثبت سفارش مشتری، تمامی اطلاعات و مدارک ارائه شده همراه قرارداد برای تکمیل و آماده سازی در اختیار برنامه ریزان ارشد قرار می گیرد. در این مرحله با توجه به شرایط مندرج در قرارداد و طبق خواسته های مشتری در باره زمان تحویل، تامین مواد، کیفیت مورد انتظار، استانداردهای طراحی و ساخت، سهم واگذاری به پیمانکار، آموزش ها و فناوریهای مورد نیاز کارکنان و امکانات سخت افزاری و کارگاهی در قالب برنامه کلی تقسیم کار صورت می گیرد.
۳) مرحله طراحی محصول
چنانچه محصول مورد نظر فاقد نقشه های طراحی باشد، در این مرحله بر اساس خواسته های مشتری و اطلاعات داده شده نسبت به تهیه نقشه های کلی و جزئی از محصول موضوع قرارداد اقدام می شود. نقشه های طراحی شده برای اجرا در اختیار مهندسان تولید قرار می گیرد.
۴) مرحله تولید
این مرحله شامل چند مرحله فرعی است. نقشه های کارگاهی و آماده برای اجرا با توجه به جدول برنامه ریزی تولید برای ساخت در کارگاه و یا سایت های عملیات تولیدی ارسال می گردد. همزمان با ساخت، کنترل تولید و کنترل کیفیت در باره قسمت های ساختهشده نیز صورت می گیرد. پس از تولید محصول اگر در قرارداد، نصب و راه اندازی پیشبینی شده باشد، ادامه کار در محل تعیین شده از سوی مشتری پی گرفته می شود. در غیر این صورت، محصول به مشتری طبق شرایط مندرج در قرارداد تحویل می گردد و کار پایان می یابد. شایان ذکر است تمامی یا بخشی از مراحل فوق الذکر با یکدیگر همپوشانی دارد. اما با توجه به شرح داده شده، آنچه نقش محوری در فرایندهای تولید محصول ایفا می کند از ابتدایی ترین تا انتهاییترین قسمت های فرایند، برنامه ریزی و کنترل پروژه است. در واقع، مرکز فرماندهی فرایند تولید محصول برنامه ریزی و کنترل پروژه است .
● تعمیم فرایندهای مهندسی به حوزه فرهنگ
آیا در حوزه فرهنگ ، محصولات و صنایع فرهنگی وجود دارد ؟ آیا انسان دارای فرهنگ را می توان محصول جامعه دانست و نهادهای فرهنگی جامعه از قبیل آموزش و پرورش، دانشگاه ها، مساجد و رادیو و تلویزیون و خانواده را صنایع فرهنگی به حساب آورد؟ بدین معنا که انسان همانند ماده خام، به تدریج در اثر فرایندهای تولید در کارخانه آموزش و پرورش، دانشگاه، مسجد، رادیو و تلویزیون و خانواده به محصول نهایی یعنی انسان دارای فرهنگ تبدیل می شود. مقایسه بین فرایندهای تولیدی در کارخانه صنعتی و آنچه در مهندسی فرهنگی مورد انتظار نخبگان جامعه است از جهات متفاوتی قابل تامل به نظر می رسد؛
اساس فرایند تولید محصول در صنعت، مشتری و سفارش اوست. خواسته های مشتری چارچوبی را ارائه می دهد که از ابتدا تا انتهای فرایند تولید، جاری و ساری است. همان گونه که در صنعت، همزمان مشتریان متعددی وجود دارند، در حوزه فرهنگ نیز مشتریانی با خواسته های متفاوت و سلایق متنوع در جامعه زندگی می کنند. با این تفاوت که مشتری در صنعت در بالاترین سطح سلسله مراتب تصمیم گیری قرار دارد اما در حوزه فرهنگ این سطح متفاوت است و مشتری (مردم) در تصمیم گیری های فرهنگی نقش غیرمستقیم ایفا می کند. در باره سازوکارهای نقش مستقیم مردم در تصمیم گیری های فرهنگی در ادامه پیشنهادهای لازم ارائه خواهد شد. استقلال نسبی حوزه صنعت از سیاست و تاثیر پذیری بسیار زیاد فرهنگ از سیاست، یکی از تفاوت های بنیادی در بررسی مقایسهای فرایندهای مورد نظر در این نوشتار است. مشتری در صنعت همانند متغیر اصلی بر سایر عوامل اثر می گذارد اما در حوزه فرهنگ، مشتری متغیر وابسته است و از بسیاری از عوامل اثر می پذیرد. در حوزه صنعت همان گونه که شرح آن ذکر شد مرکز برنامه ریزی و کنترل تولید، نقش هماهنگی و کنترل فرایندهای تولید را به عهده دارد اما در حوزه فرهنگ نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ایجاد این تمرکز و کنترل در باره فرایندهای فرهنگی باید مورد بازنگری قرار گیرد. در صنعت، برنامه ریزی تولید محصول مبتنی بر یک برنامه کلی تحت عنوان Master Plan صورت می گیرد و نقش هماهنگی بین تمامی پروژه های در دست اجرا که هر کدام دارای برنامه کلی مجزایی نیز هستند از اهم وظایف آن به شمار می رود. در حوزه فرهنگ ترسیم برنامه کلی و هماهنگی بین برنامه های خرد و کلان فرهنگی برای اجرا، از ظرافت های خاصی برخوردار است و شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تحقق ایده مهندسی فرهنگی با تمامی اجزای آن نیاز به نوآوری دارد. تهیه نقشه های طراحی برای تولید محصول در حوزه صنعت مبتنی بر اطلاعات دقیق است. مهندسان، طراحی پایه و طراحی جزئی را با توجه به اطلاعات ارائه شده از سوی مشتری و یا محاسبات در محل انجام می دهند و در ادامه به نقشه های کارگاهی تبدیل می شوند. نقشه ها به مجریان، این امکان را می دهند تا دقت مورد نظر مهندسان در اجرا رعایت شود. در حوزه فرهنگ، تفکیک بین برنامه ریزان، مهندسان و مجریان فرهنگی و انطباق برنامه ها و نقشه ها و کیفیت اجرا با خواسته های مردم با آنچه که در فرایندهای صنعتی رعایت می شود بسیار متفاوت است.
