پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


تبدیل «مهندسی فرهنگی» به گفتمان غالب جامعه


تبدیل «مهندسی فرهنگی» به گفتمان غالب جامعه
اندیشمندان علوم اجتماعی و علوم انسانی در نظریه پردازی از تمثیلهای حوزه ای برای حوزه دیگر استفاده می كنند. نظریه پردازان از طبیعت برای توضیح امور جامعه و از جامعه برای توضیح طبیعت الگو برداری می كنند. هرچه انسانها خلاقیت خود را بیشتر به كار می گیرند و تكنولوژی و ابزارهای جدیدی می سازند به همان اندازه از مفاهیم نوینی برای بیان مقصود و نظریه خود بهره می برند. مفاهیمی نظیر زیربنا، روبنا، فوندانسیون، ارگانیك و... از جمله مفاهیم حوزه های مهندسی و پزشكی برای بیان مقصود در حوزه علوم اجتماعی بوده اند. طرح مهندسی فرهنگی در چند سال اخیر نیز از این دسته از مفاهیم است. اما اینكه چه عامل یا عواملی باعث خلق این مفهوم گردید و الزامات انجام این بحث چیست نیاز به توضیح بیشتری دارد.
كشورهای غربی كه از قرن ۱۵ میلادی تهاجم نظامی خود را برای كسب ثروت و منابع ممالك شرق آغاز نمودند تا دهه های پایانی قرن ۲۰ با استفاده از روش نظامی و داد و ستدهای ناعادلانه اقتصادی به تاراج منابع شرق پرداختند اما فشارهای عظیم ملتها برای كسب استقلال طی دهه های سه و هفت قرن ۲۰ سبب خروج سلطه گران از ممالك شرق شد.
یافتن روشی جایگزین برای استمرار روند گذشته دغدغه ای بود كه مدام در اندیشه سلطه گران پرورانده می شد. و در همین راستا بود كه فاز تهاجم ازحالت نظامی تغییر كرد و رنگ و بوی فرهنگی یافت.
پیشرفت ابزار های ارتباطی و اطلاعاتی در چند دهه گذشته توان بیشتری را برای كشور های غربی جهت دستیابی به اهداف و مقاصدشان فراهم ساخت وآنها نهایت تلاش خویش را جهت بهره برداری و دستیابی به اهدافشان به كار بستند. در همین راستا جهانی سازی به جای جهانی شدن به ویژه از طرف دولت امریكا در دستور كار قرار گرفت. در واكنش به همین تلاشها بود كه صیانت از فرهنگ ملی به شكل های گوناگون مورد توجه ممالك شرقی و تمامی كشورها مورد تهاجم قرار گرفت.
مهندسی فرهنگی نیزكه در چند سال اخیر از طرف مقام معظم رهبری در دیدارهای سالانه ایشان با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی مكرر مورد تاكید قرار گرفته است در حقیقت تلاش در جهت تقویت عناصر و مولفه های اصلی فرهنگ اسلامی وملی كشور ما و پاسداشت آن در برابر نفوذ و تاثیر فرهنگ مخرب غربی در پرتو چینش مناسب و تعیین جایگاه صحیح تمامی ابعاد مولفه ها و ویژگی های فرهنگی جامعه ما است و دستیابی به نتیجه در خور این تلاش ها نیازمند طرح مهندسی فرهنگی است و در این طرح توجه به چند نكته ضروری می نماید:
۱) در صحنه مهندسی فرهنگی با چند سطح روبرو هستیم كه در بالاترین سطح آرمانها و اهداف قرار دارند كه كاملا بر اساس بینش و انسان شناسی اسلامی و غایت مندی زندگی این جهان تعریف و تبیین شده اند و بالاتر از طرح مهندسی فرهنگی قرار می گیرند كه طرح مهندسی فرهنگی براساس این آرمانها و اهداف ترسیم می شود. آنها مطلوب های ما هستند كه طراحان مهندسی فرهنگی كوشش می نمایند با روش های گوناگون و با تنظیم سیاست های مناسب به آنها دست یابند. اما درسطح اول طرح مهندسی فرهنگی سیاستهای كلی فرهنگی جای می گیرند كه ناظر به آن آرمانها و اهداف هستند و دستیابی به آنها زمانی ممكن می گردد كه هم در سیاست های كلی سایر حوزهای جامعه و هم درسطوح پایین تر به شكل قوانین، آیین نامه ها، بخشنامه ها ودر قالب راهكارهای كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت طراحی گردند. مجموعه این طرح كه از بالاترین سطح تا پایین ترین سطح را شامل می شود نقشه مهندسی فرهنگی كشور را تشكیل می دهد.
۲) دستیابی به اهداف مهندسی فرهنگی به عنوان پیش زمینه و مقدمه نیازمند رصد فرهنگی و شناخت صحیح از تمامی ابعاد ویژگی ها مولفه های مسائل و مشكلات فرهنگ ملی و همچنین جریانات فرهنگی روز در سطح جهان و ارزیابی تاثیر آنها بر فرهنگ ملی است. در كنار این شناخت دقیق ارزیابی جریانات فرهنگی در سطوح ملی و بین المللی در حداقل ۳ دهه آینده و لحاظ نمودن آنها در طرح مهندسی فرهنگی از الزامات اصلی بحث مهندسی فرهنگی است.
۳) درك درست از میزان جمعیت كشور، تركیب جمعیتی، هرم سنی، میزان جمعیت شاغل و نوع اشتغال آنها در بخش های مختلف سطوح تحصیلات تعداد مراكز فرهنگی خارج از حیطه و نفوذ دولت، میزان صنعتی شدن كشور و... كمك شایانی در جهت دستیابی به اهداف ترسیم شده می نماید.
۴) شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مغز متفكر و مركز اصلی مهندسی فرهنگی باید با تعیین یك ساختار مناسب و شاخص های دقیق ضمن فراهم كردن زمینه اجرای طرح مهندسی فرهنگی ارزیابی مستمری از روند انجام طرح مهندسی فرهنگی به عمل آورده و با اعمال مهندسی همزمان دستیابی به اهدف متعالی را تحقق بخشد.
مطمئنا اجرای دقیق نقشه مهندسی فرهنگی كشور به كاهش فعالیت های موازی و تداخل كاركرد برخی از سازمان ها و نهادهای فرهنگی و هماهنگ سازی بیشتر آنها خواهد انجامید و ضمن تقویت دستاوردهای هریك از آنها توسط سازمان های دیگر تحول اساسی در فعالیت و بهره وری سازمان های فرهنگی و تقویت و تعالی فرهنگ كشور را به بارخواهد آورد.
تبدیل مهندسی فرهنگی به یكی از گفتمان های غالب در جامعه و ایجاد اجماع نظر در بین نخبگان سبب فراهم شدن زمینه لازم جهت تهیه طرح دقیق مهندسی فرهنگی می گردد. برگزاری همایش ملی مهندسی فرهنگی گامی در این راستا است.
غلامرضا بصیر نیا
منبع : روزنامه جوان