در حوزه صنعت، صلاحیت برنامه ریزان، مهندسان و مجریان قبل از اجرا احراز می گردد، اما در حوزه فرهنگ این صلاحیت ها کمتر به صورت استانداردهای لازم الاجرا درآمده است. در صنعت، نظام های کنترل کیفیت برای انطباق محصول با استانداردهای مورد نظر مشتری از نقش حیاتی برخوردار است. اما در حوزه فرهنگ، استانداردهای مناسب یا وجود ندارد یا ضمانت اجرایی آن کافی نیست و یا به عبارت بهتر باید گفت که تفکر سیستمی فراگیر در حوزه فرهنگ دیده نمی شود. توجه به مزیت های نسبی کشور در حوزه صنعت یکی از اصول اساسی در برنامه ریزی های کلان صنعتی کشور برای تعیین اولویت ها با هدف دوری از سیاست اشتغال زایی صرف در صنعت بدون توجه به مزیت های کشور است. رقابت در تمامی عرصه های صنعتی در صورت پیوستن به اقتصاد بازار آزاد و برداشتن تعرفه های گمرکی در واردات و صادرات با توجه به محدودیت های اقتصاد ملی امکان پذیر نیست. در حوزه فرهنگ نیز در عرصههای بین المللی فرصت ها و محدودیت هایی برای رقابت وجود دارد. بر این اساس، حوزه فرهنگ به برنامه ریزی استراتژیک نیازمند است تا فرصت ها و محدودیتهای آن در سطح ملی، منطقه ای و بینالمللی مورد شناسایی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بخش عمده ای از عوامل و متغیرها در حوزه صنعت قابل احصاء و محاسبه است و امکان اجرای مدل ها به صورت قطعی در آن وجود دارد. اما یکی از محدودیت های مطالعات فرهنگی، عدم قطعیت و وجود نسبیت در آن است. آخرین تفاوت و اساسی ترین آن وجود نگاه فلسفی در حوزه فرهنگ و دوری حوزه صنعت از این نگاه است. رفتارهای فرهنگی تحت تاثیر جهان بینی ها قرار دارند اما رفتارهای اقتصادی از این نگاه فراغت نسبی دارد. مشوق ها، پاداش ها و مجازات های اقتصادی در مقایسه با فرهنگ از جنس کاملا متفاوتی است.
‌● مهندسی فرهنگی؛ تفکر سیستمی و برنامهریزی استراتژیک
شاید اگر مهندسی فرهنگی را بر اساس رهیافت سیستمی، شناسایی تمامی فرایندهای اساسی موجود یا مورد نیاز در حوزه فرهنگ جامعه و بازتعریف و ایجاد ارتباط معنادار بین آنها برای افزایش قدرت نرم کشور با توجه به محدودیت ها و فرصت های محیط داخلی و بین المللی بدانیم آغاز مناسبی برای این بحث باشد. فرایندهای اساسی در حوزه فرهنگ جامعه سه دسته اند؛
۱) فرایندهای ناظر بر امور کیفی و غیر مادی
۲) فرایندهای ناظر بر امور کمی و مادی
۳) فرایندهای ترکیبی ناظر بر امور کیفی و کمی.
پس از شناسایی و بازتعریف فرایندهای اساسی و مورد نیاز در حوزه فرهنگ جامعه برای ایجاد ارتباط معنادار بین آنها، توجه به محدودیتها و فرصت های محیط داخلی و بین المللی کشور اجتناب ناپذیر است. برنامه ریزی استراتژیک مبتنی بر SWOT به ما این امکان را می دهد که در اولویت بندی اقدامات فرهنگی، نگاه جامعی به محدودیت ها و فرصت های بالقوه و بالفعل در سایر حوزهای سیاسی، اقتصادی و نظامی وجود داشته باشد. در واقع، استراتژی فرهنگی همانند استراتژی های سیاسی، اقتصادی و نظامی هر کشور یکی از لایه های اصلی استراتژی ملی به شمار می رود.
علی رضا سعید آبادی - کارشناس ارشد روابط بین الملل
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید